به گزارش مشرق، مجلۀ مثلث در گفتوگویی با
حسن هانیزاده، کارشناس خاورمیانه، ابعاد مختلف سفر شیخ یوسف القرضاوی به غزه را مورد بررسی قرار داد که در پی میخوانید:
آقای هانیزاده. آیا استقبال گرم اسماعیل هنیه و رهبران حماس از شیخ یوسف قرضاوی در سفر اخیرش به غزه تأیید مواضع تفرقهبرانگیز او است؟
باتوجه به جایگاهی که به لحاظ علمی و اعتباری شیخ یوسف قرضاوی در جهان اسلام دارد و همچنین جایگاه وی به عنوان رئیس اتحادیه علمای جهان اسلام و نیز چهره معتدلی که شبکه الجزیره از وی نشان داده گروه حماس تلاش میکند که در جهان اسلام و میان اهل سنت تندرو و سلفی از وی بهرهبرداری کند.
شیخ یوسف قرضاوی نگاهی تند و غیر واقعبینانه نسبت به شیعه دارد. ایشان احساس میکند که اکنون نسل جوان در کشورهای عرب دنبال تشیع و موشکافی آن و پیگیری مذهب تشیع هستند و وهابیها و سلفیها نیز از گسترش مذهب تشیع و مخصوصاً در مصر، تونس و مغرب بسیار بیمناک شدهاند. آنها احساس میکنند که در مذهب تشیع نوعی دینامیسم وجود دارد که هم میتواند یک نظام سیاسی قدرتمند ایجاد کرده و در مقابل قدرتهای استکباری و رژیم صهیونیستی ایستادگی کند و هم میتواند با شرایط روز جهان همسو و هماهنگ باشد. این تلقی جوانان موجب شده که شیخ یوسف القرضاوی که مدت 40 سال در قطر زندگی میکند و تابعیت قطری هم دارد، با استفاده از حمایتهای گسترده عربی، بهخصوص الجزیره تلاش میکند تا با جریانسازی خبری و مخصوصاً با تکیه بر احادیث مذهبی، علیه تشیع جریانسازی و تبلیغ کند ایشان حتی علیه شیعیان عراق خطابه ایراده کرده است. از نظر سیاسی قرضاوی چهرهای کاملاً مشکوک است و حتی در جهان عرب به او مفتی ناتو گفته میشود. دلیل آن هم این است که هرگاه آمریکا و ناتو به کشورهای عربی حمله میکنند قرضاوی در خطبههای خود از آنها تشکر و برای آنها دعا میکند.
بهنظر شما قرضاوی از سفر به غزه چه هدفی داشته است؟
به دنبال کنفرانسی که در تهران برگزار شد و 700 شخصیت مهم جهان اسلام از اهل سنت و حتی از سلفیها شرکت داشتند وی برای آنکه از انزوا خارج شود و ثابت کند که در قضیه فلسطین نفوذ دارد به غزه سفر کرد و در آنجا اسماعیل هنیه به او عنوان هموطن فلسطینی داد و شناسنامه و گذرنامه فلسطینی به او اعطا کرد. این نشان میدهد که حماس تلاش میکند تا از ظرفیتهای شیخ یوسف القرضاوی به نفع خود استفاده کند و در عین حال تشکیلات خودگردان را هم در انزوا قرار دهد. به این ترتیب سفر قرضاوی هیچ کمکی به مسئله فلسطین نمیکند بلکه شکاف موجود میان حماس و تشکیلات خودگردان را تشدید میکند. اسماعیل هنیه که نوعی پیوند فکری با اخوان المسلمین و سلفی دارد، دست قرضاودی را در برابر دوربینهای تلویزیونی بوسید و این بیانگر آن است که جنبش حماس ساز و کار مناسبی برای حفقط خود در منطقه و جهان ندارد. متأسفانه حرکتها نشان میدهد که اسماعیل هنیه رهبر مناسبی برای جنبش حماس نیست و منافع ملت فلسطین را تأمین نمیکند.
باتوجه به اینکه اینگونه اقدامات در مجموع به نفع اسرائیل است. چرا حماست به عنوان جنبش مقاومت فلسطین مواضع روشنی در اینباره ندارد؟
در واقع حماس تلاش میکند از رهگذر لابی با برخی دولتها و شخصیتهای تأثیرگذار جهان عرب، به نوعی ابتکار عمل را از جنبش فتح و تشکیلات خودگردان بگیرد.
