از منظر بسیاری از اندیشکدههای معتبر آمریکایی، این مسخره است که آمریکا در حال حاضر از ایران بخواهد، غنیسازی را بطور کامل تعطیل کند؛ آنها معتقدند این مطالبه باعث فرار ایران از مذاکرات میشود. این مطالبه در واقع نه متعلّق به دوره زمانی فعلی که وابسته به بُرهه 1383 بوده، وقتی که ایران توانایی دسترسی به "دانش هستهای" را جستوجو می کرد؛ آن زمان مقامات در «تهران» خواهان نیل به "غنیسازی پایلوت" (آزمایشگاهی) بودند امّا در حال حاضر، ایران نهتنها از مرزهای دسترسی به دانش هستهای عبور کرده که "غنیسازی صنعتی" نیز به اجرا درآمده و حتّی به ادّعای منابع غربی، ایران به مرحله "قابلیت هستهای" نیز دست یافته است.
قابلیت مورد ادعای طرف غربی بدین معناست که ایران میتواند در کوتاه ترین زمان ممکن – طوری که جامعه جهانی نتواند جلوی آن را بگیرد- با انباشت اورانیوم 20 درصد و انجام چند مرحله غنیسازی روی آن، بهسرعت مواد لازم برای استفاده در یک کلاهک هستهای را به دست آورد؛ واژه فنی معادل چنین مفهومی "Breakout" است در حالی که در گذشته زمان لازم برای "Breakout" توسّط ایران، یک سال اعلام شده بود، در احتمال جدید "گریز هستهای ایران" بین یک هفته تا یک ماه و نیم ارزیابی شده است[1].
مؤسّسه علوم و امنیت بینالملل (ISIS) که گزارش مجامع اطّلاعاتی آمریکا درباره ابعاد فنّی برنامه هستهای ایران را منتشر میکند، در آخرین گزارش خود از توانایی فنی هستهای در ایران مدعی شد که تهران با قابلیت ساخت تسلیحات اتمی، تنها بین یک هفته تا یک ماه و نیم فاصله دارد
کشورهای زیادی نیستند که به قابلیت هستهای رسیده باشند، بطور خاص در منطقه آسیای غربی (خاورمیانه) این محدودیت، در پاکستان و رژیم صهیونیستی منحصر میشود که این قابلیت را از خارج وارد کردهاند؛ بنابر این ایران یک خط شکن است. بدیهی است که از منظر غرب، مسئله اساسیتر از حذف توانایی دانش هستهای و غنیسازی پایلوت در ایران، "عقیمسازی" قدرت قابلیت ایران است.
آمریکا آشکارا خود را در یک قدمی یک شگفتی تاریخساز میبیند و تا "پرتگاه استراتژیک جهان جدیدها" فقط یک قدممانده است. این پرتگاه دقیقاً علیه هژمونی آمریکاست، بنابر این لزوم دارد خطری را که برایش مهمتر است سریعتر از هر چیز دیگری دفع کند. به همین دلیل، «رابرت اینهورن» بهصراحت اعلام میکند که محدودیت در روند فعلی فعّالیتهای هستهای ایران، مهمتر از شفافیت آن است[2].
نکته اساسی این است که از منظر مقامات ارشد آمریکا هرگونه دسترسی به "غنیسازی صنعتی"، مترادف و هممعنی با رسیدن به "قابلیت تسلیحاتی هستهای" است، بدین معنا که اگر قدرتی به دانش و توانایی غنیسازی صنعتی دست یافت و آن را حفظ کرد؛ تنها عاملی که می تواند او را از قابلیت هسته ای دور کند، تنها و تنها اراده اوست.
این مهمترین شکاف فنّی است که بین دیپلماتها و حقوقدان های ایران و آمریکا در حوزه هستهای همواره وجود داشته است، «وندی شرمن»، معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا و نماینده آمریکا در مذاکرات 1+5 در خلال توضیحاتش در «کمیته روابط خارجی سنا»، کاملاً گویا همین مسئله را مطرح کرد: «ما در (مذاکرات 5+1) «نیویورک» تصریح کردیم که در پی توافقی هستیم که حقّ مردم ایران برای دسترسی به "انرژی هستهای صلح آمیز" در آن رعایت شود ... این کلمه بسیار با دقّت انتخاب شده بود؛ دسترسی به "انرژی هستهای" و نه "حقّ غنیسازی".
