به گزارش مشرق به نقل از فارس، اوضاع در سوریه هم اکنون بسان آنچه که 6 ماه و یا یک سال پیش بود، نیست. بحران سوریه هم اکنون پیچیدهتر از گذشته به نظر می رسد و همه چیز را در سوریه با خود درگیر میکند.
«فاروق الشرع» دیپلمات و سیاستمدار سوری که باید او را از جمله عالی رتبهترین مسئولان نظام سوریه دانست، عادت چندانی به صحبت و گفتوگو به ویژه با رسانهها و مطبوعات ندارد. وی از سال 1984 تا 2006 وزیر امور خارجه سوریه بود و از سال 2006 به معاونت رئیس جمهوری سوریه منصوب شد.
فاروق در سال 1938 در دمشق و در خانوادهای سنی از اهالی استان درعا متولد شد و مدرک کارشناسی زبان انگلیسی خود را از دانشگاه دمشق و مدرک حقوق بینالملل را از دانشگاه لندن گرفت.
در جریان اعتراضات سال 2012 سوریه اخباری در مورد جدایی فاروقالشرع از دولت سوریه و فرار او از این کشور منتشر شد، اما سرانجام او پس از مدتی غیبت بحثبرانگیز در محافل عمومی ظاهر شد.
در اکتبر 2012 «داوود اوغلو»، وزیر امور خارجه ترکیه اعلام کرد، از تشکیل دولت انتقالی در این کشور به ریاست فاروق الشرع حمایت میکند و مدعی شد که فاروق الشرع تلاش کرده تا از این کشور فرار کند، اما موفق به این امر نشده است.
«فاروق الشرع از نظام سوریه جدا شد؟ .. او تحت اقامت اجباری قرار دارد .. الشرع در سوریه و به دور از چشمهای نظام است .. الشرع تحت حمایت شماری از گروههای مسلح است .. الشرع به همراه دهها افسر وارد اردن شد ... پاریس در انتظار استقبال از الشرع است»، اینها نمونه کوچکی از شایعاتی است که پیرامون الشرع مطرح بود، اما حقایق و واقعیتها این نبودند. وی در جریان امور است، اما در دایره تصمیمگیری نیست. با مسئولان نظام سوریه همچنان در ارتباط است. با «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه هر از چندگاهی ملاقات میکند. با برخی از فرماندهان عالی نیز در تماس است. محل اقامت وی تابع تدابیر و اقدامات خاصی جهت محافظت از وی است و این موضوعی است که همه مسئولان نظام سوریه را امروز دربرمیگیرد تا آنها را از هرگونه خطر و تهدید در امان نگهدارد و از آنان محافظت کند. هنوز روح زندگی در او جریان دارد. همچنان با معارضان و شخصیتهای مستقل در خارج از کشور و خارج از نظام در ارتباط است. هر روز همه چیز را زیر نظر میگیرد. همچنان انتقادات خود را ایراد میکند، اما به دور از نشستها و محافل رسمی و در تلاش برای عدم رسیدن آنها به گوش رسانهها.
اما در آنجا چه چیز تغییر کرده است. فاروق الشرع احساس ناکامی و شکست نمیکند، اما از درد و رنجی که بر کشورش تحمیل میشود، نگران است و حقایق را آنگونه که هست، توصیف میکند. خود را ملزم نمیبیند که در هر موضوعی دخالت کند، به ویژه هنگامیکه بر این باور است که نمیتواند، راهحلهای ارائه شده را تغییر دهد. نمیتواند در برابر اشتباهات یا اموری که سرنوشت کشور را به خطر میاندازد، سوکت کند. به دلیل سوابقش و شایستگیهایی که داشته نیازمند این نیست که کسی به او بگوید کجا برود و کجا نرود و چه بکند یا چه نکند.
