استاد شهید كه استراتژی وحدت حوزه و دانشگاه را ارائه داد، خود از افرادی بود كه نه تنها به این دو كانون تولید علم و دانش آشنایی كامل داشت، بلكه به هر دوی آن، تعلق داشت.
جامعه علمی ما پس از گذشت سالها همچنان بر این راهبرد اصرار دارد و بر آن است تا با یافتن راهكارهای نوین در جهت تحقق آن، پرطراوتتر از دوره های قبل گام بردارد.
ولادت
شهید محمد مفتح در سال 1307 ش در خانواده ای دانشمند و روحانی، دیده به جهان گشود و از ابتدای زندگی تحت تربیت سالم خانواده ای پاک و دانش دوست و علاقه مند به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رشد کرد. دانش طلبی و معنویت، از همان دوران کودکی با جانش عجین شد و تا آخر با او بود. او علم و عمل صالح را از پدری عالم و عامل و مادری پاک دامن و فضیلت پرور آموخت و گام در طریق صلاح و فلاح گذاشت و به دنبال دانش و کردار نیک رفت و راهی به حریم مردان خدا یافت.
شهید آیت الله دکتر محمد مفتح در کلام بزرگان
*پيام امام خميني (قدس سره) به مناسبت شهادت دكتر مفتح
بسم الله الرحمن الرحيم . انا لله و انا اليه راجعون
آن گاه كه منطق قرآن آن است كه ما از خداييم و به سوي او مي رويم و مسير اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولياي خدا –عليهمالسلام–شهادترايكي از ديگري به ارث مي بردند و جوانان متعهد ما، براي نيل شهادت در راه خدا درخواست دعا مي كرده و مي كنند، بدخواهان ما كه ا زهمه جا وامانده، دست به ترور وحشيانه مي زنند، ما را از چه مي ترسانند؟
آمريكا خود را دلخوش مي كند كه با ايجاد رعب در دل ملت كه سربازان قرآنند، مي تواند وقفه اي در مسير حق و عقب گردي از جهاد مقدس در راه خدا ايجاد كند، غافل از اين كه ترس از مرگ براي كساني است كه دنيا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدي و جوار رحمت ايزدي بي خبرند.
اينان از كوردلي، صحنه هاي شورانگيز ملت عزيز و شجاع ما را در هر شهادتي، پس از شهادتي كه در پيش چشمان خيره ي آنان منعكس است، نمي بينند.
«صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم˚لايَعقِلُون» اينانميبينندكه هزار و سيصد سال بيشتر از صحنه ي حماسه آفرين كربلا مي گذرد و هنوز خون شهيدان ما در جوش و ملت عزيز ما در حماسه و خروش است.
جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقاي مفتح و دو نفر پاسداران عزيز اسلام رحمة الله عليهم به فيض شهادت رسيدند و به بارگاه ابديت بار يافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفريدند و آتش نهضت اسلامي را افروخته تر و جنبش قيام ملت را متحرك تر كردند.
خدايشان در جوار رحمت واسعه ي خود بپذيرد و از نور عظمت خود بهره دهد.
اميد بود از دانش استاد محترم و از زبان علم او بهره ها براي اسلام و پيشرفت نهضت برداشته شود و اميد است، از شهادت امثال ايشان بهره ها برداريم.
من شهادت را بر اين مردان برومند اسلام تبريك و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسليت مي دهم. سلام بر شهيدان راه حق
*حضرت آیت الله العظمی الامام خامنه ای (مدظله العالی)
ارتباط گیری با نسل جوان و دانشجویان
مرحوم شهید مفتح، علاوه بر اینکه یک روحانی برجسته و فداکار و
روشن فکر و آشنا به نیاز زمان بود، خصوصیتی داشت که در تعداد معدودی از
فضلای آن زمان این خصوصیت وجود داشت و آن قدرت ارتباط گیری با نسل جوان و دانشجویان و کسانی که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم به دین بشنوند، بود
تصادفی هم نیست که روز اتحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه، روز شهادت ایشان قرار داده شده است؛ چون انصافاً حلقه وصلی بود متناسب با چنین خصوصیتی. خدای متعال پاداش این شهید عزیز را داد و آن شهادت بود.
