گروه فرهنگی مشرق - چندان هم دور از ذهن نبود. انتشار گفتوگوي هفتهنامه پنجره با هاوارد گوردون، از همان ساعات ابتدايي توزيع نشريه در روز شنبه، با بازتابهاي فراواني مواجه شد؛ از تشکر و دستمريزاد گرفته تا طعنهها و کنايهها! جنس و لحن اظهارات گوردون در گفتوگويي که تهيه و تنظيم آن را عليرضا پورصباغ بر عهده داشت، چنان خاص و غيرمنتظره بود که از همان آغاز ميدانستيم با انتشار آن وارد ميداني پرمخاطره خواهيم شد اما خطرات احتمالي اين ريسک را به جان خريديم تا شايد فتح بابي باشد براي گفتوگو درباره موضوعاتي حساس اما مغفول مانده.
برخلاف روزهاي ابتدايي که بازتابها ما را به رسيدن به هدف اميدوار ميکرد، روند واکنشها از ميانه هفته تغيير جهت داد و روز سهشنبه با انتشار خبر تکذيب اصل گفتوگو از سوي گوردون، به هجمهاي توسط برخي افراد عليه پنجره تبديل شد. آنچه ميخوانيد توضيحاتي است که خودمان را موظف به ارائه آن دانستيم تا هم ابهام و کدورتي در ذهن مخاطبان همراه پنجره باقي نماند و هم سکوتمان، از سوي مغرضان تعبير به قبول اتهامات نشود!
چرا پاي گوردون به پنجره باز شد؟
همه چيز از طرح پيشنهادي سردبير هفتهنامه براي تدوين پروندهاي با موضوع «ايرانهراسي» در سينما و تلويزيون غرب آغاز شد؛ ايدهاي که از همان گام اوليه بهعنوان دبير فرهنگي هفتهنامه ميدانستم در صورتي قابليت پرداخت دارد که حرفي تازه براي گفتن دربارهاش داشته باشيم و اگر بخواهيم خود را محدود به تکرار مکرارت و گفتوگو با چهرههاي کليشهاي کنيم، از پيش بازندهايم.
در روند برنامهريزي براي پرداختن به اين سوژه بود که عليرضا پورصباغ در پاسخ به اصرارم براي بيان «حرف تازه»، پيشنهاد گفتوگو با تهيهکننده «هوملند» را پيش کشيد. بايد اهل رسانه باشيد تا ارزش چنين پيشنهادي را درک کنيد. بدون تأمل پذيرفتم اما هيچ تصوري درباره امکان تحقق آن نداشتم. کار را به او واگذار کردم و همزمان از سردبير تقاضاي فرصتي بيشتر براي تحويل پرونده «ايرانهراسي» کردم که پذيرفته شد. اينکه در بازه نزديک به يک ماه پيگيري پراسترس براي تهيه اين گفتوگو چه گذشت و چه شد، در حوصله اين گزارش نيست اما روايت پورصباغ از فرايند تهيه گفتوگو را ميتوانيد در همين صفحات بخوانيد. گفتوگو با هاوارد گوردون تهيهکننده سريال هوملند با کيفيتي فراتر از انتظار ما آماده انتشار شد.
بازتابهاي گسترده
از همان صبح شنبه واکنشها آغاز شد؛ بهخصوص که روز قبل از تعطيلي رسمي بود و فضاي رسانهاي کشور در شرايطي نيمه تعطيل به سر ميبرد. اين حجم بازتاب و واکنش از سوي اشخاص حقيقي و صاحبنظران حوزه رسانه و سينما برايمان دلگرمکننده بود. از عصر روز يکشنبه آرام آرام با بازنشر متن کامل گفتوگو در سايتهاي مختلف خبري، واکنشها شدت بيشتري گرفت؛ هم از سوي دوستان موافق و مشوق و هم از طرف دوستان مخالف و منتقد! سايتهاي خبري که برخي با عنوان «گفتوگوي تکاندهنده» يا «زلزله در سينماي ايران» اقدام به بازنشر مصاحبه کرده بودند، پر شدند از کامنتهاي مخاطباني که غالبا با بهت درباره اظهارات گوردون موضعگيري ميکردند. تماسهاي فعالان رسانهاي و سينمايي هم نشان ميداد گفتوگو در ميان اين طيف نيز بازتاب مناسبي داشته است. احساس اين بود که گام ديگري به هدف اوليه نزديک و زمينهساز فتح بابي جدي در زمينه گفتوگو درباره موضوعي چنين حساس شدهايم.
