به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در اخبار ویژه های امروز خود نوشت:
مهرهچینی فتنهگران این بار در دانشگاه الزهرا(س)
در پی مهرهچینی فتنهگران و حزب منحله مشارکت در سطح معاونین وزارت علوم، اکنون خبر میرسد که این طیف در حال مهرهچینی در سطح ریاست برخی دانشگاهها هستند.از جمله خبر رسیده که احتمالا «ف-ر» عضو حزب منحله مشارکت و عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم، به عنوان رئیس دانشگاه الزهرا(س) معرفی خواهد شد.هم اکنون دکتر انسیه خزعلی فرزند آیتالله خزعلی ریاست دانشگاه الزهرا را بر عهده دارد.یادآور میشود «ف-ر» در ارزیابیهای سیاسی بیشتر به عنوان آلت دست افراطیون شناخته میشود از جمله پیش از این در حمایت از سران فتنه مواضعی اتخاذ کرده است. صلاحیت نامبرده در انتخابات مجلس هشتم و شورای شهر چهارم تهران از سوی مراجع ذیصلاح رد شده است.فرجی دانا وزیر علوم پیش از این به خاطر برخی عزل و نصبهای همسو با فتنهگران، از مجلس شورای اسلامی کارت زرد گرفته است. وی با حسن ظن و اغماض نمایندگان مجلس، وزیر علوم شد و این در حالی بود که از نگاه کارشناسان در مظان آلودگی به فتنهگران و تندروها قرار داشت.
شانتاژ علیه نظارت قانونی مجلس دستور کار 100 روز دوم؟!
100 روز اول دولت جدید با حمله به دولت قبلی گذشت. آیا محور تبلیغاتی 100 روز دوم، حمله به مجلس است؟این پرسش را «رجانیوز» با مرور مواضع برخی مسئولان دولتی و حامیان آنها علیه نظارت قانونی مجلس پیشکشیده و نوشته است: آنچه از زبان برخی مسئولان دولتی و هواداران آن در رسانهها منعکس شده، تغییر فاز حمله از دولت قبلی به مجلس است، به گونهای که طی چند هفته گذشته این مسأله نمود آشکاری در روزنامهها و سایتهای خبری داشته است. به نظر میرسد این سناریو دقیقاً از زمانی کلید خورد که سعید حجاریان یکی از تئوریسینهای اصلاحطلبان از ضرورت انحلال مجلس سخن گفت و ادعا کرد باید قانون اساسی را تغییر داد تا دولت بتواند مجلس را منحل کند. چندی بعد آقایان نوبخت و یونسی به میدان آمدند و مجلس را تهدید کردند. اما ترکان دیگر مشاور منصوب رئیس جمهور، در گفتوگو با یک روزنامه اصلاحطلب با اشاره به رویکرد نظارتی مجلس و همچنین سؤالات نمایندگان از برخی وزرای دولت، تصریح کرد: «کسانی که عقلانیت و تدبیر را قبول ندارند مسلم است که مقابل دولت یازدهم خواهند ایستاد.»
ترکان مدعی شده بود جریانی که قانون را قبول ندارد، 49/5 درصد آرا [کسانی که به هر دلیلی به روحانی رأی ندادند و به دیگر نامزدها رأی دادند[ را شامل میشود(!)اما در آخرین مورد فائزه هاشمی رفسنجانی نیز وارد میدان شد و در گفتگو با سایت ضد انقلاب روزآنلاین با اهانت به نمایندگان مجلس گفت: «مجلس فراتر از مسئولیت خود و به صورت سلیقهای فشار میآورد تا دولت را از مسیرش منحرف کند... مجلسیها با ایجاد فضای تهدید و ارعاب و ترساندن از احضار و تذکر و استیضاح و فشارهای روانی و سیاسی، دنبال ایجاد وحشت برای دولتیها هستند.»فارغ از اینکه بسیاری معتقدند استراتژی اصلی حامیان دولت، رو در رو قرار دادن دولت و مجلس و بازتاب این مسأله در افکار عمومی است تا میوه آن در انتخابات مجلس آینده چیده شود، از الان میتوان پیشبینی کرد میزان انتقادهای اعضای ارشد دولت یازدهم از مجلس طی روزهای آینده افزایش یابد.گفتنی است اخیراً محمدرضا تابش نماینده اصلاحطلب مجلس در مصاحبه با ایسنا تأکید کرد: طرفداران دولت اعتدال و تدبیر، باید حرکات و موضعگیریها و اقدامات خویش را بر مدار عقلانیت قرار دهند و از بیان مواضع تندی که ثمری به حال دولت ندارد، بپرهیزند.