شهادت پاداش بزرگ و اجر عظیمی است و خدای تعالی بندگان ساحل خود را از این اجر محروم نکرد.
* شهید مفتح از منظر آيت الله جعفر سبحاني
عزت روحانیت
مرحوم آيت الله مفتح انسان وارسته اي بود و ما قريب 40 سال با ايشان زندگي كرديم.
از همان دوران كه رسائل مي خوانديم، ايشان هم خدمت استادمان، مرحوم آيت الله مجاهدي تبريزي تا آخرين لحظه اي كه ايشان به شهادت رسيدند، رسائل مي خواندند. يعني از 1325 هـ.ش تا سال 1358هـ.ش، ما با ايشان همراه بوديم، هم در سفر و هم در حضر. صفات برجسته ايشان را عرض كنم :
صفات برجسته ايشان زيادند، ولي فعلا به چند مورد اشاره مي كنم.
در درجه اول انسان بسيار منصفي بود.
در بحث و مذاكره در باره هر نوع سخن فقهي و فلسفي با ما بحث مي كرد.
با ديگران همين كه احساس مي كرد طرف سخنش مطابق منطق است، منطقي تر تسليم مي شد و كوچك ترين مقاومتي نمي كرد و روح انصاف او بيش از همة كساني بود كه در آن جلسات شركت مي كرديم.
ثانياً انساني بود نسبت به اهل بيت محب.
واقعا در حالي كه ايشان هم فاضل حوزه بود و هم دكترا از دانشگاه گرفته بود، ولي بالاي منبر كه مي رفت، مانند يك خطيب روضه مي خواند و اشك مي ريخت. نسبت به اهل بيت بسيار معتقد بود. برجستگي سوم ايشان اين است كه به لباس روحانيت خيلي اهميت مي داد. كوچك ترين لغزشي را كه از يك ملبس به لباس روحاني مي ديد، ناراحت مي شد.
عزت روحانيت در نظر او بر همه چيز اولويت داشت.
اگر منافع شخصي با يك خواهشي كه مناسب با لباس روحانيت نيست، تصادف مي كرد، از آن نفع شخصي خود عدول مي كرد و راضي به اين كار نمي شد.
نكته ديگر اينكه بيان زيبايي داشت. در تنزل دادن مطالب دشوار فكري و فلسفي در حد فهم عامه مردم فوق العاده بود، يعني سخت ترين مسائل را مي توانست در لباس مثل، بيان كند.
از همه اينها كه بگذريم، در حوزه مدرس عاليمقامي بود و تدريسش خيلي مشتري داشت. كوشش مي كرد خلأها را پر كند، مثلا مي توانست فقه و اصول تدريس كند، اما تفسير درس فلسفي كم بود و او همان را تدريس مي كرد.
*شهید مفتح از منظرشهيد آيت اله دکتر بهشتي
... یکی از پیشگامان روحانیت
مرحوم دكتر مفتح از دوستان قديم من بودند و اولين آشنايي ما با هم در سال 1325بود كه به من به قم مشرف شدم.
در آن موقع كه درس كفايه مرحوم آقاي داماد را مي رفتم، ايشان هم در همان درس حاضر مي شدند و هم چنين در درس مكاسب هم با هم بوديم. آشنا بوديم. دوست بوديم.بعد در قم يك گروه فعال فرهنگي به وجود آورديم و ايشان در آن گروه عضويت داشتند.
در فاصله سالهاي 1333و 1336 دبيرستان دانش را به عنوان يك دبيرستان مترقي فرهنگي اسلامي تأسيس كرديم. بعد از يك سال، آقاي دكتر مفتح به عنوان دبير همكاري را آغاز كردند و يكي دو سالي رسما با آنجا همكاري داشتند.
در اواخر سال 1339 و اوايل 1340، كانون اسلامي دانش آموزان قم را به وجود آورديم و شهيد مفتح مسئوليت اين كار را رسما پذيرفتند و همكاري داشتند. بعد يك كار تحقيقي را آغاز كرديم که ايشان نيز عضويت داشتند.
در جلسات بحثي كه روزهاي پنجشنبه با عده اي از برادرها داشتيم، ايشان هم بودند و به هر حال همين طور باهم مأنوس بوديم تا سال 1349 كه من در تهران بودم و شهيد مفتح هم به تهران آمدند و ما با هم همسايه بوديم و انس و آشنايي و همكاري بيشتر بود و يك فعاليت تحقيقاتي را شروع كرديم. در شوراي مركزي روحانيت مبارز تهران، من و ايشان عضو قسمت شميرانات بوديم و در شوراي مركزي هم بوديم.