رخنمايي ابهامات و شايعات
در ميان بازتابها، از همان ابتدا گروهي بودند که دوستانه نسبت به صحت گفتوگو هشدارهايي ميدادند؛ دوستاني که برخي لحن و مواضع گوردون را بيتناسب با فرهنگ گفتاري و رفتاري يک تهيهکننده آمريکايي ميدانستند و برخي ديگر صراحت کلام او در افشاي اهداف و برنامههاي پشت پرده در سازوکار سياستگذاري فرهنگي آمريکا را غيرطبيعي ميدانستند. اما ما با استناد به پروسهاي که طي شده بود و وسواسي که براي نهايت اطمينان از صحت مطلبي که قرار بود در معرض قضاوت مخاطبان خود قرار دهيم به خرج داده بوديم، دوستان را هم مجاب ميکرديم ترديد نداشته باشيد. اين مواضع واقعي يک تهيهکننده تندور و در عينحال تيزهوش آمريکايي است. در کنار اين دوستان اما مغرضاني هم بودند که با ارائه تحليلهايي عجيب و غريب، سعي در زير سوال بردن صحت عملکرد هفتهنامه پنجره ـ و نه صحت گفتوگوـ داشتند. استناد به اينکه انتشار همزمان گفتوگو با جواد شمقدري، نشاندهنده خطدهي اين مدير سابق، براي حاشيهسازي پيش روي مديران تازه سينمايي است يا اينکه اتاق فکر اصولگرايان در اقدامي هماهنگ، سعي در حاشيهسازي رسانهاي براي دولت روحاني در آستانه اجراي توافقنامه ژنو دارند! مواردي از اين دست آنقدر مضحک و غيرقابل پاسخگويي هستند که ترجيح ميدهيم از کنارشان بگذريم و اين تحليلگران را به حال خوبشان واگذاريم!
تکذيب مبهم
«مصاحبه اخيري که به من نسبت داده شده غلط است. من هرگز با اين نشريه مصاحبه نکردهام». انتشار اين دو جمله در صفحه توئيتر هاوارد گوردون، جديترين اتفاقي بود که صحت گفتوگوي منتشر شده ما را با چالش جدي مواجه کرد؛ جملهاي که صبح روز سهشنبه منتشر شد اما در آن هيچ اشارهاي به نام نشريه و حتي کشور متبوع آن نشده بود. جالب اينکه در ميان کامنتهاي همين توئيت، چندين نفر درباره منظور گوردون و اينکه اشارهاش دقيقا به کدام گفتوگو و نشريه است سوال کردهاند اما تا لحظه تنظيم اين گزارش (نزديک به 48 ساعت پس از انتشار اين توئيت) گوردون هيچ واکنشي به آن نشان نداده است. اما همين تکجمله کارکرد رسانهاي خود را پيدا کرد و بسياري از همکاران رسانهاي ما به استناد آن، خبر «تکذيب گفتوگوي پنجره با تهيه کننده هوملند» را مخابره کردند، خبري که قطعا نميتوان به انتشار آن خرده گرفت. درباره تکذيبيه هاوارد گوردون، به دليل ابهام موجود در آن، واقعا نميتوان نظر قطعي داد اما اجازه دهيد با فرض تاييد نام پنجره و تکذيب گفتوگو با خبرنگار اين هفتهنامه از سوي گوردون، به چند نکته اشاره کنيم.
مصاحبه جعلي و خيالي؟!
