مشرق؛ در قسمت های پیشین این گزارش به مواردی چون ، آیا چاره ای جز انتخاب زندگی سایبری داریم؟ ، آیا فضای مجازی همان اینترنت است؟ ، و واژه های نوظهور در فضای سایبر پرداخته شد.
زندگی سایبری و سایبورگ بودن امکانات ویژه ای برای انسان فراهم می کند، انسان در هر لحظه قادر است دست خود را به سمت اقیانوسی از اطلاعات دراز کرده و آنچه را که نیاز دارد تهیه کند، سرعت دسترسی، تنوع داده ها، در کنار سایر جذابیت ها و عناصر تشکیل دهنده ی زندگی سایبری انسان را روز به روز سایبورگ تر می کند، چرا که برای اولین بار در تاریخ است که ذهن انسان تا این حد موسع شده و پیچیده ترین پیشرفت های تکنولوژیک در حد ابزارهای شخصی روزانه به کار گرفته شده اند.
نکته قابل تأملی که در این میان وجود دارد این است که فضای سایبر که از آن به فضای مجازی نیز تعبیر می شود جهانی را به موازات جهان واقعی ایجاد کرده است. جهان سایبری(Cyber world) که اغلب به آن جهان مجازی(Virtual World) گفته می شود (پیش تر به تفاوت بین سایبر و مجازی اشاره شد) جهانی است که در مقابل ویژگی های محدود کننده جهان واقعی همچون فاصله های مکانی، مرزهای جغرافیایی، محبوس بودن روح انسان در کالبد جسم، همگانی نبودن منابع اطلاعاتی، فناپذیری و غیره به بشر آزادی مطلق در بیان و رفتار سایبری، عدم وابستگی به مکان، دسترسی آنی به حجم انبوهی از یافته ها و منابع، پنهان سازی هویت، همیشه جوان بودن(در قالب آواتار) و مانند اینها را می دهد. این دو جهان بر یکدیگر تأثیر گذاشته و تأثیر می پذیرند، در ساده ترین شکل حضور در یکی از این جهان ها عدم حضور در دیگری را به دنبال دارد، مناسبات اجتماعی و شرایط اقتصادی جهان واقعی بر جهان مجازی تأثیر گذاشته و از سوی دیگر فعالیت ها و کنش-های صورت گرفته در جهان مجازی نیز می تواند در روند تغییر و دگرگونی شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان واقعی ایفای نقش کند.
نکته: در مواردی که فضای مجازی و جهان مجازی به کار می روند، منظور آن بخش از فضای سایبر است که با فضای مجازی اشتراک دارد. در واقع این مفاهیم با حفظ مرزبندی ها در مواردی که حوزه های مشترک دارند، مسامحتاً به جای یکدیگر نیز به کار رفته اند.
زندگی سایبری به عنوان مناسبات اجتماعی نوینی که بشر از طریق گذران عمر در فضای مجازی به آن می پردازد از مدت ها قبل دغدغه محققان و دانشمندان حوزه های مختلف علوم انسانی، علوم اجتماعی و تکنسین ها و نظریه پردازان بوده است.
در مواجهه با زندگی سایبری برخی از نخبگان فکری معتقدند این فضا به لحاظ اینکه فضایی باز و غیرقابل کنترل و نظارت بوده و به انسان امکان گمنامی و ساخت هویت(های) جدید و بازآفرینی خویشتن را می دهد، افق های روشنی را در پیش چشم بشر گذاشته که باید از طریق استفاده ی مناسب از فرصت ها و امکانات آن به سمت این افق ها حرکت نمود، به عنوان مثال در زندگی سایبری فرد به مرور زمان از قید و بند محدودیت های فیزیکی و طبیعی جسمش رها شده و آن را پشت سر خواهد گذاشت، در واقع انسان در جهان مجازی زندگی عادی و معمولی خود را با همان مناسبات و تعاملات اجتماعی خواهد داشت با این تفاوت که در محدوده ی جسم خویش اسیر نیست.
