سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
************
روزنامههای امروز یکشنبه ۱۷ تیر، پیام رهبر انقلاب در پی حضور گرم و پرشور مردم در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم اعلام رسمی نتایج انتخابات و پیروزی مسعود پزشکیان، جمهوریت اهرم قدرت ایران، واکنش سریع بازار به پیروزی پزشکیان، دیدار رییسجمهور منتخب با رهبر انقلاب در صفحات نخست روزنامههای امروزبرجسته شده است.
بررسیها نشان میدهد در خصوص راهبرد آتی دولت پزشکیان برای پیگیری مطالبات شکافی میان لایه های مختلف جریان اصلاحات شکل گرفته است، روزنامه هم میهن تصریح کرد که ادبیات، منش و رفتار مسعود پزشکیان برخلاف باور رادیکال های جریان اصلاحات است، این روزنامه با بیان اینکه مسعود پزشکیان، نامزد اصلاحطلبان متعلق و منتسب به هیچ یک از احزاب عمده و اصلی نیست، نوشت:
او با ادبیاتی با رویکرد مذهبی و دینی و بیانی قابل فهم و روشن و مردمی که آشکارا از زبان متکلف و فلسفی و دشوار کلاسیک سیاسی فاصله دارد توانسته اقبال و آراء بخشی از جامعه را با خود همراه کند و کوشید به تعبیر خودش صدای بیصدایان باشد.
هم میهن با اشاره به اینکه حلقه مفقوده جریان اصلاح طلب تعامل با ارکان قدرت در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی است، تاکید کرد:
پیروزی پزشکیان در آوردگاه و میدان انتخابات ریاستجمهوری فراتر از یک انتخاب یک فرد و استقرار یک تیم در پاستور آغاز یک پروسه فکری در گفتمان اصلاحطلبی است که برخلاف لایههای رادیکالتر این جناح به تعامل و تفاهم با ارکان قدرت در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی ایران باور عمیق دارد. دلیل این اعتقاد دقیقاً حلقه مفقوده جریاناصلاحطلب در گذشته بود. او تند نیست. رادیکال و شتابزده نیست. بر آب خانه نمیسازد. بر زلف باد چنگ نمیزند، اتفافاً سیاست را درست و دقیق میشناسد. فلیسوف و دانشور نیست اما به غایت صادق است. قرب به مردم را به غربت در راهروهای سیاست ترجیح میدهد.
به باور این روزنامه اصلاح طلب، پزشکیان نه خاتمی است و نه روحانی. نه موسوی است و نه کروبی، استقرار دولت او گام اول یک تحول عمیق فکری و گفتمانی در تحولخواهی است که میتواند با زبانی صادقانه، بیانی مردمی و ادبیاتی روشن هم سیاستزدگی مفرط را تخفیف بدهد و هم چتر اصلاحطلبی را از رویکردهای الیگارشیک دور کند. این ادعا به معنی رهایی گفتمان نو در چنبره و قبضه پوپولیسم نیست. سازوکاری برای درانداختن طرح و راهبردی است که قدم اول آن باور به این نکته است که سیاست پروژه نیست؛ یک پروسه بر مبنای واقعگرایی و رئالیسم سیاسی است. او مسعود پزشکیان است که شبیه هیچکس نیست.
بیان این مطالب از سوی طیفهای مختلف جریان اصلاحات نشان می دهد که اصلاح طلبان خود نیز بر استقلال پزشکیان تاکید داشته و از دیگر سو تصریح می کنند که یکی از دلایل اقبال او پرهیز از رادیکالیسم اصلاحات و تولید تنش با ارکان نظام میباشد.
در این میان در حالی که برخی از اصلاح طلبان بر ضرورت احترام به تکثر موجود در جامعه تاکید کرده و بر واقعی سازی مطالبات و محدود ساختن آن ها تاکید دارند، طیف رادیکال جریان اصلاحات مطالبه اصلی را تغییرات بنیادین تعریف کرده و تصریح می کنند، اگر پزشکیان قصد جدی برای تغییرات بنیادین نداشت وی را باید مجاب به این مطالبه کرد.
در این رابطه محمدعلی ابطحی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با بیان اینکه میزان رای رقیب پزشیکان در انتخابات واجد معنای خاصی است که دولت آینده باید به آن توجه کند، نوشت:
این رای نشان میدهد که با جامعهای متکثر در ایران روبهرو هستیم؛ بنابراین توقعات و مطالباتی که از رییسجمهور منتخب وجود دارد باید مشخص و محدود باشد. در واقع مطالبات غیر واقعی و حداکثری از دولت آینده کشور را با مشکلات عدیدهای مواجه میکند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه باید باور کنیم که رقبا به صورت منسجم در حال فعالیت هستند، تصریح کرد، از رقبای پزشکیان هم باید دعوت کرد که با دولت همکاری کنند. این همه بودجه و امکانات که در کشور صرف مطالعات در سایه شده بود باید در مسیر سربلندی کشور استفاده شود. این دادههای مطالعاتی باید در اختیار رییسجمهور منتخب قرار گیرد.
