به گزارش مشرق، کانال تلگرامی نواصولگرا نوشت:
رژیم تصور میکرد با تهدید حمله به رفح میتواند حماس را مجبور به عقبنشینی از مواضع سیاسی و پیروزی پشت میز مذاکره کند. اما اولا وضعیت واقعی حماس از لحاظ نظامی از چنین آرزویی بسیار دور است و ثانیا پذیرش قطعنامه در شورای امنیت و عدم وتوی آمریکا باعث شد تا امید طرف صهیونیست از این عقبنشینی از بین برود. باید توجه داشت، همینکه رژیم پس از شش ماه جنگ سنگین با بهترین ابزارهای جنگی علیه یک گروه کوچک و محدود، صرفا به میز مذاکره امید دارد، نشان میدهد که دولت صهیونیست در چه وضعیت بغرنجی از ناتوانی برای دستیابی به اهدافش قرار دارد.
راهبرد قبلی رژیم در زیستناپذیر کردن شمال غزه، نتوانست موج بازگشت را متوقف کند. پس راهبرد گرسنگی دادن به اهالی شمال در دستور کار است که فعلا نتوانسته به صورت کامل کارآمد باشد. رژیم میخواهد وضعیت شمال را به شکلی رقم بزند که اساسا هیچ انسانی در آنجا حضور نداشته باشد تا بعد نیاز به تامین و مراقبت نظامی و مشکلات بعدی آن وجود داشته باشد. آمریکا هم فعالانه با رژیم همراهی میکند و باوجود تمام ژستهای انساندوستانه، تلاشی برای باز کردن مسیرهای شمالی به کار نمیبندد. اما با این وجود، شمال غزه هنوز هم از لحاظ نظامی پاکسازی واقعی نشده و شهروندان فلسطینی در آن زندگی میکنند.
وضعیت رفح نیز بسیار پیچیده شده. نتانیاهو در یک دوگانهی بدتر و بدترین قرار دارد. با ترک مذاکرات قطر، مشخص است که امکان دستیابی به گزینه مطلوب در مذاکرات وجود نخواهد داشت. پس تنها، گزینه ورود به رفح روی میز باقی میماند. اما مشخص است که چنین ورودی، صهیونیستها را از حمایت جدیترین دوستانشان در دنیا بیبهره خواهد ساخت. اظهارات نخستوزیر آلمان در چند روز گذشته نشان میدهد، سختترین حامی اسرائیل در اروپا هم از وضعیت موجود ناراضی است. آمریکا هم که با رای ممتنع در شورای امنیت، موضع خود را نشان داده است. نتانیاهو هم میداند که بدون حمایت طرفهای غربی به ویژه آمریکا، ناتوان از ادامه جنگ در شمال و جنوب است. اما گزینهی تاخیر یا عدم حمله به رفح، به معنای پایان عمر سیاسی نتانیاهو خواهد بود. در همین مدت چند هفتهای که ماشین جنگی صهونیستها متوقف شده، انواع اختلافات سیاسی و نظامی و اجتماعی بروز کرده است. خروج صعر از ائتلاف، درگیری با حریدیها برای موضوع سربازی، برخی اظهارات نیروهای ارتش علیه رده سیاسی، دعواها در سطح کابینه جنگ و... از نشانههای این وضعیت است.
وضعیت شمال نیز با نردبانی از کنش و واکنش دوطرف مواجه است. طرفین با احتیاط، شدت آتش علیه یکدیگر را افزایش میدهند تا هم دست بالاتر را داشته باشند و هم بتوانند از گسترش جنگ جلوگیری نمایند. مهمترین موضوع، حضور بخش بزرگی از ارتش دشمن در شمال و عدم حضور بیش از 150 هزار ساکن شمال در سرزمینهای اشغالشده است. حزبالله توانسته در چارچوب ظرفیتهای خود، دشمن را مشغول نماید. موضوع کرانه هم با شگفتیهای جدید مواجه شده است اما هنوز نتوانسته برگ جدیدی برای مقاومت رو کند. یعنی با وجود اتفاقات جدید و کمسابقه که فشار را بر ارتش رژیم تحمیل میکند، اما هنوز به اندازهای نیست که صحنه را تغییر دهد.
خلاصه وضعیت، ناتوانی رژیم از تغییر استراتژیک صحنه و همزمان درد و رنج وصفنشدنی مردم غزه در یک تصویر کلان است. آنچه بر مردم غزه میگذرد حتما به عنوان یکی از تاریکترین دورانهای تاریخ بشر، توصیف خواهد شد. به ویژه آنکه ما از تمام آنچه رخ میدهد هم مطلع نیستیم و قطعا، عمق فاجعه بسیار بیشتر است. تلاش رسانهای برای هرچه بیشتر کردن فاصله دول غربی از رژیم، وظیفهای است که امروز باید پیشروی ما باشد. همچنین سفر دو راس سیاسی گروههای جهادی غزه یعنی زیاد نخاله و اسماعیل هنیه به تهران در چند روز اخیر دارای معانی مهمی است که باید مورد توجه تحلیلگران قرار گیرد. شاید مقرر شده تا اتفاقاتی جدید رخ دهد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.