به هر حال با هم دوستي و همكاري نزديك داشتيم. ايشان در جريان انقلاب در سال 41 و 42 شركت فعال و مهيج داشتند و بعد هم در اين دوره اخير در راهپيماييها و ايجاد جلسات، نقش زيادي داشتند.
وقتي كه به مسجد جاويد رفتند به عنوان امام جماعت، آنجا پايگاهي بود براي سخنرانيهاي موثر و سازنده.
بعد به مسجد قبا رفتند و نماز عيد فطر قيطريه را برگزار كردند. در راهپيمايي روز 4 شوال، 16 شهريور زخمي شدند.
اما در مورد رابطه ايشان با امام بزرگوار امت بايد بگويم آقاي مفتح از شاگردان امام بودند در درس امام حاضر مي شدند و بعد هم در مدتي كه امام در نجف بودند، ايشان با امام ارتباط داشتند.
امام هم به ايشان علاقه داشتند و پس از شهادتشان پيامي دادند كه نشان دهنده اين رابطه است.
در ارتباط با وحدت روحاني و دانشجو، مسئله اين است كه دستهاي بيگانه و دستهاي كفر و ظلم در جامعه ما همواره كوشيده است كه نسل جوان را به سوي فرهنگ خودشان بكشانند و از فرهنگ اسلام بيگانه كنند و از اين طريق نوع خطرناكي از خود بيگانگي را در جامعه به وجود بياورند. خوشبختانه همواره اين علاقه وجود داشته است كه عده اي بر ضد اين توطئه شوم حركت كنند و موفق هم باشند يك دسته از دوستان ما از اين گروهند كه هم تحصيلات حوزه اي هم دانشگاهي دارند.
*شهید مفتح از منظرشهيد حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر
... طلبه فاضل و با استعداد و درسخوان حوزه
در مورد برادر عزيز و شهيدمان آيت الله دكتر محمد مفتح، من از حدود سال 1332با ايشان آشنايي داشتم.
اولين مرتبه ايشان را در حوزه علميه قم يافتم به عنوان يكي از طلاب فاضل و با استعداد و درسخوان حوزه، در آن سالها معمولاً طلبه هاي فاضل، درس اساتيدي را انتخاب مي كردند كه بيشتر حالت تحقيقي داشت و ايشان در اينگونه مجالس حوزه اي و درسي شركت مي كردند.
بعدها ايشان به عنوان يك مدرس در حوزه علميه قم، مدرسي كه فلسفه را خوب فهميده بود و خوب درس مي گفت، به اصول و فقه خوب آشنا بود و گذشته از درسهاي حوزه اي، فقه و اصول و ادبيات، به دروس دانشگاهي و علمي جديد هم آشنايي و علاقه داشت و دكتراي الهيات را در دانشگاه تهران گذرانده بود، خيلي زود مورد استقبال قرار گرفت.
درس ايشان و معلومات ايشان بدينگونه بود كه به صورت استاد در آن دانشكده مشغول تحصيل شدند و البته سابقه فرهنگي ايشان از ديرباز بود و هميشه ايشان علاقه به مسئله تربيتي و تعليم داشتند و در عين حال فردي مبارز و سختكوش و جدي بودند.
در سالهاي 38-39 ما شاهد خبرهاي پرشور ايشان در استان خوزستان بوديم. بعد از آن به عنوان كسي كه پيشقراول بودند، در سخنرانيهاي داغ و پرشور شركت مي كردند و دنباله مبارزات ايشان همراه بود با انقلاب اسلامي در سالهاي اخير و از پيش كسوتان مبارزه بودند.
چهره ايشان براي همه شناخته شده بود. نماز عيد فطر را ايشان با سخنراني داغ برگزار كردند و بعداً راهپيمايي شد كه مبدأ تمام راهپيماييها در سراسر كشورمان شد. يادش گرامي و روحش شاد باد.
اميدوارم كه دانشجويان عزير ما و طلاب حوزه علميه قم ما بتوانند راه ايشان را ادامه دهند.