اولين معنايي که پس از تکذيب يک گفتوگو به ذهن خطور ميکند، «جعل» است؛ معنايي که متاسفانه طي هفته گذشته برخي رسانهها در بهرهگيري از آن پيشدستي کرده و پنجره را به انتشار مطلبي مجعول و خيالي متهم نمودند. بهترين پاسخ به اين اتهام، اعتبار و سابقه شفاف هفتهنامه است که اگر اين اعتبار نميبود، هيچ پاسخ مستدل ديگري نميتوانستيم در دفاع از عملکرد خود ارائه کنيم. رسانه جاعل، آن هم در اين سطح و با اين مختصات، احتمالا توانايي جعل هر سند ديگري را هم در دفاع از خود ميتواند داشته باشد. اينطور نيست؟ پس از اين ابهام ميگذريم و تنها مخاطبانمان را به عهد شفافيت و صداقتي که سالهاست بر مبناي آن همراهي با ما را برگزيدهاند ارجاع ميدهيم.
صداقت برگ برنده ماست
تکذيب گفتوگو با هفتهنامه پنجره از سوي گوردون، ميتواند دلايل ديگري هم داشته باشد. اگر صحت نقل قول منتسب به گوردون تاييد شود، دو حالت مفروض است؛ يا فرايند انجام اين مصاحبه از سوي پنجره با ايراد مواجه بوده و گوردون واقعا از اين پرسش و پاسخ بيخبر است يا تهيهکننده هوملند بهواسطه برخي فشارها و ناظر بر شروط متعددي که پيش از انتشار گفتوگو طرح کرده بود، از کيفيت و کميت بازتاب اظهاراتش در رسانهها ناراضي بوده و تصميم به عقبنشيني گرفته است.
در اين زمينه و درباره هر دو فرض يک واقعيت را بايد در نظر داشت و آن اينکه ـ همانطور که در ليد مصاحبه هم اشاره کرده بوديمـ، اين پرسش و پاسخ از طريق ايميل صورت گرفته و اساسا با گفتوگوي حضوري تفاوت ماهوي دارد؛ بدين معنا که براي تاييد صحت آن، امکان استناد به فايل صوتي و تصويري وجود ندارد. پس ديوار حاشا در اين مورد کمي بلندتر از موارد مشابه است. در عين حال ما نيز با وجود تمام سعي و تلاشي که براي انجام بينقص گفتوگو داشتهايم، بالاخره با فضاي مجازي طرف بودهايم و کم نيست ايراد و نقصانهايي که ميتوان بر فرايند تهيه چنين گفتوگويي متصور بود. به همين دليل است که ترجيح ميدهيم پيش از هر واکنش هيجاني که برخي رسانههاي داخلي داشتهاند و احتمالا در آينده نزديک شاهد بروز و نمودش در برخي شبکههاي خارجي نيز خواهيم بود، با تأمل بيشتري ادامه بازتابها و واکنشها را بهويژه از سوي هاوارد گوردون و همراهانش رصد کنيم.
تطبيق محتوايي اظهارات گوردون در اين گفتوگو با اظهارات مشابهش در ديگر رسانهها در سالهاي اخير و نيز اعتبارسنجي صحت جزئيات گفتههاي او درباره سيستم سياستگذاري فرهنگي در آمريکا، ميتواند بهترين روش براي ارزيابي صحت اين گفتوگو باشد؛ گفتوگويي که ما هنوز در صحت آن ترديد نداريم و شک نداشته باشيد بهمحض اطمينان از وقوع هرگونه اشتباه سهوي يا عمدي در پروسه تهيه و تنظيمش، خود را موظف ميدانيم در ارائه توضيح و پوزش بابت آن پيشقدم شويم؛ چراکه بنده و تمامي همکارانم در تحريريه پنجره باور داريم مهمترين وجه افتراق و تمايز فرهنگ رسانهاي ما با سيستم رسانهاي غرب که گوردون برخاسته از آن است، فقط و فقط شفافيت و صداقت است. شايان ذکر است پنجره تلاش ميکند در هفته هاي آتي به گوشه هايي از بازتاب هاي اين مصاحبه در رسانه هاي ديگر بپردازد.