گفتی مقاومت؟ پس پوپولیستی!
همکار نشریات زنجیرهای، موضعگیری رئیس جمهور و تاکید بر مقاومت را نکوهش کرد و به همین دلیل سفر استانی وی را پوپولیستی خواند.
صادق زیباکلام در مصاحبه با سایت پیام نو گفت: این سفر بیشباهت به سفرهای استانی آقای احمدینژاد نبود. انتظار اقشار و لایههای فرهیخته این بود که تا آنجایی که امکان دارد آقای روحانی از شعارزدگی و پوپولیسم دوری کند و بیشتر به بیان مسائل واقعی جامعه بپردازد. به نظر من این سخن آقای روحانی که گفتند مقاومت شما در جریان هستهای باعث به زانو درآمدن کشورهای غربی شد به شدت یادآور زمان احمدینژاد و پوپولیسم اصولگرایان بود.همراه با بیان این که روحانی نباید این حرفها را میزد مدعی شد: مردم برای شنیدن حرفهای دیگری آمده بودند و از این نظر حتی سفرهای دور اول احمدینژاد موفقتر بود... نباید روحانی گسترش پایگاه خود را با روشهای متناقض انجام دهد و بشود آدم از اینجا رانده و از آنجا مانده(!) به نظر من مقداری از این سفر پوپولیستی بود؛ از جمله در خصوص وعدههای زیاد دادن به مردم.او میافزاید: آقای روحانی باید تکلیف خود را مشخص کند که قصد دارد چگونه حکومت کند. آیا قصد دارد یک هوگو چاوز و یا احمدینژاد دیگر باشد و با جمع کردن مردم در خیابانها برایش هورا بکشند و یا اینکه رفتار دولت در حوزه عمومی را تغییر دهد.
بازی پیچیده منافقین با یک حلقه سیاسی
رابط گروهکهای ضدانقلاب در نشریات زنجیرهای دوره اصلاحات میگوید اصلاحطلبان باید از حرکتهای ساده به سمت حرکتهای پیچیده پیش بروند.عیسی سحرخیز مدتی در آغاز دولت اصلاحات مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد بود و در عین حال در پشت صحنه نشریات زنجیرهای فعالیت میکرد. او سپس به انتشار نشریه آفتاب مبادرت کرد که به حلقه ارتباط طیفی از عناصر ضدانقلاب شامل نهضت آزادی، گروهک ملی-مذهبی، برخی چپهای آمریکایی فراری (نظیر محسن حیدریان و بابک امیرخسروی) و افراطیون حزب مشارکت تبدیل شد. او زمانی مدعی پیگیری تشکیل جبهه فراگیر دموکراسی با کمک گروهک نهضت آزادی بود.وی که اخیرا نیز به همراه گروهک «انجمن دفاع از مطبوعات» به ملاقات هاشمی رفته، در مصاحبه با روزنامه اجارهای - زنجیرهای آرمان میگوید: اصلاحطلبان باید مانند انتخابات گذشته از حرکتهای ساده به سمت حرکتهای پیچیده پیش بروند و در عین حال نباید جریان مقابل را دست کم بگیرند. همین حرکتهای پیچیده سبب سردرگمی آنان شد جریان مقابل اصلاحطلبان دقیقا نمیدانستند با چه جریان و چه اشخاصی روبرو خواهند بود.