سفیر اخیری که قرضاوی به غزه داشت، صرفاً برای انزوای تشکیلات خودگردان بود. هدف اسماعیل هنیه است که به تشکیلات خودگردان اعلام کند از محبوبیت بالایی در میان شخصیتهای تأثیرگذار برخوردار است. دعوت وی از رجب طیب اردوغان برای دیدار از غزه هم در چهارچوب مانورهای سیاسی حماس برای در انزوا قرار دادن جنبش فتح و تشکیلات خودگردان است. از طرف دیگر هنیه تلاش میکند به اسرائیل وانمود کند که ابتکار عمل را غزه در دست دارد و میتواند هر شخصیتی که بخواهد به غزه دعوت کند. این حرکتها برای تحکیم پایههای قدرت حماس و تضعیف تشکیلات خودگردان است.
حماس به خوبی میداند که فروپاشی سوریه، از دست دادن خاکریز دیگری برای مقاومت است.
علاوهبر این اعتماد به اخوان سوریه هم اعتمادی پوشالی است. پس انگیزه حماس از اینگونه رفتارها چیست؟
حماس تصور میکند با سقوط نظام سوریه به نوعی سلفیها و اخوانالمسلمین قدرت را به دست خواهند گرفت. به همین دلیل تحلیل آنهاست که قدرت گرفتن اخوان سوریه کمک خواهد کرد که حماس جایگاه خود را تقویت کند در واقع اشتباهی که یاسر عرفات در سال 1990 در جریان حمله صدام حسین به کویت مرتکب شد در حال حاضر از جانب حماس در حال تکرار شدن است. در سال 1990 عرفات رهبر وقت جنبش فتح در کنار صدام قرار گرفت در حالی که کویت تا قبل از آن سالانه چهارصد میلیون دلار کمک مالی به فتح میکرد و به همین دلیل بعد از آزادسازی کویت جنبش فتح و سایر عرفات در انزوا قرار گرفتند، همین حادثه اکنون در حال تکرار شدن برای حماس است و حماس در قطع روابط با سوریه دارد دچار یک اشتباه استراتژیک میشود.
در حال حاضر حمایت ایران از حماس تا چه اندازه است؟
باتوجه به اینکه افکار عمومی نسبت به رویکردهای حماس به شدت تحریک شده و مردم ایران به سیاستهای آن انتقاد دارند دولت ایران فاصله خود را حماس افزایش داده است. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی مسئله رهبران جنبشها خیلی اهمیتی ندارد بلکه مسئله اصلی آرمان و ملت فلسطین است و دولت جمهوری اسلامی ایران آن را آرمانهای انقلاب اسلامی میداند هرچند ملت ایران نگاهی بدبینانه به سیاستهای حماس پیدا کردهاند ولی ارتباطات و حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از حماس همچنان ادامه دارد البته حرکتهایی مثل استقبال از قرضاوی و تغییر نگاه حماس به سوریه از دید ملت ایران مخفی نمیماند.
آقای هانیزاده. آیا استقبال گرم اسماعیل هنیه و رهبران حماس از شیخ یوسف قرضاوی در سفر اخیرش به غزه تأیید مواضع تفرقهبرانگیز او است؟
باتوجه به جایگاهی که به لحاظ علمی و اعتباری شیخ یوسف قرضاوی در جهان اسلام دارد و همچنین جایگاه وی به عنوان رئیس اتحادیه علمای جهان اسلام و نیز چهره معتدلی که شبکه الجزیره از وی نشان داده گروه حماس تلاش میکند که در جهان اسلام و میان اهل سنت تندرو و سلفی از وی بهرهبرداری کند.
شیخ یوسف قرضاوی نگاهی تند و غیر واقعبینانه نسبت به شیعه دارد. ایشان احساس میکند که اکنون نسل جوان در کشورهای عرب دنبال تشیع و موشکافی آن و پیگیری مذهب تشیع هستند و وهابیها و سلفیها نیز از گسترش مذهب تشیع و مخصوصاً در مصر، تونس و مغرب بسیار بیمناک شدهاند. آنها احساس میکنند که در مذهب تشیع نوعی دینامیسم وجود دارد که هم میتواند یک نظام سیاسی قدرتمند ایجاد کرده و در مقابل قدرتهای استکباری و رژیم صهیونیستی ایستادگی کند و هم میتواند با شرایط روز جهان همسو و هماهنگ باشد. این تلقی جوانان موجب شده که شیخ یوسف القرضاوی که مدت 40 سال در قطر زندگی میکند و تابعیت قطری هم دارد، با استفاده از حمایتهای گسترده عربی، بهخصوص الجزیره تلاش میکند تا با جریانسازی خبری و مخصوصاً با تکیه بر احادیث مذهبی، علیه تشیع جریانسازی و تبلیغ کند ایشان حتی علیه شیعیان عراق خطابه ایراده کرده است. از نظر سیاسی قرضاوی چهرهای کاملاً مشکوک است و حتی در جهان عرب به او مفتی ناتو گفته میشود. دلیل آن هم این است که هرگاه آمریکا و ناتو به کشورهای عربی حمله میکنند قرضاوی در خطبههای خود از آنها تشکر و برای آنها دعا میکند.
