به گزارش مشرق، اغلبشان کمسنوسال هستند با کلی وجه اشتراک بهاصطلاح شیک در ظاهر؛ قدهایی بلند یا متوسط، اندامی لاغر و صورتهایی استخوانی با زوایایی بهشدت تصنعی و اغراق شده. چشمهای گربهای، بینیهای کوچک و لبهای ورآمده، نگاههای تیز و اخمآلود، راه رفتنهای ریتمیک و حرکات سینمایی، پرسینگهای متعدد و تاتوهای رنگارنگ که گویا ترکیبشان با رخت و لباسهای خیلی عجیب و غریب و پاره (فشن) یا بسیار ساده و محدود در رنگ، (مینیمال)، کامل میشود؛ آنهایی که مدل، شناخته میشوند و سر نخِ سودای شهرت و ثروت را سفت گرفتهاند تا زیر نور فلش دوربینها، درآمدهای نجومی کسب کنند، اغلب سر از شرکتها و آژانسهای زیرزمینی مدلینگ درمیآورند؛ شرکتها و آژانسهایی که بیارتباط با اخبار حوادث نیستند مانند خبری که به حادثه سقوط مرگبار دختر جوانی که به بهانه انجام عکاسی مدلینگ به پشت بام یکی از برجهای پایتخت رفته بود، اشاره دارد. یکی از ترندهای صنعت مدلینگ هم عکاسی مدلینگ است که برخی از آن، بهعنوان ضرورت بازار و برندسازی یاد میکنند و برخی دیگر از بومیسازی آن سخن میگویند.
صنعتی جذاب اما ناهماهنگ
نگاهی میگوید پیش از ورود به بسترهای اجتماعی و فرهنگی کشور اگر مدلینگ با هدفگذاریهای بومی و نظارتهای مستمر همراه میشد، شاید هرگز با فعالیت غیررسمی منجر به بروز آسیب نمیشد. با شناسایی ابعاد پیدا و پنهان مدلینگ و قالبگیریهای بومی و ارزشی میتوان از ظرفیتهای تجاری آن در حوزههای مختلف بازاریابی و برندسازی استفاده کرد. نگاهی دیگر هم که به شرایط جامعه امروز نزدیکتر است میگوید رسمیت بخشیدن به مدلینگ بیشتر از فایده، ضرر دارد. اما واقعیت این است که تا امروز صنعت مدلینگ در کشور زیانهای فرهنگی، مذهبی و هویتی بار آورده است؛ از فعالیتهای زیرزمینی، اغفال دختران و پسران، سوءاستفادههای مالی و جنسی، ترویج عملهای زیبایی غیرضروری و اغراقآمیز گرفته تا ایجاد اختلالهای شخصیتی و هویتی، جذب حداکثری واردات فرهنگی مغایر با هنجارهای جامعه، تغییر معیارهای انسانی در جهت مصرفگرایی و سرمایهداری. یک روز نمایش مدلهای زنده، مد میشود و روز دیگر برگزاری ایونتهای بیمحتوا که در هر صورت این عاملان پشت پرده هستند که سودهای کلان به جیب میزنند. برای مواجهه با آسیبهای بیشمار صنعت مدلینگ باید شیوههای برجستهسازی فرهنگ اسلامی ایرانی در اولویت کار مسئولان قرار گیرد؛ شیوههایی مدرن و برخاسته از زیرساختهای ارزشی و بومی کشور.
به اسم تخصص، به کام ابتذال
مهسا فرزان، یکی از فعالان حوزه پوشاک و مد درباره مدلینگ بهعنوان ترندی جوانپسند میگوید: «مدلینگ در ایران از استانداردهایی که باید داشته باشد، فاصله فراوان دارد. بدان معنا که مثلا در بخش عکاسی مدلینگ بیش از آنکه رسانهای برای تبلیغ و معرفی برندها باشد، ابزاری برای کسب شهرت و خودنمایی محسوب میشود. دقیقا به همین دلیل هم است که برندهای داخلی با وجود شایستگیهای کمی و کیفی محصولات و خدماتشان، ماندگار نمیشوند و در حافظه مخاطبان جای باز نمیکنند. چرا؟ چون از عکاسی مدلینگ بهعنوان رسانهای حرفهای بهره نمیگیرند و برای شناساندن محصول، کالا و خدمات خود به جای خلق یک تصویر تبلیغاتی تأثیرگذار فقط بهدنبال سلیقههای غالب جامعه هستند؛ مثلا عکاسی به سبک استریت استایل در برندهای خارجی عمدتا با هدف تولید محتوای حرفهای انجام میپذیرد، اما برخی از برندها که در ایران نیز کم نیستند، هدف اصلیشان از این سبک عکاسی، کسب شهرت و متفاوتنمایی است که طیف وسیعی از محتواهای ممنوعه یا مغایر با استانداردها را شامل میشود. همین محتواهای ممنوعه و مغایر با استانداردها، منجر به وقوع حوادث و پیامدهای ناگواری میشوند که اغلب اوقات گریبان جوانان علاقهمند به این رشته را میگیرد.»
