کد خبر 260437
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۲ - ۰۷:۴۲
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

شوک شدید جاسوسی آمریکا برای صدراعظم آلمان

وزیرخارجه آلمان گفت: صدراعظم این کشور از جاسوسی آمریکا و شنود مکالمات تلفنی وی بسیار مأیوس شده است.

براساس افشاگری ادوارد اسنودن همکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) این آژانس از سال 2002 مکالمات تلفنی آنگلا مرکل را شنود می‌کرده است. صدراعظم آلمان به عنوان یکی از متحدان نزدیک کاخ‌سفید و یکی از ده‌ها رئیس‌ دولتی است که در 35 کشور جهان مورد جاسوسی و شنود آمریکا قرار گرفته‌اند.

وستروله وزیر خارجه آلمان در مصاحبه با شبکه سی‌ان‌ان تصریح کرد: آنچه در سالهای گذشته در زمینه جاسوسی آمریکا در آلمان روی داده نمی‌تواند مورد قبول ما و بسیاری از شرکای اروپایی باشد.

وی درباره واکنش شخصی آنگلا مرکل صدراعظم آلمان به شنود تلفنی گفت: هر کسی می‌توانست ببیند وی بسیار مایوس شده است و مایوس شدن وی فقط برای شخص وی نبود بلکه به خاطر گزارش‌ها درباره جاسوسی از افراد بسیار دیگر در کشور ما بود. ما علاوه بر حفظ حریم خصوصی صدراعظم می‌خواهیم حریم خصوصی شهروندان خود را حفظ کنیم.

خبرنگار سی‌ان‌ان پرسید، آیا آمریکا به شما تضمین داده است این شنود دست کم از تلفن صدراعظم متوقف خواهد شد؟ وزیر امور خارجه آلمان گفت: من نمی‌خواهم درباره جزئیات آن در این مصاحبه صحبت کنم. ما پیام خود را به صورت روشن و صادقانه بیان کردیم. من درک می‌کنم مبارزه با تروریسم ضروری است اما نمی‌توان با شنود تلفن‌همراه صدراعظم با تروریسم مبارزه کرد!

وستروله این را هم گفته که «تصور کنید اگر سرویس جاسوسی آلمان این کار را انجام می‌داد، واکنش واشنگتن چه بود».

در همین حال سفیر آمریکا در آلمان گفت: پس از ادعاهای مطرح شده درباره سازمان امنیت ملی آمریکا اعتمادسازی بین دو کشور آلمان و آمریکا دشوار شده است. جان بی‌امرسون در اظهاراتی در برلین گفت: ما عمق و میزان واکنش دولت و مردم آلمان را در برابر ادعاهای مطروحه درباره سازمان امنیت ملی آمریکا و به ویژه آنچه که در یک هفته و نیم گذشته مطرح شده به خوبی درک می‌کنیم. مردم خیلی ناراحت هستند و من این موضوع را انتقال داده‌ام. اعتماد میان دو کشور متزلزل شده و وقایع چند هفته اخیر اعتمادسازی را بسیار دشوار کرده است.

از سوی دیگر شبکه بی‌بی‌سی در تحلیلی خاطر نشان کرد: «اوباما روزهای بسیار سختی را می‌گذراند. هنوز چند روز بیشتر از درگیری باراک اوباما با کنگره که به تعطیلی و کشاندن دولت به آستانه اعلام ورشکستگی نگذشته که طوفانی از حوادث بار دیگر روزهای سختی را برای رئیس‌جمهوری آمریکا رقم زده است. این‌بار اوباما هدف انتقادهای تند متحدان نزدیک آمریکا در پاریس و بن قرار گرفته است. افشاگری‌های ادوارد اسنودن، پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا، در مورد شنود مکالمات و حتی زیرنظر گرفتن ایمیل‌های رهبران و شهروندان دیگر کشورها، توسط آژانس مزبور هر روز ابعاد جدیدی به خود می‌گیرد.

آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در گفت‌وگوی تلفنی خود با باراک اوباما، رفتار دولت آمریکا را ناقض اصل اعتماد خوانده و از او درباره اقدامات آمریکا توضیح خواست. وزیر کشور آلمان در واکنشی خشم‌آلود گفت: «تحت نظر داشتن (رفتار افراد) جرم است و کسانی که مسئولند باید به دست عدالت سپرده شوند.» خبر شوک‌آور را روزنامه بیلد منتشر کرد. بیلد به نقل از یک منبع اطلاعاتی آمریکا نوشت که اوباما از سال 2010 در جریان شنود تلفن خانم مرکل بوده است».

