مشرق - زمانی که تیم ملی والیبال ایران در مسابقات زیرگروه المپیک 2004 توانست بازی های خوب و قابل قبولی انجام دهد و مقابل بیش از 14 هزار تماشاگر ژاپنی این تیم مدعی را شکست دهد، یزدانی خرم، رئیس وقت فدراسیون والیبال گفت که تیمش از دروازه های آسیا گذشته و جهانی شده است.
آن موقع حرف اول و آخر را در والیبال ایران شخص یزدانی خرم می زد، حتی نقل و انتقالات لیگ هم با نظر مستقیم او انجام می شد. آن زمان پیشنهاد قرارداد 100 میلیونی پتروشیمی بندر امام به محمد ترکاشوند، یک ولخرجی محض و یک رقم نجومی به حساب می آمد. لقب «دیکتاتور مصلح» بیان کننده اخلاق خاص یزدانی خرم در مورد فدراسیونی بود که آنرا از صفر به دروازه های جهانی رسانده بود. آن موقع هیچ کس اجازه اقدام خودسر در فدراسیون را نداشت حتی گفته می شد بازیکنان تیم ملی و باشگاه ها مجبور هستند بعضی کارهایی که «حاجی» خوشش می آید را انجام دهند و دور برخی دیگر را به کل، قلم بکشند.
آن زمان، گنبد قطب والیبال ایران بود و در جو وحشتناک سالن این شهر فقط تیم میزبان تشویق می شد. تماشاچیان ارومیه هم فقط برای روحیه دادن به بازیکنان تیم های پگاه و آذرپیام به سالن می آمدند.
در این شرایط که سالن های والیبال یکی از استانداردترین اماکن ورزشی از نظر اخلاقی بود، یزدانی خرم، آمدن خانم ها را به سالن ممنوع کرده بود که خیلی ها این کار او را نمی پسندیدند ولی کسی جرات ابراز آن را نداشت یا حداقل مطرح کردن آن را به صلاح خود نمی دید.
آن موقع اگر مصطفی کارخانه با تیم صنام به گنبد می رفت و تیمش را به خاطر شعارهای تماشاگران این شهر از زمین بیرون می کشید، می شد تا آخر لیگ در مورد آن حرف زد و مطلب نوشت، جلسه کمیته انضباطی هم مهم نبود چه زمانی تشکیل می شود!
سال ها گذشت و محمدرضا داورزنی با افکار جاه طلبانه تر ورزشی جای یزدانی خرم را گرفت. او در حالی حرف از المپیک و لیگ جهانی می زد که که تصور حضور ایران در بین غول های والیبال جهان، غیر ممکن بود. او زوران گاییچ، مربی سرشناس صرب و قهرمان المپیک 2000 سیدنی را به ایران آورد ولی منتقدان با چنان قدرتی در مقابل او ایستادند که صبر «گایو» و داورزنی تمام شد و علیرغم میل باطنی هر دو طرف، قرارداد این مربی فسخ شد. داورزنی دست بردار نبود و دست روی مهره ای گذاشت که کسی نتواند از آن ایراد بگیرد: "خولیو ولاسکو"، او یک اسطوره در والیبال جهان به حساب می آمد.
ایران با ولاسکو و تیمی که حسین معدنی هم برای آن زحمت ریادی کشیده بود به قهرمانی آسیا رسید و به جام جهانی رفت. پیروزی بر صربستان، آرژانتین و لهستان، نام ایران و ولاسکو را سر زبان ها انداخت و اینجا بود که ایران از دروازه های جهانی عبور کرد. تاثیر این جهانی شدن خیلی زود در ایران خودش را نشان داد. تیم های حاضر در لیگ با پول زیاد و به شدت دنبال بازیکنان ملی پوش افتادند و قراردادهای بازیکنان والیبال تا 600 میلیون هم افزایش پیدا کرد. همزمان با رشد کیفی لیگ، حساسیت ها هم در بین مدیران، مربیان، بازیکنان و البته تماشاگران بالا رفت. هیچ کدام نمی خواستند تیمی که حداقل یک میلیارد برای آن هزینه شده ببازد.