وی با بیان اینکه روحانی نباید سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را در پیش بگیرد، درباره نقش هاشمی و خاتمی در دولت جدید میگوید: ما باید از دادن یک نقش صددرصدی به افراد خودداری کنیم. من معتقدم ما با یک حلقه به هم متصل سیاسی روبهرو هستیم که نمیتوان برای افراد نقش زیادی در آن قائل شد. این حلقههای به هم پیوسته سیاسی ما را به یک نقطه میرساند. انتخابات 76 ما را به انتخابات 1380 میرساند، سپس به انتخابات 84، و بعد 88 و بعد هم انتخابات سال 92 هر کدام از این تجربیات به ما نشان میدهد که روی چه کسانی باید سرمایهگذاری کرد و روی چه کسانی نباید برنامهریزی انجام داد. حمایت آقای هاشمی از دولت روحانی هوشیارانه است. این استراتژی صحیح و منطقی است. اول اینکه خطاها و اشتباهات دولت به گردن آقای هاشمی نمیافتد یا بر عکس هم مصداق دارد. آقای هاشمی به گونهای حلقه اتصال جریانهایی هستند که با جریانی که در 8 سال گذشته بر کشور حاکم بوده، مخالف است. ایشان به خوبی توانسته یک حلقهای ایجاد کند که در آن به صورت توأمان و همزمان آقای روحانی، سیدحسن خمینی، ناطق نوری، آقای خاتمی و حتی عبدالله نوری حضور دارد.
سحرخیز میافزاید: این حلقه باید فارغ از نامگذاریها و خطگذاریهایی چون محافظهکار، اصلاحطلب یا کارگزارانی، در یک حرکت همگرایانه و متحد، کار خودش را همچنان به پیش ببرد. نقش آقای هاشمی همانند نقش آقای خاتمی و در کنار آقای ناطق نوری به نظر من بسیار مهم است. ما نباید به این افراد به صورت انفرادی نگاه کنیم. حتی نباید یکی از این بزرگان را به عنوان چهره شاخص مطرح کنیم و نقش بقیه را کمرنگ جلوه بدهیم بلکه همه باید روی این جمع و این حلقه اتصال سرمایهگذاری کنند و در زمانهای لازم از آن بهره ببرند.به گفته وی اصلاحطلبان باید برای انتخابات مجلس و خبرگان برنامهریزی و سازماندهی کنند.
یادآور میشود سحرخیز در نشریات زنجیرهای به طیفی از عناصر ضد انقلاب مقیم داخل و خارج سرویس میداد چندان که جمشید اسدی مهرماه سال 88 فاش کرد: «سحرخیز در دوران خاتمی روزنامه اخبار اقتصاد را منتشر کرد. من هم دلشاد از راه افتادن نشریهای اصلاحطلب. اما تردید داشتم که اگر مقالهای برای او بفرستم چاپ کند. به هر حال مقالاتم را برای عیسی فرستادم و او آنها را چاپ کرد. سحرخیز سپس ماهنامه آفتاب را منتشر کرد. حالا بیش از پیش خواهان همکاری با او بودم. مقالهای فرستادم که چاپ شد. سپس مقاله دیگری فرستادم اما مهمتر مقاله سومی بود که بسیار میخواستم در ایران چاپ شود اما من گمان نمیکردم شدنی باشد اما عیسی با شیردلی در برابر فشار ارتجاع، آن را چاپ کرد... شاید نوشتن این نوشته دوستی خاله خرسه باشد چرا که حالا سازمان اطلاعات همین یک کلمه را تبدیل به مدرک جدیدی علیه عیسی میکنند و مینویسند فلانی اعتراف کرد در ارتباط با سحرخیز بوده است».
نشریه آفتاب در حالی به خاطر تخلفات عدیده توقیف شد که کروبی رئیس مجلس تأکید کرده بود این نشریه به حضرت امام(ره) توهین کرده است. سحرخیز همچنین سال 84 مدعی شده بود باید بهاییها و همجنسبازها نیز حق رئیسجمهور شدن داشته باشند! وی از عوامل پشت پرده نشریاتی بود که آقای هاشمی را عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای خواندند.وی در انتخابات شورای شهر دوم تهران (سال 82) نامزد انتخابات شد که بیش از 10 هزار رأی کسب نکرد.