بی‌بی‌سی سخنان مرکل در نشست سران اتحادیه اروپا مبنی بر اینکه کلمات کافی نیستندو رفتار آمریکا باید تغییر کند را نشانگر عمق بی‌اعتمادی اروپائیان به رفتار آمریکایی‌ها توصیف کرد.

روایت ناطق نوری از تحمل اصلاح‌طلبان

تحرکات گسترده اصلاح‌طلبان در حمایت از حجت‌الاسلام ناطق نوری و بحث حضور وی در انتخابات آینده با حمایت اصلاح‌طلبان، خاطرات ناطق نوری را دوباره خواندنی کرده است.

در دهه 70 و در روزهای انتخابات دوم خرداد و دو سال پس از آن تا انتخابات مجلس ششم، تخریب ناطق نوری یکی از اصلی‌ترین دستورالعمل‌های جبهه اصلاحات بود. در آن ایام تخریب ناطق نوری یکی از اصلی‌ترین سوژه‌های طنز‌نویسی ابراهیم نبوی در «ستون پنجم» روزنامه جامعه بود. همچنین شعار «مجلس زوری نمی‌خواهیم، ناطق نوری نمی‌خواهیم» حاصل تخریب‌های آن ایام اصلاح‌طلبان علیه وی بود. به نحوی که به هنگام ریاست وی بر مجلس پنجم، شعارهایی نظیر «ناطق نوری نمی‌خوایم، مجلس زوری نمی‌خوایم» سر داده و از طریق رسانه‌های خود منتشر کردند. ناطق نوری در جلد دوم خاطرات خود در رابطه با چگونگی باب شدن این شعار را در پی مخالفت مجلس پنجم با عبدالله نوری می‌داند.

به گزارش نیمروز علی‌اکبر ناطق نوری با اختلاف 11 رای بیشتر از عبدالله نوری توانست به ریاست مجلس پنجم برسد. ناطق در خاطرات خود در تشریح این اختلاف می‌گوید: در دوره چهارم، نمایندگان مجلس، در زمان آقای هاشمی، طی نامه‌ای از ایشان خواستند تا آقای عبدالله نوری را به عنوان وزیر کشور معرفی نکند، من هم مدارکی خدمت آقای هاشمی دادم و خواستم که عبدالله نوری به مجلس معرفی نشود که ایشان هم پذیرفتند، اما آقای خاتمی در انتخاب وزرایش با من، هیچ مشورتی نکرد. آقای عبدالله نوری مدتی وزارت کرد، چندین مرتبه هم از او در مجلس سؤال شد. معمولا وقتی وزیر پاسخ یک سؤال را می‌دهد، می‌نشیند تا نماینده‌ها بیایند نزد او هم حرف بزنند، اما آقای عبدالله نوری یک بار که برای پاسخ به مجلس آمده بود، به محض تمام شدن حرفش، سرش را پایین انداخت و بیرون رفت.

 این رفتار به خیلی از نماینده‌ها برخورد که این خیلی بی‌اعتنا حرف زد و بیرون رفت. روز استیضاح ایشان، وقتی صحبتش تمام شد، من را نگاه کرد و گفت: «حالا امروز باید بنشینم یا بروم»، من گفتم: «نه اتفاقا امروز، روز رفتن است». بعد روزنامه‌ها تحلیل کردند که رئیس مجلس از اول می‌دانست که آقای نوری رای نمی‌آورد، لذا گفت: «امروز، روز رفتن است». من در صحبتی گفتم: «این که من گفتم امروز، روز رفتن است» نه به این معنا که وزیر نشوی، منظور این بود که امروز دیگر بعد از صحبت نباید بنشینی، چون رای‌گیری است و در رای‌گیری خود وزیر نباید بنشیند». تفسیر مطبوعات چنین بود که آقای ناطق از اول می‌دانسته و سناریو به رهبری او تنظیم شده بود. شعارهایی علیه مجلس و شخص من داده شد از جمله: «مجلس استبداد، مجلس زوری» یا «مجلس زوری نمی‌خواهیم، ناطق نوری نمی‌خواهیم». جالب است که اخیرا (زمان انجام مصاحبه) آقای شریعتمداری چیزی درباره مجلس گفت که صدای همه درآمد که «چرا مجلس را تضعیف می‌کنی». آن زمان این‌ها نمی‌گفتند که چرا مجلس را تضعیف می‌کنی؟! عده‌ای از آن‌هایی که مجلس را تضعیف می‌کردند، حالا مجلس ششم خودشان مجلس شدند.

