به گزارش مشرق، احسان کیانی، دکترای مطالعات خاورمیانه در کانال تلگرامی خود مطلبی را با عنوان غزه بعد از حماس که برگرفته از نوشته استیونسایمون در فارنافرز است، منتشر کرد:
استیونسایمون، مدیر سابق خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت ملی ایالات متحده، طی یادداشتی در «فارنافرز » مورخ ۲۶ مهر ۱۴۰۲ به ارزیابی پیامدهای تهاجم زمینی رژیم اسرائیل به غزه پرداخت.
بهزعم سایمون «تهاجم زمینی مورد انتظار احتمالاً منجر به تلفات قابل توجهی در هر دو طرف خواهد شد». او مدعی است که اسرائیل گرچه نتواند «حماس به مثابه جنبشی اجتماعی را ریشهکن» کند ولی با توجه به نیروی ذخیره نظامی و حمایت آمریکا، میتواند «ظرفیت نظامی حماس را نابود» کند.
سایمون بیتوجه به کشتار عظیم مردم غزه توسط رژیم تلآویو، معتقد است که «حذف حماس خونبار خواهد بود ولی میتواند فرصتی برای ایجاد یک نظام جدید در غزه باشد. اینکه آیا ارزش رنج بشری رخداده را داشته یا نه، بعد از جنگ مورد بحث قرار خواهد گرفت».
پیشنهاد نویسنده، «انتقال موقت» حکومت غزه به سازمان ملل است، تا زمانی که تشکیلات خودگردان آمادگی پذیرش مسئولیت این منطقه را بیابد. وی مدعی است که احیای حکومت تشکیلات خودگردان بر غزه، مسیر راهحل دوکشوری را خواهد گشود.
جالب اینکه سایمون درباره وضعیت غزه بعد از نابودی فرضی حماس، تا پیش از استقرار فرضی نیروهای سازمان ملل، این است که «محاصره شدید غزه» و کنترل بر واردات نیازمندیهای بشردوستانه ادامه خواهد داشت و حتی «در صورت لزوم» حملات هوایی نیز انجام خواهد شد!
نویسنده بیان داشته که پس از نابودی فرضی حماس، برای جلوگیری از شکلگیری جانشینی دیگر «باید آمریکا یک گروه تماس شامل اسرائیل، مصر، اردن، عربستان سعودی، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و تشکیلات خودگردان فلسطین» برای انتقال حکومت این منطقه به سازمان ملل ایجاد کند.
سایمون همچنین معتقد است که آمریکا باید از موافقت چین و روسیه را برای تصویب قطعنامهای در شورای امنیت جلب کند که انتقال حکومت غزه از حماس به سازمان ملل را تصویب کند. وی به تجربه تصویب قطعنامه شورای امنیت در ۱۹۹۹ اشاره میکند که به طور موقت، حکومت کوزوو را به سازمان ملل واگذار نمود.
او همچنین به رژیم توصیه میکند که با حذف نیروهای رادیکال راستگرا از کابینه تلآویو؛ ضمن توقف شهرکسازی در کرانه باختری، اعتبار تشکیلات خودگردان را احیا نماید تا به تدریج زمینه سیطره این گروه بر غزه با کمک دولتهای عربی فراهم شود.
اشتیاق کنونی سیاستمداران آمریکا و حتی بخشی از راست میانه در حکومت اسرائیل به راهحل دوکشوری، نتیجه عینی طوفانالاقصی است. وگرنه حتی دولت بایدن نیز تا پیش از آن، اهمیتی به احیای حقوق فلسطینیان در چارچوب همان محدوده محدود در کرانه باختری و غزه نیز نمیداد و رژیم تلآویو نیز عملاً نشان داده بود به چیزی کمتر از اشغال کامل کرانه باختری راضی نیست. پس وقتی طوفانالاقصی توانسته آنها را یک قدم به عقب و در واقع به راهحل دوکشوری نزدیک کند، تداوم مقاومت میتواند به راهحلهای بهینهتر، واقعبینانهتر و عملیاتیتری نیز منجر شود که تمامی گستره سرزمین فلسطین را احیا نماید.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.