در دولت اصلاحات هر کس خر را به سمت دلخواهش می راند!
یک فعال سیاسی نزدیک به ملی- مذهبی ها از مقاومت اصلاح طلبان برای آسیب شناسی دولت اصلاحات و نقد سیدمحمد خاتمی انتقاد کرد.
احمد زیدآبادی طی یادداشتی در روزنامه شرق با بیان اینکه ایران در نیم قرن گذشته، دو دورۀ هشتساله از ریاستجمهوری دو چهرۀ اصلاحطلب و اعتدالی را پشت سر گذاشته است، تصریح کرد:
آن دو دوره، در درجۀ نخست نیازمند آسیبشناسی دقیق و بدون تعصب است تا از یک طرف اشتباهات گذشته تکرار نشود و از طرف دیگر، تجربههای معطوف به موفقیت در دستور کار دولت تازه قرار گیرد. به باور این فعال سیاسی، بسیاری از اصلاحطلبان نسبت به دو دوره ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی و میزان موفقیتش، تا اندازهای تعصب به خرج میدهند و از آسیبشناسی رفتارها و عملکردهای سیاسی در آن دوره چندان استقبال نمیکنند.
زیدآبادی در ادامه یکی از آسیبهای بزرگ دولت اصلاحات را مشخص نبودن جایگاه نخبگان و کنشگران سیاسی و مطبوعاتی در نظام تصمیمگیری دولت عنوان کرد و نوشت، در آن زمان، چهرههای معروف سیاسی و مطبوعاتی بسیاری بودند که بهطور روزانه دربارۀ مسائل مختلف نظر میدادند اما نسبت آنها با دستگاه دولت اصلاً مشخص نبود. برای نمونه بعد از گذشت بیش از ربع قرن هنوز روشن نیست که سعید حجاریان چه نسبتی با دولت آقای خاتمی داشت و آیا استراتژی مورد نظر او دربارۀ «فشار از پایین و چانهزنی از بالا» تا چه اندازه مورد قبول و رضایت آقای خاتمی و کابینهاش بود. در دولت اصلاحات حداقلی از هماهنگی بین این کنشگران و رئیس دولت وجود نداشت و این نیز نتیجۀ عدم ارتباط ارگانیک بین آنها بود. در نتیجۀ عدم ارتباط مستقیم و دوجانبه، هر کس خر را به سمت دلخواهش راند. نهایتاً نیز کار بدانجا کشید که اجزاء مختلف اصلاحطلبی به سمت هم شلیک کردند و قدرت یکدیگر را تباه ساختند.
زیدآبادی در ادامه با طرح این پرسش که چرا هماهنگی حداقلی بین این کنشگران و کادر دولت وجود نداشت و تشتت فکری و عملی بین آنها موج میزد؟، تاکید کرد، به نظرم دلیل این مساله، بیمبالاتی دفتر رئیسجمهور بود. اگر هر یک هفته یا دو هفته، دفتر ریاستجمهوری مجموعۀ کنشگران مؤثر در حوزههای مختلف را به نشست و دیداری با اعضای دولت یا شخص رئیسجمهور دعوت میکرد و در آنجا هر کدام از طرفین ضمن طرح نظرات و انتقادات متقابل به عملکرد یکدیگر، بهنوعی هماهنگی بین خود میرسیدند، بسیاری از آن تشتتها و سوءتفاهمات پیش نمیآمد و انرژی کنشگران اصلاحطلب در مسیرهای خودانگیخته و حسابنشده تلف نمیشد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب اما مسعود پزشکیان را به عبرت آموزی از دولت اصلاحات و عدم تکرار اشتباهات گذشته فراخواند.
گفتنی است بیان این مطالب از سوی زیدآبادی نشان می دهد که در جریان اصلاحات تابوهای بسیاری وجود دارد که یکی از آن ها آسیب شناسی دولت اصلاحات و حتی شخص سیدمحمد خاتمی می باشد. مساله ای که حتی با گذشت سالیان سال نیز حل نشده و برخی اصلاح طلبان در بیان انقادات باز هم دچار لکنت هستند.
از جانب دیگر اما نقدهای زیدآبادی نشان م دهد که چگونه چهره ها و لایههای بیرونی اصلاح طلبان رایکال پیامدهای زیادی را برای دولتمردان ایجاد کرده بود و این جریان از ابتدا با همزاد خود یعنی رادیکالیسم گذران کرده است.