وندی شرمن در کنار شیمون پرز (رئیس رژیم صهیونیستی)
شرمن: ما اعتقاد نداریم که هر کسی حقّ ذاتی برای غنیسازی دارد
شرمن میافزاید: این همیشه موضع ما بوده و من بارها به مخاطبان ایرانی خود گفته ام که «مادّه 4 NPT» اصلاً درباره حقّ غنیسازی صحبت نمیکند، فقط میگوید که شما دارای حقّ "تحقیق و توسعه" هستید و بسیاری از کشورها از جمله «ژاپن» و «آلمان» آن را به عنوان حقّ (مفروض) گرفتهاند؛ امّا «ایالات متّحده» این موضع را ندارد. قطعنامهها (شورای امنیت سازمان ملل) نگفتهاند که حقّ ایران را تعلیق میکنند بلکه غنیسازی آنها را تعلیق کردهاند؛ ما اعتقاد نداریم که هر کسی حقّ ذاتی برای غنیسازی دارد.»[3].
بگذارید این زنجیره محتوا را خلاصه کنیم، از منظر آمریکا و مجموعه غرب، هرگونه توانایی غنیسازی صنعتی مساوی با "قابلیت Breakout" است؛ بنابر این هیچ کشور مستقلی حقّ داشتن آن را ندارد، کشورهای مستقل و خودبنیاد در خوشبینانهترین حالت فقط میتوانند بعد از دادن هزینههای بالا به دانش هستهای و غنیسازی پایلوت دست یابند.
ژاپن فقط توانست بعد از دادن تمامی تضمینهای هویّتی به آمریکا و قرار گرفتن تحت مجموعه مدیریتی غرب، برای همیشه در مرز قابلیت باقی بماند و به کشوری واقعاً هسته ای مبدّل شود؛ در واقع آمریکا به ژاپن اجازه داد در حالت آستانه ای – یک شبانه روز تا گریز هسته ای- باقی بماند. زیرا ژاپن دست آخر پذیرفته بود که در عرصه جهانی، سیاسی، راهبُردی، اقتصادی و حتّی فرهنگی قواعد هژمونی جهان را پیاده سازد.
امروز، آمریکا مجبور است که باور کند کشوری چون ایران، بدون دادن هیچ امتیاز و تضمین ماهیتی به دانش هستهای رسیده است؛ ولی فکر میکند که مجبور نیست، یک غنیسازی صنعتی در ایران را تحمّل کند و میتواند جلوی آن را از راه مذاکره بگیرد. «دنیس راس» - از مقامات بانفوذ آمریکا- میگوید: «مهمترین تهدید پیش روی امنیت ملّی آمریکا، ایران هستهای است. بهترین راه برای مقابله با چنین تهدیدی، توافقنامه دیپلماتیک است»[4].
دنیس راس در کنار نتانیاهو (نخستوزیر رژیم صهیونیستی)
«روزنامه فایننشالتایمز» چند روز پس از پایان «ژنو 4» - اوّلین مذاکرات ژنو در دولت جدید- مدّعی شد که به جزئیاتی از تفاهمات دست یافته، این روزنامه در گزارشی نشان داد که چطور هم ایران می تواند غنی سازی را حفظ کند و هم در واقع غنی سازی نداشته باشد؛ این معمّا با حفظ غنی سازی سطح پایین، قابل دسترسی عنوان شد[5].
همچنین «رابرت اینهورن» - مذاکره کننده ارشد پیشین آمریکا در 5+1- در سخنرانی بسیار مهمّی برای «انستیتو مطالعات امنیت ملّی»، جرئیات "توافق مقدّماتی و توافق نهایی" مدّنظر آمریکا را بصورت فنّی اعلام کرد. او خواهان برخی محدودیت ها در غنی سازی ایران شد که نهایتاً به غنی سازی پایلوت منجر می شد. «اینهورن» گفته بود: «برنامه هسته ای صلح آمیز فعلی ایران، نیازی به توانمندی "غنی سازی گسترده" ندارد. ایران هم اکنون اورانیوم با غنای نزدیک به ۲۰ درصد کافی برای چندین دهه کار «راکتور تحقیقاتی تهران» را دارد. بعلاوه، روسیه نیازهای سوختی «راکتور بوشهر» را تأمین کرده و احتمالاً نیاز سوختی هر راکتور دیگری را که به ایران بفروشد؛ را نیز تأمین خواهد کرد ... توافق نهایی محدودیت هایی را بر سطح، حجم، شکل شیمیایی و مکان های ذخایر اورانیوم غنی شده ایران، اعمال خواهد کرد»[6].
