به گزارش مشرق، با گذشت حدود یک سال از جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه، این رژیم نتوانسته به هیچیک از اهداف خود دست یابد و هر چه جنگ ادامه یافته، رژیم صهیونیستی در باتلاق غزه بیشتر فرو رفته و خسارات سنگینی در تجهیزات و نیروها متحمل شده است.
طبق آمارهای ارتش رژیم صهیونیستی در ماه اوت، بخش بازتوانی وزارت دفاع به طور میانگین هر ماه هزار مجروح جدید را پذیرش میکند و بیش از ۳۷۰۰ سرباز از آسیبهای شدید بدنی رنج میبرند.
تعداد تلفات ارتش رژیم صهیونیستی از زمان آغاز جنگ به به بیش از ۶۹۰ نفر رسیده که ۳۳۰ نفر از آنان در نبردهای زمینی غزه کشته شدهاند.
طبق آمارهای گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، تا فوریه گذشته بیش از ۱۱۰۸ دستگاه نظامی رژیم صهیونیستی از آغاز جنگ بر ضد غزه نابود شده است.
پیش از اجرای عملیات انفجار دستگاههای ارتباطی در لبنان، فشار نظامی و سیاسی بر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در حال افزایش بود و تظاهرات علیه او و کابینهاش برای رسیدن به توافق آتشبس و تبادل اسرا به اوج خود رسیده بود.
وحدت جبههها
جنگ غزه برای اولین بار با مفهوم «وحدت جبههها» توسط مقاومت همراه شد که رژیم صهیونیستی و غرب هرگز با آن مواجه نشده بودند و آن را تهدیدی بزرگ تلقی میکردند، چرا که نشاندهنده توانایی جبهههای متحد در شکست این رژیم و همپیمانان غربی حامی آن است.
برخلاف جنگهای گذشته که فلسطینیها تنها با رژیم صهیونیستی میجنگیدند، این بار حماس از پشتیبانی «محور مقاومت» برخوردار است.
این جنگ چند جبههای رژیم صهیونیستی را مجبور به توزیع نیروهایش بین جنوب و شمال کرد و منجر به تخلیه شهرکهای صهیونیستنشین در الجلیل علیا و همچنین حملات متعدد به بندر ایلات در کنار حملات گروههای مقاومت لبنان، عراق و یمن به این رژیم شد.
رژیم صهیونیستی و ایالات متحده به دنبال آن بودند تا با تفکیک جبههها از تکرار این وضعیت جلوگیری کنند، و این موضوع در پیشنهادهای آمریکا به لبنان در سفرهای آموس هوکشتاین نمایان شد.
فرار به شمال
در این شرایط، برای انحراف توجه از غزه و فرار از فشارهایی که حماس بر او وارد میکرد، نتانیاهو خود را ناچار به حرکت به سمت شمال و گشودن جبههای جدید علیه حزبالله دید.
حزبالله از استراتژی «قطرهای» در حمایت از مقاومت در غزه استفاده کرد، این استراتژی نتانیاهو و ایالات متحده را متقاعد کرد که حزبالله و ایران تمایلی به جنگ ندارند.
بنابراین، نتانیاهو به امید بازگرداندن شهرکنشینان به شمال، کاهش توان حزبالله و کسب یک پیروزی نمادین که به رژیم صهیونیستی برخی از توان بازدارندگی از دسترفته و به نتانیاهو آبرویی که از زمان طوفان الاقصی از دست داده بود، بازگرداند، شرایط را مناسب دید تا لبنان را بمباران کند.
عجله نتانیاهو برای دستیابی به پیروزی، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و ارتش این رژیم را مجبور کرد که نقشههای خود را سریعاً فاش کنند. سپس انفجار پیجرها و دستگاههای بیسیم تاکی واکی به حزبالله شوک وارد کرد و این رژیم را از دستاوردهای خود سرمست کرد.
بر اساس اطلاعاتی که به بیرون درز کرده، این انفجارها بخشی از یک طرح بلندمدت بودند و این رژیم قصد داشت آنها را در زمان نبرد با حزبالله به اجرا درآورد تا ضربهای به حزبالله در طول جنگ وارد کند.