حالا معاون رئیس جمهوری سوریه بار دیگر ظاهر میشود و با روزنامه لبنانی «الاخبار» به گفتوگو مینشیند تا اوضاع سوریه را از اولین روز بحران به تصویر بکشد. به همین دلیل از نظام و رهبران حزب و دولت و آنچه در سوریه در جریان است و نقش کشورهای خارجی در بحران سوریه و توطئههای آنها علیه این کشور سخن میگوید و همچنان خود را یکی از افراد مسئولی ملاحظه میکند که به هر طریق ممکن باید کشورش را از بحرانی که در آن گرفتار آمده نجات دهد.
او را دوستدار مردم روسیه میدانند که به روابط تاریخیاش با مردم سوریه وفادار است. در قبال چین هم همین دیدگاه را دارد، اما ایران را بیش از دو کشور فوق به سوریه نزدیک میبیند، این نزدیکی تنها نظام را شامل نمیشود، بلکه مردم آن را هم دربرمیگیرد. به حکمت و تدبیر رهبر آن «آیت الله خامنهای» (مدظله) از زمانی که ریاست جمهوری ایران را برعهده داشتند، ایمان و باور دارد و مبارزات سید حسن نصرالله را تحسین میکند و معتقد است که میتواند، نقش مهمتر و بزرگتری در تلاش برای یافتن راهحل سیاسی واقعی و زود هنگام برای بحران سوریه ایفا کند.
متن کامل مصاحبه فاروق الشروع با الاخبار در زیر میآید:
جهان عرب
فاروق الشرع سخنان خود را با سخن گفتن درباره جهان عرب ادامه میدهد. میگوید، هرآنچه در مصر روی میدهد، رویداد بزرگی است که جایی برای بازگشت به عقب در آن نیست، اما باید تحرکات سیاسی ، تبلیغاتی و رسانهای را در این کشور زیر نظر داشت و دنبال کرد و نمیتوان آن را نادیده گرفت. مصر کشوری تاریخی است که باید با آن روابطی عمیق و خوب داشت. این کشور میتواند اقدامات بسیاری را به سود کشورهای عربی انجام دهد و آنچه امروز این کشور شاهد آن است، نیازمند پیگیری و رصد دقیق است، چون انقلابی که در این کشور روی داد، نمیتواند نتایج و اهداف خود را که بیانگر خواستهها و مطالبات مردم است و خواستهها و مطالبات این انقلاب است، را محقق کند.
عضو حزب البعث سوریه و دیپلمات کارکشته معتقد است که «ابن سهل حوران»، از مقامات مسئول سوریه که به حکمت و پاکی و درستیاش معروف است، در تمام امور جاری در کشور و هرآنچه روی میدهد، دست دارد. تجربههای بسیاری را در کنار «حافظ اسد»، رئیس جمهوری فقید سوریه به دست آورده و همواره در کنار او بوده است. حوران از همان لحظه اول در کنار بشار اسد بود و او را فرصت بزرگی یافت تا سوریه را از مرحلهای به مرحله دیگر و از جایی که در آن است به مکان و ردهای پیشرفتهتر برساند. اما در ابتدای بحران سوریه در ابتدای سال 2011 اجازه داد، روند امور به هر طرف که بخواهد سوق پیدا کند.
فاورق الشرع در وضعیتی نیست که نیازمند دشمنی یا جلب محبت کسی برای به دست آوردن منفعتی یا دست یافتن به منصبی و مقامی باشد، چراکه جایگاه سیاسی وی بالاست و او وابسته به هیچ طرفی نیست. به تمام کسانیکه با وی در ارتباط بودند، گفت و اطلاع داد که نه به سمت و منصبی در آینده یا دولت انتقالی چشم دارد و نه آن را میپذیرد. تنها نگرانی وی هم اکنون سوریه است. هر آنچه را که بخواهد در حمایت از فلان طرح یا انتقاد از فلان تصمیم یا فلان رفتار و تعامل و رد فلان شخصیت بیپروا و شفاف میگوید.