بهنظر شما قرضاوی از سفر به غزه چه هدفی داشته است؟
به دنبال کنفرانسی که در تهران برگزار شد و 700 شخصیت مهم جهان اسلام از اهل سنت و حتی از سلفیها شرکت داشتند وی برای آنکه از انزوا خارج شود و ثابت کند که در قضیه فلسطین نفوذ دارد به غزه سفر کرد و در آنجا اسماعیل هنیه به او عنوان هموطن فلسطینی داد و شناسنامه و گذرنامه فلسطینی به او اعطا کرد. این نشان میدهد که حماس تلاش میکند تا از ظرفیتهای شیخ یوسف القرضاوی به نفع خود استفاده کند و در عین حال تشکیلات خودگردان را هم در انزوا قرار دهد. به این ترتیب سفر قرضاوی هیچ کمکی به مسئله فلسطین نمیکند بلکه شکاف موجود میان حماس و تشکیلات خودگردان را تشدید میکند. اسماعیل هنیه که نوعی پیوند فکری با اخوان المسلمین و سلفی دارد، دست قرضاودی را در برابر دوربینهای تلویزیونی بوسید و این بیانگر آن است که جنبش حماس ساز و کار مناسبی برای حفقط خود در منطقه و جهان ندارد. متأسفانه حرکتها نشان میدهد که اسماعیل هنیه رهبر مناسبی برای جنبش حماس نیست و منافع ملت فلسطین را تأمین نمیکند.
باتوجه به اینکه اینگونه اقدامات در مجموع به نفع اسرائیل است. چرا حماست به عنوان جنبش مقاومت فلسطین مواضع روشنی در اینباره ندارد؟
در واقع حماس تلاش میکند از رهگذر لابی با برخی دولتها و شخصیتهای تأثیرگذار جهان عرب، به نوعی ابتکار عمل را از جنبش فتح و تشکیلات خودگردان بگیرد.
سفیر اخیری که قرضاوی به غزه داشت، صرفاً برای انزوای تشکیلات خودگردان بود. هدف اسماعیل هنیه است که به تشکیلات خودگردان اعلام کند از محبوبیت بالایی در میان شخصیتهای تأثیرگذار برخوردار است. دعوت وی از رجب طیب اردوغان برای دیدار از غزه هم در چهارچوب مانورهای سیاسی حماس برای در انزوا قرار دادن جنبش فتح و تشکیلات خودگردان است. از طرف دیگر هنیه تلاش میکند به اسرائیل وانمود کند که ابتکار عمل را غزه در دست دارد و میتواند هر شخصیتی که بخواهد به غزه دعوت کند. این حرکتها برای تحکیم پایههای قدرت حماس و تضعیف تشکیلات خودگردان است.
حماس به خوبی میداند که فروپاشی سوریه، از دست دادن خاکریز دیگری برای مقاومت است.
علاوهبر این اعتماد به اخوان سوریه هم اعتمادی پوشالی است. پس انگیزه حماس از اینگونه رفتارها چیست؟
حماس تصور میکند با سقوط نظام سوریه به نوعی سلفیها و اخوانالمسلمین قدرت را به دست خواهند گرفت. به همین دلیل تحلیل آنهاست که قدرت گرفتن اخوان سوریه کمک خواهد کرد که حماس جایگاه خود را تقویت کند در واقع اشتباهی که یاسر عرفات در سال 1990 در جریان حمله صدام حسین به کویت مرتکب شد در حال حاضر از جانب حماس در حال تکرار شدن است. در سال 1990 عرفات رهبر وقت جنبش فتح در کنار صدام قرار گرفت در حالی که کویت تا قبل از آن سالانه چهارصد میلیون دلار کمک مالی به فتح میکرد و به همین دلیل بعد از آزادسازی کویت جنبش فتح و سایر عرفات در انزوا قرار گرفتند، همین حادثه اکنون در حال تکرار شدن برای حماس است و حماس در قطع روابط با سوریه دارد دچار یک اشتباه استراتژیک میشود.
در حال حاضر حمایت ایران از حماس تا چه اندازه است؟
باتوجه به اینکه افکار عمومی نسبت به رویکردهای حماس به شدت تحریک شده و مردم ایران به سیاستهای آن انتقاد دارند دولت ایران فاصله خود را حماس افزایش داده است. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی مسئله رهبران جنبشها خیلی اهمیتی ندارد بلکه مسئله اصلی آرمان و ملت فلسطین است و دولت جمهوری اسلامی ایران آن را آرمانهای انقلاب اسلامی میداند هرچند ملت ایران نگاهی بدبینانه به سیاستهای حماس پیدا کردهاند ولی ارتباطات و حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از حماس همچنان ادامه دارد البته حرکتهایی مثل استقبال از قرضاوی و تغییر نگاه حماس به سوریه از دید ملت ایران مخفی نمیماند.