الف) گفتوگو با کشیش آمریکایی
دکتر مفتح با استقرار در مسجد قبا، سفرهای خود را به کشورهای اسلامی آغاز کرد. او در سفری که به مصر داشت، ضمن بازدید از دانشگاه الازهر، از دو شخصیت متخصص و استاد برجسته اقتصاد اسلامی دانشگاه الازهر دعوت کرد به ایران آمده، در سالگرد تاسیس صندوق قرضالحسنه مسجد قبا سخنرانی کنند اما پس از بازگشت ایشان از سفر، ساواک از اجرای آن برنامه جلوگیری کردند.
در همین سالها یک کشیش معروف آمریکایی که از گروه مسیحیان ضدجنگ ویتنام بود، برای بررسی وضع ایران و تماس با مخالفان رژیم به تهران آمد. این شخص با بسیاری از رجال سیاسی و مذهبی تماس گرفت و با آنها گفتوگو کرد؛ از جمله مصاحبهای با آیتالله دکتر مفتح در کتابخانه مسجد قبا بود که در آن، اوضاع توأم با اختناق ساواک، بسیار شجاعانه و با صراحت بیان شد. ایشان در آن مصاحبه، قاطعانه و به دور از هراس، موقعیت انقلاب اسلامی و ضدیت با رژیم پهلوی را اعلام کرد.
ب) دعوت از دانشمند سنی مصری
دکتر «عبدالفتاح عبدالمقصود» از چهرههای علمی و دانشمندان سنی مصری بود که ارادت قلبی به اهل بیت داشت و به دعوت دکتر مفتح به ایران آمد. دکتر مفتح با دعوت از چهرههای علمی جهان اسلام و زمینهچینی برای ملاقاتهای آنان با علما و روحانیون حوزه و دانشگاه، میخواست تعاملات فکری و علمی حوزویان و دانشگاهیان را گسترش دهد. وقتی دکتر عبدالمقصود به ایران آمد، در منزل حاج حسین مهدیان در نزدیکی مسجد قبا اقامت گزید و این منزل، پایگاه دیدارهای علمی و فکری علمای قم و تهران شد. دیدارهای پیدرپی و مباحثات علمی گوناگون که بین آنها درمیگرفت، دکتر مفتح را به مقصود علمی و آموزشی خود نزدیک میکرد.
مهدیان که مخارج این سفرها را تامین میکرده، در این باره میگوید: «شهید مفتح، اولین بار قاریان مصری را به ایران دعوت کرد و این ابتکار که هنوز دائر است، ابتکار او بود. پس از آن با دعوت از دکتر عبدالمقصود، اهداف گوناگون علمی حاصل شد؛ چه در دیدارهای تهران که یکی از آنها در منزل آیتالله فلسفی بود و نیز در منزل ما و مسجد قبا و چه دیداری که در قم در منزل آقای وحید خراسانی داشتیم، مباحثات علمی خوبی درمیگرفت و حتی قرار شد که دکتر عبدالمقصود کتابی درباره سقیفه و کتابی نیز درباره امام حسین(ع) بنویسد. او کتاب 9جلدی امام علی(ع) را ترجمه کرده بود و آقای فلسفی به ایشان پیشنهاد کرد که کتابی درباره امام حسین(ع) بنویسد».
ج) مفتح حوزه و دانشگاه
«او، مطهری و شریعتی برای تربیت جوانهای دانشگاهی و آموزش اسلام به آنها آرام و قرار نداشتند»؛ این جمله را مهدیان میگوید و ادامه میدهد: «زمانی که برای روحانیت بد میدانستند که وارد دانشگاه شود و حتی روحانی که به دانشگاه و دانشجو نزدیک میشد، از واژههای بدی برای او استفاده میکردند، مطهری و مفتح، تمام سختیها و توهینها را به جانشان خریدند و برای پیوند بین علم و ایمان و مسجد و دانشگاه و وحدت بین طلبه و دانشجو، وارد دانشگاه شدند.
شهید دکتر مفتح خود درباره اهمیت حضور روحانیت میگوید: «ما در هر لباس و دارای هر پست و موقعیتی که باشیم، وظیفه سنگین به دوش داریم و به حکم اینکه مسلمانیم، باید در راه حفظ اسلام بکوشیم؛ مخصوصا روحانیت امروز، مسئولیتی خطیر بر عهده دارد و باید برای این سه دسته «کنجکاو» و «بهت زده» و «عامل استعمار» وظیفه خود را انجام دهد».