تئوریسین درازگوش تروا به غلطکردم افتاد!
اظهارات طنزنویس متواری نشریات زنجیرهای در مصاحبه با صدای آمریکا باعث جنجال و مجادله در میان محافل مختلف اپوزیسیون شد.«ابراهیم-ن» اخیرا در میزگرد صدای آمریکا اعلام کرده بود 7 درصد مردم ایران فکر میکنند باید حکومت از بین برود.وی همچنین گفته است: افرادی که از ایران آمدهاند بیرون، فقط شاید 5 درصد اینها سیاسی هستند.او همچنین گفته که؛ 30 سال از دهه 60 و اتفاق سال 67 [اعدام منافقین پس از عملیات مرصاد] را باید ولش کرد، تمام شد. کسی اصلا یادش نیست. به نظر اصلا نباید این داستان را بهش توجه کرد.
«ابراهیم-ن» از جمله عناصری بود که در فتنه و التهاب سال 88، اقدام به معرکهگیری در محافل رسانههای ضدانقلاب میکرد و از جمله خواستار اجرای تاکتیک اسب تروا در راهپیمایی 22 بهمن 88 شد اما رسوایی پیش آمده باعث شد تا اپوزیسیون معترض وی شده و او را واضع تاکتیک درازگوش تروا بخواند.
در پی اظهارات نامبرده، برخی عناصر ضدانقلاب در بالاترین، فیسبوک، از او به عنوان دلقک یاد کردهاند. در همین حال بالاترین در مطلبی تصریح کرد «سخنان سخیف او مشابه حرفهایی است که حسین شریعتمداری در کیهان درباره کمشمار بودن مخالفان میگوید. کیهان نیز در سال 88 و 89 تجمعات را 50 نفری 200 نفری عنوان میکرد. حالا ابراهیم [ن] از مخالفان 7 درصدی سخن بر زبان میآورد و میخواهد بعد از این همه سال حضور در خارج کشور برای حاکمیت خوشرقصی کند.سایت خودنویس نیز در این باره نوشت: مخاطب ابراهیم [ن] این اظهارات نه اپوزیسیون بلکه مقامات جمهوری اسلامی هستند و او میکوشد پالسهایی برای روز مبادا بفرستد.
خودنویس میافزاید: طرح اسب تروای ایشان موجب دستگیری مخالفان و در واقع نقطه شکست جنبش سبز بود، و بسیج توانست تمام جمعیتی را که به پیشنهاد ایشان با شکل و شمایل بسیجی بیرون آمده بودند را به نام طرفداران رژیم مصادره بکند. سؤال ما بسیار ساده است، در این برنامه ایشان بین خودشان و کسانی که خواهان سرنگونی این رژیم اهریمنی هستند خطکشی کردند، آیا طرح اسب تروای شما مگر برای سرنگون کردن رژیم و حکومت نبود؟ فریب مخالفان و اینکه خودتان را به شکل بسیجیها دربیاورید و بعد از اینکه محوطه را اشغال کردید تریبون و بلندگو را در اختیار بگیرید و آنها را خلع سلاح کنید، آیا برای نان بیار کباب ببر با بسیج بود یا برای سرنگونی حکومت!؟ چرا امروز که از تمامی امکاناتی که مخالفان و کشور بلژیک در اختیار شما قرار داده بود و شما هم تا خرخره بدهکاری بالا آوردهاید به طوری که اموال منزل شما را هم به وسیله شرکتها و بانکهای پرداخت کننده وام مصادره کردهاند، مجددا به فکر حفظ نظام و حمایت از روحانی و اصلاحات افتادهاید؟ درک تفاوت یک شیاد و دروغگوی فرصتطلب با انسانهای صادق تنها در یک مطلب است؛ بازنگری در رفتار و اعمال آنان».
