به گزارش مشرق، پاییز سال ۱۴۰۱ وقوع یک درگیری خونین در خانهای در جنوب تهران گزارش شد. پس از آن مأموران به محل درگیری رفتند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد در آن خانه یک میهمانی به مناسبت تولد نوزادی برپا بوده است اما عموی ۲۵ ساله نوزاد، دوستش مهران را با ضربات چاقو به قتل رسانده و پس از آن از صحنه متواری شده است.
در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم ساعتی بعد در یکی از بوستانهای نزدیک محل جنایت بازداشت شد.
وی بعد از دستگیری و در همان بازجوییهای اولیه به قتل دوست قدیمیاش مهران اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: من و مهران از دوستان دوران کودکی هم بودیم و او مثل برادرم بود اما چند سال پیش متوجه شدم که مهران به خواهر ۶ سالهام تعرض کرده است. من آن موقع نتوانستم کاری انجام دهم اما کینه او در دلم ماند و به دنبال فرصتی بودم تا انتقام خواهرم را از او بگیرم. وقتی برادرزادهام به دنیا آمد و برادرم جشنی در خانهاش گرفت، فکر کردم که بهترین فرصت برای گرفتن انتقام از مهران است؛ به همین خاطر با او تماس گرفتم و به دروغ به او گفتم من با برادرم قهرم اما حالا که برادرزادهام به دنیا آمده، میخواهم آشتی کنم و هدیهای هم برای فرزندش گرفتهام. تو به خانه برادرم بیا و به بهانه اینکه میخواهی تولد فرزندش را تبریک بگویی ما را هم آشتی بده.
متهم افزود: دقایقی بعد از اینکه مهران به خانه برادرم آمد، مقابل چشمان میهمانان با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه به او زدم و بعد هم فرار کردم. حالا هم از کارم پشیمان نیستم.
پس از آن بازسازی صحنه جرم انجام شد و با تکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه دادگاه نماینده دادستان پس از قرائت کیفرخواست عنوان کرد: طبق بررسیها روشن شده مادر مقتول که ولیدم پرونده است، از ۲۰ سال پیش تاکنون ناپدید شده و کسی از سرنوشت وی اطلاعی ندارد. به همین خاطر دادستان از طرف وی و فرزند صغیر مقتول درخواست قصاص را مطرح کرده است.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من اتهامم را قبول دارم. مهران را کشتم چون مستحق مرگ بود. او به خواهر ۶ سالهام رحم نکرد و او را مورد تعرض قرار داد. من این کینه را سالها با خودم نگهداشتم تا بتوانم روزی انتقام خواهرم را از او بگیرم. حالا هم از کارم پشیمان نیستم و اتهامم را قبول دارم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.