مفتح با ورود و شناخت و تحصیل در دانشگاه، نه تنها به واسطه دریافت یک مدرک یا پستی دانشگاهی بلکه اینها را وسیلهای ساخت تا بتواند با متن جوانان دانشگاه ارتباط برقرار کند. او در 28خرداد 1353 طی حکمی به عضویت کمیسیون نظارت بر انتصابات دانشکده الهیات انتخاب شد و همچنین برای راهنمایی دانشجویان دانشگاه، هفتهای دو روز را در مسجد دانشگاه به آنان اختصاص میداد.
در محضر امام
شهید مفتح عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالی ترین سطح نزد رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمه الله آموخت. او علاوه بر رابطه شاگرد و استادی، با امام پیوندی صمیمانه داشت و امام به ایشان علاقه داشتند و در مدتی که امام امت در نجف به سر می برد وی با رهبر و اسوه خویش ارتباط برقرار کرده بود. پیامی که حضرت امام درباره شهادت مفتح صادر نمودند مبیّن این رابطه است. عشق شهید مفتح به امام تا آن حد بود که در آن اختناق نظام ستم شاهی، چه در جلسات سخنرانی و چه در برنامه های علمی و پژوهشی، تاکید داشت که نام امام خمینی مطرح شود و خود در مسجد قبا(در تهران) بر سر منبر، نام آن والامقام را بر زبان جاری می کرد. مرحوم مصطفی زمانی در این باره می گوید: «در شرایطی که نمی شد کوچک ترین سخنی گفت] و [کم ترین مطلبی نوشت، استاد نه تنها در مطالب خودو انجمن(اسلام شناسی) از امام و برنامه های وی سخن می گفت، بلکه اعضا را تقویت می کرد تا با کمال شهامت، نه تنها مقاصد او را تقویت کنند، بلکه نامش را هم در کتاب ها بگنجانند».
عاشق نیایش
شهید مفتح عاشق نیایش بود. او به برنامه های عبادی و اعمالی که سازنده روان انسان هاست، توجه فراوان داشت و دعا را از سرمایه های بسیار ارزنده و از حقایق مسلم اسلام و قرآن می دانست. آن متفکّر عالی مقام در خصوص دعا و نیایش می نویسد:«نیایش درخواست کمال، مقام، موقعیت و خلاصه چیزی است که باید بالیاقت و کاردانی به دست نیایشگر آید و تکرار این دعا و خواستن مانند شعاری است که در روح انسان، اثر می گذارد و در او نیروی امید و عشق و علاقه به وجود می آورد و او را در راه رسیدن به آن هدف به تکاپو و جنبش وامی دارد.
روحانی افشاگر
شهید مفتح از شاگردان حضرت امام خمینی به شمار می رود. او علاوه بر آن که در محضر مبارک حضرت امام رحمه الله اندیشه های علمی خود را صفا داد و از چشمه پرفیض آن روح قدسی جرعه هایی از حکمت، عرفان و فقه نوشید، در پرتو افکار تابناک امام راحل، ستیز با استبداد و نفی هرگونه ستم را از مهم ترین برنامه های خود قرار داد و در این راه هیچ گونه هراسی به دل راه نداد. هرچه شب پرستان کوردل، محیط فعالیت را برایش تنگ می کردند و او را از سنگری محروم می نمودند، به عرصه دیگری می شتافت و چون آذرخش، کویر جهل انسان ها را روشن می کرد و آنان را از خواب غفلت بیدار می نمود. در سخنرانی ها، مقالات، برخوردهای خصوصی و عمومی کلاس های درس، افراد را نسبت به فجایع جهان اسلام ـ که ارمغان استعمار است ـ آگاه می ساخت و فساد و تباهی اعوان استبداد را برملا می کرد.