مراحل انجام گفتوگو با هاوارد گوردون به روايت گفتوگوکننده
1. يک سال پس از انتخابات رياستجمهوري آمريکا مستندي درباره پشت پرده به قدرت رسيدن اوباما در آمريکا منتشر شد و بهواسطه علاقهاي که به آن داشتم، با زحمتي اندک توانستم با کارگردان اين مستند از طريق ابزار ارتباطي دهکده جهاني يعني ايميل ارتباط بگيرم. رابطهاي دوستانه از دور شکل گرفت و سالها درباره رويدادهاي فرهنگي و رسانهاي دو کشور با هم تبادل نظر داشتيم. ايده گفتوگو با هاوارد گوردون، تهيهکننده سريال ضدايراني هوملند، در قالب همين ارتباط شکل گرفت.
2. با توجه به راهنماييها و اطلاعاتي که اين مستندساز درباره پروسه توليد اين سريال در اختيارم گذاشت ـکه بخشهايي از آن در پرونده هفته گذشته پنجره منعکس شد، هاوارد گوردون را فردي صريح و تقريبا راديکال در مواضع ضدايرانياش شناختم که با استناد به لحن دو کتابي که تا به امروز نوشته (هدف دشوار و نبرد ويرانگر)، ابايي هم از طرح عمومي ديدگاههايش ندارد. براي همين براي انجام گفتوگو مصمم شدم.
3. نخستين نامه درخواست مصاحبه را به آدرس gideonswarla@gmail.com (يکي از دو ايميل معرفي شده در سايت رسمي گوردون که برگرفته از نام يکي از آثار مکتوب اوستـ تصوير شماره 1) ارسال کردم. يک روز بعد، از همين آدرس پاسخي دريافت کردم که ميگفت درخواست ما به اطلاع آقاي گوردون رسيده است. اما از آنجا که اين ايميل مختص رسيدگي به امور مربوط به خوانندگان کتاب گوردون است، ما بايد منتظر ميمانديم تا در صورت تمايل به انجام گفتوگو، او با ايميل شخصي خود با ما ارتباط برقرار کند.
4. gordonproduser@gmail.com آدرسي بود که از طريق آن اولين پاسخ مستقيم گوردون، حاوي شروط ابتدايي براي انجام گفتوگو با يک رسانه ايراني و البته شخص من ـکه مدعي بود نامم را در رسانههاي ايراني جستجو کرده و از مواضعم آگاه است به دستم رسيد. از اين مرحله کليه سوالات و جوابها از طريق همين آدرس مبادله شد؛ آدرسي که در ميانه راه بهواسطه احتمال يک غلط املايي (produser بهجاي producer به معناي تهيهکننده) به صحت آن ترديد کردم اما با اين استدلال که اين آدرس ايميل که براي ارتباط با کاربران سايت رسمي گوردون است، ميتواند ترکيبي از عبارت اختصاري prod بهاضافه user به معناي کاربر باشد، چندان روي اين ترديد متوقف نماندم. بهخصوص که لحن گفتوگو و اظهارات و اطلاعاتي که از سوي مصاحبهشونده به دستم ميرسيد، آنقدر دقيق ـ بهخصوص درباره روند توليد سريال هوملند و 24ـ جزئي بود که ترديدي درباره اشراف او نسبت به اين دو پروژه و مراحل توليد آن برايم باقي نگذاشت.