مهرهچینی فتنهگران این بار در دانشگاه الزهرا(س)
در پی مهرهچینی فتنهگران و حزب منحله مشارکت در سطح معاونین وزارت علوم، اکنون خبر میرسد که این طیف در حال مهرهچینی در سطح ریاست برخی دانشگاهها هستند.از جمله خبر رسیده که احتمالا «ف-ر» عضو حزب منحله مشارکت و عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم، به عنوان رئیس دانشگاه الزهرا(س) معرفی خواهد شد.هم اکنون دکتر انسیه خزعلی فرزند آیتالله خزعلی ریاست دانشگاه الزهرا را بر عهده دارد.یادآور میشود «ف-ر» در ارزیابیهای سیاسی بیشتر به عنوان آلت دست افراطیون شناخته میشود از جمله پیش از این در حمایت از سران فتنه مواضعی اتخاذ کرده است. صلاحیت نامبرده در انتخابات مجلس هشتم و شورای شهر چهارم تهران از سوی مراجع ذیصلاح رد شده است.فرجی دانا وزیر علوم پیش از این به خاطر برخی عزل و نصبهای همسو با فتنهگران، از مجلس شورای اسلامی کارت زرد گرفته است. وی با حسن ظن و اغماض نمایندگان مجلس، وزیر علوم شد و این در حالی بود که از نگاه کارشناسان در مظان آلودگی به فتنهگران و تندروها قرار داشت.
شانتاژ علیه نظارت قانونی مجلس دستور کار 100 روز دوم؟!
100 روز اول دولت جدید با حمله به دولت قبلی گذشت. آیا محور تبلیغاتی 100 روز دوم، حمله به مجلس است؟این پرسش را «رجانیوز» با مرور مواضع برخی مسئولان دولتی و حامیان آنها علیه نظارت قانونی مجلس پیشکشیده و نوشته است: آنچه از زبان برخی مسئولان دولتی و هواداران آن در رسانهها منعکس شده، تغییر فاز حمله از دولت قبلی به مجلس است، به گونهای که طی چند هفته گذشته این مسأله نمود آشکاری در روزنامهها و سایتهای خبری داشته است. به نظر میرسد این سناریو دقیقاً از زمانی کلید خورد که سعید حجاریان یکی از تئوریسینهای اصلاحطلبان از ضرورت انحلال مجلس سخن گفت و ادعا کرد باید قانون اساسی را تغییر داد تا دولت بتواند مجلس را منحل کند. چندی بعد آقایان نوبخت و یونسی به میدان آمدند و مجلس را تهدید کردند. اما ترکان دیگر مشاور منصوب رئیس جمهور، در گفتوگو با یک روزنامه اصلاحطلب با اشاره به رویکرد نظارتی مجلس و همچنین سؤالات نمایندگان از برخی وزرای دولت، تصریح کرد: «کسانی که عقلانیت و تدبیر را قبول ندارند مسلم است که مقابل دولت یازدهم خواهند ایستاد.»
ترکان مدعی شده بود جریانی که قانون را قبول ندارد، 49/5 درصد آرا [کسانی که به هر دلیلی به روحانی رأی ندادند و به دیگر نامزدها رأی دادند[ را شامل میشود(!)اما در آخرین مورد فائزه هاشمی رفسنجانی نیز وارد میدان شد و در گفتگو با سایت ضد انقلاب روزآنلاین با اهانت به نمایندگان مجلس گفت: «مجلس فراتر از مسئولیت خود و به صورت سلیقهای فشار میآورد تا دولت را از مسیرش منحرف کند... مجلسیها با ایجاد فضای تهدید و ارعاب و ترساندن از احضار و تذکر و استیضاح و فشارهای روانی و سیاسی، دنبال ایجاد وحشت برای دولتیها هستند.»فارغ از اینکه بسیاری معتقدند استراتژی اصلی حامیان دولت، رو در رو قرار دادن دولت و مجلس و بازتاب این مسأله در افکار عمومی است تا میوه آن در انتخابات مجلس آینده چیده شود، از الان میتوان پیشبینی کرد میزان انتقادهای اعضای ارشد دولت یازدهم از مجلس طی روزهای آینده افزایش یابد.گفتنی است اخیراً محمدرضا تابش نماینده اصلاحطلب مجلس در مصاحبه با ایسنا تأکید کرد: طرفداران دولت اعتدال و تدبیر، باید حرکات و موضعگیریها و اقدامات خویش را بر مدار عقلانیت قرار دهند و از بیان مواضع تندی که ثمری به حال دولت ندارد، بپرهیزند.