برای مدتی طولانی از صحنه مطبوعات و رسانهها دور شد و هم اکنون همانطور که گفته شد، بازگشته تا اهدافی را که مد نظر دارد بر زبان آورد. او را باید از جمله مسئولان ارشد سوری برشمرد که به نوگرایی و پیشرفت گرایش دارد و به احترام به عملکرد دولت معتقد است و هیچ رفتاری خارج از حیطه مقام و موقعیتی که در آن قرار دارد، انجام نمیدهد، به همین دلیل حرمت ریاست جمهوری را زیر پا نمیگذارد و پشت سر او اقداماتی پنهانی انجام نمیدهد و سخنان مطبوعات و رسانهها درباره جداییاش از نظام سوریه را به باد تمسخر میگیرد.
نظامی شدن تحرکات
الشرع تحرکات معارضان را به دو بخش تقسیم میکند. دارای دیدگاهی واضح و روشن در برابر امور جاری در کشور از همان اولین روز بحران است. در ابتدای حوادث سوریه نظام از وجود یک یا چند فرد مسلح یا تکتیرانداز بر پشت بام یک یا چند ساختمان سخن میگفت، اما هم اکنون نظام با تمام وجود از کثرت گروههای مسلح و تروریستی سخن میگوید که حتی شمارش آنها و رصد مکان انتشار آنها سخت مینماید و این شکایت را حتی به شورای امنیت سازمان ملل هم ارائه کرده است. شهرکها و مناطقی پیرامون شهرها وجود داشتند که از تروریستهای مسلح پاکسازی شدند که آوارگی ساکنان این مناطق را به دنبال داشت، اما افراد مسلح بار دیگر به این مناطق بازگشتند، در حالیکه اهالی آن نتوانستند، به اماکن سکونت خود باز گردند. الشرع با تلخی این سوال را میکند که «آیا هرکس این حق را دارد که وارد هر کشوری شود و جز با بیرون کردن و طرد وی و با استفاده از زور و قدرت نتوان وی را از وطن خود بیرون کرد»، به ویژه هنگامیکه تصاویر پیکرهای شهروندان بیگناه و ویرانیها و خرابیهایی که بمبارانها و بمبگذاریها از خود برجای گذاشته و شهروندان و ساختارهای زیربنایی و موسسات و دستگاههای عمومی و خصوصی و نخبگان و کادرهای علمی کشور را هدف قرار میدهد. میگوید: «کسانیکه به این جنایات دست میزنند و کسانیکه در پس آنها قرار دارند، محکوم و آنها فاقد هرگونه احساس و عرق ملی و اخلاقی و انسانی هستند.
الشرع بار دیگر به صحنه کلی حوادث باز میگردد و میگوید: «کاهش تعداد تظاهراتکنندگان مسالمتجو موجب افزایش تعداد افراد مسلح شد. درست است که تامین امنیت شهروندان وظیفه دولت است، اما این با اتخاذ خطمشی و سیاست راهحل امنیتی برای پایان دادن به بحران تفاوت دارد. نمیتوان بین دو موضوع تمایز قائل نشد. با تمام این تفاصیل میبایست درباره راهکارها و ابزارهای مورد استفاده بحث و مناقشهها و رایزنیهایی صورت میگرفت و در عین حال تلاش میشد، تا راهحل ارائه شده، راهحلی سوری-سوری باشد. مذاکراتی که در ژوئیه 2011 انجام شد، هدفش حل بحران با راهبردهای سیاسی و با دستهای سوری بود. اما روند امور به این سمت سوق پیدا نکرد. پس از آن نوبت به عربی کردن بحران و تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب رسید، اتحادیهای که کشور از بنیانگذاران آن بود، بیآنکه دلیل یا بهانه و دستاویز قانعکنندهای در اینباره به شهروندان سوری ارائه شود. اشتباهات و خطاهای بسیاری از سوی اتحادیه عرب و نظام توامان روی داد که نه میتوان آنها را فراموش کرد و نه از آنها گذشت.
