به گزارش مشرق، عصر انفجار اطلاعات، گسترش روز افزون و لحظهای پیام در دنیای مجازی و رشد فراوان رسانههای نوین به مرحلهای رسیده است که دیگر هیچ محدودیتی در رسیدن پیامهای نوشتاری، دیداری و شنیداری انسان به دیگر افراد وجود ندارد، مرزها شکسته شده و گویی تنها با تصور اینکه قصد انتقال پیام به فرد دیگر را داشته باشیم، شخص مقابل از پیامها در کمترین زمان ممکن با خبر میشود.
امروز رسانههای جمعی همچون روزنامهها، رادیو و تلویزیون دچار دگرگونی زیادی شدهاند و از تولیدکننده صرفاً محتوا و ارتباط یکسویه و یک طرفه، به رسانههای چند سویه با قابلیتهای چند منظوره تبدیل شده است؛ به شکلی که مخاطب خود انتخابگر محتوای رسانهای است و میتواند به راحتی نظر خود را در خصوص تأیید و تکذیب محتوای رسانهای ابراز کند.
نقطه مقابل این وجه مثبت، نیمه خاکستری و غبارگرفته رسانه و برخی محتواهای مربوط به آن است که توسط عوامل و کارشناسان رسانه در بخشهای مختلف رسانههای خبری و آموزشی با شگردهای خاصی به مخاطبان عرضه میشود و نیازمند تحلیل درست و خارج از تعصبات و تعلقات فردی است.
«سواد رسانه»، واژهای است که چند سالی در بین مردم و به ویژه کارشناسان و صاحبنظران رسانه مطرح شده است و با توجه به رشد فزاینده محصولات رسانهای در قالبهای تصویری، نوشتاری و گفتاری، به موضوعی قابل تأمل و توجه تبدیل شده است.
دانشی که با احاطه فرد به آن، تجزیه و تحلیل پیامهای مختلف که از جانب رسانههای متنوع به مخاطب میرسد، به خوبی انجام میگیرد و مخاطب میتواند از پیام دریافتی به چگونگی ایجاد و نیات نهفته در آن، از سوی فرستنده پیام، واقعیت اصلی و نه واقعیتسازی آن توسط رسانه متبوع آگاه شده و تحلیل درستی از پیام منتشر شده به دور از تعصبات و اطلاعات غلط داشته باشد.
در این دانش یاد میگیریم که در مواجه با پیامهای متنوع رسانهای به پرسشهای مهم و اساسی زیر پاسخ دهیم.
اول اینکه؛ چه کسی پیام را تولید کرده است؟
دوم اینکه؛ چه هدفی در ارائه پیام نهفته است؟
سوم اینکه؛ چه ارزشها و سبکی زندگی در آن تبلیغ و ترویج شده است؟
چهارم اینکه؛ چطور افراد تحت تأثیر این پیام قرار میگیرند؟
پنجم اینکه؛ در چه قالب و فنونی پیام ارائه شده است؟
با نگاهی گذرا به حجم زیادی از پیامهای منتشر شده در هر لحظه، میتوان به این نکته اساسی پی برد که تنها راه مؤثر در مواجه و رویارویی با اخبار و اطلاعات بیشمار منتشر شده به ویژه در فضای مجازی، داشتن مهارت و تحلیل درست و عالمانه، بر اساس معیارهای مشخص است و در غیر اینصورت، مخاطب فردی منفعل و به اصطلاح دست بسته و تأثیرپذیر تام و کامل در برابر پیامهاست که تنها محتواها را دریافت کرده و بدون کمترین نظر و نگاه جزئی، آن را کاملاً میپذیرد.
با توجه به این مقدمه و نقش، اهمیت و ضرورت داشتن دانش «سواد رسانهای» و افزودن آن به سبد آموزشی دانش آموزان به عنوان زیر بنای نیروی انسانی در جامعه، از سال ۹۵ کتاب جدیدی با عنوان «تفکر و سواد رسانهای» به مجموعه کتب درسی دانشآموزان به ویژه در پایه دهم رشتههای مختلف تحصیلی اضافه شد.
تدوین و انتشار چنین کتابی امری مطلوب و قابل تحسین است، اما مهمتر از آن ، این موضوع است که آیا معلمان مربوط و کسانی که قصد تدریس و آموزش آن را به دانشآموزان دارند، خود از سواد رسانهای و اجزای مربوط به آن به خوبی آگاه هستند؟
اگر نیمنگاهی به مواجهه کودکان، نوجوانان و جوانان به دنیای مجازی و اجناس متنوع عرضه شده در آن بیندازیم، به خوبی به این نکته پی میبریم که امروز دانشآموزان از دانش نسبتاً قابل قبولی نسبت به بسیاری از والدین و معلمان خود در استفاده از رسانههای اجتماعی برخوردارند و به دلیل جذابیت بسیار این رسانه و تحریک حس کنجکاوی دانشآموزان، این افراد سعی میکنند تا به روشهای استفاده درست و با سرعت آن دست یابند.