در مناسبات اجتماعی مجازی چون هویتی که فرد از خود ارائه کرده خودِ مطلوبِ مورد نظر اوست در نتیجه دوستی ها و روابط شکل گرفته بر مبنای این هویت ها صمیمی تر و صادقانه تر است. در نگاه این عده در فضای مجازی روابط نوین اجتماعی شکل خواهد گرفت و فعالیت ها و کنش های کاربران اثر مطلوبی بر جهان واقعی و مناسبات آن خواهد گذاشت، به عنوان مثال شرکت در گروه ها و گردهمایی های خرد محلی و قومی در فضای مجازی علقه های بومی فرد را تقویت کرده و باعث می شود وی هنگام حضور در گروه ها و اجتماعات بین المللی و چندملیتی جنبه های بومی هویت خود را حفظ کند که این امر در جهان واقعی بر میزان انسجام جوامع و گرایش های ملی، منطقه ای اثرگذار خواهد بود.
در کنار نگاه فوق دسته ای دیگر از دانشمندان معتقدند فضای مجازی، فضایی مطلقاً آزاد و رها نیست بلکه هم اصول، قواعد و چارچوب های فعالیت در آن توسط کاربران حرفه ای تر، از قبل مشخص شده است و هم در سطوح مختلف ملی و بین المللی سیستم نظارت و کنترل دارد، در نتیجه افراد نمی توانند برای خود هویت های گوناگون و متفاوت داشته باشند چرا که از طریق ابزارهای کنترلی می توان هویت واقعی آن ها بدست آورد. مبتنی بر این نگاه امروز زندگی و هویت افراد نه تنها پنهان نیست بلکه برعکس تکنولوژی باعث شده حتی جزئی ترین علایق، سلیقه ها و نظرات نیز برای دیگران قابل مشاهده باشد.
برخی از صاحبنظران این دسته عقیده دارند به علت ادغامی که به مرور زمان جهان واقعی و جهان مجازی با یکدیگر خواهند داشت، افراد از داشتن هویت های گوناگون خسته شده و شاید دیگر علاقه ای به پنهان سازی هویت خود نداشته باشند. همچنین این محققان عقیده دارند افزایش تعاملات سایبری کاهش تعاملات واقعی و در نتیجه انزوای اجتماعی را در پی خواهد داشت و برخلاف دسته ی اول که بدن را مانعی محدود کننده برای انسان در نظر می گرفت این عده پشت سر گذاشتن بدن را باعث دگرگونی و نابودی ارتباط، واقعیت و مهارت افراد می دانند چرا که درک انسان از واقعیت افراد و اشیاء و نیز توانایی اش در تعامل با محیط همگی متکی بر بدن و جسم اوست.
پنهان سازی هویت با وجود کنترل ها امکان پذیر نیست. یک توهم توافقیِ دیگر!
می توان با نگاهی منصفانه به دیدگاه های فوق، فارغ از سایر نظرات فلسفی، روانشناختی و جامعه شناختی غربی، چهره عمومی و معتدل تری از مناسبات جهان مجازی بدست آورد به عنوان مثال افراد می توانند در حدی اطلاعات از خود و زندگی شان را در فضای مجازی منتشر کنند که آسیب های کمتری داشته باشد. به هرحال برخی از مزیت های فضای مجازی همچون از میان برداشتن مرزهای فیزیکی، جبران محدودیت های زمانی، دسترسی آسان و سریع به منابع، افراد و اخبار، تنوع و تکثر ارتباطات و تعاملات را نمی توان نادیده گرفت، به همین جهت است که گسترش دامنه های زندگی سایبری اجتناب ناپذیر بوده و عاقلانه تر آن است که با چشمانی باز وارد این دنیا شده و فعالیت صورت داد. اینکه برخی مطرح می کنند هیچ شخص حقیقی یا حقوقی صاحب اینترنت (بزرگترین فضای مجازی) نبوده و در این فضا هیچ شخص یا گروهی نمی تواند اراده ی خویش را بر دیگران تحمیل کند نشان دهنده عمق و ظرفیتِ کم اندیشه آن هاست، چرا که با اندکی جستجو، هم می توان صاحب اینترنت را پیدا کرد و هم مثال های بی شماری از جهت دهی و موج سواری بر افکار عمومی را یافت.
عده ای از کاربران هنگام رویارویی با جهان سایبر این جهان را فضایی بی انتها تصور می کنند که در آن رؤیاها به حقیقت پیوسته و مشکلات به حداقل خواهد رسید. این افراد فراموش می کنند همانند سایر تصویرسازی های ذهن، این فضا نیز تنها یک تصور و تخیل بوده و واقعیت ندارد، در نتیجه مبتنی بر همان مؤلفه های زندگی واقعی در فضای سایبر زندگی می کنند. انسان تکنولوژی زده و سایبورگ منتظر روزی است که بتواند فضای مجازی را جایگزین جهان واقعی کند.
