سرویس سیاست مشرق- همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری گروهکهای ضدانقلاب در خارج از کشور زیر سایه پلیس اروپایی بار دیگر به هموطنانی که میخواستند در اماکن تعیینشده رأی بدهند حمله کردند، این حملات با موج فحاشیهای شدید همراه بوده تا جایی که حتی عابران پیاده غیر ایرانی نیز از این اقدامات وحشیانه در امان نبودند.
شبکههای فارسیزبان نیز در هفتههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری در ایران نیز علاوه بر بهکارگیری تمام تلاش خود را برای تحریم انتخابات در ایران در تلاش بودند تا با پخش زنده این موج حملات بیسابقه توسط اراذلواوباش گروهکی تا جای ممکن فضای اماکن رأیگیری را ناامن نشان بدهد تا جایی که هیچ شهروند ایرانی در خارج از کشور جرئت این را نداشته باشد که رأی بدهد.
گرفتن حق رأی شهروندان ایرانی در خارج از کشور یکی از پروژههای موساد در سالهای اخیر بوده است تا اینگونه تصویرسازی شود که جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزهایش فاقد مقبولیت سیاسی است این حملات با موج ترولها در فضای مجازی در هفتههای اخیر شروع شد و با زد خورد و فحاشی پای صندوق رأی در برخی کشورهای اروپایی بهویژه انگلیس ادامه یافت.
درحالیکه دولت کانادا تحت تأثیر منافقین ایرانیان مقیم آن کشور از مشارکت در انتخابات محروم کرده بود آنسوتر سرویس اطلاعاتی اروپایی – عبری همه امکانات خود را بسیج کرده تا جنگ سفارتخانهها را به خیابانها اطراف اماکن رایگری نیز برساند، این اقدام نشان داد که نگاه دولتهای غربی به مسئله دموکراسی امری گزینشی است!
آشنایی با جنس اوباش اجارهای در کشورهای اروپایی
پس از اغتشاشات سال ۱۴۰۱ سرویسهای اطلاعاتی غربی به صورت مداوم از احتمال براندازی در ایران خبر داده اما در عمل با تثبیت بیشتر حاکمیت در ایران روبرو شدهاند، در حال حاضر تنها شاهد برای تغییرات سیاسی در ایران همان اندک کلونیهای ضدانقلاب است که بهصورت هماهنگ شده و اتوبوسی به این شهر و آن کشور اروپایی منتقلشده و زیر سایه تبلیغات سنگین رسانههای فارسیزبان در خارج کشور تصویرسازی میشوند.
نکته جالبتوجه استفاده قابلتأمل سرویس غربی از موج جدید براندازان است که پس از آشوبهای پاییزی شکل گرفتهاند این جریان که از مجموعه نیروهای گروهکهای ضدانقلاب مثل منافقین و سلطنتطلبان شکلگرفته و درواقع نسل نو در پلن گروهکی محسوب شده و بیش از آنکه استراتژی محور باشد فحاش، دریده و رادیکال بوده و اغلب شامل پناهندگانی است که به دلیل نداشتن تحصیلات کافی و حرفه خاص بیکار بوده و با کمکهای اجتماعی به حیاط انگلی خود ادامه میدهد.
این زیست خاص که ناشی از نداشتن شغلی خاص در کشورهای غربی است این جریان را به عامل دست اجارهای بدل کرده و گروهکهای مختلف در میتینگهای خود از آنها بهصورت فصلی استفاده میکنند، بخشی قابلتوجهی از این افراد کمپ خواب بوده و گزارشهای متعددی وجود دارد که به دلیل گرفتن وعدههای واهی چون اعطای پناهندگی و دریافت دستمزدهای چند دلاری حاضر به حضور در چنین جمعهای ضد ایرانی هستند.
پمپاژ روزانه سرخوردگی، بیکاری و ناامیدی اجتماعی در این طیف و نیز اثرگذاریهای شبکههای اجتماعی باهدف انباشت نارضایتی و نبودن افق روشن فضا برای ظهور باعث شده است تا طیف جدید از کلونیهای ضدانقلاب و گروهکی بهصورت قابلتوجهی فحاش و رادیکال باشند.