خلاصه حساسیت ها، روز به روز و بازی به بازی بیشتر می شد و البته خودش را در هر هفته از لیگ به نوعی نشان می داد. حالا کار به جایی رسیده که لیگ 91 با دعوا و به قول فدراسیونی ها «بد اخلاقی» گره خورده است. جنجال بندرعباس، بازی نیمه تمام ارومیه و کاله در هفته ای که گذشت از نمونه های اخیر این بداخلاقی ها هستند.
متاسفانه این مشکل در بدترین زمان ممکن، گریبان والیبال را گرفت، در حالی که ایران باید از تیم های صربستان و آلمان در لیگ جهانی میزبانی کند. بدترین جنبه قضیه اینجاست که پرتاب پیچ و مهره و فحاشی در سالن های والیبال در شرایطی اتفاق می افتد که ادعا می شد والیبال یک ورزش خانوادگی است و خانواده ها می توانند در کنار هم از دیدن آن لذت ببرند. در کنار اینها، والیبال در میادین جهانی نماینده جامعه ایرانی است و هرگونه بداخلاقی و بی حرمتی که در سالن والیبال اتفاق بیفتد به نام «ایران» نوشته می شود.
فدراسیون والیبال و البته در سطح بالاتر، وزارت ورزش موظف هستند برای حفظ ارزش های جامعه ایرانی و ورزش دانشگاهی والیبال، فرهنگ تماشاچیان و بازیکنان را ارتقا دهند. شاید برخورد و جریمه اولین و دم دست ترین کار ممکن باشد ولی مسئولان ورزش کشور باید به دنبال راهی قوی تر و دائمی تر برای سالن های والیبال باشند تا هر هفته رسانه ها به دنبال جنجال جدید در لیگ برتر والیبال نگردند.
این روزها والیبال از روی دست فوتبال تقلب و کپی برداری کرده و سالن هایش بوی فحش و بد و بیراه می دهد و چاشنی اش هم اشیای مختلفی است که به زمین پرتاب می شود. آیا والیبال به روزهای بدون حاشیه بازمی گردد؟
منبع: تسنیم
آن موقع حرف اول و آخر را در والیبال ایران شخص یزدانی خرم می زد، حتی نقل و انتقالات لیگ هم با نظر مستقیم او انجام می شد. آن زمان پیشنهاد قرارداد 100 میلیونی پتروشیمی بندر امام به محمد ترکاشوند، یک ولخرجی محض و یک رقم نجومی به حساب می آمد. لقب «دیکتاتور مصلح» بیان کننده اخلاق خاص یزدانی خرم در مورد فدراسیونی بود که آنرا از صفر به دروازه های جهانی رسانده بود. آن موقع هیچ کس اجازه اقدام خودسر در فدراسیون را نداشت حتی گفته می شد بازیکنان تیم ملی و باشگاه ها مجبور هستند بعضی کارهایی که «حاجی» خوشش می آید را انجام دهند و دور برخی دیگر را به کل، قلم بکشند.
آن زمان، گنبد قطب والیبال ایران بود و در جو وحشتناک سالن این شهر فقط تیم میزبان تشویق می شد. تماشاچیان ارومیه هم فقط برای روحیه دادن به بازیکنان تیم های پگاه و آذرپیام به سالن می آمدند.
در این شرایط که سالن های والیبال یکی از استانداردترین اماکن ورزشی از نظر اخلاقی بود، یزدانی خرم، آمدن خانم ها را به سالن ممنوع کرده بود که خیلی ها این کار او را نمی پسندیدند ولی کسی جرات ابراز آن را نداشت یا حداقل مطرح کردن آن را به صلاح خود نمی دید.
آن موقع اگر مصطفی کارخانه با تیم صنام به گنبد می رفت و تیمش را به خاطر شعارهای تماشاگران این شهر از زمین بیرون می کشید، می شد تا آخر لیگ در مورد آن حرف زد و مطلب نوشت، جلسه کمیته انضباطی هم مهم نبود چه زمانی تشکیل می شود!