نکته مهمتر در این خصوص این است که علیرغم یادگیری مهارتها و فنون استفاده از رسانههای مجازی توسط دانشآموزان، بسیاری از آنها فاقد تجزیه و تحلیل صحیح از پیامهای دریافتی هستند و اینجا نقطه حساس و به عباری پاشنه آشیل قشر عظیم دانشآموزان است؛ به شکلی که با دیدن و خواندن پیامی، درگیر احساسات و عواطف مثبت و منفی شده و از آن تأثیر میپذیرند.
در این مسیر، متأسفانه برخی از معلمان به دانش و سواد رسانهای به شکل مطلوب مجهز نیستند؛ضمن اینکه بسیاری نیز حتی به فنون دسترسی به چنین رسانههای نوظهوری مجهز نبوده و به تبع آن قدرت تحلیل پیامها و اثرات مثبت و منفی آن را ندارند.
در این میان، عوامل مختلفی دخیل هستند که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد:
۱- عدم الزام همه معلمان مقاطع تحصیلی به گذراندن دورههای آموزشی «سواد رسانهای»
۲-نپرداختن به سواد رسانهای در پایههای پایینتر تحصیلی متناسب با سن و درک دانشآموزان
۳- عدم برگزاری دورههای آموزشی و آشنایی والدین با دانش سواد رسانهای و مهارتهای تجزیه و تحلیل پیامهای رسانهای را نام برد.
۴) عدم تربیت دبیران مرتبط با سواد رسانه ای به اندازه کافی و استفاده از دبیران دروس غیر مرتبط از جمله موارد قابل توجه در خصوص ضعیف بودن دانش رسانهای معلمان و دانشآموزان است.
محمد رضا ترتیفی زاده، کارشناس رسانه در خصوص «اهمیت دانش سواد رسانهای برای معلمان و دانشآموزان»، اظهار داشت: طرح درست و مدون برای سواد رسانه وجود ندارد و اینکه معلمان دورههای آموزشی لازم را دیده و به این موضوع تسلط پیدا کنند.
وی ادامه داد: بحث دیگر این است که با توجه به تغذیه دانشآموزان از رسانههای اجتماعی و ارتباطی، این میل و رغبت دامنگیر آنها شده است؛ در نتیجه باید نهضت سواد رسانه را بجای آموزش سواد رسانهای ایجاد کنیم و از مبادی سواد بصری و آموزشی، رنگها و معانی مربوط به آن را آموزش داده و به دانشآموزان تفکر انتقادی یاد دهیم تا خودشان تحلیل کنند.
این کارشناس فضای مجازی با اشاره به ضرورت آموزش سواد رسانهای به معلمان،خاطرنشان کرد: وقتی معلم خود توجیه نباشد، این موضوع تحقق نمییابد و باید گفت آموزش و پرورش در این خصوص ضعیف عمل کرده است.
ترتیفی زاده با بیان اینکه آموزش و پرورش نقشه راه درستی در خصوص سواد رسانهای ندارد، گفت: این موضوع دغدغه مسئولان آموزش و پرورش نیست؛ چراکه باید ابتدا دغدغهای در بین مسئولان ایجاد کنیم تا این دغدغه از سطح مدیران ارشد تا سطوح پایین تر یعنی معلمان ایجاد شود.
وی با اشاره به ضرورت توجه ویژه اولیای دانشآموزان به حضور آنها در فضای مجازی، بیان داشت: وقتی اولیا مشاهده کنند فرزنداشان در خیابان با فردی صحبت میکند کنجکاو شده و سعی میکنند به این موضوع پی ببرند که فرزنداشان با چه کسی صحبت میکند، اما این میزان حساسیت نسبت به رسانه و برخورد دانشآموز با آن وجود ندارد.
این کارشناس فضای مجازی با انتقاد از چگونگی محتوای کتاب تفکر و سواد رسانهای متذکر شد: برای نمونه در کتاب یاد شده به اهمیت رنگها، خصوصیات و نقش آن پرداخته نشده است.
اهمیت تجهیز همه افراد به دانش و سواد رسانهای به عنوان یکی از شمول باسوادی، واقعیت انکار ناپذیری است و والدین دانشآموزان نیز باید به این توانایی دست یابند، اما این ضرورت در خصوص معلمان به عنوان هدایتگران میلیونها دانشآموز بیشتر احساس میشود و غفلت از آن و عدم آموزش معلمان و انتقال درست مفاهیم مربوط از طریق آنها، عواقب نامطلوبی برای نوجوانان و جوانان به دنبال دارد.