در اغتشاشات پاییزی نیز تمرکز یارگیری از سوی ضدانقلاب روی همین طیف بوده است؛ استفاده از محتوای هیجانی و اغواگر با استفاده از ظرفیت بی بندباری گروههای هنری مانند رپرها، هیچهایکها ونیز گسترش مجدد فرهنگ هیپیها به طرز چشمگیری افزایش داشته و باعث انشقاق فرهنگی شده است؛ تا جایی که در شبکههای اجتماعی با دو جامعه ایرانی روبرو هستیم، یکی جامعه متوازن در فضای اکثریت و دیگری جامعه درهمریخته و ناهمگون در فضای مجازی رادیکالیسم را به جلو هل داده است.
روزنامه انگلیسی گاردین البته در حمایت از این موج فحاش نوشته است:
اغتشاشات اخیر در ایران نشان میدهد نسلی جدید در دل جامعه ایرانی ظهور کرده که انگارههای سنتی سابق را بهراحتی نمیپذیرد و برای تغییر آن دست به اغتشاشات گسترده میزند. گاردین معتقد است که جلوداری زنان و دختران جوان و نوجوان در این اغتشاشات بیش از هرزمان دیگری موجب امیدواری به آینده برای شکلگیری یک تغییر اساسی یا یک انقلاب سیاسی اجتماعی شده است.
بررسی و تحلیل گفتمان و تاکتیکهای لیدرهای خارج نشین نشان میدهد که ترویج فحاشی و عادت دادن جامعه به ادبیات رادیکال بهشدت افزایشیافته و بهعنوان نقطه عزیمت به آن مینگریستند؛ از نگاه این افراد نسل جدید در داخل ایران یک شبکه بدون ساختار و سازمان و ژلهای مانند و همچنین غیر ایدئولوژیک است که به دلیل نداشتن سابقه امنیتی با رویکرد سلبی میتواند نبض اغتشاشات را در دست بگیرد، ازاینرو باید آنها را به شکل تودههای خشن و فحاش تربیت کرد.
پشت پرده فحاشیهای جنسی میکروبی توسط ترولها
یکی از محورهای عملیاتی اغتشاشات سال ۱۴۰۱ استفاده از ظرفیت زنان در آشوبها بود، شعارهای اجتماعی با موضوع حق انتخاب پوشش، امکان زندگی به سبک و سیاق خود که در شعار «زن، زندگی، آزادی» تجلی یافت، بُعد اجتماعی خاصی به این تحرکات داده بود و چنان اغواگر بود که افرادی مثل سعید حجاریان درباره آن نوشته بودند که فرکانس مطالبه جامعه از «سیاست» آلوده به پارازیتِ استصواب و مردسالاری و عدم شفافیت به حقوق شهروندی عاری از دست اندازی قدرت تغییریافته است. طبیعتاً میتوان با این تغییر مسیر همدلی عاطفی-انسانی-حقجویانه داشت!
البته این ادعای حقجویی خیلی زود دامن خود چپ رادیکال در داخل ایران را گرفت و آنها نیز قربانی این موج ترولهای فحاش شدند. بازی دادن نسل جوان و استفاده از ظرفیت اجتماعی آنها به سمت فحاشی سازمانیافته یک شتابدهنده مهم نیز داشته است، موسسه کارنگی اخیراً در گزارشی نوشته است که میتوان از ظرفیت نیروهای طغیانگر برای زدن بالهای ایران در منطقه استفاده کرد.
این گزارش در ادامه برای افزایش ناآرامیهای گسترده در ایران و مشارکت فعال دولت آمریکا برای جهتدهی آنها به سمت منافع واشنگتن، ضمن تأکید برافزایش تحریمهای علیه ایران در حوزههای مختلف، مجموعه توصیههایی مشخص به دولت آمریکا ارائه میدهد تا این اغتشاشات بهعنوان «اهرم فشار داخلی علیه نظام ایران» عمل کنند.
