به گزارش مشرق کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
عالیجناب گاف نقشه افراطیون برای هاشمی را لو داد
اکبر
گنجی میگوید مایل است عالیجناب سرخپوش تبدیل به عالیجناب سبزپوش شود و
این شدنی است.وی مهره اجیر شده احزاب تندرو در دوره اصلاحات برای ترور
شخصیت هاشمی با استفاده از عنوان عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای (سال
77 و 78) بود.
او اکنون ضمن تحلیلی در وبسایت رادیو زمانه
مینویسد: انتخابات فرصتی برای تبدیل عالیجناب سرخپوش به عالیجناب سبزپوش
است. هاشمی در ساختن وضعیت فعلی نقش اساسی داشته و یکی از ارکان بوده است.
هاشمی دهه 70، هاشمی دهه 60 نیست و هاشمی دهه 80 هم هاشمی دهه 70 نیست. او
رفته رفته به حاشیه رانده شده است. انتخابات 92 هاشمی، انتخابات 88 موسوی
است.
وی خواستار ساختن دو قطبی علیه حاکمیت جمهوری اسلامی و استفاده
از هاشمی در این فضا شده و مینویسد: اگر این دو قطبی ساخته شود، هاشمی به
طور طبیعی به درون آن رانده خواهد شد. در آن صورت باید دست به انتخابی
سرنوشتساز بزند. در جبهه حاکمیت یا مخالفان قرار گیرد. انتخابات 88، موسوی
پیشین را موسوی سبزپوش کرد.
انتخابات 92 نیز ممکن است هاشمی پیشین
را سبزپوش کند. او اگر نخواهد گفتار و رفتارش را سبز کند، بازی را کاملاً
باخته است. در این شرایط، مخالفان نیز باید بکوشند تا «عالیجناب سرخپوش» را
به موسوی / کروبی دیگری، یعنی «عالیجناب سبزپوش» تبدیل کنند.
گنجی
که در لو دادن برخی سناریوها مهارت دارد، با بیان اینکه آمریکاییها
میخواهند در قالب یک سناریو لغو تحریمها را به تغییر رژیم در ایران مشروط
کنند، مجدداً به ضرورت قربانی کردن هاشمی پرداخته و نوشت: هاشمی رفسنجانی
[برای سبزها] بهانهای بیش نیست. اگر بتوان او را به عالیجناب سبزپوش تبدیل
کرد، گامی به پیش است. اگر چه ممکن است هزینه آن سرنوشتی چون سرنوشت
منتظری، موسوی و کروبی باشد.
کیهان پیش از این بارها تصریح کرده که
افراطیون مدعیان اصلاحطلبی 12 سال پس از انتقام سختی که از هاشمی گرفتند،
مجدداً درصدد تسویه حساب با هاشمی هستند اما با این تفاوت که این بار با
ژست منافقانه حمایت از هاشمی میخواهند او را قربانی مطامع خود کنند و
هاشمی را درگیر بازی دو سر باخت سازند.
نقش انگلیس و آمریکا در تحولات جهانی رنگ باخته است
«اثرگذاری آمریکا و انگلیس در تحولات جهانی کاهش یافته است».
پایگاه
اینترنتی دویچه وله ضمن انتشار این تحلیل خاطرنشان کرد: آمریکا و انگلیس
کماکان به جای اقدام نظامی، به مذاکره جهت حل بحران در سوریه ادامه میدهند
اما مذاکرات آنان در واشنگتن، کاهش تأثیر اتحاد این دو کشور را در صحنه
جهانی برجستهتر کرده است.
این گزارش میافزاید: حدود 10 سال پیش،
تونیبلر و جرج بوش، رهبران قبلی انگلیس و آمریکا در کاخ سفید مقابل
خبرنگاران ظاهر شدند تا از تصمیم خود برای تهاجم به عراق و از جنگی سخن
بگویند که قرار بود کوتاه و موفقیتآمیز باشد. با این حال این جنگ حدود 10
سال بطول انجامید و امروزه جهان همچنان با پیامدهای آن روبروست.