الشرع درباره مسئولیت نظام در بررسی علل رسیدن بحران سوریه به این مرحله به ویژه نظامی شدن و اینکه آیا کمیتههای تحقیقی برای تعیین دلایل آن تشکیل شد یا خیر میگوید: «از همان ابتدای بحران کمیتههای حقیقتیابی که دارای مصداقیت و اعتبار باشند، تشکیل نشد و اگر هم تشکیل شد، نتایج تحقیقات آنها در رسانهها و مطبوعات منتشر نشد؛ موضوعی که زمینه را برای انتشار برخی شایعات فراهم کرد تا در کنار آن نظام هم اعتبار و جایگاه خود را در برابر آسیبدیدگان و متضررین در داخل و ناظران در خارج از دست بدهد.
باید در موضع دفاع از سوریه باشیم
معاون رئیس جمهوری سوریه به عمق بحران اعتراف میکند. «هر روز که میگذرد، کشور از راهحل سیاسی و نظامی دور میشود. ما باید در موضع دفاع از سوریه باشیم نه در نبرد برای وجود یک فرد یا نظام یا عدم وجود آن باشیم». او معتقد است که مشکلات سوریه «هم متعدد شده و پیچیده به حدیکه دیگر در آن ممکن نیست که بین اقدامات نظامی کنونی و زندگی عادی شهروندان تمایزی قائل شد».
آیا ما در چارچوب راهحل گام برمیداریم؟
به اعتقاد الشرع «مسائل بیشمار بسیاری وجود دارند که باید برای آنها به فکر یافتن راهحلی بود. نه به خاطر کسی بلکه تنها به این دلیل که اوضاع و امور به روند سابق خود بازگردد. چون بر این باوریم که عقربههای ساعت هیچگاه به عقب باز نخواهند گشت. «اخضر ابراهیمی»، فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه سخنان خود را تکرار میکند، اینکه امور جاری در سوریه از بد به بدتر شدن گرایش دارد و من نمیتوانم این گفته را انکار کنم، چون بیش از یک سال است که پیگیر روند امور جاری در سوریه هستم و میبینم که این روند شما را به سمتی سوق میدهد که خوشایند نیست و همچنان از وضعیت بد به سمت بدتر شدن در حرکت است. اما مشکل این است که ابراهیمی هم در عمل و هم در تئوری کند است، در حالیکه روند امور در سوریه هم بسیار به سرعت در حرکت است و هم بر خشونتهای آن افزوده میشود.
الشرع میافزاید: «با توجه به موقعیت و جایگاهی که دارم، دقیقا نمیدانم وضعیتی که در آن قرار داریم ما را به کجا سوق خواهد داد. پاسخ روشنی در این زمینه ندارم. چه بسا از مسئولان نظام هم کسی نداند که در راهحل به کجا رسیدهایم. تعجب میکنید، اگر به شما بگویم که حتی رئیس جمهوری هم نمیتواند جواب روشنی به شما بدهد، با اینکه اختیار امور کشور را در دست دارد. آنچه در سوریه روی میدهد، پیچیده، مرکب و مرتبط با یکدیگر است. اگر تلاش کنید، امور را از یکدیگر تفکیک کنید، به جای اینکه شما را به راهحلی برساند، بر پیچیدگیهای آن و قطبهای مخفی و پنهانی آن افزوده میشود. کسانیکه فرصت یافته باشند با شخص رئیس جمهوری سوریه دیدار داشته باشند و با وی گفتوگو کنند، خواهند شنید که میگوید، این نزاع طولانی مدت، این توطئه بزرگ و طرفهای درگیری در آن بیشمارند از تروریستها گرفته تا اراذل و اوباش و قاچاقچیها. الشرع تمایل خود به راحل نظامی برای پایان دادن به این روند تا تحقق پیروزی نهایی را پنهان نمیکند و معتقد است، در آن صورت است که گفتوگو و مذاکره سیاسی محقق خواهد شد. بسیاری در حزب و نیروهای مسلح از ابتدای بحران بر این باور بودند و تاکنون بر این باورند که جایگزینی برای راهحل سیاسی وجود ندارد و راهی برای بازگشت به عقب نیست».
