به گزارش مشرق، روزنامههای اصلاح طلب فضای تخریبی را برای ورود تیم باشگاهی النصر عربستان به کشورمان در پیش گرفتند. اصلاح طلبان حالا با کارت «کریستیانو رونالدو» بازیکن مشهور این تیم عربستانی سعی کردهاند فضای جامعه را در راستای اهداف سیاسی خود هدایت کنند.
نکته اساسی در این بازنماییهای رسانهای جریان اصلاحات القای عقب ماندگی کشورمان خصوصا در حوزه ورزشی از کشورهایی مانند عربستان است. اصلاحطلبان بر روی گذاره عدم میزبانی مناسب ایران از یک سوپراستار فوتبالی در این زمینه برنامه ریزی کردند و مطالب آنان نیز موید همین موضوع است. گاهی به آماده نبودن ورزشگاه آزادی برای میزبانی این بازی میپردازند،گاهی به موضوع فیلترینگ در ایران میپردازند و به هر وجهی با یک خودتحقیری خاصی حضور رونالدو در کشورمان را به چالش میکشند.
گزاره خودتحقیری سیاسی این جناح درحالی به جامعه تزریق و تحمیل میشود که از سوی دیگر فعالان رسانهای و اعضای همین جریان از فرصتسازیهای عربستان سعودی با استفاده از ستارگان فوتبال جهان و تبلیغات مثبت و پولساز آن صحبت میکنند. اخیرا همین رسانهها خبری مبنی بر بازگشت پولهای هزینه شده برای جذب ستارگان فوتبال جهان از جمله رونالدو را روی خروجی خود منتشر کردند.
آنچه در این نوع بازنمایی مشهود است تحقیر خودی و بزرگنمایی طرف مقابل است که به طور کاملا جالب توجهی گزاره خودتحقیری سیاسی را به نمایش می گذارد.
این درحالی است که این روزنامهها لااقل در حوزه مثبت خبری میتوانستند از فرصت حضور این بازیکن در کشورمان و بازی نمایندگان ایران در این مسابقات که مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته شده، مطالبی بیان کنند. اینکه همه چیز را در حوزه خودی سیاه و در میز طرف مقابل روشن و امیدوارکننده ببنیم، قطعا از لحاظ حرفه روزنامهنگاری نیز چندان مورد جالبی نیست و نشان میدهد که رسانهها نقش سازنده خود را به نقش تخریبی سیاسی فروختهاند.
در شرایطی که دستکم این رسانهها میتوانستند از ظرفیت رسانهای حضور این ستاره فوتبال جهان برای نشان دادن پیشرفتهای کشورمان به جهانیان استفاده و تصور مخدوش بسیاری از مردم جهان درباره کشورمان که القا شده رسانههای بیگانه است را تصحیح کنند. چنانکه «جک استراو» وزیر امور خارجه اسبق انگلیس درباره سفر خود به ایران و پیشرفتهای شهر تهران عنوان کرده بود که «تهران را درحد مادرید و آتن دیدم نه بمبئی و قاهره»، اما این رسانهها با عینک سیاسی جناحی به این ماجرا نگاه کرده و موضوع حضور رونالدو در کشورمان را تا سطح یک مساله رقابت جناحی تقلیل دادهاند. البته واقعیت ماجرا و نشاط مردم و جوانان نیز نشان داد که همه تحلیلهای سیاسی اصلاح طلبان که القا کننده رخوت و افسردگی جامعه ایران بوده، باطل و غیر واقعی است.
درهمین رابطه روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد در استدلالی عجیب در ستون سرمقاله خود نوشت: «اینکه چرا مردم خیابان به این موضوع اهمیت چندانی نمیدهند دلایل متعددی دارد. حضور کریس رونالدو با پیراهن یک تیم عربستانی در کشورمان برای ما توام با حسرت است. اگر همه چیز جای خود بود این ستاره پرتغالی باید پیراهن یک تیم ایرانی را بر تن می کرد!»
به نظر میرسد اصلاحطلبان بدون استدلال لازم و از سر دل درد سیاسی اقدام به نگارش این مباحث به اصطلاح انتقادی کردهاند؛ وگرنه چه کسی انتظار داشته و دارد که تیمهای فوتبال ایرانی رونالدو را با هزینههای گزاف به خدمت بگیرند و چرا به جای خرج کردن همین پول در زیربنای فوتبال کشورمان باید مثل عربستان اقدام نمایشی انجام دهند.
