به گزارش مشرق ،این وضعیت میتواند موجب توجه بیشتر سرمایهگذاران به این بازار شود و فرصتی باشد برای بورس تا نقدینگی بیشتری را جذب کند.
با این وجود، نباید این رشد شاخص کل موجب علامتدهی اشتباه به سیاستگذاران شود. هر چند به عنوان مثال در رکود اخیر اقتصاد جهانی، بازار طلای جهانی رشد چشمگیری را شاهد بود و بورسهای جهانی رشد منفی را به خود دیدند، اما دادههای سری زمانی نشان میدهد که کم و بیش در بلندمدت بازدهی این بازارها با یکدیگر متناسب است.
علت اصلی این امر نیز به آربیتراژ بین بازارها برمیگردد. به عبارت دیگر، وقتی سرمایهدار میبیند که یک بازار رشد بسیار مناسبی داشته است، حد انتظاری را در یک بازه زمانی برای رشد آن در نظر میگیرد و وقتی آن سطح از رشد برآورده شد، سرمایه خود را معطوف به بازار دیگری میکند.
این شکل بازی سرمایهگذاران موجب میشود تا تناسبی بین بازدهی بازارها وجود داشته باشد. بی تردید عوامل بسیار زیادی بر بازدهی بازارها تاثیر میگذارد؛ اما این عامل نیز در جای خود، قابلتوجه است و میتواند نقش همسانکننده را در بازدهی بازارها بازی کند.
با این تفسیر به نظر میرسد که این بازدهی در بازار سرمایه بهرغم رشدهای تاریخی و با رد کردن مرز 30 هزار واحدی، تحت تاثیر بازارهای موازی نیز بوده است، به خصوص آنکه بازار ارز بازدهی بسیار بالایی را داشته، که حتی در یک روز به سطح 15 درصد نیز رسید.
اگرچه اثبات تناسب دقیق بین این دو بازار برای دورههای زمانی مختلف نیازمند تحقیق فراگیری است؛ اما به عنوان یک فرضیه اثبات شدنی در نقاط دیگر جهان، میتوان عنوان داشت که شکاف بازدهی بازارهای موازی نمیتواند از حد مشخصی عبور کند و دور از انتظار نیست که روندهای بازدهی بازارها در بلند مدت همدیگر را دنبال کنند.
به جز این مساله نباید از نظر دور داشت که عوامل دیگری چون نرخ ارز که موجب شده بهای کالاهای برخی از شرکتهای بورسی افزایش یابد نیز در این افزایش شاخص کل دخیل بوده است.
از جمله این گروهها میتوان به سهامهای گروههای فلزی – معدنی اشاره کرد. به عبارت دیگر، سیاستگذاران نباید با جزئینگری رشد حال حاضر در بورس تهران را نشانهای از وضعیت بهبود در اقتصاد کلان قلمداد کنند.
با ریشهیابی بیشتر عوامل دخیل در این رشد، میتوان به این نتیجه رسید که این روند در پی بهبود شرایط کسبوکار در اقتصاد رخ ندادهاست. نهايتا بايد عنوان كرد كه رشد بورس علاوه بر تناسبی که با بازارهای موازی دارد، رابطهای نیز با ادوار تجاری اقتصاد ملی دارد و به همين دليل بايد نتيجه گرفت که این رشد میتواند خصلت موقتی بودن را در خود داشته باشد. منبع:دنیای اقتصاد
با این وجود، نباید این رشد شاخص کل موجب علامتدهی اشتباه به سیاستگذاران شود. هر چند به عنوان مثال در رکود اخیر اقتصاد جهانی، بازار طلای جهانی رشد چشمگیری را شاهد بود و بورسهای جهانی رشد منفی را به خود دیدند، اما دادههای سری زمانی نشان میدهد که کم و بیش در بلندمدت بازدهی این بازارها با یکدیگر متناسب است.
علت اصلی این امر نیز به آربیتراژ بین بازارها برمیگردد. به عبارت دیگر، وقتی سرمایهدار میبیند که یک بازار رشد بسیار مناسبی داشته است، حد انتظاری را در یک بازه زمانی برای رشد آن در نظر میگیرد و وقتی آن سطح از رشد برآورده شد، سرمایه خود را معطوف به بازار دیگری میکند.
این شکل بازی سرمایهگذاران موجب میشود تا تناسبی بین بازدهی بازارها وجود داشته باشد. بی تردید عوامل بسیار زیادی بر بازدهی بازارها تاثیر میگذارد؛ اما این عامل نیز در جای خود، قابلتوجه است و میتواند نقش همسانکننده را در بازدهی بازارها بازی کند.
با این تفسیر به نظر میرسد که این بازدهی در بازار سرمایه بهرغم رشدهای تاریخی و با رد کردن مرز 30 هزار واحدی، تحت تاثیر بازارهای موازی نیز بوده است، به خصوص آنکه بازار ارز بازدهی بسیار بالایی را داشته، که حتی در یک روز به سطح 15 درصد نیز رسید.
اگرچه اثبات تناسب دقیق بین این دو بازار برای دورههای زمانی مختلف نیازمند تحقیق فراگیری است؛ اما به عنوان یک فرضیه اثبات شدنی در نقاط دیگر جهان، میتوان عنوان داشت که شکاف بازدهی بازارهای موازی نمیتواند از حد مشخصی عبور کند و دور از انتظار نیست که روندهای بازدهی بازارها در بلند مدت همدیگر را دنبال کنند.
به جز این مساله نباید از نظر دور داشت که عوامل دیگری چون نرخ ارز که موجب شده بهای کالاهای برخی از شرکتهای بورسی افزایش یابد نیز در این افزایش شاخص کل دخیل بوده است.
از جمله این گروهها میتوان به سهامهای گروههای فلزی – معدنی اشاره کرد. به عبارت دیگر، سیاستگذاران نباید با جزئینگری رشد حال حاضر در بورس تهران را نشانهای از وضعیت بهبود در اقتصاد کلان قلمداد کنند.
با ریشهیابی بیشتر عوامل دخیل در این رشد، میتوان به این نتیجه رسید که این روند در پی بهبود شرایط کسبوکار در اقتصاد رخ ندادهاست. نهايتا بايد عنوان كرد كه رشد بورس علاوه بر تناسبی که با بازارهای موازی دارد، رابطهای نیز با ادوار تجاری اقتصاد ملی دارد و به همين دليل بايد نتيجه گرفت که این رشد میتواند خصلت موقتی بودن را در خود داشته باشد. منبع:دنیای اقتصاد