به گزارش مشرق، پراکسی تروریسم را می توان استفاده کشور و یا سازمانی از گروهکی تروریستی برای انجام عملیاتی برای انجام عملیاتی تروریستی (در سطوح مختلف) علیه منافع کشور دیگری که با طرف اول در حال منازعه می باشد گفته می شود.
البته باید اذعان داشت این منافع لزوما در کشور هدف تعریف نمی شود و می توانند در جای جای جهان به منافع کشور هدف ضربه زد.
اما آنچه نوع جدیدی از پراکسی تروریسم عنوان می شود آنست که، کشور اول هدفی بر علیه منافع خود را توسط گروهک تروریستی و یا حتی عوامل خود انجام می دهد اما ظاهر این پروژه طوری طرح ریزی شده باشد تا کشور هدف مقصد و عامل آن عملیات تروریستی شناخته می شود.
شاید بتوان گفت از این نظر واقعه 11 سپتامبر 2001 در برج های تجارت جهانی نیویورک، شبیه ترین واقعه به این مدل از پراکسی تروریسم بوده است. این مدل از تروریسم در دوران آلمان نازی برای بهانه لازم آغاز جنگ استفاده شده و البته در تاریخ رژیم صهیونستی به وفور قابل ملاحظه است.
به عنوان شاخص ترین عملیات پراکسی تروریستی رژیم صهیونستی اسرائیل علیه خود می توان به وقایع المپیک مونیخ 1972 اشاره کرد که توسط سازمانی تحت عنوان سپتامبر سیاه که اسرائیل در آن نفوذ کرده بود بر علیه ورزشکاران اسرائیلی حاضر در المپیک مونیخ صورت گرفت و بهانه مناسبی را به اسرائیل داد تا پس از آن و با استفاده از مظلوم نمایی خود، عملیات سرکوب اعتراضات فلسطینی ها را در سراسر فلسطین اشغال شدت بالایی ببخشد.
(مستند «یک روز در سپتامبر» که بر اساس وقایع المپیک مونیخ در سال 1999 ساخته شد و در سال 2000 جایزه اسکار مستند را به آن دادند و آنرا پررنگ نمودند و در 11 سپتامبر 2001 حمله پراکسی تروریستی مشهور دنیا صورت گرفت)
اما امروز و در شرایط حاضر، اقدام آمریکا که با درخواست اسرائیل از آنان صورت گرفت و نتیجه آن خارج نمودن گروهک تروریستی منافقین از لیست سازمان های تروریستی شد را می توان آغاز فازجدید «منازعه ای تمام عیار پراکسی تروریستی آمریکا و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران» دانست.
گروهک تروریستی منافقین که سالهاست به عنوان یک «روسپی تروریستی» مورد استفاده دشمنان ایران اسلامی، نظیر صدام حسین، اسرائیل، آمریکا و انگلیس قراردارد، پس از آنکه توسط مردم عراق در حال اخراج شدن از این کشور می باشند، با در اختیار قراردادن تنه تروریستی خود به اسرائیل و آمریکا سعی می کند که در بستری دیگر به حیات روسپی گری تروریستی خود ادامه دهد.
آنچه مسلم است تقسیم نمودن گروهک منافقین به تیم های تروریستی و اسکان دادن در کشورهای همسایه جمهوری اسلامی ایران، به منزله اعلان عمومی جنگی تمام عیار پراکسی ترورستی علیه جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.
گروهکی بنا بر ادعا طولانی خط مشی سازمانی خود می بایست با استکبار و امپریالیسم جهانی در منازعه باشد. عملا به عنوان بازوی اجرایی سازمانهای اطلاعاتی و نظامی آنان قرار گرفته است.
آنچه نیاز امروز آمریکا را برآورده می کند نه صرفا اقدامی پراکسی تروریستی بر علیه جمهوری اسلامی ایران بلکه اقدامی پراکسی تروریستی بر علیه خود اما به نام جمهوری اسلامی ایران است.
خارج نمودن این گروهک تروریستی از لیست سازمان های تروریستی از نظرآمریکا در باطن امر، چیزی را عوض نمی کند و باعث نمی شود جنایات تروریستی ددمنشانه و منافقانه این گروهک خبیث پاک شود، چرا که سیاهه جنایت آنان حتی با آب زمزم نیز پاک نمی شود.
البته آمریکا اهداف دیگری را نیز از این موضوع دنبال خواهد کرد: تبدیل یک گروه تروریستی به یک اپوزیسیون سیاسی مخالف نظام جمهوری اسلامی که در زمان حضور مسئولان جمهوری اسلامی بر کشورهای مختلف نقش شعبان بی مخ های خارجی را برای ایشان ایفا کنند؛ مانند احترام توهین و ضرب و شتم به سخن گوی وزارت امور خارجه کشورمان در سفر اخیر به نیویورک که از سوی عوامل این گروهک صورت پذیرفت.
در این میان آنچه جای سئوال دارد آن است که چطور ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران قبل و بعد از این اقدام مسئولان امریکایی ، صحبت با مذاکره با آمریکا می نمایند. پیشنهادی که با اقدام اخیر آمریکا در خصوص خارج نمودن گروهک تروریستی از لیست سازمان های تروریستی، با آن دهن کجی شد.
ریاست محترم جمهوری می بایست به درستی می دانستند که غرب با اصل بودن ما مشکل دارد و نفس وجود جمهوری اسلامی ایران آنان را آزار می دهد.