رسانه ابزاری برای کنترل افکار عمومی
برخی از فعالان حوزه سایبورگ مبتنی بر ابزارگرایی تکنولوژیکی و جزم گرایی تکنولوژیکی بر این باورند که باید تکنولوژی را به عنوان سیستمی مستقل که تمام عرصه های اجتماع را تحت کنترل و نظارت دارد، در نظر گرفت. در این نگاه تکنولوژی بر همه چیز سیطره پیدا کرده و انسان ناچار است خود را با شرایط جدید منطبق سازد، برای مثال تکنولوژی به انسان امکان می دهد از طریق کاشت تراشه ها، سنسورها، ایمپلنت ها(Implant) در قسمت های مختلف بدن خویش و یا به کارگیری انواع کامپیوترهای پوشیدنی توانایی های حرکتی و محاسباتی و حتی حواس خویش را ارتقا دهد، اگرچه این امر هم اکنون فواید بسیاری برای بیماران و معلولان دارد و شاید در آینده نیز بتواند درباره تمام انسان ها موضوعیت پیدا کند، اما این دلیل برای هُل دادنِ جامعه ی بشری به سمت یک جامعه ی سرتاپا سایبورگ کافی نیست.
از ابتدا قرار بود ماشین و تکنولوژی در اختیار بشر و برای بالابردن کیفیت در عین سهولت بخشی به زندگی وی باشند، اما امروز این ماشین و تکنولوژی است که انسان را به دنبال خود می کشد، انسان امروز برای رهایی از محدودیت های جسم، خود را اسیر تکنولوژی کرده و به جای ایجاد محتوای مناسب و غنی و عمق بخشیدن به یافته ها و میراث معنوی بشر ترجیح می دهد اطلاعات زائد و بی مصرف را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته و ساعات عمر خود را با ساعت اعلام دستاوردهای تکنولوژیک جدید تنظیم کند.
البته این چنین نیست که همه افراد مشتاقانه زندگی سایبری را پذیرفته باشند، برخی روشنفکران اساساً سایبورگ ها را تهدیدی علیه جوامع بشری می دانند، چرا که با وجود آن ها ارزش های انسانی، مؤلفه های فرهنگی و شاخه هایی از هنر از بین خواهند رفت.
علاوه بر این ها بحران هویت از دیگر آسیب های جدی زندگی سایبری است، چرا که از یکطرف فرد به ساخت هویت-های متفاوت و مختلف پرداخته و کم کم هویت اصلی خویش را فراموش می کند و از طرف دیگر با درهم آمیختگی فرهنگ های متفاوت و متضاد در فضای سایبر و شبکه های اجتماعی مجازی، تعریف هویت برای افراد به خصوص نسل جوان با مشکل مواجه خواهد شد چرا که هویت بر اساس بستر فرهنگی محیطی که شخص در آن زندگی می کند، شکل می گیرد.
بحران هویت به دنبال خود عوارض متعددی همچون اضطراب، گوشه گیری، حس تهی بودن و غیره را ایجاد می کند. افرادی که زمان زیادی را در فضای سایبر می گذرانند، در درازمدت در فهم مرز بین جهان واقعی و جهان مجازی ناتوان بوده و نمی توانند درباره ی تفاوت این دو زندگی سخن بگویند چرا که اغلب آن ها تصور می کنند زندگی سایبری واقعی است و یا حداقل آن ها ترجیح می دهند که واقعی باشد، این شکل از بحران هویت و عدم تمایز بین جهان ها در حالت حاد افرادی را در بر می گیرد که جهان مجازی را واقعی و دنیای واقعی را تخیلی می دانند.
زندگی سایبری و سایبورگ بودن امکانات ویژه ای برای انسان فراهم می کند، انسان در هر لحظه قادر است دست خود را به سمت اقیانوسی از اطلاعات دراز کرده و آنچه را که نیاز دارد تهیه کند، سرعت دسترسی، تنوع داده ها، در کنار سایر جذابیت ها و عناصر تشکیل دهنده ی زندگی سایبری انسان را روز به روز سایبورگ تر می کند، چرا که برای اولین بار در تاریخ است که ذهن انسان تا این حد موسع شده و پیچیده ترین پیشرفت های تکنولوژیک در حد ابزارهای شخصی روزانه به کار گرفته شده اند.