چند روزی از آن انفجارها نگذشته بود که خبر ترور حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، منتشر شد، که این موضوع شوکی برای حزب و هوادارانش بود و بر رهبری و حزب تأثیر گذاشت.
این تحولات نتانیاهو را وادار کرد تا بگوید «هیچ نقطهای در خاورمیانه وجود ندارد که اسرائیل نتواند به آن دست یابد، هیچ جایی نیست که برای حفاظت از مردم و کشورمان به آنجا نرویم.»
به نظر میرسد رژیم صهیونیستی بر این باور بود که مجموعه این ضربات حزبالله را دچار شوک و سردرگمی خواهد کرد و حزب یا با واکنش شدید و با تمام داشتههایش علیه این رژیم حمله خواهد کرد و همه کارتهایش را میسوزاند، یا درخواست عقبنشینی و آتشبس خواهد داد.
اما بررسی روند اتفاقات بعد از آن نشان داد که حزبالله به نظر میرسد جوانب ضربه را درک کرده و با آن تطبیق یافته است، بهویژه پس از سخنرانی شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزبالله، که گفت: «حزب الله به رهبری و کنترل خود طبق ساختار تشکیلاتیاش ادامه میدهد» و برای هر «فرماندهای که آسیب ببیند، جایگزین وجود دارد.»
برای اثبات قدرت و استحکام حزب، شیخ نعیم قاسم گفت که پس از ترور سید حسن نصرالله، عملیات مقاومت با همان شدت و حتی بیشتر ادامه یافت. وی تاکید کرد: «ما معالیه ادومیم و حیفا را هدف قرار دادیم و به مقاومت ادامه میدهیم.»
پس از ادعای رژیم صهیونیستی مبنی بر آغاز عملیات زمینی در لبنان، حزبالله با شلیک یک رشته موشک به تلآویو پاسخ داد که سامانه گنبد آهنین نتوانست آنها را مهار کند.
به نظر میرسد حزبالله به دنبال جنگی طولانی با افزایش تدریجی شدت درگیریها است تا بتواند صفوف خود را بازسازی کند، خسارات خود را جبران کند و رژیم صهیونیستی را فرسایش دهد.
در اشارهای به ادامه سیاست «وحدت میادین»، شیخ نعیم قاسم گفت «ما حتی به اندازه یک ذره از مواضع سید نصرالله عقبنشینی نخواهیم کرد.»
بیرون آمدن از سرمستی با حمله ایران
پیش از آنکه نتانیاهو و ارتش رژیم صهیونیستی از سرمستی پیروزی خارج شوند، غافلگیری از راه رسید؛ حمله موشکی ایران با حدود ۲۰۰ موشک شهرکنشینان صهیونیست را به پناهگاهها کشاند.
این حمله باعث شد بسیاری از صهیونیستها در شبکههای اجتماعی بگویند «ماه اکتبر ماه بدبختیها برای ماست. هنوز هفتم اکتبر را فراموش نکردهایم و امروز حماس و ایران دوباره آن را به یادمان آوردند»، که اشارهای به عملیات تیراندازی مرگبار در یافا و حملات موشکی سهمگین ایران بود.
بسیاری از ناظران بر این باورند که پاسخ رژیم صهیونیستی به حملات موشکی ایران با موجهای جدیدی از موشکها و پهپادها از عراق، لبنان، یمن و ایران همراه خواهد شد؛ سعید زیاد، تحلیلگر مسائل استراتژیک، میپرسد «اگر ایران و حزبالله بهصورت مشترک به اسرائیل حمله کنند، واکنش اسرائیل چه خواهد بود؟»
فارغ از اینکه حوادث به چه سمتی پیش برود، جنگ همچنان ادامهدار است و به این زودیها به پایان نخواهد رسید. بسیاری از ناظران عنوان میکنند که مرحله کنونی با عناوینی همچون صبر، ثبات، آرامش، خونسردی، استهلاک و تداوم نبرد همراه خواهد بود.