به عقیده الشرع، «راهحل واقعی و حقیقی زمانی است که از بالاترین سطوح آغاز شود. رئیس جمهوری فرمانده کل نیروهای مسلح و ارتش است و اوست که نخستوزیر را انتخاب و حزب حاکم را هدایت و رئیس پارلمان را انتخاب میکند. اما در همان حال موسسات و نهادهای اجرایی و قانونگذاری و قضایی در کشور وجود دارند که مسئول مستقیم اداره امور کشور هستند و این موسسات و نهادها دارای روسا و مدیران و هیئتهای مدیرهای هستند که مشغول به فعالیت میباشند یا گمان میرود که برخی از آنها براساس دستورات داده شده به آنها مشغول به فعالیت هستند و برخی موارد تصمیمات خود را با نشان دادن تصویر نصب شده در دفتر کارشان به معنای اینکه جای بحث و مناقشه ندارد، به اجرا میگذارند».
تغییر بدون شرکا ممکن نیست
معاون رئیس جمهوری سوریه ادامه میدهد: «در سال 1970 موسسات و نهادهای بسیاری در دولت در اوج تناقض و اختلاف مجلس رهبری انقلاب آن دوره و براساس میثاق توافق حاصل شده دربار آن مانند جبهه ملی و پارلمان و شوراهای محلی بنا شد. این موسسات به مرور زمان فرسوده شدند، با اینکه تلاشهایی برای تجدید نظر در ساختار آنها از زمان به دست گرفتن قدرت در سوریه توسط بشار اسد در سال 2000 انجام شد. پس از آن این موسسات با وجود از کارافتادگی اکتسابی به کار خویش ادامه دادند. اما این اوضاع در شرایط بحرانهای بزرگ و زمانی که ساختارهای زیربنایی و خانهها تخریب میشوند و خبری از برق نیست و بیمارستانها در بسیاری از شهرها و مناطق از کار افتادهاند و نفوذ عوامل داخلی و خارجی افزایش مییابد، صرف نظر از بازداشت هزاران نفری که هنوز به دادگاهها معرفی نشدهاند، به نظر شما به کجا خواهد انجامید».
تنها اسرائیل از حوادث سوریه سود می برد
وی با اعتماد به نفس میگوید: «نه ائتلاف ملی و نه شورای استانبول و نه هیئت هماهنگی که خود را نماینده معارضان داخلی میداند و نه هیچ گروه معارض مسالمتجو یا مسلحی که ارتباطش با طرفهای خارجی آشکار و روشن است، نمیتواند، خود را نماینده مشروع و قانونی و تنها نماینده ملت سوریه معرفی کند. همچنین نظام حاکم با ارتش و احزابش و در راس آنها حزب بعث با تجربه طولانی مدت و بروکراسی ریشهدارش نمیتواند پس از گذشت دو سال از عمر این بحران تغییر و تحول و پیشرفتی را به تنهایی و بدون شرکای جدیدی رقم بزند که در حفظ بافت ملی و وحدت اراضی و حاکمیت منطقهای رقم بزند. از بین رفتن و نبود اعتماد بین این دو طرف و سرانجام محال و غیرممکن بودن گرد هم آوردن آنها پای میز مذاکره مستقیم موجب تخریب و نابودی و جدایی بیش از پیش خواهد شد که تنها سود برنده از این اوضاع رژیم صهیونیستی است.
به گفته الشرع ، ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور هر روز و در برابر دیدگان ما در حال تغییر است و آنچه در سوریه روی میدهد، بسان اوضاع جاری در آستانه دهه نود قرن بیست در کشورهای اروپای شرقی است و باید در نظر داشت که آن کشورها نیز دست به ایجاد تغییر و تحول در دوره منازعات داخلی یا جنگهای ویرانگر نزدند، با اینکه آنها وارد بحران اقتصادی کشندهای نیز شده بودند.