نکته قابل تأملی که در این میان وجود دارد این است که فضای سایبر که از آن به فضای مجازی نیز تعبیر می شود جهانی را به موازات جهان واقعی ایجاد کرده است. جهان سایبری(Cyber world) که اغلب به آن جهان مجازی(Virtual World) گفته می شود (پیش تر به تفاوت بین سایبر و مجازی اشاره شد) جهانی است که در مقابل ویژگی های محدود کننده جهان واقعی همچون فاصله های مکانی، مرزهای جغرافیایی، محبوس بودن روح انسان در کالبد جسم، همگانی نبودن منابع اطلاعاتی، فناپذیری و غیره به بشر آزادی مطلق در بیان و رفتار سایبری، عدم وابستگی به مکان، دسترسی آنی به حجم انبوهی از یافته ها و منابع، پنهان سازی هویت، همیشه جوان بودن(در قالب آواتار) و مانند اینها را می دهد. این دو جهان بر یکدیگر تأثیر گذاشته و تأثیر می پذیرند، در ساده ترین شکل حضور در یکی از این جهان ها عدم حضور در دیگری را به دنبال دارد، مناسبات اجتماعی و شرایط اقتصادی جهان واقعی بر جهان مجازی تأثیر گذاشته و از سوی دیگر فعالیت ها و کنش-های صورت گرفته در جهان مجازی نیز می تواند در روند تغییر و دگرگونی شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان واقعی ایفای نقش کند.
نکته: در مواردی که فضای مجازی و جهان مجازی به کار می روند، منظور آن بخش از فضای سایبر است که با فضای مجازی اشتراک دارد. در واقع این مفاهیم با حفظ مرزبندی ها در مواردی که حوزه های مشترک دارند، مسامحتاً به جای یکدیگر نیز به کار رفته اند.
زندگی سایبری به عنوان مناسبات اجتماعی نوینی که بشر از طریق گذران عمر در فضای مجازی به آن می پردازد از مدت ها قبل دغدغه محققان و دانشمندان حوزه های مختلف علوم انسانی، علوم اجتماعی و تکنسین ها و نظریه پردازان بوده است.
در مواجهه با زندگی سایبری برخی از نخبگان فکری معتقدند این فضا به لحاظ اینکه فضایی باز و غیرقابل کنترل و نظارت بوده و به انسان امکان گمنامی و ساخت هویت(های) جدید و بازآفرینی خویشتن را می دهد، افق های روشنی را در پیش چشم بشر گذاشته که باید از طریق استفاده ی مناسب از فرصت ها و امکانات آن به سمت این افق ها حرکت نمود، به عنوان مثال در زندگی سایبری فرد به مرور زمان از قید و بند محدودیت های فیزیکی و طبیعی جسمش رها شده و آن را پشت سر خواهد گذاشت، در واقع انسان در جهان مجازی زندگی عادی و معمولی خود را با همان مناسبات و تعاملات اجتماعی خواهد داشت با این تفاوت که در محدوده ی جسم خویش اسیر نیست.
در مناسبات اجتماعی مجازی چون هویتی که فرد از خود ارائه کرده خودِ مطلوبِ مورد نظر اوست در نتیجه دوستی ها و روابط شکل گرفته بر مبنای این هویت ها صمیمی تر و صادقانه تر است. در نگاه این عده در فضای مجازی روابط نوین اجتماعی شکل خواهد گرفت و فعالیت ها و کنش های کاربران اثر مطلوبی بر جهان واقعی و مناسبات آن خواهد گذاشت، به عنوان مثال شرکت در گروه ها و گردهمایی های خرد محلی و قومی در فضای مجازی علقه های بومی فرد را تقویت کرده و باعث می شود وی هنگام حضور در گروه ها و اجتماعات بین المللی و چندملیتی جنبه های بومی هویت خود را حفظ کند که این امر در جهان واقعی بر میزان انسجام جوامع و گرایش های ملی، منطقه ای اثرگذار خواهد بود.
در کنار نگاه فوق دسته ای دیگر از دانشمندان معتقدند فضای مجازی، فضایی مطلقاً آزاد و رها نیست بلکه هم اصول، قواعد و چارچوب های فعالیت در آن توسط کاربران حرفه ای تر، از قبل مشخص شده است و هم در سطوح مختلف ملی و بین المللی سیستم نظارت و کنترل دارد، در نتیجه افراد نمی توانند برای خود هویت های گوناگون و متفاوت داشته باشند چرا که از طریق ابزارهای کنترلی می توان هویت واقعی آن ها بدست آورد. مبتنی بر این نگاه امروز زندگی و هویت افراد نه تنها پنهان نیست بلکه برعکس تکنولوژی باعث شده حتی جزئی ترین علایق، سلیقه ها و نظرات نیز برای دیگران قابل مشاهده باشد.