جای خالی مجری و ناظر
فرزان در ادامه میگوید: «اگر روی مدلینگ در حوزه پوشاک، متمرکز شویم، پای نهادهای مختلفی مانند اتحادیه پوشاک، کارگروه مد و لباس، پلیس اماکن و ... به ماجرا باز میشود. نهادهایی که هر یک میتوانند نظارتی مجزا و براساس فیلد کاری خود بر نحوه اجرا داشته باشند، اما در واقعیت و عمل این اتفاق رخ نمیدهد! شاید چون این نهادها وظایف و خدمات خود را مطابق با توسعه علوم و صنایع مدرن، بهروز نمیکنند و یا از بسترسازی برای فعالیت صنفی اختصاصی امتناع دارند؛ بنابراین یکی از مهمترین دلایل بروز انحراف در مدلینگ کشور، همین نهادهای متولی هستند که از اجرا تا نظارت، جای خالیشان احساس میشود. اگر این چالشهای کلیدی برطرف نشوند، این کار، سلیقه جامعه را به سمت ابتذال و هجو خواهد کشاند. آن هم جامعهای که اسلامی است و ارزشهای دینی در آن ابعاد قانونی دارد.»
ادعای حرفهای بودن دارند
فرزان در مورد افرادی که وارد این کار میشوند، میگوید: «بدتر اینکه همین افراد مدل بعد از مدتی، ادعای حرفهایبودن کرده و برای خودشان برند راهاندازی میکنند. برندهایی که در گذر زمان آفتی مضاعف بر صنعت پوشاک و مد خواهند شد. به شبکههای مجازی نگاه کنید؛ اشباع شدهاند از تصاویر افرادی که در نهایت بیسلیقگی حرفهای، مقابل آینه میایستند و از خودشان عکس میگیرند! یا نیمهبرهنه در گوشه و کنار خیابان، مثلا سعی دارند پوشاکی را تبلیغ کنند!» نه قالب و چارچوب حرفهای برای ارائه لباس دارند و نه موازین قانونی کشورمان را رعایت میکنند. در حاشیه کار هم آسیب مهم آنها، ابتذال فرهنگی است که بیشترین جامعه مخاطب این آسیب، نوجوانان و افراد کماطلاع و درگیر جو هستند که با ویترین زیبا و جذاب روبهرو میشوند و سودای خطرناک پشت آن را نمیبینند.
آسیبهایی که عمدتا پنهان میشود
وی در ادامه میگوید: «حالا به اوضاع نابسامان مدلینگ در کشور، این مورد را هم اضافه کنید که معلولان، کودکان و یا سالمندان از دستهبندی حرفهای این کار محرومند. درحالیکه در عرصه جهانی، هر یک از اقشار نامبرده، برای خود صاحب برندهای قدرتمند و الگوساز هستند. بهنظرم مدلینگ در حوزه این اقشار بهویژه کودکان، تاکنون بیشتر مقلد لایفاستایلها و بلاگرها بوده است؛ مقلدانی که فضای رئال عکاسی از کودکان را که ایدهآلترین فضا برای عکاسی مدلینگ دنیای کودکان شناخته شده به فضایی مصنوعی و چیدمانی تبدیل کردهاند!» و در پشت صحنه چه بسا فشارهای روانی که از آسیبهای حائز اهمیت کودکانند و به هیچ عنوان در کوتاهمدت دیده نمیشوند و آسیبهای جسمی که سعی بر پنهان شدن آن بیشتر از درمان و رفع موضوع دیده میشود.
منبع: روزنامه همشهری