چندی بعد و در آبانماه، «سوزان مالونی» - عضو ارشد بروکینگز و از منابع نزدیک به وزارت خارجه آمریکا- در تحلیلی که شب پیش از به اتمام رسیدنِ بی نتیجه «ژنو 5» نوشته بود؛ فاش کرد که پیشنهاد آمریکا در دیدار سهجانبه، در حقیقت منطبق بر سخنرانی پیشین «اینهورن» بوده است[7]. پیشنهادی که گویا «ظریف» با آن مشکلی نداشته و اختلافات بعد از اضافهشدن پیوست «لورن فابیوس» وزیر خارجه فرانسه به وجود آمد.
پیشتر نیز «دنیس راس»[8] - دستیار ویژه اوباما- در تحلیلی برای «روزنامه لُسانجلس تایمز» گفته بود: «عُمدهترین نگرانی در برنامههای هسته ای ایران، این است که این فعّالیتها به مسیر نظامی تغییر جهت پیدا کند. یک توافق قابل قبول با ایران باید به گونه ای باشد که این توانایی ایران را از بین ببرد. به این ترتیب باید در کمیت و کیفیت برنامههای غنیسازی ایران، محدودیت های جدّی اعمال شود. این محدودیتها شامل: تعداد و نوع سانتریفوژها، ذخیره اورانیوم غنیشده، تولید پلوتونیوم و «راکتور آب سنگین اراک» میشود»[9].
دنیس راس در کنار ایهود باراک (وزیر سابق جنگ رژیم صهیونیستی)
به بیان بهتر، در حال حاضر که ایران بصورت خودکفاء و در سایه مقاومت ملّی به دانش هسته ای و غنی سازی پایلوت دست یافته؛ آمریکا می داند که نمی تواند در وهله اوّل از ایران بخواهد، این توانایی را بطور کامل نابود کند. لذا آمریکا از ایران می خواهد با حفظ ژست غرور ملّی اش، هم دارای غنی سازی باشد و هم نباشد؛ آمریکا یک "غنی سازی بی یال و کوپال و اشکم" را پیشنهاد می دهد. آمریکا به ایران پیشنهاد می کند که چه اشکالی دارد، شما فقط دانش هسته ای و یک مجسّمه و سنبل هسته ای داشته باشید؛ در اینصورت همه راضی هستند. بنابر این سئوالی که بسیاری از مردم در هفته ها یا ماه های آینده از مسئولین «جمهوری اسلامی» و خودشان خواهند پرسید این است که چه لزومی دارد، برای حفظ غنی سازی صنعتی هزینه های زیادی را بپردازیم؟
پاسخ روشن است، غرض ایران از دستیابی به غنی سازی هسته ای در داخل کشور، ساختن یک سنبل برای غرور ملّی و ژست بزرگ مآبانه در بلوک اسلامی نبوده است، اینها میوه دسترسی ایران به غنی سازی صنعتی هستند؛ ولی مقصود اصلی تبدیل شدن ایران به یک شریک و رقیب اقتصادی در حوزه انرژی هسته ای است.
«جرمی ریفکین»[10] در کتاب اش به نام «اقتصاد هیدروژن» - 2002 م.- برآورد جالبی از عُمر ذخایر نفتی دنیا نسبت به شتاب برداشت فعلی شان دارد، بر طبق این برآورد ذخایر قطعی نفتی آمریکا با ادامه روند فعلی برداشت؛ فقط تا 10 سال دیگر به پایان خواهد رسید، این عدد برای ایران 53 سال، برای عربستان سعودی 55 سال و برای عراق 526 سال است.
در کنار حقیقت فوق، قرار دادن شتاب سریع دولت های جهان برای تولید انرژی از طریق انرژی هسته ای، نشان می دهد که افق تولید و جریان انرژی در چند دهه آینده، متحوّل شده و به سمت و سوی دیگری می رود. در حال حاضر طبق برآوردهای انجام شده توسّط معتبرترین نهادهای بین المللی، تولید برق از طریق انرژی هسته ای نسبت به مابقی انواع سوخت، کم هزینه تر است. طبق برآورد «مؤسّسه انرژی هسته ای» آمریکا - [11] - NEI طیّ 18 سال گذشته، هزینه تولید هرکیلووات برق هسته ای کمتر از 3 سِنت مانده است و بطور متوسّط در 2012 م. روی 2.4 سِنت تثبیت شده است. این در حالیست که در همین سال تولید هرکیلووات برق از طریق زغال سنگ معادل 3.27 سِنت، از طریق گاز طبیعی 3.4 سِنت و از طریق فرآورده های نفتی 22.48 سِنت بوده است.