برخی از صاحبنظران این دسته عقیده دارند به علت ادغامی که به مرور زمان جهان واقعی و جهان مجازی با یکدیگر خواهند داشت، افراد از داشتن هویت های گوناگون خسته شده و شاید دیگر علاقه ای به پنهان سازی هویت خود نداشته باشند. همچنین این محققان عقیده دارند افزایش تعاملات سایبری کاهش تعاملات واقعی و در نتیجه انزوای اجتماعی را در پی خواهد داشت و برخلاف دسته ی اول که بدن را مانعی محدود کننده برای انسان در نظر می گرفت این عده پشت سر گذاشتن بدن را باعث دگرگونی و نابودی ارتباط، واقعیت و مهارت افراد می دانند چرا که درک انسان از واقعیت افراد و اشیاء و نیز توانایی اش در تعامل با محیط همگی متکی بر بدن و جسم اوست.
پنهان سازی هویت با وجود کنترل ها امکان پذیر نیست. یک توهم توافقیِ دیگر!
عده ای از کاربران هنگام رویارویی با جهان سایبر این جهان را فضایی بی انتها تصور می کنند که در آن رؤیاها به حقیقت پیوسته و مشکلات به حداقل خواهد رسید. این افراد فراموش می کنند همانند سایر تصویرسازی های ذهن، این فضا نیز تنها یک تصور و تخیل بوده و واقعیت ندارد، در نتیجه مبتنی بر همان مؤلفه های زندگی واقعی در فضای سایبر زندگی می کنند. انسان تکنولوژی زده و سایبورگ منتظر روزی است که بتواند فضای مجازی را جایگزین جهان واقعی کند.
رسانه ابزاری برای کنترل افکار عمومی
از ابتدا قرار بود ماشین و تکنولوژی در اختیار بشر و برای بالابردن کیفیت در عین سهولت بخشی به زندگی وی باشند، اما امروز این ماشین و تکنولوژی است که انسان را به دنبال خود می کشد، انسان امروز برای رهایی از محدودیت های جسم، خود را اسیر تکنولوژی کرده و به جای ایجاد محتوای مناسب و غنی و عمق بخشیدن به یافته ها و میراث معنوی بشر ترجیح می دهد اطلاعات زائد و بی مصرف را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته و ساعات عمر خود را با ساعت اعلام دستاوردهای تکنولوژیک جدید تنظیم کند.
البته این چنین نیست که همه افراد مشتاقانه زندگی سایبری را پذیرفته باشند، برخی روشنفکران اساساً سایبورگ ها را تهدیدی علیه جوامع بشری می دانند، چرا که با وجود آن ها ارزش های انسانی، مؤلفه های فرهنگی و شاخه هایی از هنر از بین خواهند رفت.
علاوه بر این ها بحران هویت از دیگر آسیب های جدی زندگی سایبری است، چرا که از یکطرف فرد به ساخت هویت-های متفاوت و مختلف پرداخته و کم کم هویت اصلی خویش را فراموش می کند و از طرف دیگر با درهم آمیختگی فرهنگ های متفاوت و متضاد در فضای سایبر و شبکه های اجتماعی مجازی، تعریف هویت برای افراد به خصوص نسل جوان با مشکل مواجه خواهد شد چرا که هویت بر اساس بستر فرهنگی محیطی که شخص در آن زندگی می کند، شکل می گیرد.
بحران هویت به دنبال خود عوارض متعددی همچون اضطراب، گوشه گیری، حس تهی بودن و غیره را ایجاد می کند. افرادی که زمان زیادی را در فضای سایبر می گذرانند، در درازمدت در فهم مرز بین جهان واقعی و جهان مجازی ناتوان بوده و نمی توانند درباره ی تفاوت این دو زندگی سخن بگویند چرا که اغلب آن ها تصور می کنند زندگی سایبری واقعی است و یا حداقل آن ها ترجیح می دهند که واقعی باشد، این شکل از بحران هویت و عدم تمایز بین جهان ها در حالت حاد افرادی را در بر می گیرد که جهان مجازی را واقعی و دنیای واقعی را تخیلی می دانند.