البته پیام ما هم، سخن شهید بهشتی(ره) است: «آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر!!!»
البته باید اذعان داشت این منافع لزوما در کشور هدف تعریف نمی شود و می توانند در جای جای جهان به منافع کشور هدف ضربه زد.
اما آنچه نوع جدیدی از پراکسی تروریسم عنوان می شود آنست که، کشور اول هدفی بر علیه منافع خود را توسط گروهک تروریستی و یا حتی عوامل خود انجام می دهد اما ظاهر این پروژه طوری طرح ریزی شده باشد تا کشور هدف مقصد و عامل آن عملیات تروریستی شناخته می شود.
شاید بتوان گفت از این نظر واقعه 11 سپتامبر 2001 در برج های تجارت جهانی نیویورک، شبیه ترین واقعه به این مدل از پراکسی تروریسم بوده است. این مدل از تروریسم در دوران آلمان نازی برای بهانه لازم آغاز جنگ استفاده شده و البته در تاریخ رژیم صهیونستی به وفور قابل ملاحظه است.
به عنوان شاخص ترین عملیات پراکسی تروریستی رژیم صهیونستی اسرائیل علیه خود می توان به وقایع المپیک مونیخ 1972 اشاره کرد که توسط سازمانی تحت عنوان سپتامبر سیاه که اسرائیل در آن نفوذ کرده بود بر علیه ورزشکاران اسرائیلی حاضر در المپیک مونیخ صورت گرفت و بهانه مناسبی را به اسرائیل داد تا پس از آن و با استفاده از مظلوم نمایی خود، عملیات سرکوب اعتراضات فلسطینی ها را در سراسر فلسطین اشغال شدت بالایی ببخشد.
(مستند «یک روز در سپتامبر» که بر اساس وقایع المپیک مونیخ در سال 1999 ساخته شد و در سال 2000 جایزه اسکار مستند را به آن دادند و آنرا پررنگ نمودند و در 11 سپتامبر 2001 حمله پراکسی تروریستی مشهور دنیا صورت گرفت)
اما امروز و در شرایط حاضر، اقدام آمریکا که با درخواست اسرائیل از آنان صورت گرفت و نتیجه آن خارج نمودن گروهک تروریستی منافقین از لیست سازمان های تروریستی شد را می توان آغاز فازجدید «منازعه ای تمام عیار پراکسی تروریستی آمریکا و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران» دانست.
گروهک تروریستی منافقین که سالهاست به عنوان یک «روسپی تروریستی» مورد استفاده دشمنان ایران اسلامی، نظیر صدام حسین، اسرائیل، آمریکا و انگلیس قراردارد، پس از آنکه توسط مردم عراق در حال اخراج شدن از این کشور می باشند، با در اختیار قراردادن تنه تروریستی خود به اسرائیل و آمریکا سعی می کند که در بستری دیگر به حیات روسپی گری تروریستی خود ادامه دهد.
آنچه مسلم است تقسیم نمودن گروهک منافقین به تیم های تروریستی و اسکان دادن در کشورهای همسایه جمهوری اسلامی ایران، به منزله اعلان عمومی جنگی تمام عیار پراکسی ترورستی علیه جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.
گروهکی بنا بر ادعا طولانی خط مشی سازمانی خود می بایست با استکبار و امپریالیسم جهانی در منازعه باشد. عملا به عنوان بازوی اجرایی سازمانهای اطلاعاتی و نظامی آنان قرار گرفته است.
آنچه نیاز امروز آمریکا را برآورده می کند نه صرفا اقدامی پراکسی تروریستی بر علیه جمهوری اسلامی ایران بلکه اقدامی پراکسی تروریستی بر علیه خود اما به نام جمهوری اسلامی ایران است.
خارج نمودن این گروهک تروریستی از لیست سازمان های تروریستی از نظرآمریکا در باطن امر، چیزی را عوض نمی کند و باعث نمی شود جنایات تروریستی ددمنشانه و منافقانه این گروهک خبیث پاک شود، چرا که سیاهه جنایت آنان حتی با آب زمزم نیز پاک نمی شود.
البته آمریکا اهداف دیگری را نیز از این موضوع دنبال خواهد کرد: تبدیل یک گروه تروریستی به یک اپوزیسیون سیاسی مخالف نظام جمهوری اسلامی که در زمان حضور مسئولان جمهوری اسلامی بر کشورهای مختلف نقش شعبان بی مخ های خارجی را برای ایشان ایفا کنند؛ مانند احترام توهین و ضرب و شتم به سخن گوی وزارت امور خارجه کشورمان در سفر اخیر به نیویورک که از سوی عوامل این گروهک صورت پذیرفت.
در این میان آنچه جای سئوال دارد آن است که چطور ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران قبل و بعد از این اقدام مسئولان امریکایی ، صحبت با مذاکره با آمریکا می نمایند. پیشنهادی که با اقدام اخیر آمریکا در خصوص خارج نمودن گروهک تروریستی از لیست سازمان های تروریستی، با آن دهن کجی شد.
ریاست محترم جمهوری می بایست به درستی می دانستند که غرب با اصل بودن ما مشکل دارد و نفس وجود جمهوری اسلامی ایران آنان را آزار می دهد.
البته پیام ما هم، سخن شهید بهشتی(ره) است: «آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر!!!»