طبق پیش بینی «اتّحادیه جهانی هسته ای»، در 2015 م. طیّ هر 5 روز یکبار، یک نیروگاه هسته ای در جهان آغاز به کار می کند، این مؤیّدی است بر این ادّعا که دول جهان تا چه حدّ نسبت به استفاده از انرژی هسته ای اشتهاء دارند. در حال حاضر گفته می شود که 80 درصد کلّ نیاز برقی فرانسه، 30 درصد مصارف برقی اروپا و 20 درصد کلّ نیاز «ایالات متّحده»؛ از طریق نیروگاه های هسته ای تأمین می شود. در مجموع آمریکا، ژاپن و فرانسه، 57 درصد از کلّ تولید انرژی الکتریکی هسته ای جهان را به خود اختصاص داده اند. این را نباید فراموش کرد که کشورهای پیشرفته غربی، از دهه ها پیش، اکثر مصارف خانگی خود را به سمت پایه انرژی الکتریکی برده اند و نیاز برق خانگی در این کشورها؛ در اصل چندین برابر نیاز کشورهایی مثل ایران است که همچنان پایه سوخت خانگی مبتنی بر گاز، زغال سنگ و ... دارند.
بخش قابل توجّهی از تولید انرژی جهان در آینده میان مدّت به سمت مصارف صلح آمیز هسته ای می رود
بنابر این سئوال ماهوی این است که چرا مقامات آمریکا بارها و بارها گفته اند که ایران با توجّه به منابع غنی گازی و نفتی اش؛ احتیاجی به فناوری هسته ای ندارد؟! اگر امروزه، مسئولین کشور دست به یک آینده پژوهی درست در حوزه انرژی نزنند، فرزندان ما خواهند بود که می فهمند؛ برای اخذ 1 کیلوگرم اورانیوم غنی شده و انعقاد قرارداد ساخت نیروگاه هسته ای، چقدر پول باید داد. امروز همه می دانند که دستان غرب برای تأمین منابع انرژی به سمت منابع آسیای غربی (خاورمیانه) دراز است، امروز منابع انرژی کشورهای حوزه خلیج فارس یک مزیت نسبی اقتصادی و ژئوپلتیک محسوب می شود؛ ولی آن روز، شاید چیزی حدود 50 سال دیگر، دستان ایران باید به سمت دارندگان فناوری هسته ای دراز باشد. بی شک آن زمان، دارندگان فناوری هسته ای و فناوری های نوین انرژی؛ اربابان جهان خواهند بود.
و اینجاست که تفاوت ذاتی یک "غنی سازی پایلوت" (آزمایشگاهی) و یک "غنی سازی صنعتی" آن هم در داخل کشور، خود را نمایان می کند؛ اینکه تنها "غنی سازی صنعتی" است که این قدرت را به ایران می دهد که در جریان جدید انرژی جهان، در حدّ یک رقیب اقتصادی وارد عرصه شود. ایران می تواند، اورانیوم غنی شده خود را در اختیار حجم انبوه کشورهای نیازمند بگذارد و حتّی با تجاربی که در داخل کسب کرده به ساخت نیروگاه هسته ای در کشورهای دیگر؛ مبادرت ورزد، واضح است که «جمهوری اسلامی» در برابر ارائه این خدمات هسته ای پول خواهد گرفت. حدّاقل این است که ایران با اقدامات امروزش، تأمین نیازهای خود در آینده را رأساً تأمین می کند.
صحنه بازی روشن است، ایران هزینه های گزافی برای اخذ غنی سازی صنعتی در داخل خاک خود داده، شهدایی که بسیاری از مردم، کودکان آنها را می شناسند، سختی های معیشتی که بخشی از آنها حاصل تحریم هاست و پرونده های سیاسی که به بهانه موضوع هسته ای در جریان افتاده اند. این هزینه ها برای بدست آوردن یک سمبل یا مجسّمه برای حرّافی نبوده است، رهبری معظّم انقلاب اسلامی تصریح کرده اند که دسترسی داشمندان داخلی به تکنولوژی های نوین برای ژست گرفتن نیست، وقتی کاراست که به چرخه اقتصادی مبدّل شود.