5. پس از پايان مرحله به مرحله گفتوگو، متن نهايي بهصورت يکجا ترجمه و تدوين شد و به درخواست گوردون، متن فارسي آن براي اخذ تاييد نهايي ارسال شد. گوردون در پاسخ تعجب ما از تمايلش براي بازخواني و تاييد نهايي متن به زبان فارسي، به مشاوران فارسيزبانش بهويژه همسرش کاميلا گوردون که يک دورگه ايرانيـ آمريکايي است و به زبان فارسي تسلط کامل دارد، اشاره کرد. نسخه فارسي گفتوگو ارسال و پس از چند روز از طريق ايميل به دست ما رسيد و اين در عرف رسانهاي به معناي تاييد متن نهايي گفتوگو بود. (تصوير شماره 2)
6. پس از طي مراحل آمادهسازي و سرانجام انتشار گفتوگو، در همان ساعات اوليه ابهاماتي درباره صحت آن طرح شد. براي اطمينان خاطر، تصوير جلد هفتهنامه و خبر انتشار گفتوگو در پنجره را به همان آدرس اوليه، يعني ايميل ثبت شده در سايت رسمي گوردون ارسال کردم. به فاصله 24 ساعت، گوردون از طريق ايميل شخصي خود (gordonproduser@gmail.com)، رؤيت هفتهنامه و گفتوگوي منتشرشدهاش را به اطلاع ما رساند. اين تاييد ديگري بود بر صحت ايميلي که مصاحبه، طي مدت زماني نزديک به چهار روز از طريق آن به سرانجام رسيده بود.
منبع: هفته نامه پنجره
برخلاف روزهاي ابتدايي که بازتابها ما را به رسيدن به هدف اميدوار ميکرد، روند واکنشها از ميانه هفته تغيير جهت داد و روز سهشنبه با انتشار خبر تکذيب اصل گفتوگو از سوي گوردون، به هجمهاي توسط برخي افراد عليه پنجره تبديل شد. آنچه ميخوانيد توضيحاتي است که خودمان را موظف به ارائه آن دانستيم تا هم ابهام و کدورتي در ذهن مخاطبان همراه پنجره باقي نماند و هم سکوتمان، از سوي مغرضان تعبير به قبول اتهامات نشود!
چرا پاي گوردون به پنجره باز شد؟
همه چيز از طرح پيشنهادي سردبير هفتهنامه براي تدوين پروندهاي با موضوع «ايرانهراسي» در سينما و تلويزيون غرب آغاز شد؛ ايدهاي که از همان گام اوليه بهعنوان دبير فرهنگي هفتهنامه ميدانستم در صورتي قابليت پرداخت دارد که حرفي تازه براي گفتن دربارهاش داشته باشيم و اگر بخواهيم خود را محدود به تکرار مکرارت و گفتوگو با چهرههاي کليشهاي کنيم، از پيش بازندهايم.
در روند برنامهريزي براي پرداختن به اين سوژه بود که عليرضا پورصباغ در پاسخ به اصرارم براي بيان «حرف تازه»، پيشنهاد گفتوگو با تهيهکننده «هوملند» را پيش کشيد. بايد اهل رسانه باشيد تا ارزش چنين پيشنهادي را درک کنيد. بدون تأمل پذيرفتم اما هيچ تصوري درباره امکان تحقق آن نداشتم. کار را به او واگذار کردم و همزمان از سردبير تقاضاي فرصتي بيشتر براي تحويل پرونده «ايرانهراسي» کردم که پذيرفته شد. اينکه در بازه نزديک به يک ماه پيگيري پراسترس براي تهيه اين گفتوگو چه گذشت و چه شد، در حوصله اين گزارش نيست اما روايت پورصباغ از فرايند تهيه گفتوگو را ميتوانيد در همين صفحات بخوانيد. گفتوگو با هاوارد گوردون تهيهکننده سريال هوملند با کيفيتي فراتر از انتظار ما آماده انتشار شد.
