به گزارش سرویس فرهنگی مشرق، جواد کامور بخشایش، نویسنده کتاب «جای امن گلولهها» در گفت و گو با تسنیم، با اشاره به آثار در دست تألیف و انتشار خود میگوید: نگارش کتاب زندگینامه مستند حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی با عنوان «نگاهی به زندگی و زمانه سیداحمد خمینی» به اتمام رسیده که قرار است از سوی انتشارات سوره مهر تا بیست و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به چاپ برسد.
وی با بیان اینکه این اثر در راستای طرح «شخصیتهای مانا» به رشته تحریر درآمده و نخستین جلد از این مجموعه 100 جلدی به حساب میآید، عنوان میکند: این اثر به زندگی و زمانه سیداحمد آقا، پسر کوچک امام(ره)، اشاره دارد و با تکیه بر اسناد تاریخ شفاهی و متونی که پیش از این نوشتند، زندگی این بزرگوار را از وجوه مختلف تحلیل و بررسی میکند. این اثر قرار است در کنار چهار جلد دیگر که از سوی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری به نگارش در میآید، در قالب یک پکیج در نمایشگاه امسال عرضه شود.
این نویسنده با بیان اینکه قرار است از این اثر رونمایی هم شود، ادامه داد: این اثر در واقع گاهشماری از زندگی سیداحمد آقا است که در آن علاوه بر مقدمه، به بررسی منابعی که در این خصوص نوشته شده است، نیز پرداخته و نقاط قوت و ضعف آنها را بیان کردهام. علاوه بر این، برای نخستینبار در این کتاب منابع ارزشگذاری شده و براساس محتوای موجود در آنها به ترتیب درجه اول تا سوم ردهبندی شدهاند.
کامور بخشایش بر مستند بودن این اثر تأکید میکند و میگوید: «نگاهی به زندگی و زمانه سید احمد خمینی» در چهار فصل تدوین شده که در هر فصل به بخشی از زندگی این بزرگوار پرداخته میشود. فصل اول با عنوان «از تولد تا تحصیلات دینی» است که در آن خاطرات متنوعی از زندگی سیداحمد آقا نقل شده که بسیاری از آنها تاکنون در جمع و برای عموم مردم عنوان نشده است. به عنوان نمونه، ایشان خیلی علاقهمند به ورزش فوتبال بودند و در تیم شاهین هم بازی میکردند. علاقه و پشتکار ایشان در این زمینه سبب می شود که تا مرز انتخاب برای تیم ملی هم پیش بروند، اما به توصیه پدر بزرگوارشان و دغدغههایی که برای مملکت بود، این امر را کنار گذاشتند، اما هیچگاه از این علاقه ایشان به ورزش فوتبال کاسته نشد. حتی در خاطراتشان نقل میکنند که به شدت علاقهمند بودند و حتی شبها با توپ فوتبال میخوابیدند.
وی ادامه می دهد: فصل نخست با بحث روایت ازدواج به اتمام میرسد. همراهی با پدر در راه مبارزه در جریان نهضت اسلامی فصل دوم این اثر را تشکیل میدهد که از آشنایی با فضای مبارزاتی شروع میشود. ایشان در این ایام، دهه 40 و 50، چندبار به نزد برارد و پدر بزرگوارشان در نجف میروند و علاوه بر تحصیل متون دینی، در امر مبارزه هم شرکت میکنند، حتی به زندان میافتند. کسی که نوارها و اعلامیههای امام(ره) را از نجف به ایران میآرود، سیداحمد آقا است. در قم به پخش اعلامیهها اقدام میکنند و بیت امام(ره) در قم را اداره میکنند.
نویسنده کتاب «جای امن گلولهها» تصریح میکند: فعالیتهای سیاسی ایشان در ایران در کنار آیتالله پسندیده، عموی ایشان، ادامه دارد تا اینکه حاج آقا مصطفی به شهادت میرسند. در این زمان سهم فعالیتهای حاج احمد آقا بیشتر و سنگینتر میشود. آنچه که از ایشان همیشه به یاد داریم این است که همیشه همراه امام هستند و این به دلیل مسئولیت سنگین حاج احمد است.
او ابا بیان اینکه کتاب با فصل سوم با عنوان «با امام از پیروزی انقلاب تا رحلت» ادامه مییابد، میافزاید: علاوه بر همراهی سیداحمد آقا با امام(ره) و اداره بیت ایشان در جماران و قم، نقش محافظتی و امنیتی که ایشان برای حضرت امام(ره) داشتند، بسیار حائز اهمیت است. حاج احمد آقا در این سالها تدابیر بسیاری برای حفظ جان مبارک امام(ره) انجام می دهند. به عنوان نمونه، پناهگاهی در خود جماران درست میکنند تا در زمان حمله و موشکباران بتوانند از جان امام محافظت کنند؛ اگرچه امام(ره) هیچگاه از این پیناهگاه استفاده نکرد. تأسیس بیمارستان بقیة الله دوم در خیابانهای منتهی به جماران از دیگر تدابیر سید احمد آقا بود تا بتوانند در مواقع ضروری سریعاً امام را به آنجا منتقل کنند.
