گروه جنگ نرم مشرق؛ حال که برخی مفاهیم و ارتباط آن ها روشن شد، می توان درباره زندگی سایبری و زندگی دیجیتالی و نسبت آن ها با انسان مسلمان که بوسیله تبیین فرجام آن ها مشخص می شود، سخن گفت.
زندگی سایبری و زندگی دیجیتالی همچون سایر پدیده های تکنولوژیک در مفهوم عام و به خودی خود مانعی برای فلاح و رستگاری انسان نیستند، بلکه با تسهیل امور جاری زندگی انسان مجال بیشتری برای بهتر زندگی کردن در اختیار او قرار می دهند. آنچه که باعث آسیب رساندن زندگی سایبری و نیز زندگی دیجیتالی به انسان می شود، افراط و تفریط ها و عملکرد اشتباه خود اوست.
در اینجا درباره ی مزایا و محاسن زندگی سایبری صحبت نمی کنیم چرا که بسیار به این موضوع پرداخته شده است. آن بخش از زندگی سایبر که با فضای مجازی هم پوشانی دارد نیز در قسمت قبل بررسی شد. آن چه در اینجا قصد پرداختن به آن را داریم انسان سایبورگ و ابعاد زندگی دیجیتالی است.
امروز کلبه ی دیجیتالی(Electronic Cottage) مد نظر آلوین تافلر(Alvin Toffler) محقق شده است. کلبه ای که مملو است از ابزارها و دستگاه های دیجیتالی و الکترونیکی. در جامعه ای که شهروندان آن دیجیتالی هستند تفردگرایی بیش از پیش برجسته می گردد چرا که ابزارها شخصی سازی شده اند، تلفن همراه، سینمای خانگی و کامپیوتر از جمله ابزارهایی اند که در ابتدا توسط عموم مورد استفاده قرار نمی گرفتند اما به مرور زمان و با شخصی-سازی برای همه قابل دسترسی هستند. هر فرد به میزانی که به گوشی موبایل، لپ تاپ و سایر ابزارهای دیجیتال وابسته است، دیجیتالی شده و زندگی دیجیتال دارد. یکی از چالش هایی که زندگی دیجیتالی علاوه بر تفردگرایی به دنبال دارد، معنازدایی از زندگی انسان است. قرار گرفتن انسان در میان خانه ای که با اشیاء سرد و بی روح پر شده طبیعتاً روحیات وی را دچار تغییر خواهد کرد.
انسان سایبورگ انسان آرمانیِ زندگی سایبری و زندگی دیجیتالی است. انسانی که توانایی های مختلف جسمی و شاید در آینده ذهنی اش از راه الحاق کردن تراشه ها، میکروچیپ ها، سنسورها و قطعاتی از این دست متحول شده و ارتقاء پیدا کرده است. انسان سایبورگ رؤیای بسیاری از محققان، نخبگان و عموم افراد تکنولوژیک زده ی غربی و شرقی است.
در مطالب گذشته اشاره شد که اطلاق سایبورگ در دو حالت صورت می گیرد، حالت اول برای بین میزان وابستگیِ فرد به ابزارها و در کل زندگی سایبری. میزان وابستگی و تعامل فرد میزان سایبورگ بودن او را مشخص می کند، به عنوان مثال فردی که از فضای سایبر برای جستجوی منابع پژوهشی استفاده می کند از کسی که نمی تواند چندساعت از گوشی موبایل خود دور بماند، وابستگی کمتری دارد. نفر اول گرچه سایبورگ است اما بر فناوری سوار است، نفر دوم بیش از حد سایبورگ بوده و فناوری بر او سوار است.
سایبورگ بودن در حد اعتدال و بدون از دست رفتن هویت انسانی امر ناپسندی نیست، اما آنچه که بشر غربیِ بریده از آخرت به دنبال آن است، انسانی است که همچون ماشین سریع محاسبه کند، قوای جسمانی بالایی داشته باشد، آپشن های هیجان انگیز داشته باشد مثلاً بتواند شلیک کند، پرواز کند، تا فرسنگ ها دورتر و یا پشت دیوار را ببیند و غیره. در این میان ربات ها و به خصوص ربات های انسان نما نیز جایگاه ویژه ای پیدا می کنند، شاید چون ربات همانند آواتار می تواند ایده ها و آرزوهای انسان درباره ی جسمش را به نمایش بگذارد. جامعه ی متشکل از سایبورگ ها جامعه ای است که در آن ازدواج با ربات موضوعیت دارد، جمعیت ربات ها در آن جامعه چشمگیر بوده و ربات ها قشری از جامعه خواهند بود.