بازتابهاي گسترده
از همان صبح شنبه واکنشها آغاز شد؛ بهخصوص که روز قبل از تعطيلي رسمي بود و فضاي رسانهاي کشور در شرايطي نيمه تعطيل به سر ميبرد. اين حجم بازتاب و واکنش از سوي اشخاص حقيقي و صاحبنظران حوزه رسانه و سينما برايمان دلگرمکننده بود. از عصر روز يکشنبه آرام آرام با بازنشر متن کامل گفتوگو در سايتهاي مختلف خبري، واکنشها شدت بيشتري گرفت؛ هم از سوي دوستان موافق و مشوق و هم از طرف دوستان مخالف و منتقد! سايتهاي خبري که برخي با عنوان «گفتوگوي تکاندهنده» يا «زلزله در سينماي ايران» اقدام به بازنشر مصاحبه کرده بودند، پر شدند از کامنتهاي مخاطباني که غالبا با بهت درباره اظهارات گوردون موضعگيري ميکردند. تماسهاي فعالان رسانهاي و سينمايي هم نشان ميداد گفتوگو در ميان اين طيف نيز بازتاب مناسبي داشته است. احساس اين بود که گام ديگري به هدف اوليه نزديک و زمينهساز فتح بابي جدي در زمينه گفتوگو درباره موضوعي چنين حساس شدهايم.
رخنمايي ابهامات و شايعات
در ميان بازتابها، از همان ابتدا گروهي بودند که دوستانه نسبت به صحت گفتوگو هشدارهايي ميدادند؛ دوستاني که برخي لحن و مواضع گوردون را بيتناسب با فرهنگ گفتاري و رفتاري يک تهيهکننده آمريکايي ميدانستند و برخي ديگر صراحت کلام او در افشاي اهداف و برنامههاي پشت پرده در سازوکار سياستگذاري فرهنگي آمريکا را غيرطبيعي ميدانستند. اما ما با استناد به پروسهاي که طي شده بود و وسواسي که براي نهايت اطمينان از صحت مطلبي که قرار بود در معرض قضاوت مخاطبان خود قرار دهيم به خرج داده بوديم، دوستان را هم مجاب ميکرديم ترديد نداشته باشيد. اين مواضع واقعي يک تهيهکننده تندور و در عينحال تيزهوش آمريکايي است. در کنار اين دوستان اما مغرضاني هم بودند که با ارائه تحليلهايي عجيب و غريب، سعي در زير سوال بردن صحت عملکرد هفتهنامه پنجره ـ و نه صحت گفتوگوـ داشتند. استناد به اينکه انتشار همزمان گفتوگو با جواد شمقدري، نشاندهنده خطدهي اين مدير سابق، براي حاشيهسازي پيش روي مديران تازه سينمايي است يا اينکه اتاق فکر اصولگرايان در اقدامي هماهنگ، سعي در حاشيهسازي رسانهاي براي دولت روحاني در آستانه اجراي توافقنامه ژنو دارند! مواردي از اين دست آنقدر مضحک و غيرقابل پاسخگويي هستند که ترجيح ميدهيم از کنارشان بگذريم و اين تحليلگران را به حال خوبشان واگذاريم!
تکذيب مبهم
«مصاحبه اخيري که به من نسبت داده شده غلط است. من هرگز با اين نشريه مصاحبه نکردهام». انتشار اين دو جمله در صفحه توئيتر هاوارد گوردون، جديترين اتفاقي بود که صحت گفتوگوي منتشر شده ما را با چالش جدي مواجه کرد؛ جملهاي که صبح روز سهشنبه منتشر شد اما در آن هيچ اشارهاي به نام نشريه و حتي کشور متبوع آن نشده بود. جالب اينکه در ميان کامنتهاي همين توئيت، چندين نفر درباره منظور گوردون و اينکه اشارهاش دقيقا به کدام گفتوگو و نشريه است سوال کردهاند اما تا لحظه تنظيم اين گزارش (نزديک به 48 ساعت پس از انتشار اين توئيت) گوردون هيچ واکنشي به آن نشان نداده است. اما همين تکجمله کارکرد رسانهاي خود را پيدا کرد و بسياري از همکاران رسانهاي ما به استناد آن، خبر «تکذيب گفتوگوي پنجره با تهيه کننده هوملند» را مخابره کردند، خبري که قطعا نميتوان به انتشار آن خرده گرفت. درباره تکذيبيه هاوارد گوردون، به دليل ابهام موجود در آن، واقعا نميتوان نظر قطعي داد اما اجازه دهيد با فرض تاييد نام پنجره و تکذيب گفتوگو با خبرنگار اين هفتهنامه از سوي گوردون، به چند نکته اشاره کنيم.
