به گزارش مشرق، احسان کیانی، دکترای مطالعات خاورمیانه مطلبی را درباره فلسطین که برگرفته از یادداشت خالد الگیندی، مدیر «برنامه فلسطین» در «اندیشکده خاورمیانه» است در کانال تلگرامی خود منتشر کرد:
خالد الگیندی، مدیر «برنامه فلسطین» در «اندیشکده خاورمیانه» طی یادداشتی در «فارنافرز (https://t.co/bKzlzCFcAZ)» مورخ ۲۷ آذر ۱۴۰۲ به بیان این نکته پرداخته که تا وقتی «روز بعد» جنگ، مولد یک نظم سیاسی جدید برای مردم فلسطین نباشد، بحران پایان نخواهد یافت.
به نظر نویسنده، وقتی معنای «نابودی حماس» مشخص نیست، نمیتوان «پایان بازی» را متصور بود. به ویژه که معلوم نیست پس از جنگ، چه جمعیتی و چه زیرساخت قابل سکونتی از غزه باقی خواهد ماند که قابل برنامهریزی باشد.
علاوه بر این، الگیندی اذعان دارد که «زوال نهادهای سیاسی فلسطین به ویژه تشکیلات خودگردان و سازمان آزادیبخش» مانع پیشبرد گفتگوهای سیاسی به هدف حل مسأله شده است.
الگیندی معتقد است در «روز بعد» جنگ، باید شاهد «ظهور یک رهبری واحد و منسجم فلسطینی» بود و این بدون پذیرش این واقعیت که حماس را «نمیتوان از عرصه سیاست کنار گذاشت»، محقق نخواهد شد:«ادامه مسیر با حماس دشوار است ولی بدون حماس، هیچ مسیری وجود ندارد»
تعبیر این یادداشت درباره تأثیرات تهاجم اسرائیل به غزه، «ترومایی شبیه روز نکبت» است که نهتنها مردم غزه، بلکه فلسطینیان ساکن در کرانه باختری، اردن، لبنان و حتی «سراسر جهان عرب» را فراگرفته است. به نظر الگیندی، این تروما، «آگاهی سیاسی مردم و نسلهای آتی فلسطین» را شکل داده و سبب خواهد شد تا «مقاومت مسلحانه چه از سوی حماس یا گروهی دیگر مانند آن» ادامه داشته باشد.
نویسنده معتقد است هدفگذاری اسرائیل مبنی بر نابودی حماس «قابل دستیابی» نیست و معنایی جز «مرگ و ویرانی بیپایان» ندارد. زیرا «حماس جزیی لاینفک از سیاست فلسطین با ریشههای عمیق در جامعه و پیروان قابل توجهی در داخل و خارج از سرزمینهای اشغالی است».
طبق این یادداشت، اولاً نتانیاهو مخالف واگذاری غزه به تشکیلات خودگردان است. ثانیاً تشکیلات خودگردان نیز پذیرش هزینهها و مدیریت ویرانیهای پس از جنگ را به مثابه «جامی مسموم» میبیند که عملاً محبوبیتش را از این نیز بیشتر کاهش خواهد داد.
پیشنهاد نویسنده این است که در وهله اول، با عقبنشینی اسرائیل از غزه، مذاکرات و مبادله اسیران آغاز شود. سپس باید ساف از تشکیلات خودگردان جدا شده و به ایفای نقش اصلی خود بازگردد و «چتری» برای همه گروهها و جنبشهای فلسطینی از جمله حماس باشد. در وهله سوم، یک «حکومت تکنوکرات» و غیرجناحی که وابسته به هیچیک از دو گروه فتح و حماس نباشد، به عنوان «حکومت انتقالی» تا زمان برگزاری انتخابات در جامعه فلسطین و تشکیل «یک دولت فلسطینی» تشکیل شود.
الگیندی معتقد است صرفاً «یک رهبری مشروع، معتبر و متحد فلسطینی» میتواند بازسازی غزه را عهدهدار شود و دولتهای مصر، اردن و عربستان نیز با این حکومت واحد، همراهی بیشتری خواهند داشت. او معتقد است مسأله خلع سلاح مقاومت نیز باید در چارچوب یک گفتگوی جمعی میان همه گروههای مقاومت و نهادهای مدنی فلسطینی، ارزیابی شود.
پذیرش این واقعیت که حماس باید جزیی از راهحل آینده فلسطین باشد، معماری فرسوده توافق اسلو را متحول کرده و میتواند چشمانداز روشنتری از آینده فلسطین ارائه دهد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.