گفتی مقاومت؟ پس پوپولیستی!
همکار نشریات زنجیرهای، موضعگیری رئیس جمهور و تاکید بر مقاومت را نکوهش کرد و به همین دلیل سفر استانی وی را پوپولیستی خواند.
صادق زیباکلام در مصاحبه با سایت پیام نو گفت: این سفر بیشباهت به سفرهای استانی آقای احمدینژاد نبود. انتظار اقشار و لایههای فرهیخته این بود که تا آنجایی که امکان دارد آقای روحانی از شعارزدگی و پوپولیسم دوری کند و بیشتر به بیان مسائل واقعی جامعه بپردازد. به نظر من این سخن آقای روحانی که گفتند مقاومت شما در جریان هستهای باعث به زانو درآمدن کشورهای غربی شد به شدت یادآور زمان احمدینژاد و پوپولیسم اصولگرایان بود.همراه با بیان این که روحانی نباید این حرفها را میزد مدعی شد: مردم برای شنیدن حرفهای دیگری آمده بودند و از این نظر حتی سفرهای دور اول احمدینژاد موفقتر بود... نباید روحانی گسترش پایگاه خود را با روشهای متناقض انجام دهد و بشود آدم از اینجا رانده و از آنجا مانده(!) به نظر من مقداری از این سفر پوپولیستی بود؛ از جمله در خصوص وعدههای زیاد دادن به مردم.او میافزاید: آقای روحانی باید تکلیف خود را مشخص کند که قصد دارد چگونه حکومت کند. آیا قصد دارد یک هوگو چاوز و یا احمدینژاد دیگر باشد و با جمع کردن مردم در خیابانها برایش هورا بکشند و یا اینکه رفتار دولت در حوزه عمومی را تغییر دهد.
بازی پیچیده منافقین با یک حلقه سیاسی
رابط گروهکهای ضدانقلاب در نشریات زنجیرهای دوره اصلاحات میگوید اصلاحطلبان باید از حرکتهای ساده به سمت حرکتهای پیچیده پیش بروند.عیسی سحرخیز مدتی در آغاز دولت اصلاحات مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد بود و در عین حال در پشت صحنه نشریات زنجیرهای فعالیت میکرد. او سپس به انتشار نشریه آفتاب مبادرت کرد که به حلقه ارتباط طیفی از عناصر ضدانقلاب شامل نهضت آزادی، گروهک ملی-مذهبی، برخی چپهای آمریکایی فراری (نظیر محسن حیدریان و بابک امیرخسروی) و افراطیون حزب مشارکت تبدیل شد. او زمانی مدعی پیگیری تشکیل جبهه فراگیر دموکراسی با کمک گروهک نهضت آزادی بود.وی که اخیرا نیز به همراه گروهک «انجمن دفاع از مطبوعات» به ملاقات هاشمی رفته، در مصاحبه با روزنامه اجارهای - زنجیرهای آرمان میگوید: اصلاحطلبان باید مانند انتخابات گذشته از حرکتهای ساده به سمت حرکتهای پیچیده پیش بروند و در عین حال نباید جریان مقابل را دست کم بگیرند. همین حرکتهای پیچیده سبب سردرگمی آنان شد جریان مقابل اصلاحطلبان دقیقا نمیدانستند با چه جریان و چه اشخاصی روبرو خواهند بود.