مصاحبه جعلي و خيالي؟!
اولين معنايي که پس از تکذيب يک گفتوگو به ذهن خطور ميکند، «جعل» است؛ معنايي که متاسفانه طي هفته گذشته برخي رسانهها در بهرهگيري از آن پيشدستي کرده و پنجره را به انتشار مطلبي مجعول و خيالي متهم نمودند. بهترين پاسخ به اين اتهام، اعتبار و سابقه شفاف هفتهنامه است که اگر اين اعتبار نميبود، هيچ پاسخ مستدل ديگري نميتوانستيم در دفاع از عملکرد خود ارائه کنيم. رسانه جاعل، آن هم در اين سطح و با اين مختصات، احتمالا توانايي جعل هر سند ديگري را هم در دفاع از خود ميتواند داشته باشد. اينطور نيست؟ پس از اين ابهام ميگذريم و تنها مخاطبانمان را به عهد شفافيت و صداقتي که سالهاست بر مبناي آن همراهي با ما را برگزيدهاند ارجاع ميدهيم.
صداقت برگ برنده ماست
تکذيب گفتوگو با هفتهنامه پنجره از سوي گوردون، ميتواند دلايل ديگري هم داشته باشد. اگر صحت نقل قول منتسب به گوردون تاييد شود، دو حالت مفروض است؛ يا فرايند انجام اين مصاحبه از سوي پنجره با ايراد مواجه بوده و گوردون واقعا از اين پرسش و پاسخ بيخبر است يا تهيهکننده هوملند بهواسطه برخي فشارها و ناظر بر شروط متعددي که پيش از انتشار گفتوگو طرح کرده بود، از کيفيت و کميت بازتاب اظهاراتش در رسانهها ناراضي بوده و تصميم به عقبنشيني گرفته است.
در اين زمينه و درباره هر دو فرض يک واقعيت را بايد در نظر داشت و آن اينکه ـ همانطور که در ليد مصاحبه هم اشاره کرده بوديمـ، اين پرسش و پاسخ از طريق ايميل صورت گرفته و اساسا با گفتوگوي حضوري تفاوت ماهوي دارد؛ بدين معنا که براي تاييد صحت آن، امکان استناد به فايل صوتي و تصويري وجود ندارد. پس ديوار حاشا در اين مورد کمي بلندتر از موارد مشابه است. در عين حال ما نيز با وجود تمام سعي و تلاشي که براي انجام بينقص گفتوگو داشتهايم، بالاخره با فضاي مجازي طرف بودهايم و کم نيست ايراد و نقصانهايي که ميتوان بر فرايند تهيه چنين گفتوگويي متصور بود. به همين دليل است که ترجيح ميدهيم پيش از هر واکنش هيجاني که برخي رسانههاي داخلي داشتهاند و احتمالا در آينده نزديک شاهد بروز و نمودش در برخي شبکههاي خارجي نيز خواهيم بود، با تأمل بيشتري ادامه بازتابها و واکنشها را بهويژه از سوي هاوارد گوردون و همراهانش رصد کنيم.
تطبيق محتوايي اظهارات گوردون در اين گفتوگو با اظهارات مشابهش در ديگر رسانهها در سالهاي اخير و نيز اعتبارسنجي صحت جزئيات گفتههاي او درباره سيستم سياستگذاري فرهنگي در آمريکا، ميتواند بهترين روش براي ارزيابي صحت اين گفتوگو باشد؛ گفتوگويي که ما هنوز در صحت آن ترديد نداريم و شک نداشته باشيد بهمحض اطمينان از وقوع هرگونه اشتباه سهوي يا عمدي در پروسه تهيه و تنظيمش، خود را موظف ميدانيم در ارائه توضيح و پوزش بابت آن پيشقدم شويم؛ چراکه بنده و تمامي همکارانم در تحريريه پنجره باور داريم مهمترين وجه افتراق و تمايز فرهنگ رسانهاي ما با سيستم رسانهاي غرب که گوردون برخاسته از آن است، فقط و فقط شفافيت و صداقت است. شايان ذکر است پنجره تلاش ميکند در هفته هاي آتي به گوشه هايي از بازتاب هاي اين مصاحبه در رسانه هاي ديگر بپردازد.