سال ها گذشت و محمدرضا داورزنی با افکار جاه طلبانه تر ورزشی جای یزدانی خرم را گرفت. او در حالی حرف از المپیک و لیگ جهانی می زد که که تصور حضور ایران در بین غول های والیبال جهان، غیر ممکن بود. او زوران گاییچ، مربی سرشناس صرب و قهرمان المپیک 2000 سیدنی را به ایران آورد ولی منتقدان با چنان قدرتی در مقابل او ایستادند که صبر «گایو» و داورزنی تمام شد و علیرغم میل باطنی هر دو طرف، قرارداد این مربی فسخ شد. داورزنی دست بردار نبود و دست روی مهره ای گذاشت که کسی نتواند از آن ایراد بگیرد: "خولیو ولاسکو"، او یک اسطوره در والیبال جهان به حساب می آمد.
ایران با ولاسکو و تیمی که حسین معدنی هم برای آن زحمت ریادی کشیده بود به قهرمانی آسیا رسید و به جام جهانی رفت. پیروزی بر صربستان، آرژانتین و لهستان، نام ایران و ولاسکو را سر زبان ها انداخت و اینجا بود که ایران از دروازه های جهانی عبور کرد. تاثیر این جهانی شدن خیلی زود در ایران خودش را نشان داد. تیم های حاضر در لیگ با پول زیاد و به شدت دنبال بازیکنان ملی پوش افتادند و قراردادهای بازیکنان والیبال تا 600 میلیون هم افزایش پیدا کرد. همزمان با رشد کیفی لیگ، حساسیت ها هم در بین مدیران، مربیان، بازیکنان و البته تماشاگران بالا رفت. هیچ کدام نمی خواستند تیمی که حداقل یک میلیارد برای آن هزینه شده ببازد.
خلاصه حساسیت ها، روز به روز و بازی به بازی بیشتر می شد و البته خودش را در هر هفته از لیگ به نوعی نشان می داد. حالا کار به جایی رسیده که لیگ 91 با دعوا و به قول فدراسیونی ها «بد اخلاقی» گره خورده است. جنجال بندرعباس، بازی نیمه تمام ارومیه و کاله در هفته ای که گذشت از نمونه های اخیر این بداخلاقی ها هستند.
متاسفانه این مشکل در بدترین زمان ممکن، گریبان والیبال را گرفت، در حالی که ایران باید از تیم های صربستان و آلمان در لیگ جهانی میزبانی کند. بدترین جنبه قضیه اینجاست که پرتاب پیچ و مهره و فحاشی در سالن های والیبال در شرایطی اتفاق می افتد که ادعا می شد والیبال یک ورزش خانوادگی است و خانواده ها می توانند در کنار هم از دیدن آن لذت ببرند. در کنار اینها، والیبال در میادین جهانی نماینده جامعه ایرانی است و هرگونه بداخلاقی و بی حرمتی که در سالن والیبال اتفاق بیفتد به نام «ایران» نوشته می شود.
فدراسیون والیبال و البته در سطح بالاتر، وزارت ورزش موظف هستند برای حفظ ارزش های جامعه ایرانی و ورزش دانشگاهی والیبال، فرهنگ تماشاچیان و بازیکنان را ارتقا دهند. شاید برخورد و جریمه اولین و دم دست ترین کار ممکن باشد ولی مسئولان ورزش کشور باید به دنبال راهی قوی تر و دائمی تر برای سالن های والیبال باشند تا هر هفته رسانه ها به دنبال جنجال جدید در لیگ برتر والیبال نگردند.
این روزها والیبال از روی دست فوتبال تقلب و کپی برداری کرده و سالن هایش بوی فحش و بد و بیراه می دهد و چاشنی اش هم اشیای مختلفی است که به زمین پرتاب می شود. آیا والیبال به روزهای بدون حاشیه بازمی گردد؟
منبع: تسنیم