انسان غربی که خلقت را منحصر در ماده می داند ناچار است برای کمبودهای نداشته اش در زندگی، به آواتارسازی در دنیای مجازی و ربات سازی در دنیای واقعی بپردازد چرا که غایت و هدف خلقت برای او ترسیم نشده است. انسان اومانیسم لیبرال گرچه طغیان گر است اما هنوز ته مانده ای فطرت دست نخورده در وجود او باقی مانده است، بر همین اساس است که جهان تکنولوژیک امروز وی را راضی نکرده و به دنبال غایتی برای زندگی خود و سایر انسان ها می-گردد اما مانند همیشه بیراهه را انتخاب کرده است.
جنگ در جامعه ی سایبورگ به شیوه ای نوین نمود پیدا خواهد کرد
فرجامی که می توان برای انسان غربی با توجه به گذشته و حالش و عملکرد فعلی اش در مواجهه با زندگی دیجیتالی، زندگی دوم، فضای مجازی و بیوسایبورگ تصور کرد، شاید از زندگی در یک تمدن سایبرپانک فراتر نرود. فرجامی که اگر ما نیز هوشیاری به خرج نداده و نسل های آینده ی خود را در مقابل زرق و برق و جلوه گری های این سبک از زندگی بی دفاع رها کنیم باید پیش از مرگ پاسخی قانع کننده برای فردای خود در قیامت آماده کنیم.
سایبر پانک سبکی از نگارش داستان های علمی – تخیلی است که در آن تسلط فناوری های پیشرفته همراه با نابسامانی های اجتماعی نمایش داده می شود. شهرهای آینده که در داستان های سایبرپانک ترسیم می شوند، اغلب فضایی سرد، تیره و خشن دارند. تاکنون فیلم ها و انیمیشن های بسیاری بر اساس داستان های سایبرپانک ساخته شده است.
سایبرپانک به عنوان یک مد اجتماعی
هنر سایبرپانک
شهر سایبرپانک
بسیاری از افرادی که روزانه در اینترنت به فعالیت می پردازند اساساً به تفاوت و تأثیر مفاهیمی که شرح داده شد توجه نداشته و حتی اطلاع درستی نیز از آن ها ندارند. به همین دلیل است که بدون توجه به عواقب و نتایجی که به کارگیریِ این مفاهیم بر روح و جسم انسان دارد، آن ها را وارد زندگی خود کرده و مطابق قواعدی که نفرات قبلی تعیین کرده اند، عمل می کنند. همین حرکت کورکورانه و بدون تأمل است که بحران را در پی دارد. بحرانی که دیر یا زود در جامعه ی ما نیز علنی خواهد شد.
انسان – رباتی که درحال شارژشدن است.
غایتی که پذیرشِ بدون تأمل تکنولوژی و سامان دادن زندگی پیرامون آن به دنبال دارد.
پس اگر سایبورگ هستید، بخوانید و بیاندیشید و انتخاب کنید فلاح خویش را.
زندگی سایبری و زندگی دیجیتالی همچون سایر پدیده های تکنولوژیک در مفهوم عام و به خودی خود مانعی برای فلاح و رستگاری انسان نیستند، بلکه با تسهیل امور جاری زندگی انسان مجال بیشتری برای بهتر زندگی کردن در اختیار او قرار می دهند. آنچه که باعث آسیب رساندن زندگی سایبری و نیز زندگی دیجیتالی به انسان می شود، افراط و تفریط ها و عملکرد اشتباه خود اوست.
در اینجا درباره ی مزایا و محاسن زندگی سایبری صحبت نمی کنیم چرا که بسیار به این موضوع پرداخته شده است. آن بخش از زندگی سایبر که با فضای مجازی هم پوشانی دارد نیز در قسمت قبل بررسی شد. آن چه در اینجا قصد پرداختن به آن را داریم انسان سایبورگ و ابعاد زندگی دیجیتالی است.
امروز کلبه ی دیجیتالی(Electronic Cottage) مد نظر آلوین تافلر(Alvin Toffler) محقق شده است. کلبه ای که مملو است از ابزارها و دستگاه های دیجیتالی و الکترونیکی. در جامعه ای که شهروندان آن دیجیتالی هستند تفردگرایی بیش از پیش برجسته می گردد چرا که ابزارها شخصی سازی شده اند، تلفن همراه، سینمای خانگی و کامپیوتر از جمله ابزارهایی اند که در ابتدا توسط عموم مورد استفاده قرار نمی گرفتند اما به مرور زمان و با شخصی-سازی برای همه قابل دسترسی هستند. هر فرد به میزانی که به گوشی موبایل، لپ تاپ و سایر ابزارهای دیجیتال وابسته است، دیجیتالی شده و زندگی دیجیتال دارد. یکی از چالش هایی که زندگی دیجیتالی علاوه بر تفردگرایی به دنبال دارد، معنازدایی از زندگی انسان است. قرار گرفتن انسان در میان خانه ای که با اشیاء سرد و بی روح پر شده طبیعتاً روحیات وی را دچار تغییر خواهد کرد.