دویچهوله
مینویسد: ملاقات اخیر نخستوزیر انگلیس و رئیس جمهور آمریکا در واشنگتن،
بیش از اندازه با تأنی همراه بود. به اعتقاد «هیتر کونلی» عضو مرکز
تحقیقاتی «مطالعات استراتژیک و بینالمللی» واشنگتن، این خودداری آمریکا و
انگلیس، پیامد یک دهه جنگ است. واضح است که این امر ناشی از خستگی درگیری
بینالمللی 12 ساله این دو کشور در عراق و افغانستان است.
هیچ نشانی
از اقدام از جانب واشنگتن یا لندن نبوده و هیچ صحبت رسمی در مورد منطقه
ممنوعه پروازی آنگونه که برخی سیاستمداران در آمریکا خواستارش
بودند،نیست.«کونلی» میگوید دلایل زیادی برای دیدگاههای مشابه و قوی
آمریکا و انگلیس در مورد اقتصاد وجود دارد اما به هنگام تأثیرگذاردن بر
سیاست اقتصادی اروپا، مشاهده میکنیم که انگلیس تأثیر چندانی در این حوزه
ندارد.دویچهوله در پایان مینویسد: به رغم زمینههای مشترک بین اوباما و
کامرون، نشست اخیر آنان در واشنگتن تأثیر چندانی بر صحنه جهانی نخواهد
داشت.
انتخابات در ایران رقابتیجذاب و غیر قابل پیشبینی است
یک اندیشکده آمریکایی اعلام کرد انتخابات در ایران همچنان رقابتی، جذاب و غیرقابل پیشبینی است.
سوزان
مالونی تحلیلگر ارشد موسسه بروکینگز دراینباره نوشت: چهرههای متفاوتی
برای نامزدی ثبتنام کردهاند. توجه تحلیلگران غربی به انتخابات ایران
موضوع جالبی است و نشان میدهد که سیاست در ایران همچنان رقابتی و جذاب
است. به گزارش ایرنا، در این مقاله نوشته «سوزان مالونی» عضو ارشد بروکینگز
آمده است: رقابت برای انتخاب جانشین احمدینژاد هفته گذشته با ثبتنام
نامزدها آغاز شد و این در حالی است که مبارزات انتخاباتی نشان از یک رقابت
خیرهکننده دارد.
در این تحلیل خاطرنشان شده است: تقریبا ناممکن
است که پیشبینی کنیم نامزدهای نهایی چه کسانی خواهند بود چه برسد به اینکه
پیشبینی کنیم چه کسی در انتخابات پیروز میشود. با این حال آنچه مشخص است
اینکه انتخابات ریاستجمهوری ایران، زنگ آغاز یک نقطه عطف تاریخی دیگر در
مسیر تکاملی توأم با تلاطم حکومت دینی- انقلابی است.
مالونی با
استقبال از نامزدی هاشمی و عملگرا خواندن وی مینویسد: با این حال وی با
موانع بزرگی رو به رو است؛ موانعی که بسیاری از ناظران را قانع کرده بود که
اشارات اخیر او درباره رقابت انتخاباتی تنها یک شوخی است. مهمتر از همه سن
او است که تقریبا 79 ساله است که این امر علاوه بر اینکه پرسشهایی درباره
توانایی او مطرح میکند ممکن است مبارزه انتخاباتی او را در کشوری با
جمعیت جوان مخدوش سازد.
وی میافزاید: مساله مشکلسازتر این واقعیت
ناخوشایند است که به نظر میرسد او در میان رسانههای غربی بیش از ایران
دارای یک پایگاه رای احساساتی است. در میان تشکیلات ایران، رفسنجانی بطور
گسترده به عنوان فردی دارای [...]و از حیث ایدئولوژیک غیرقابل اعتماد
نگریسته میشود. مردم نیز در انتخابات مجلس در سال 2000 به او رای ندادند و
در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری سال 2007 نیز به احمدینژاد رای دادند.
وی
سپس با اشاره به غلط بودن تحلیلهای آمریکاییها درباره ادعای نظامی بودن
فضای انتخابات نوشت: 4سال پیش هیلاری کلینتون وزیروقت امورخارجه و بسیاری
از محققان پیشبینی کردند که ایران در حال تبدیل شدن به یک دیکتاتوری نظامی
است. اما اکنون بسیاری از این پیشبینیها کنار رفتهاند. اجازه دهید روشن
صحبت کنیم. همانطور که مانورهای ابتدایی رقابت انتخاباتی 2013 نشان
میدهد، سیاست در ایران همچنان رقابتی، غیرقابل پیشبینی و جذاب است.