کامور بخشایش به یکی از خاطرات شیرین و جذاب این اثر اشاره میکند و ادامه میدهد: یکی از خاطراتی که در کمتر جایی شنیده و یا خوانده شده، ماجرای ورود کشمیری به بیت امام(ره) در جمارن بود. چند مدت قبل از اینکه حادثه 8 شهرویر سال 60، شهادت رجایی و باهنر، اتفاق بیفتد، کشمیری با همان کیف معروف به همراه شهید رجایی به بیت امام(ره) آمد. در بدو ورود به او گفتند که نمیتواند با کیف وارد شود و باید تمامی وسایل خود را تحویل دهد. کشمیری قبول نمیکند، حتی شهید رجایی را واسطه قرار میدهد و میگوید من که شناخته شده هستم و... . ماجرا به گوش سیداحمد آقا میرسد، ایشان اجازه ورود کشمیری با کیف مخصوصش را نمیدهند. میگویند پس بگذاریم کیف را بگردیم که کشمیری با حالت قهر بیت را ترک میکند و چند روز بعد ماجرای 8 شهریور سال 60 اتفاق میافتد.
این نویسنده میگوید: بنا بر خاطرات و منابع، تدابیر حاج احمد آقا بسیار دقیق و تیزبینانه بود که در چند مورد توانست جان امام(ره) را نجات دهد. علاوه بر این، نقش ایشان در خیلی از مسلائل مسکوت مانده است. به عنوان نمونه در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی کسی که اقدام به آزادی زنان و سیاهپوستان از میان گروگانها میکند، شخص ایشان است. در ماجرای خلق مسلمان آذربایجان و بازگشت آیتالله طالقانی به تهران نیز نقش پررنگی داشتند.
او در ادامه به فصل نهایی اثر اشاره و عنوان میکند: فصل پایانی اثر به رحلت امام(ره) و مسئله حمایت از رهبری پیش میآید. در این زمان شکاف عمیقی در اوضاع مملکت ایجاد شده بود. رحلت امام برای مردم و کشور سنگین بود. یکی از کسانی که از همان ابتدا به حمایت از مقام معظم رهبری برآمده بود، سیداحمد آقا بود. ایشان در جلسه انتخاب رهبری بعد از امام(ره)، خاطراتی را از امام(ره) نقل میکنند که لیاقت رهبری از زبان حضرت را نشان میدهد. به عنوان نمونه در آن جلسه نقل میکنند که یک روز که آقای خامنهای به کره شمالی سفر کرده بودند، تلویزیون داشت گزارشی از این سفر ارائه میداد. امام(ره) که داشتند این برنامه را نگاه میکردند، فرمودند که این شخص، مقام معظم رهبری، لایق رهبری است. همین خاطرات یکی از پشتوانههای محکم در انتخاب رهبری بود. در این فصل نقش سیاسی حاج حمد آقا در برهه زمانی خاصی بیان میشود.
او میگوید: بعد از رحلت امام نقش سیداحمد آقا بیشتر معطوف به اداره مؤسسه تنظیم نشر و آثار امام(ره)و تولیت حرم است. ایشان از دنیای سیاست فاصله میگیرند. برخی میگویند که ایشان عزلتنشینی را انتخاب کرده بودند که من با بررسیهای انجام شده، به این نتیجه نرسیدم. ایشان در این زمان یک نوع نگاه عارفانه به زندگی دارند و تلاش میکنند خود را به سمت عرفان پیش ببرند. با کمترین امکانات زندگی میکنند و بیشتر به دعا و مناجرات میپردازند. کتاب با واقعه 26 اسفند سال 73، زمان رحلت ایشان، به اتمام میرسد.
کامور بخشایش به ساختار اثر اشاره میکند و میگوید: ساختار اثر به حالت روایی نیست و صرفاً تاریخی است و از منظر اسناد و تاریخ شفاهی بررسی و نوشته شده است. مهمترین مشکل در نگارش این کتاب این بود که با وجود تأثیرگذاری شخصیت حاج احمدآقا بر روند انقلاب، کتاب خاصی از خاطرات و فعالیتهای ایشان نوشته نشده است. در تمام این مدت با قلت اثر مواجه بودم. تنها اثری که از خاطرات ایشان در دست است، خاطرات کوتاهنوشتی از خود حاج احمد آقا است که با عنوان «فرزند روح الله» در 60 صفحه قطع رقعی به چاپ رسیده که آن هم کامل نیست و به صورت مختصر و اشارهای نوشته شده است. این در حالی است که اگر خاطرات ایشان نقل میشد، بسیاری از وقایع پنهان روشن میشد.