در کاروان نینوا
یاران ذات کبریا
از محنت دوری یار
در کربلا دم می زدند
از شوق وصل اولیا
تسلیم بر امر خدا
حاشا به عالم میزدند
در کربلا دم میزدند
آن سوی این دشت بلا
در کاروان اشقیا
دشمن به سنگ وتیر وتیغ
در کربلا هم میزدند
هم خیمه ها را سوخته
چشمهای بر در دوخته
هم کودکان وهم زنان
انصار را هم میزدند
ساقی دگر آبی نداشت
مشک وعلم یکجا گذاشت
چون دست شد ازتن جدا
سردار را هم میزدند
هم گوشواره کنده شد
هم خار وگل شرمنده شد
هم اصغر شش ماهه و
دلدار راهم میزدند
یاران زاسب انداختند
برقتلشان پرداختند
برنعش آنها تاختند
احرار را هم میزدند
سرها به روی نیزه ها
زنجیر وغل در گام ها
با سنگ کین از بامها
بیمار را هم میزدند
آهسته ران ای ساربان
تندی مکن با اشتران
هم محمل وهم کاروان
تبدار را هم میزدند
گاهی به چوب خیزران
گاهی به شمشیر وسنان
هم بر لب وهم بر دهان
سالار را هم میزدند
ارسالی از خبرنگار افتخاری مشرق: ج.ر.اهری
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.