تغییر و تحولی اساسی در تمام موسسات و نهادهای دولت وجود دارد. تغییر واقعی، تغییری است که برپایه رسیدگی به قضایای مهم براساس اولویتهای اساسی و ضروری باشد. شاید پیشتر سخنان گفته شده درباره انجام تغییر و تحولات فوری را به خوبی نمیشنیدیم یا آنها را نمیپذیرفتیم. اما باید از تجربه خود و تجارب دیگران بیاموزیم و امروز دریابیم که تغییر باید به اجرا گذاشته شود و اگر نظام این وظیفه را با دیگران برعهده نگیرد و این تغییرات را به انجام نرساند، بیتردید این تغییرات به صورت یک جانبه و با دیکته دیگران به اجرا گذاشته خواهد شد.
راهحل را چگونه ارزیابی میکنید؟
«هر منطقی که بر اصل رد گفتوگو و مذاکره استوار باشد، بیانگر این نکته است که تمایلی به دستیابی به راهحل توسط خود سوریها را ندارد و بالاخره اینکه هر توافقی چه توسط تماسها و میانجیگریها یا توافقات بین پایتختهای عربی و منطقهای و بین المللی حاصل شده باشد، امکان اجرا نمییابند، مگر اینکه حضور سوریها در آن به شکلی عیان و گسترده مشاهده و احساس شود. راهحل باید سوری باشد، اما با سازشی تاریخی که تمام کشورهای مهم منطقهای و کشورهای عضو شورای امنیت را دربرگیرد. این توافق باید پیش از هر چیز دربرگیرنده توقف خشونتها و برقراری آتشبس به شکل همزمان و تشکیل دولت وحدت ملی با اختیارات گسترده باشد و این باید با رسیدگی به پروندههای مرتبط با زندگی و معیشت مردم و خواستههای برحق آنان همراه و توامان باشد.
الشرع میافزاید: «مشکل زمانی بزرگتر و عمیقتر میشود که برخی تصور کنند که امکان غلبه بر طرف مقابل یا درهم شکستن آن وجود دارد. اصلا درست نیست که معارضان مسلح تصور کنند، میتوانند سرنوشت نبرد را بر اساس سرنگونی نظام رقم بزنند، مگر اینکه هدف آنها ایجاد آشوب و بلوا در کشور و استمرار خشونتهای بیپایان در سوریه باشد. از سوی دیگر هم تصور نمیکنم، آنچه نیروهای امنیتی و یگانهای ارتش محقق میکنند، بتواند سرنوشت نبرد را به سود نظام رقم بزند، به ویژه اگر بدون رویاپردازی به خطرات نهفته در پس اقداماتی که در سوریه صورت میگیرد، توجه داشته باشیم و دریابیم که این اقدامات با هدف نابودی تاریخ ، فرهنگ و مردم سوریه به اجرا در میآیند. تماسهای ابراهیمی و سفرهایش همچنین اقدام ژنو را میتوان در اصل به سود دستیابی به این توافق ملاحظه کرد و اگر از موفقیت توافق تاریخی برای گذر از بحران سوریه سخن میگوییم و اینکه این امر موجب میشود، راه برای جامعه بین المللی هموار شود تا به رسیدگی به قضایای مهم دیگر از راههای سیاسی و نه نظامی بپردازد، در آن مبالغه نکنیم.
اما آیا این توافق تاریخی به جایی رسیده است؟
فاروق الشرع ابراز امیدواری میکند که این توافق به جایی برسد، اما میداند که «اگر هریک از طرفهای حاضر در توافق تصور کنند یا پافشاری کنند که به تمام خواستهها و مطالبات خود دست یابند، در آن صورت مطالبات مردم سوریه به بوته فراموشی سپرده خواهد شد و سرنوشت منطقه وارد راهی ناشناخته و نامعلوم خواهد شد.