انسان سایبورگ انسان آرمانیِ زندگی سایبری و زندگی دیجیتالی است. انسانی که توانایی های مختلف جسمی و شاید در آینده ذهنی اش از راه الحاق کردن تراشه ها، میکروچیپ ها، سنسورها و قطعاتی از این دست متحول شده و ارتقاء پیدا کرده است. انسان سایبورگ رؤیای بسیاری از محققان، نخبگان و عموم افراد تکنولوژیک زده ی غربی و شرقی است.
در مطالب گذشته اشاره شد که اطلاق سایبورگ در دو حالت صورت می گیرد، حالت اول برای بین میزان وابستگیِ فرد به ابزارها و در کل زندگی سایبری. میزان وابستگی و تعامل فرد میزان سایبورگ بودن او را مشخص می کند، به عنوان مثال فردی که از فضای سایبر برای جستجوی منابع پژوهشی استفاده می کند از کسی که نمی تواند چندساعت از گوشی موبایل خود دور بماند، وابستگی کمتری دارد. نفر اول گرچه سایبورگ است اما بر فناوری سوار است، نفر دوم بیش از حد سایبورگ بوده و فناوری بر او سوار است.
سایبورگ بودن در حد اعتدال و بدون از دست رفتن هویت انسانی امر ناپسندی نیست، اما آنچه که بشر غربیِ بریده از آخرت به دنبال آن است، انسانی است که همچون ماشین سریع محاسبه کند، قوای جسمانی بالایی داشته باشد، آپشن های هیجان انگیز داشته باشد مثلاً بتواند شلیک کند، پرواز کند، تا فرسنگ ها دورتر و یا پشت دیوار را ببیند و غیره. در این میان ربات ها و به خصوص ربات های انسان نما نیز جایگاه ویژه ای پیدا می کنند، شاید چون ربات همانند آواتار می تواند ایده ها و آرزوهای انسان درباره ی جسمش را به نمایش بگذارد. جامعه ی متشکل از سایبورگ ها جامعه ای است که در آن ازدواج با ربات موضوعیت دارد، جمعیت ربات ها در آن جامعه چشمگیر بوده و ربات ها قشری از جامعه خواهند بود.
انسان غربی که خلقت را منحصر در ماده می داند ناچار است برای کمبودهای نداشته اش در زندگی، به آواتارسازی در دنیای مجازی و ربات سازی در دنیای واقعی بپردازد چرا که غایت و هدف خلقت برای او ترسیم نشده است. انسان اومانیسم لیبرال گرچه طغیان گر است اما هنوز ته مانده ای فطرت دست نخورده در وجود او باقی مانده است، بر همین اساس است که جهان تکنولوژیک امروز وی را راضی نکرده و به دنبال غایتی برای زندگی خود و سایر انسان ها می-گردد اما مانند همیشه بیراهه را انتخاب کرده است.
جنگ در جامعه ی سایبورگ به شیوه ای نوین نمود پیدا خواهد کرد
فرجامی که می توان برای انسان غربی با توجه به گذشته و حالش و عملکرد فعلی اش در مواجهه با زندگی دیجیتالی، زندگی دوم، فضای مجازی و بیوسایبورگ تصور کرد، شاید از زندگی در یک تمدن سایبرپانک فراتر نرود. فرجامی که اگر ما نیز هوشیاری به خرج نداده و نسل های آینده ی خود را در مقابل زرق و برق و جلوه گری های این سبک از زندگی بی دفاع رها کنیم باید پیش از مرگ پاسخی قانع کننده برای فردای خود در قیامت آماده کنیم.
سایبر پانک سبکی از نگارش داستان های علمی – تخیلی است که در آن تسلط فناوری های پیشرفته همراه با نابسامانی های اجتماعی نمایش داده می شود. شهرهای آینده که در داستان های سایبرپانک ترسیم می شوند، اغلب فضایی سرد، تیره و خشن دارند. تاکنون فیلم ها و انیمیشن های بسیاری بر اساس داستان های سایبرپانک ساخته شده است.
سایبرپانک به عنوان یک مد اجتماعی
هنر سایبرپانک
شهر سایبرپانک
انسان – رباتی که درحال شارژشدن است.
غایتی که پذیرشِ بدون تأمل تکنولوژی و سامان دادن زندگی پیرامون آن به دنبال دارد.
پس اگر سایبورگ هستید، بخوانید و بیاندیشید و انتخاب کنید فلاح خویش را.