جوانان خط امامی که از لانه جاسوسی به جبهه رفتند

همان جوانانی که 13 آبان سال 1358 سفارت آمریکا را فتح کردند با شنیدن ناقوس جنگی که صدام به صدا درآمده بود اولین نفراتی بودند که خود را به جبهه‌های نبرد رساندند. جمعی از همان دانشجویان در عملیات بیت‌المقدس و فتح خرمشهر به شهادت رسیدند.

به گزارش «نیمروز» دارخوین، جزیره مجنون، شلمچه، هویزه،‌سوسنگرد، پنجوین، عملیات محرم،‌خیبر،‌بیت‌المقدس با قدم‌های کسانی که 13 آبان سال 1358 بر لانه جاسوسی آمریکا گام گذاشتند آشناست. آن‌ها از اولین سربازانی بودند که در جبهه‌های نبرد به شهادت رسیدند. شهید ناصر فولادی از جمله این دانشجویان بود. او در سال 1338 در کرمان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان جیحون و دوره متوسطه را در دبیرستان علوی به پایان رسانید؛ ناصر در سال 57 دیپلم گرفت و در کنکور همان سال شرکت کرد و در رشته متالوژی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. او در اشغال لانه جاسوسی جزو دانشجویان پیرو خط امام بود و نقش فعالی را در این انقلاب ایفا نمود. پس از آغاز جنگ تحمیلی، ناصر به سومار اعزام شد و مسئولیت انتقال شهدا و مجروحین به کرمان را برعهده گرفت. ناصر مسئول تبلیغات جنگ در خط اول شده بود و در نهایت به هنگام سیم‌کشی برای بلندگوهایی که به منظور دعوت نیروهای عراقی به بازگشت به حق در کنار اروندرود نصب می‌شدند، بوسیله ترکش خمپاره به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید.

شهید بهروز سلطانی نیز در سال 1336 در آبادان به دنیا آمد. کودکی او در شهرستان آبادان استان خوزستان سپری شد و مثل همه کودکان به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک دیپلم تحصیل نمود. او در سنین جوانی به دانشگاه صنعتی شریف راه یافت و در رشته مهندسی صنایع به تحصیل پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی عازم خطوط مقدم رزم شد و بعد از نبردی مردانه در روز چهارم خرداد ماه سال 1361 در سن 25 سالگی هنگام عملیات بیت‌المقدس در خرمشهر به شهادت رسید.

حسین شوریده در یک خانواده روستایی و مذهبی در دلوئی از توابع شهرستان گناباد به دنیا آمد. سال 61، در عملیات بیت‌المقدس عملیات آزادسازی خرمشهر شهید می‌شود. پسرش بیست روز بود که به دنیا آمده بود. ازدواجش عید غدیر بود؛ اسم تنها پسرش علی و سیزدهم رجب،‌روز میلاد امیر مؤمنان علیه‌السلام به خاک سپرده شد. هوشنگ ترکاشوند هم از دانشجویان پیرو خط امام بود که در جزیره مجنون و در عملیات خیبر، در روز هشتم اسفند سال 62 به دیدار معشوق شتافت.

سید احمد صدر هم از دانشجویانی بود که با آغاز حمله عراق به ایران و اقدامات ضد انقلابیون در غرب کشور عاشقانه قدم در راه جهاد گذارد و مدتی در غرب کشور از جمله آذربایجان غربی و بعد در سنندج به دفاع از آرمان‌های کشور مشغول شد. کدخدازاده بارها در عملیات‌های جنوب کشور شرکت کرد و چهار مرتبه زخم عشق را به جان خرید و سرانجام در روز سیزدهم خرداد ماه سال 1361 در جبهه شلمچه هنگامی که 22 سال بیشتر نداشت به شهادت رسید.

شهید محسن وزوائی از معروفترین فرماندهان جنگ بود که در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی هم نقش فعالی داشت. او در هشتم اسفند ماه 1360 با سازماندهی یک گردان رزمی در پادگان ولی عصر(عج) راهی خوزستان گردید و به نیروهای مستقر در «پادگان دوکوهه» ملحق شد. همان جا بود که گردان تحت امر وی به نام گردان «حبیب بن مظاهر» موسوم و خود نیز به سمت فرمانده این گردان منصوب شد.
او پس از خاتمه نبرد فتح المبین به تهران بازگشت و در تاریخ پانزدهم فروردین 1361، طی حکمی رسماً به فرماندهی «تیپ 10 سیدالشهدا علیه‌السلام» منصوب شد. پس از توافق با حاج احمد متوسلیان، دو تیپ 10 و تیپ 27 محمد رسول‌الله(ص) در هم ادغام گردید و محسن به سمت معاونت عملیاتی و فرماندهی محور «محرم» تیپ 27 در عملیات «الی بیت‌المقدس» منصوب شد. سرانجام در سپیده دم روز دهم اردیبهشت 1361 در کنار جاده اهواز- خرمشهر بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن، ‌در خون خود غلطید.