وی با بیان اینکه روحانی نباید سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را در پیش بگیرد، درباره نقش هاشمی و خاتمی در دولت جدید میگوید: ما باید از دادن یک نقش صددرصدی به افراد خودداری کنیم. من معتقدم ما با یک حلقه به هم متصل سیاسی روبهرو هستیم که نمیتوان برای افراد نقش زیادی در آن قائل شد. این حلقههای به هم پیوسته سیاسی ما را به یک نقطه میرساند. انتخابات 76 ما را به انتخابات 1380 میرساند، سپس به انتخابات 84، و بعد 88 و بعد هم انتخابات سال 92 هر کدام از این تجربیات به ما نشان میدهد که روی چه کسانی باید سرمایهگذاری کرد و روی چه کسانی نباید برنامهریزی انجام داد. حمایت آقای هاشمی از دولت روحانی هوشیارانه است. این استراتژی صحیح و منطقی است. اول اینکه خطاها و اشتباهات دولت به گردن آقای هاشمی نمیافتد یا بر عکس هم مصداق دارد. آقای هاشمی به گونهای حلقه اتصال جریانهایی هستند که با جریانی که در 8 سال گذشته بر کشور حاکم بوده، مخالف است. ایشان به خوبی توانسته یک حلقهای ایجاد کند که در آن به صورت توأمان و همزمان آقای روحانی، سیدحسن خمینی، ناطق نوری، آقای خاتمی و حتی عبدالله نوری حضور دارد.
سحرخیز میافزاید: این حلقه باید فارغ از نامگذاریها و خطگذاریهایی چون محافظهکار، اصلاحطلب یا کارگزارانی، در یک حرکت همگرایانه و متحد، کار خودش را همچنان به پیش ببرد. نقش آقای هاشمی همانند نقش آقای خاتمی و در کنار آقای ناطق نوری به نظر من بسیار مهم است. ما نباید به این افراد به صورت انفرادی نگاه کنیم. حتی نباید یکی از این بزرگان را به عنوان چهره شاخص مطرح کنیم و نقش بقیه را کمرنگ جلوه بدهیم بلکه همه باید روی این جمع و این حلقه اتصال سرمایهگذاری کنند و در زمانهای لازم از آن بهره ببرند.به گفته وی اصلاحطلبان باید برای انتخابات مجلس و خبرگان برنامهریزی و سازماندهی کنند.
یادآور میشود سحرخیز در نشریات زنجیرهای به طیفی از عناصر ضد انقلاب مقیم داخل و خارج سرویس میداد چندان که جمشید اسدی مهرماه سال 88 فاش کرد: «سحرخیز در دوران خاتمی روزنامه اخبار اقتصاد را منتشر کرد. من هم دلشاد از راه افتادن نشریهای اصلاحطلب. اما تردید داشتم که اگر مقالهای برای او بفرستم چاپ کند. به هر حال مقالاتم را برای عیسی فرستادم و او آنها را چاپ کرد. سحرخیز سپس ماهنامه آفتاب را منتشر کرد. حالا بیش از پیش خواهان همکاری با او بودم. مقالهای فرستادم که چاپ شد. سپس مقاله دیگری فرستادم اما مهمتر مقاله سومی بود که بسیار میخواستم در ایران چاپ شود اما من گمان نمیکردم شدنی باشد اما عیسی با شیردلی در برابر فشار ارتجاع، آن را چاپ کرد... شاید نوشتن این نوشته دوستی خاله خرسه باشد چرا که حالا سازمان اطلاعات همین یک کلمه را تبدیل به مدرک جدیدی علیه عیسی میکنند و مینویسند فلانی اعتراف کرد در ارتباط با سحرخیز بوده است».
نشریه آفتاب در حالی به خاطر تخلفات عدیده توقیف شد که کروبی رئیس مجلس تأکید کرده بود این نشریه به حضرت امام(ره) توهین کرده است. سحرخیز همچنین سال 84 مدعی شده بود باید بهاییها و همجنسبازها نیز حق رئیسجمهور شدن داشته باشند! وی از عوامل پشت پرده نشریاتی بود که آقای هاشمی را عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای خواندند.وی در انتخابات شورای شهر دوم تهران (سال 82) نامزد انتخابات شد که بیش از 10 هزار رأی کسب نکرد.