در اندیشه شیعیان مظلوم لبنان
هنگامی که نظام اشغالگر قدس در طی جنگ های داخلی لبنان به سرکوبی شیعیان لبنان و فلسطینی های مقیم این کشور پرداخته بود، استاد شهید دکتر مفتح طبق برنامه ای منظم و اصولی و باهمکاری دیگر یاران هم فکر خود، اقدام به جمع آوری کمک های مالی برای آواردگان این تهاجم وحشیانه کرد. دکتر مفتح وقتی از نزدیک اوضاع شیعیان محروم و مظلوم لبنان را بررسی نمود، احساس کرد که فقر فرهنگی و ناتوانی از شناخت معارف اسلامی، از مشکلات اصلی شیعیان آن جاست. بدین منظور طرحی تدارک دیده بود تا به وسیله آن با همکاری امام موسی صدر و شهید دکتر چمران یک مجتمع اسلامی فرهنگی در لبنان تأسیس نماید. که متأسفانه این کار با شهادت وی نیمه تمام باقی ماند.
تألیفات شهید مفتح
با وجود آن که دکتر مفتح در سنگرهای متفاوت مشغول مبارزه با نظام شاه بود و در سطح حوزه و دانشگاه تدریس می نمود، از پرداختن به کارهای پژوهشی و تألیفات غافل نبود و نگاشته های ارزشمندی به صورت تألیف و ترجمه از ایشان به یادگار مانده است که برخی از آنها عبارتند از: ترجمه تفسیر مجمع البیان، حاشیه بر اسفار ملاصدرا، روش اندیشه،حکمت الهی و نهج البلاغه، آیات اصول اعتقادی قرآن، و نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم. این آثار هر یک در سطح خود کم نظیر بوده و برای دانش پژوهان معارف اسلامی قابل استفاده می باشند.
غروب خونین
در صبح روز 27 آذر 1358 ش در مقابل دانشگاه الهیات تهران، گروه منحرف فرقان آیت اللّه مفتح را هدف چندین گلوله قرار دادند و او را به شهادت رسانیدند. آن جاهلان از خدا بی خبر راهی جز این ندیدند که قلم های شکسته و فرسوده خود را بر زمین نهاده، گلوله برگیرند و مغز آن اندیشمند افشاگر را نشانه گیرند. آنان اندیشمندی را ترور کردند که اسلحه ای جز قلم و سخن نداشت و کسی را به شهادت رساندند که غروبش جز موج خشم آگین و انزجار امت مسلمان نتیجه ای نداشت و اگر بدن مطهرش در خاک و خون طپید اندیشه اش بیشتر تجلی نمود و از برکت خونش تحرکی تازه در اندیشه و باور امت اسلام به وجود آمد.
سیری در مبارزات و مجاهدات شهید مفتح
با آغاز نهضت اسلام به رهبری امام خمینی در سال
۱۳۴۱، شاگردان مکتب ایشان به تبعیت از استادشان وارد صحنه ی مبارزه شدند.
دکتر مفتح با سفرهایی که به نواحی مختلف جهت سخنرانی می نمود، مردم مسلمان
را به وظایف دینی و سیاسی آگاه می کرد. با دستگیری و تبعید امام خمینی،
مبارزه متوقف نگردید؛ بلکه به تأثیر از جو خفقان ایجاد شده، تاکتیک مبارزات
تغییر کرد. در این رویکرد شاگردان امام ضمن مبارزه ی سیاسی به بستر سازی
فکری و فرهنگی به منزله ی یک اقدام انقلابی توجه خاصی ورزید ند . آیت الله
مفتح علاوه بر حضور قوی در صحنه ی مبارزات ضد حکومت، دارای سوابق قابل توجه
فرهنگی بود. تدریس در دبیرستان دین و دانش که راه و روش جدیدی را در پیش
گرفته بود و هم گامی با مؤسسان اندیشمند آن، چون دکتر بهشتی و آیت الله
حائری تهرانی و نیز تشکیل کانون دانش آموزان و فرهنگیان قم، از آن جمله
است.
این اندیشمندان برای تأثیر گذاری بیشتر به استخدام در وزارت فرهنگ و وزارت آموزش عالی در آمدند تا ضمن حفظ وظایف اجتماعی بتوانند در تعلیم و تربیت اسلامی جوانان نقش داشته باشند و اگر به فعالیت های اجتماعی تبلیغی هم می پردازند، صرف انجام وظیفه باشد، نه نیازهای روزمره. دکتر مفتح از این شیوه ی فعالیت به عنوان (تز روحانی غیر حرفه ای ) تعبیر می نمود.