روزنامه اعتماد دیگر جریده اصلاح طلب که با تیتر «رونالدو در سرزمین امام قلیخان» به سراغ این سوژه رفته است، در فضای تهی و خودباخته در این باره مینویسد: « فقره رونالدوی پرتغالی پیامهای پیدا و پنهانی برایمان آشکار ساخت. شدهایم بسان چشم و دل نه سیرهای حریص که گویی سالها از قافله تمدن امروزی دور بودهایم. بس کنیم لطفا. عربستان به واسطه قدرت پولی و نفتیاش، فوتبالیستهایی را وارد چرخه ورزشاش میکند. شاید در آن کشور عموم مردم اصلا رونالدوهای نوعی را نشناسند. چه که رفاه و آسایش زیاد لامحاله غرور قابل توجیهی را ایجاد میکند. اینجا اما به واسطه مشکلات عدیده زیاد؛ عموم مردم دسترسی به عادیترین روابطهای ممکن اجتماعی و اقتصادی را ندارند و همین سبب سرخوردگیهای روحی و روانی میشود.»
این روزنامه میافزاید: « رونالدو برای یکی، دو روز میآید و میرود. ما میمانیم و همه آن مسائلی که با آنها دست و پنجه نرم میکردیم. راهی نداریم جز کمی غرور فراموش شدهمان را به یاد آوریم. ذهن را آرام کنیم. با داشتههای مانده در ذهن خوش باشیم. شاید کمی روح و روان آسوده شود. به قولی، فدای همه نداشتهمان؛ چهار ستون بدن سالم باشد! هر چند همه این موارد هیچ ربطی به رونالدوی فرضی یا واقعی نوشته ندارد.»
روزنامه اصلاح طلب هم میهن نیز در مطلبی با عنوان «رونالدو در مخروبه آزادی» نوشت: «پنجسال بعد از قتل فجیع جمال خاشقچی، عربستان رویکرد متفاوتی را پیش گرفته تا بهنوعی نگاه جامعه جهانی به خود را تغییر دهد. بهترین تصمیم، سرمایهگذاری در ورزش بود چراکه سران عربستان با یکتیر دونشان زدند. ازیکسو با کشاندن بازیکنان بزرگ و سرشناس به این کشور، فوتبالشان رونق میگرفت و ازسویدیگر میتوانستند اعتماد ازدسترفته بهدلیل نقض حقوقبشر را در بین افکار عمومی تغییر دهند. بسیاری از کارشناسان، بنسلمان را به پروژههای بیهوده و «ورزششویی» متهم میکنند. استفاده از ورزش برای سفیدکردن شهرت کشور بهدلیل نقض حقوقبشر موضوعی است که عربستان پیش گرفته است.»
این روزنامه اصلاح طلب می افزاید: «در روزهایی که عربستان تغییرات اساسی در جهت تغییر نگاه جامعهجهانی به کشورش ایجاد کرده، فدراسیون فوتبال ایران در تلاش است با اهدای سیمکارت بدون فیلتر به ستارگان مطرح النصر عربستان، روزهای خوبی را برای آنها در سفر دو روزه به تهران رقم بزند.»
رسانههایی که مطرح میکنند عربستان با استفاده از حضور ستارگان فوتبال جهان در لیگ فوتبال خود فرصتسازی کرده و به صنعت گردشگری خود رونق بخشیده است، چرا بدون نگاه صرف سیاسی جناحی با درونمایه تخریبی به این فرصتها برای کشورمان در جهت علاقهمندسازی جوانان به ورزش و ... نمیپردازند. به هر جهت فوتبال به عنوان یک پدیده ورزشی و اجتماعی ابعاد گوناگونی در درون خود نهفته دارد و حداقل میتواند در جهت شوق، شور و نشاط اجتماعی در هر رده سنی خصوصا در جوانان مثمر ثمر واقع شود اما اصلاح طلبان حتی در این فقره نیز سعی میکنند شور و نشاط این ورزش مفرح را بگیرند و از آن نارضایتی سیاسی و اجتماعی به جای گذارند. فرصت سوزی اصلی را این رسانهها انجام دادهاند که به جای یک رویکرد سازنده رسانهای و استفاده از ظرفیتهای بالقوه آن با یک رویکرد ملی سعی کردند این فضا را برای بهرهبرداری سیاسی خود مخدوش کنند که البته در واقعیت با توجه به شور و نشاطی که ورزش فوتبال دارد، با اعتبار حرفهای خود بازی کردند و گل به خودی زدند.