دانش هسته ای، وقتی به چرخه اقتصادی تبدیل خواهد شد که ایران دارای غنی سازی صنعتی باشد. همچنین این مسئله، به فرآیند شفّاف سازی موضوع هسته ای نیز کمک شایانی می کند، زیرا ایران ارانیوم غنی شده خویش که بیم – بهانه گیری غرب- می رود در مصارف نظامی استفاده شود را از طریق فروش به خارج منتقل می کند. این معنای واقعی یک "توافق بُرد- بُرد" است؛ رسیدن ایران به دغدغه های آینده نگرانه اش در تأمین و اقتصادی انرژی و در مقابل، مرتفع شدن نگرانی های بی مورد هژمونی جهانی از اینکه ایران نمی تواند به سمت بمب هسته ای برود.
چندی پیش محافل غیررسمی در داخل اعلام کردند که دولت ایران، بطور یکجانبه و داوطلبانه بخش گسترده ای از خواست غرب مبنی بر "توقّف توسعه هسته ای" را کلید زده، نهایتاً یکی از نمایندگان مجلس به این روند، نام "تعلیق خاموش" را نهاد. این ادّعا بلافاصله توسّط «علی اکبر صالحی» - رئیس سازمان انرژی اتمی- تکذیب شد. ولی چیزی نگذشت که بعد بازگشت «یوکیو آمانو» - دبیرکلّ آژانس بین الملل انرژی اتمی- از تهران، آژانس در گزارشی[12] اعلام کرد که ایران طیّ سه ماهه اخیر به شکل یکجانبه؛ تمامی روندهای توسعه ای برنامه هسته ای خویش را فریز - متوقّف- کرده است. مسئله ای که در داخل بازتاب های انتقادی گسترده ای علیه دولت در بر داشت.
همچنین ماحصل مذاکرات آژانس و «سازمان انرژی اتمی ایران» در «تهران»، امضای توافق 6 بندی بود که توسّط «آمانو» و «صالحی» منعقد شد. «صالحی» گفت كه اين اقدام با مجوّز «شوراي عالي امنيت ملّي» و برای نشان دادن حسن نيت ايران انجام شده و بر اساس تعهدات پادماني، ايران وظيفه اي در اين خصوص نداشته است. بر این اساس، ایران پذیرفت که در جهت شفاف سازی بیشتر، طیّ سه ماه بخشی از اطّلاعات مورد توافق را در اختیار آژانس قرار دهد[13]. یکی از توافقات و توقّف های یکجانبه دولت، مربوط به عدم توسعه در «راکتور آب سنگین اراک» می شد که قدرت آزادی سازی پلوتونیوم را دارد.
نکته راهبُردی درباره اصرار ایران به توسعه «راکتور آب سنگین اراک»، تا به حال این بوده که بعد از رسیدن ایران به چرخه سوخت کامل هسته ای در «دولت های نهم و دهم»، اغلب فرآینده های پیشرفتی در حوزه هسته ای بصورت فیزیکی و در عرض بوده؛ در حقیقت ما در عرصه غنی سازی اورانیوم به سقف تکنولوژی دست یافتیم. با این وجود، «اراک» یکی از تنهاترین پروژه های از سنخ "تحقیق و توسعه هسته ای" – R&D- است.
نقطه مورد انتقاد و نگرانی در داخل این است که، چرا تیم مدیریتی جدید به یکباره، یک جانبه، داوطلبانه و البتّه بدون اخذ هیچ امتیازی؛ بخش اعظمی از کارت های برنده ایران در عرصه هسته ای را روی میز گذاشته است؟ از منظر بسیاری از مردم، عقلاء و کارشناسان این یک فرآیند غیرمنطقی در عرصه دیپلماسی است که شما همه کارت هایتان را ابتدا رو کنید، زیرا در ادامه بازی اهرمی برای چانه زنی تان؛ باقی نمانده است.