نیمروز می‌نویسد: شهید سپاه حاج عباس محمد ورامینی قائم مقام شهید حاج ابراهیم همت در لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) بود. شهید ورامینی دانشجوی پیرو خط امام که در تسخیر سفارت آمریکا مسئولیت گروه اطلاعات و عملیات را برعهده داشت، در روز بیست و هشتم آبان ماه سال 62 در مرحله سوم عملیات والفجر 4 در ارتفاعات کانی مانگا در منطقه پنجوین عراق به شهادت رسید.
یادآور می‌شود بیش از 30 تن از فاتحان لانه جاسوسی در زمره شهدای دفاع مقدس هستند.

رضایی: امام تا آخرین لحظه معتقد به مرگ بر آمریکا بود

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره فضاسازی تحریف‌آمیز هاشمی و ادعای تغییر موضع حضرت امام نسبت به آمریکا گفت: خود آقای هاشمی گفتند در این ‌باره اشتباه شده است.

محسن رضایی در مصاحبه با مجله مثلث خاطر نشان کرد: امام تا آخرین لحظه به مرگ بر آمریکا معتقد بودند. من هیچ لحظه‌ای تا آخرین روز به یاد ندارم امری خلاف این واقع شده باشد. شاید هیچ‌کس به اندازه من با امام ملاقات نکرده باشد. البته دلیلش هم موضوع جنگ و مسائل امنیت کشور بود؛ امام تا آخرین لحظه در تقابل با آمریکا کوتاه نیامد.

رضایی درباره شعار مرگ بر آمریکا گفت: در مورد حذف شعار مرگ بر آمریکا این نکته را باید گفت که کلید حذف شعار مرگ بر آمریکا دست خود آمریکاست. حقوق ملت ایران را به رسمیت بشناسند، تحریم‌های اقتصادی را بردارند و نسبت به ملت ایران کارشکنی نکنند، اگر این کارها را انجام دهند، ملت ایران یک ملت عاقل و منطقی است. آمریکا در این سی‌ و چند ساله بدون وقفه علیه مردم ایران کار کرده. این شعار مرگ بر آمریکا از درون فشارها و ظلم‌هایی که آمریکایی‌ها نسبت به مردم ایران روا داشتند، بیرون آمده است. آمریکا می‌خواهد این شعار نباشد؟ حرفی نیست. بیایند دست از این کارها بردارند. اینکه گفته می‌شود این شعار مرگ بر آمریکا دست کیست بیاید برش دارد! باید گفت که دست خود آمریکاست.

وی درباره مذاکرات انجام گرفته خاطر نشان کرد: از نظر اینکه مذاکرات باید یک چارچوب مشخصی را داشته باشد، ما هنوز این را نمی‌بینیم. به این معنی که باید مشخص شود که گام‌های مذاکرات به چه صورت برداشته می‌شود. ما نمی‌بینیم که دولت در این مذاکرات بگوید که اسرائیل باید سلاح‌های شیمیایی‌اش را محو نماید. هنوز ما مطالبات جدی را توسط دوستانمان در دولت از آمریکا در مذاکرات احساس نمی‌کنیم، یعنی یک صدای قوی که مسائل مهم منطقه را از آمریکایی‌ها مطالبه نماید. محو سلاح‌های شیمیایی و میکروبی در اسرائیل مسئله بسیار مهمی است. چرا طرح نشده است؟

رضایی گفت: در مورد مذاکره با آمریکا، ایران باید یک فهرست روشن و شفاف داشته باشد و مواضع خود را بسیار صریح بیان کند. اگر آمریکا می‌گوید که من حاضر به مذاکره در مورد محو سلاح‌های شیمیایی اسرائیل نیستم، تحریم‌ها را کامل برنمی‌دارم، دارایی‌ها را آزاد نمی‌کنم، مذاکره چه معنا دارد؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۳:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
    0 0
    ما نباید به همین راحتی سرمایه های گرانبهای اصلاحات مثل دکتر عارف مرد اخلاق و نابغه علمی مدیریتی مان را فدای ناطق نوری یا هر اصولگرای دیگری کنیم که حتی معلوم نیست ناطق نوری هم مثل روحانی اصلاح طلبان را دور بزند یا نه

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس