به گزارش مشرق، مکرمی پور مطلبی را با عنوان تاریخچه سواد رسانهای در کانال خود در ایتا منتشر کرد:
سازمان بینالمللی یونسکو به طور فعال از دهه ۱۹۶۰م. به پشتیبانی از آموزش رسانهای همت گماشت و تلاش کرد در این زمینه، برنامهای جهانی را اجرا کند.
این عملکرد در جهت جبران نابرابری اطلاعات بین کشورهای شمال و جنوب است؛ زیرا کشورهای شمال بیشتر تولیدکننده اطلاعات بوده و کشورهای جنوبی دریافتکننده منفعل اطلاعات هستند.
در اواسط دهه ۱۹۷۰م. موضوع سواد رسانهای در برخی کشورها مانند امریکای لاتین و کشورهای اروپایی مانند ایتالیا و اسپانیا مورد توجه قرار گرفت. اصلیترین هدف آموزش سواد رسانهای در این کشورها برطرف کردن نابرابری اطلاعاتی بین کشورهای پیشرفته و عقبافتاده بوده است.
نکته قابل توجه آنجاست که در کشورهایی مانند کانادا که از سواد رسانهای برای مقابله با فرهنگ امریکایی و استحکام و تقویت هویت کانادایی استفاده شده است، اما در کشوری مانند ژاپن این مفهوم برای مطالعه انتقادی تولیدات رسانهای و نقد و تحلیل واقعیات ارائه شده از سوی رسانهها به کار برده میشود. در آفریقای جنوبی آموزش سواد رسانهای به منظور ارتقای سطح آموزش عمومی افراد جامعه مورد استفاده قرار گرفت، در حالی که در برخی از کشورهای انگلیسی زبان مانند اسکاتلند و استرالیا، آموزش سواد رسانهای به عنوان آموزش مهارتهای زبانی محسوب میشد.
در امریکا اصطلاح سواد رسانهای و آموزش رسانهای مترادف بوده است اما در کنفرانس سواد رسانهای در سال ۱۹۹۰م، سواد رسانهای به صورت «توانایی دسترسی و ارزیابی پیامهای رسانهای در اشکال مختلف» تعریف شده است.
در سال ۱۹۸۲ سازمان یونسکو بیانیهای در مورد آموزش سواد رسانهای آماده کرد. این بیانیه که ۱۹ کشور امضا کردند به عنوان «بیانیه گرانوالد» شناخته میشود. در این بیانیه آمده است که رسانهها یکی از نیروهای قابل توجه و قدرتمند در جامعه هستند و این نیازمند آموزش سواد رسانهای در اشکال منسجم و سیستماتیک در بین شهروندان است.
اصول سواد رسانهای
سواد رسانهای مبتنی بر برخی اصول بنیادی است که مبنای استدلال آن را نیز تشکیل میدهد. آموزشدهندگان سواد رسانهای در مورد بعضی از اصول سواد رسانهای اتفاق نظر دارند که مهمترین آن عبارت است از:
الف) رسانهها عرضهکننده وقایع طراحیشده و گزینشی هستند؛ تمامی رسانهها پیش از نشان دادن واقعیات، آن را به دقت گزینش، ویرایش، مونتاژ، طراحی و بازسازی میکنند. سواد رسانهای به ما کمک میکند واقعیت اصلی را از تصویر مجازی و دگرگون شده آن در رسانه باز شناسیم؛
ب) واقعیات محصول تصویرگری رسانهها هستند؛ تا زمانی که تجربه مستقیم از واقعیات بیرونی نداشته باشیم، رسانهها به عنوان واسطه برای ما تصویرسازی میکنند. برای مثال تصویری که از کشورهای اسلامی و از جمله ایران در رسانههای غربی نشان داده میشود پر از خشونت، استبداد و بیتوجهی به حقوق اساسی افراد است، درحالیکه در واقع اینگونه نیست؛ ج) مخاطبان از مفاهیم رسانهها، ادراک متفاوتی ندارند؛ هرچند ما پیام رسانهها را از صافی اعتقادات و باورهایمان گذر میدهیم و درک میکنیم، اما جالب اینکه گروههای قومی مختلف وقتی در معرض یک پیام واحد قرار میگیرند، معمولا درک متفاوتی از مضمون و محتواهای پیامها ندارند؛