کاملاً عیان نیست، ولی شاید برخی هستند که خواهان بازی با کارت های منطقه ای و چانه زنی با اهرم های نفوذ ایدئولوژیک- راهبُردی- امنیتیِ «جمهوری اسلامی» در منطقه و فرامنطقه هستند؛ مسئله ای که رهبری در یکی از سخنرانی های عمومی شان آن را رد کردند و مذاکرات فعلی را در موضوع هسته ای منحصر ساختند. در 12 آبانماه جواز مذاکرات جامع و کلان تر، رد شده است.
ولی این تنها گمانه موجود در اینباره نیست، برای کسی که در حال مدیریت کلان پرونده هسته ای کشور است، قاعدتاً نباید خیلی مهم باشد که نتیجه نهایی در ابتدای بازی به بار خواهد نشست یا انتهای بازی؛ در این میدان فقط خروجی ها مهم هستند. فرقی نمی کند که ایران یک به یک کارت ها را رو کند و بعد از گرفتن امیتاز متقابل، کارت بعدی را رو کند یا اینکه ابتدا بخش قابل توجّهی از کارت ها را بمنظور اعتمادسازی اضافی روی میز بگذارد و وقت محدودی به حریف بدهد تا امتیازهای متوازن آن کارت ها را یکجا به ایران پس بدهد. اینجا واقعاً تفاوتی نمی کند زیرا خروجی ها یکسان هستند، این به اختلافات نظر در تاکتیک ها و روش های مذاکراتی مربوط است نه اختلاف در خطوط قرمز و بنیان ها.
این گمانه وقتی تقویت می شود که مشخّص می شود، اکثر "کارت بازی های ایران" بصورت موقّت و با فرض کوتاه مدّت بودن، رو شده است. هر چند تیم دولت در حوزه عملیات رسانه ای ضعف هایی نشان داده ولی رهبری معظّم انقلاب اسلامی بخوبی کوتاه مدّت بودن فرصت مذاکرات، را تبیین کرده اند؛ مقامات و اتاق فکرهای غربی کاملاً این مفهوم را درک کرده اند. در ایران یک لایه تصمیم گیری پیچیده و نهایی وجود دارد، اگر هم سازهای ناکوکی باشد (که ان شاء ا... نیست)؛ قابل مدیریت است.
ایران بطور داوطلبانه و موقّت، بخش قابل توجّهی از مهمترین کارت ها و امتیازات هسته ای اش را در دسترس غرب گذاشته فقط به یک شرط؛ اینکه آمریکایی ها متوجّه باشند؛ باید کارت های درخواستی ایران را نیز یکجا نشان دهند. اینها امتیازهای بزرگی بوده اند، در حقیقت ایران داوطلبانه فاصله خود با گریز هسته ای را حفظ کرده و مهمتر اینکه بر سر راه دو طرح تحقیق و توسعه ای راهبُردی شامل: "راکتور آب سنگین" و "غنی سازی لیزری"، محدودیت هایی قائل شده است.
فرصت ها به سرعت در گذرند و ترمز هنوز پابرجاست، اینکه اکنون ماشین مذاکرات، مداوماً پُرسرعت کار می کند به معنی از کار افتادن همیشگی ترمز نیست؛ بهتر است ترمزها قبل از رسیدن به نتیجه مطلوب کشیده نشوند. کافیست آمریکایی ها کمی بیشتر در سخنان امروز رهبر انقلاب اسلامی، تمرکز کنند؛ این یادآوری خوبی است برای پایبندی به "توافق بُرد- بُرد حقیقی". نماینده های ایران در «ژنو» منتظر دیدن یک معقولیت سیاسی در تصمیمات آمریکا و 5 قدرت دیگر هستند، آنها راهی غیر از آنچه تعیین شده را نمی توانند طیّ کنند.
[1] این ادّعا از گزارشی نشأت گرفت که «مؤسّسه علوم و امنیت بین الملل» (آمریکا) - ISIS- آن را منتشر نمود. این مؤسّسه در حقیقت، گزارش مجامع اطّلاعاتی آمریکا درباره توانایی هسته ای ایران را طیّ سال ها در پوشش یک تینگ تنک؛ ارائه می داده است. آخرین گزارش «ISIS» توسّط «پاتریک میگلیورینی»، «دیوید آلبرایت»، «هوستون وود» و «کریستینا والراند» تدوین و در تاریخ 24 اکتبر - 2 آبانماه- منتشر گردید- «در سناریوی ایده آل که ساختار بهینه آبشارها و عملکرد خیلی خوب سانتریفیوژها را شامل می شود، میتوان گفت ایران بتواند با استفاده از تأسیسات پنهانی در زمانی به کوتاهی یک تا دو هفته به توان تولید سلاح اتمی دست پیدا کند. امّا آنچه محتمل تر است، اینکه ایران به زمان بیشتری نیاز خواهد داشت. در چنین حالتی، زمان گریز تخمین زده شده بیشتر خواهد شد. ایران با استفاده از ذخیره اورانیوم 20 درصد غنی شده موجود در آگوست 2013 می تواند، در تأسیسات مخفی مجهّز به ساختار آبشاری واقع گرایانه تر در عرض 3/1 تا 6/2 ماه به توانایی تولید تسلیحات دست یابد»- متن کامل گزارش «ISIS» از قابلیت هسته ای ایران- «پایگاه برآورد استراتژیک ایران هسته ای»- 6/8/1392
[2] اینهورن: «شفافیت بیشتر و ابزارهای نظارتی ضروری هستند امّا برای جلوگیری از "گریز" کافی نیستند. محدودیت های توانمندی غنی سازی ایران و ذخایر اورانیوم غنی شده، باید به اندازه ای باشد که چرخه زمانی "گریز" را طولانی تر کند»- «Is a "Good" Deal Possible?»- Robert Einhorn- Speech in the Institute for National Security Studies- By Brookings- 24oct, 2013- ترجمه از «پایگاه رصدی اشراف»
[3] «آمریکا و ۳ کشور اروپایی در روی میز مذاکره به دنبال چه هستند؟»- «رضا سراج»- «خبرگزاری فارس»- 25/8/1392
[4] «شش اصل مذاکره با ایران چیست؟»- «دنیس راس»- «روزنامه لُس آنجلس تایمز»- ترجمه از «پایگاه خبری- تحلیلی دیپلماسی ایرانی»- 7/8/1392
[5] روزنامه فایننشال تایمز: «در ژنو هفته گذشته، رویکرد جدیدی دنبال شد. ایران و غرب برای نخستین بار در مورد شکل نهایی برنامه های هسته ای ایران پس از برداشتن گام های اعتمادساز، گفتگو کردند. این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که ایران تنها در صورتی اعمال محدودیت در برنامه های هسته ای را آغاز می کند که در نهایت حقّ غنی سازی اش به رسمیت شناخته شود. امّا هرگونه توافقی که حقّ ادامه غنی سازی را برای ایران محفوظ نگاه دارد، با مخالفت جمهوری خواهان و رژیم اسرائیل مواجه می شود. نگرانی آنها این است که، ایران با استفاده از این حق در شرایطی قرار گیرد که در نهایت بتواند سلاح هسته ای تولید کند. در این زمینه اشاره به دو نکته لازم است. نخست، ایران بدون به رسمیت شناخته شدن حقّ غنی سازی – هرچند محدود- هیچ توافقنامه ای را امضاء نمی کند. «جان کری»، وزیر خارجه آمریکا در 2009 م.، زمانی که یک سناتور بود، در گفتگو با «فایننشال تایمز» به این نکته اشاره کرد. او تأکید کرد، اینکه از ایران بخواهیم بطور کامل از غنی سازی صرفنظر کند، مسخره است. دوم، یک توافق می تواند به گونه ای باشد که حقّ غنی سازی دائمی را برای ایران حفظ کند و در مقابل نگرانی های بین المللی را از بین ببرد. ایران به موجب این توافق اجازه بازرسی های سرزده و گسترده بازرسان آژانس از تأسیسات هسته ای را صادر می کند. همچنین تهران باید محدودیت هایی را در زمینه تولید اورانیوم غنی شده با خلوص پایین اعمال کند»- ترجمه از «پایگاه خبری- تحلیلی دیپلماسی ایرانی»- 29/7/1392
[6] اینهورن در ادامه می گوید: «بنابراین منطقی است که بر عدم تولید اورانیوم با غنای بیش از ۵ درصد پافشاری کنیم. همچنین منطقی است که بر کاهش جدّی ظرفیت غنی سازی فعلی ایران، در قالب تعداد و نوع سانتریفیوژها نیز پافشاری کنیم. ایران نیازی به نگهداری ذخایر عمده «هگزافلوراید اورانیوم غنی شده» - چه ۲۰ و چه ۵ درصد- که میتواند تا درجه تسلیحاتی غنی سازی شود؛ ندارد»- «Is a "Good" Deal Possible?»- Robert Einhorn- Speech in the Institute for National Security Studies- By Brookings- 24oct, 2013- ترجمه از «پایگاه رصدی اشراف»
[7] مالونی: «اغلب ارزیابی های معتبر، پیش بینی کرده بودند که فاز مقدّماتی (فعلی) بسیار شبیه مفهومی است که «رابرت اینهورن» در سخنرانی اخیر خود برای «مؤسّسه امنیت ملّی» توضیح داده بود. ظاهراً پیشنهادهاي (غرب) شامل اين مسائل میشوند: توقّف غنیسازی سطح بالا (19.75درصد)، توقّف افزایش فعّالیت سانتریفیوژها و نصب آنها، اقدامات لازم برای کاهش نگرانیها درباره ذخایر اورانیوم غنیسازیشده چه در سطح پایین و چه در سطح نزدیک به 20درصد و طرّاحی دیگر گامهایی که نگرانیها در رابطه با تأسیسات زیرزمینی «فُردو» و «آب سنگین اراک» را مورد توجه قرار میدهند»- «توافق موقّت با تهران پيروزي آمريکا و متّحدان ماست/ تحلیل سوزان مالونی از ژنو 5»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 21/5/1392
[8] دنیس راس: مدیر سابق «میز منطقه مرکزی» (شامل خاورمیانه، خلیج فارس، افغانستان، پاکستان و جنوب آسیا) در «شورای امنیت ملّی آمریکا»
[9] «شش اصل مذاکره با ایران چیست؟»- «دنیس راس»- «روزنامه لُس آنجلس تایمز»- ترجمه از «پایگاه خبری- تحلیلی دیپلماسی ایرانی»- 7/8/1392
[10] استاد در «دانشگاه پنسیلوانیا»، نویسنده، محقّق و مشاور سیاسی در عرصه تکنولوژی های جدید اقتصادی که کتاب های پرفروش اش تا به حال به بیش از 35 زبان زنده دنیا ترجمه شده و در بسیاری از دانشگاه های معتبر جهانی و سازمان های دولتی در سراسر دنیا، استفاده می شود. وی رئیس «بنیاد اکونومیک ترندز» (Foundation on Economic Trends) است- «دانش نامه آزاد ویکیپدیا انگلیسی»
[11] «NEI» در 1994 م. از ادغام چند سازمان انرژی هسته ای مادر در آمریکا که از 1953 م. در این حوزه فعّال بوده اند، تشکیل شده است: 1- Nuclear Utility Management and Resources Council (NUMARC)، 2- U.S. Council for Energy Awareness (USCEA) و 3- American Nuclear Energy Council (ANEC)- «پایگاه اطّلاع رسانی NEI»
[12] «گزارش جدید «آژانس بین المللی انرژی اتمی» نشان می دهد که ایران از حدود 3 ماه پیش به این سو، روند توسعه برنامه هسته ای خود را در تقریباً همه سایت های مهمّ متوقّف کرده است. این گزارش در 23 آبانماه 1392 (14 نوامبر) منتشر شده، دارای 68 پاراگراف است. مطابق گزارش، ایران در این مدّت، روند توسعه فعّالیت های خود در «نطنز»، «فردو» و «اراک» را به نحو بسیار قابل توجّهی کُند کرده به گونه ای که می توان گفت؛ عملاً فعّالیت قابل ذکری در این تأسیسات انجام نشده است»- «پایگاه برآورد استراتژیک ایران هسته ای»- 24/8/1392
[13] «اقدامات عملي اوّليه ای كه ايران بايد در عرض سه ماه اتّخاذ كند: 1- ارائه اطّلاعات مربوطه و دسترسي مديريت شده به «معدن گچين در بندرعباس»، 2 - ارائه اطّلاعات مربوطه و دسترسي مديريت شده به «راكتور توليد آب سنگين»، 3 - ارائه اطّلاعات درباره همه راكتورهاي تحقيقاتي جديد، 4 - ارائه اطّلاعات در زمينه شناسايي 16 سايت كه براي ساخت نيروگاه هاي هسته اي در نظر گرفته شده است، 5 – شفاف سازي اظهارات ايران درباره تأسيسات غني سازي اضافي و 6 – شفاف سازي بيشتر اظهارات ايران، در زمينه "غني سازي ليزري"»- «روزنامه جوان»- 20/8/1392