این گزارش بهخوبی نشان میدهد که چرا سرویسهای اطلاعاتی غربی آنقدر روی بحث فحاشی، رشد میکروبی ترولها و نشان دادن ابعاد تصویری آن اصرار داشته و در انتخابات از آن به حد کمال و تمام استفاده کردند؛ به عبارتی کاهش مشارکت و ایجاد ترس در ایرانیان خارج از کشور تنها اهداف قشری استفاده از این لشگرهای اجارهای بوده و در داخل طراحی خاصی صورت گرفته که این جماعت را بهعنوان نو الگوهای جدید بهعنوان گونههای در حال رشد از براندازان و گروهکها به نمایش درآورد، آنچه در برابر سفارتخانه و اماکن دیپلماتیکی کشورمان در هفتههای اخیر به نمایش درآمد سکانسهایی از شکلدهی حلقههای ضدانقلاب در آینده است!
طراحی استراتژی ترویج فحاشی و اقدامات رادیکال در سطلی کنترلشده چون تجمعات ضدانقلاب در خارج از کشوی با این هدف جاریشده است که بهتدریج این مدل رفتاری بهعنوان الگو از سوی بخش نخبه جامعه به سایر اقشار اجتماعی تسری یافته و میرایی یابد.
رؤیا حکاکیان از لیدرهای اصلی ضدانقلاب درباره ترویج این مدلهای جدید در کلونیهای ضدانقلاب نوشته است:
باید امریکا را به دخالت تشویق کرد و میتوان اپوزیسیونِ عراق را میشود مدل قرارداد، اپوزیسیون ایرانی فاقد رهبری است و رهبری لازم تا بتواند امریکا را به مداخله وادار کند، مشابه مداخله در عراق! دولت آمریکا تاکنون به اغتشاشات خیابانی در ایران توجه نداشته و همیشه سیاست «محتاطانه» در پیشگرفته و حتی در ناآرامیهای سال ۸۸ موسوم به «جنبش سبز» نیز دولت آمریکا در حمایت از معترضان در ایران موفق نبود.
در طول اغتشاشات پاییزی توجه به مرکزیت زنان بهعنوان موتور حرکتی آشوب از آن دست مواردی بود که سرویسهای اطلاعاتی روی آن دست گذاشته بودند، اما بهتدریج تکریم زنام جای خودش را به تقدیس فحاشیهای جنسی به زنان داد، نمونه کامل و رشد یافته این اقدامات را در مقابل اماکن رأیگیری و در حمله به زنان ایرانی شاهد بودیم، اما عجیبتر آنکه در نسخه جدید یکی از سکوییهای تولید فحاشی نیز قربانی همین دست خشونتها شد.
بیبیسی فارسی که برای پوشش زنده فحاشیهای ضد زن در به سراغ یکی از اماکن رأیگیری در نزدیکی سفارت ایران رفته بود مورد هجوم این گروههای رادیکال قرارگرفته تا جایی که ژیارگل مجری این شبکه در پاسخ به دستههای خشن و فحاش خود نیز زبان به دادن الفاظ رکیک جنسی باز کرد تا نشان دهد چه در آنسوی میدان در پشت دوربین و چه روبهروی آن با گروهی روبهرو هستیم که برخلاف شعارهای رنگین هیچ ارزشی برای مقام زن قائل نیستند.
در این وضعیت البته بیبیسی تنها قربانی نیست بلکه به قربانگاه فرستادهشده است، واقعیت آن است که شبکههای ترولی در خارج از کشور میتواند بهزودی نتیجه عکس داده و موجهای آن رو درروی پلیس اروپایی نیز قرار بگیرد، جریان دستآموز در لندن، پاریس و برلین این روزها تحت نظر قرارگرفتهاند، البته همه این تحرکات از تهران نیز بهصورت آنلاین تماشا میشود!