د) تصویرسازی رسانهها اهداف تجاری دارد؛ میتوان گفت رسانهها به مردم همان چیزی را میدهند که مورد خواست و نیاز مردم است تا مخاطبان بیشتری را به سوی خود جذب کنند. اما در نهایت ما هستیم که به عنوان مصرفکنندگان پیام و محتوای رسانهها جزئی از مسئله و بخشی از راهحل محسوب میشویم؛
هـ) پیام رسانهها ایدئولوژیک است؛ این اصل سواد رسانهای به جنبههای فرهنگ استفاده از برنامههای تلویزیونی و محصولات رسانهای توجه دارد و تاثیراتی را که رسانهها از اعتقادات و باورهای افراد یا نظام ارزشی دستاندرکاران آنها گرفته، مورد بررسی قرار میدهد؛
ز) پیام رسانهها دارای نتایج سیاسی و اجتماعی است؛ برای شناخت و بررسی آثار و نتایج رسانهها باید راهها و شیوههای نمایش، انعکاس و بازآفرینی واقعیات در رسانه را کشف و بررسی کرد. علاوه بر این، باید بدانیم چه چیزی، به وسیله چه کسانی، چگونه و چرا و با چه اهدافی به تصویر کشیده میشود؛
ز) رسانهها شکل زیباییشناختی منحصر به فردی دارند؛ سواد رسانهای ما را قادر میسازد نه فقط به محتوای پیام بلکه به شکل و چگونگی آن نیز توجه داشته باشیم.
اهداف آموزش سواد رسانهای
ایجاد تفکر خلاقانه، تفکر انتقادی و موشکافانه در افراد؛
استفاده از فناوریهای جدید برای پردازش و تولید و طراحی اطلاعات؛
شناخت و ارتباط با اشکال بصری و استفاده از آنها کنار دیگر مهارتهای ارتباطی.
برای فهم چگونگی کنترل رسانهها نسبت به افراد باید دید، چگونه رسانهها برای آنها برنامهریزی میکنند؛ برنامهسازی رسانهای همیشه در یک چرخه دو مرحلهای انجام میگیرد:
یک ـ محدود کردن انتخابها؛ رسانهها طوری عمل میکنند که مخاطب تصور کند، حق انتخاب دارد در حالی که دایره انتخاب مخاطب به شدت محدود است. دستاندرکاران حرفهای در رسانهها این محدودیتها را ایجاد میکنند تا به اهداف فرهنگی و اقتصادی خود دست یابند.
دو ـ تحکیم تجربه؛ الگوهای انتقال پیامهای رسانهای به انسان، به تدریج و در جریان تجارب وی، برنامهریزی میشود.
پنج ـ مراحل کسب سواد رسانهای
تامن (۱۹۹۶م.) برای کسب سواد رسانهای به چهار مرحله اساسی اشاره میکند:
یک ـ داشتن آگاهی کامل در خصوص استفاده از رسانهها؛
دو ـ نگاه منتقدانه به محتوای رسانهها؛
سه ـ تحلیل جنبههای فرهنگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در رسانهها؛
چهار ـ استفاده از رسانه برای تغییرات اجتماعی.
شش ـ ضرورت آموزش سواد رسانهای
در دنیای امروز رسانهها، از اجزای اساسی جوامع انسانی به شمار میروند. لذا سواد رسانهای شامل تحقیق، تحلیل، آموزش و نیز آگاه از تاثیر رسانهها بر روی افراد اجتماع است و در پس آن سواد رسانهای با مفهوم تفکر نقادانه و مبتنی بر شناخت مطابقت دارد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.