تئوریسین درازگوش تروا به غلطکردم افتاد!
اظهارات طنزنویس متواری نشریات زنجیرهای در مصاحبه با صدای آمریکا باعث جنجال و مجادله در میان محافل مختلف اپوزیسیون شد.«ابراهیم-ن» اخیرا در میزگرد صدای آمریکا اعلام کرده بود 7 درصد مردم ایران فکر میکنند باید حکومت از بین برود.وی همچنین گفته است: افرادی که از ایران آمدهاند بیرون، فقط شاید 5 درصد اینها سیاسی هستند.او همچنین گفته که؛ 30 سال از دهه 60 و اتفاق سال 67 [اعدام منافقین پس از عملیات مرصاد] را باید ولش کرد، تمام شد. کسی اصلا یادش نیست. به نظر اصلا نباید این داستان را بهش توجه کرد.
«ابراهیم-ن» از جمله عناصری بود که در فتنه و التهاب سال 88، اقدام به معرکهگیری در محافل رسانههای ضدانقلاب میکرد و از جمله خواستار اجرای تاکتیک اسب تروا در راهپیمایی 22 بهمن 88 شد اما رسوایی پیش آمده باعث شد تا اپوزیسیون معترض وی شده و او را واضع تاکتیک درازگوش تروا بخواند.
در پی اظهارات نامبرده، برخی عناصر ضدانقلاب در بالاترین، فیسبوک، از او به عنوان دلقک یاد کردهاند. در همین حال بالاترین در مطلبی تصریح کرد «سخنان سخیف او مشابه حرفهایی است که حسین شریعتمداری در کیهان درباره کمشمار بودن مخالفان میگوید. کیهان نیز در سال 88 و 89 تجمعات را 50 نفری 200 نفری عنوان میکرد. حالا ابراهیم [ن] از مخالفان 7 درصدی سخن بر زبان میآورد و میخواهد بعد از این همه سال حضور در خارج کشور برای حاکمیت خوشرقصی کند.سایت خودنویس نیز در این باره نوشت: مخاطب ابراهیم [ن] این اظهارات نه اپوزیسیون بلکه مقامات جمهوری اسلامی هستند و او میکوشد پالسهایی برای روز مبادا بفرستد.
خودنویس میافزاید: طرح اسب تروای ایشان موجب دستگیری مخالفان و در واقع نقطه شکست جنبش سبز بود، و بسیج توانست تمام جمعیتی را که به پیشنهاد ایشان با شکل و شمایل بسیجی بیرون آمده بودند را به نام طرفداران رژیم مصادره بکند. سؤال ما بسیار ساده است، در این برنامه ایشان بین خودشان و کسانی که خواهان سرنگونی این رژیم اهریمنی هستند خطکشی کردند، آیا طرح اسب تروای شما مگر برای سرنگون کردن رژیم و حکومت نبود؟ فریب مخالفان و اینکه خودتان را به شکل بسیجیها دربیاورید و بعد از اینکه محوطه را اشغال کردید تریبون و بلندگو را در اختیار بگیرید و آنها را خلع سلاح کنید، آیا برای نان بیار کباب ببر با بسیج بود یا برای سرنگونی حکومت!؟ چرا امروز که از تمامی امکاناتی که مخالفان و کشور بلژیک در اختیار شما قرار داده بود و شما هم تا خرخره بدهکاری بالا آوردهاید به طوری که اموال منزل شما را هم به وسیله شرکتها و بانکهای پرداخت کننده وام مصادره کردهاند، مجددا به فکر حفظ نظام و حمایت از روحانی و اصلاحات افتادهاید؟ درک تفاوت یک شیاد و دروغگوی فرصتطلب با انسانهای صادق تنها در یک مطلب است؛ بازنگری در رفتار و اعمال آنان».