خدای نکرده قائل به شیوه قذافی که نیستید؟!
حسن روحانی ضمن ابراز تمایل به مذاکره با آمریکا گفت: آمریکا کدخدای ده است و بستن با کدخدا راحتتر است!
وی
که در دانشگاه صنعتی شریف سخن میگفت، درباره مذاکره با آمریکا گفت: هنر
این است که ما تهدید را به آسیب و آسیب را به فرصت تبدیل کنیم از این رو
مذاکره با آمریکا امکانپذیر و شدنی است اما سخت است هر چند بنده معتقدم
مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال
آقا اجازه از آمریکا هستند. از این رو دولت آینده باید بتواند رابطه ایران
و آمریکا را از حالت تخاصم به مرحله تنش که یک مرحله پایینتر است برساند.
وی
اضافه کرد: آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است و
حالا که رهبر انقلاب در سخنان اول فروردین امسال راه مذاکره را باز گذاشتند
دولت بعد با رعایت خطوط قرمز میتواند این رابطه را برقرار کند.
وی
در بخش دیگری از اظهاراتش درباره نامزدی هاشمی گفت: آقای هاشمی تا روزهای
آخر قاطعانه به بنده گفت که کاندیدا نمیشود اما دلایلی پیش آمد که ایشان
نامزد شد؛ آقای هاشمی به بنده گفت که ساعت 3 بعدازظهر روز آخر ثبتنامها
به تصمیم برای ثبتنام رسیده است.
وی تاکید کرد: هاشمی و بنده
کاندیدا هستیم و با هماهنگی این مسیر را ادامه میدهیم اما در روز رای و در
24 خرداد یک نفر از ما در لیست رای قرار خواهد گرفت(!)اظهارات حسن روحانی
در زمینه مذاکره با آمریکا که تحریف صریح مواضع مقام معظم رهبری و حاکی از
سادهدلی در قضاوت نسبت به آمریکاست، در حالی عنوان میشود که وزارت خارجه
دولت اصلاحات - مقارن با تصدی شورای عالی امنیت ملی از سوی حسن روحانی-
برخی مکاتبات را برای انجام مذاکره با آمریکا صورت داد اما با موضع
متکبرانه و تحقیرآمیز طرف آمریکایی روبرو شد.
از سوی دیگر با عنایت
به اینکه همچنان لابی ایپک به واسطه کنگره بر سیاستهای دولت آمریکا درباره
ایران نظارت فائقه دارد، بنابراین به سیاق اظهارات آقای حسن روحانی لابد
باید گفت که باید دم صهیونیستها را دید؛ از سوی دیگر جنس خوشبینیهای
امثال روحانی در مذاکرات هستهای باعث دو سال و نیم تعطیلی مطلق فعالیتهای
هستهای ایران در ازای هیچ شد و اگر درایت و مقاومت رهبر معظم انقلاب و
ملت ایران نبود احتمالا برخی حضرات به شیوه معمر قذافی دم آمریکا و انگلیس
را کامل میدیدند و تمام تأسیسات و تجهیزات هستهای را بار کشتیها میزدند
و به سمت غرب ترانزیت میکردند!
و نهایتا قابل ذکر است که آقای
حسن روحانی فعلا نمیتواند چالش نامزدی خود با هاشمی را حل کند و به سادگی
آب خوردن از طرف وی دور میخورد و در فضای انتخابات معلق میماند. با این
وصف چگونه میتواند مسائلی به مراتب بزرگتر و پیچیدهتر را با آمریکا و
غرب حل کند؟
جسارت عبور از حاکمیت دینی شرط بیبیسی برای هاشمی!
محافل
مخالف جمهوری اسلامی بر سر حمایت از هاشمی در انتخابات درگیر اختلافنظر
هستند. برخی از آنها میگویند این حمایت را باید به رادیکال شدن مواضع
هاشمی در برابر نظام مشروط کرد و او را وادار به تندروی نمود. این همان
مشیی است که محافل ضدانقلاب در مدیریت موسوی و کروبی به سمت تبدیل به
پیادهنظام جنگ نیابتی آمریکا و اسرائیل در پیش گرفتند.
وبسایت
شبکه دولتی انگلیس در این باره، شق خوشبینانه آمدن هاشمی را قرار گرفتن در
عرض حاکمیت و مطالبه تغییر قانون اساسی عنوان کرده و مینویسد: پیشفرض ما
در این تحلیل، وجود درک واقعی در ذهن هاشمی از خواسته رایدهندهها به
اوست. آنها توقع دارند او جسارتی مانند احمدینژاد در هموار کردن مسیر
قانونی[!؟] برای گذر از حاکمیت دینی داشته باشد. امیدواریم او به گونهای
بیاید که هاشمی قبل از سال 76 فقط در اوراق تاریخی همان سالها مرور شود.
پایگاه
اینترنتی روزنت نیز در تحلیلی نوشت: ایستادگی موسوی و کروبی مقابل حاکمیت
مطلوبتر از مشی خاتمی و هاشمی بود. راهبرد موسوی و کروبی استراتژیک بود
اما در سطح تاکتیکی اشتراک چشمگیری میان سبزها و هاشمی و خاتمی وجود دارد.
باید بر همان استراتژی موسوی و کروبی تاکید کرد اما همکاری تاکتیکی با
هاشمی را منتفی نکرد. هاشمی منجی و قهرمان نیست.
جنبش سبز نباید در
هاشمی ادغام شود و باید تمایز آن روشن باشد ولی باید از تقابل و رویارویی
با وی نیز اجتناب کرد. کاستن آرای او اشتباه است منتها باید معلوم شود که
هاشمی نماینده جنبش سبز نیست. تمایز باعث میشود تبعات شکست احتمالی او
متوجه جنبش سبز نگردد اما پیروزی احتمالی او امر مثبتی است. در واقع هر قدر
او در موضع نقد حاکمیت جلوتر برود یا نتیجه موضعگیریها و اعمال او در
ایام رقابت انتخابات باعث محدود شدن حوزه نفوذ و قدرت نهاد ولایت فقیه شود،
باید همگرایی تاکتیکی سبزها با وی نیز گسترش یابد.
در همین حال
پایگاه اینترنتی حلقه لندن (جرس) از هاشمی خواست تا شعار خود را «انتخابات
آزاد» قرار دهد و افزود: مهمترین گره، انتخابات آزاد است که صرفنظر از
نتیجه، حضور هاشمی میتواند فرصتی برای طرح مجدد این مطالبه باشد. به
عبارتی دیگر انتخابات آزاد، مطالبه تاریخی است که هاشمی خود چندی پیش آن را
به کار برد و امروز میتواند به شعار انتخاباتی وی تبدیل شود.
از
سوی دیگر جمشید اسدی در سایت گویانیوز و در مطلبی تحت عنوان «رفسنجانی و
شور انتخابات! کدام انتخابات؟» خاطرنشان کرد: رفسنجانی نامزد انتخابات
ریاستجمهوری شد و شور تازهای در دل اپوزیسیون مصلحتاندیش انداخت! از
خوشآمد به رفسنجانی گرفته تا شتاب برای پشتیبانی از او. اپوزیسیون شتابان و
مصلحتاندیش، حتی بدون آن که بداند رفسنجانی چه برنامهای دارد تصمیم خود
را برای پیروی از وی گرفت.
وی میافزاید: جای شگفتی نیست! نگاهی با
پیشینهای دراز در اپوزیسیون هیچ سیاستی را برنمیتابد جز چشم بستن به
بازیهای درون حاکمیت و دل بستن به جناحی علیه جناح دیگر. به باور ما اما
میبایستی گزینه آزادی و دموکراسی را دست کم در سپهر اندیشه فرا کشید و
بالا دست کرد. استفاده بخردانه از فرصتی در دل نظام به معنای چشمپوشی از
فرصتسازی برای دموکراسی راستین نیست.
اسدی مینویسد: تنها در پرتو
تعریف و منشور روشنی از دموکراسی و انتخابات راستین است که میتوان آمدن
این یا آن نامزد انتخاباتی- رفسنجانی یا مشایی- را سنجید و واکنش نشان داد.
جانمایه استراتژی انتخابات آزاد از قانون اساسی جمهوری اسلامی فراتر
میرود.
کد خبر 215169
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۳
- ۰ نظر
- چاپ