مراحل انجام گفتوگو با هاوارد گوردون به روايت گفتوگوکننده
1. يک سال پس از انتخابات رياستجمهوري آمريکا مستندي درباره پشت پرده به قدرت رسيدن اوباما در آمريکا منتشر شد و بهواسطه علاقهاي که به آن داشتم، با زحمتي اندک توانستم با کارگردان اين مستند از طريق ابزار ارتباطي دهکده جهاني يعني ايميل ارتباط بگيرم. رابطهاي دوستانه از دور شکل گرفت و سالها درباره رويدادهاي فرهنگي و رسانهاي دو کشور با هم تبادل نظر داشتيم. ايده گفتوگو با هاوارد گوردون، تهيهکننده سريال ضدايراني هوملند، در قالب همين ارتباط شکل گرفت.
2. با توجه به راهنماييها و اطلاعاتي که اين مستندساز درباره پروسه توليد اين سريال در اختيارم گذاشت ـکه بخشهايي از آن در پرونده هفته گذشته پنجره منعکس شد، هاوارد گوردون را فردي صريح و تقريبا راديکال در مواضع ضدايرانياش شناختم که با استناد به لحن دو کتابي که تا به امروز نوشته (هدف دشوار و نبرد ويرانگر)، ابايي هم از طرح عمومي ديدگاههايش ندارد. براي همين براي انجام گفتوگو مصمم شدم.
3. نخستين نامه درخواست مصاحبه را به آدرس gideonswarla@gmail.com (يکي از دو ايميل معرفي شده در سايت رسمي گوردون که برگرفته از نام يکي از آثار مکتوب اوستـ تصوير شماره 1) ارسال کردم. يک روز بعد، از همين آدرس پاسخي دريافت کردم که ميگفت درخواست ما به اطلاع آقاي گوردون رسيده است. اما از آنجا که اين ايميل مختص رسيدگي به امور مربوط به خوانندگان کتاب گوردون است، ما بايد منتظر ميمانديم تا در صورت تمايل به انجام گفتوگو، او با ايميل شخصي خود با ما ارتباط برقرار کند.
4. gordonproduser@gmail.com آدرسي بود که از طريق آن اولين پاسخ مستقيم گوردون، حاوي شروط ابتدايي براي انجام گفتوگو با يک رسانه ايراني و البته شخص من ـکه مدعي بود نامم را در رسانههاي ايراني جستجو کرده و از مواضعم آگاه است به دستم رسيد. از اين مرحله کليه سوالات و جوابها از طريق همين آدرس مبادله شد؛ آدرسي که در ميانه راه بهواسطه احتمال يک غلط املايي (produser بهجاي producer به معناي تهيهکننده) به صحت آن ترديد کردم اما با اين استدلال که اين آدرس ايميل که براي ارتباط با کاربران سايت رسمي گوردون است، ميتواند ترکيبي از عبارت اختصاري prod بهاضافه user به معناي کاربر باشد، چندان روي اين ترديد متوقف نماندم. بهخصوص که لحن گفتوگو و اظهارات و اطلاعاتي که از سوي مصاحبهشونده به دستم ميرسيد، آنقدر دقيق ـ بهخصوص درباره روند توليد سريال هوملند و 24ـ جزئي بود که ترديدي درباره اشراف او نسبت به اين دو پروژه و مراحل توليد آن برايم باقي نگذاشت.
5. پس از پايان مرحله به مرحله گفتوگو، متن نهايي بهصورت يکجا ترجمه و تدوين شد و به درخواست گوردون، متن فارسي آن براي اخذ تاييد نهايي ارسال شد. گوردون در پاسخ تعجب ما از تمايلش براي بازخواني و تاييد نهايي متن به زبان فارسي، به مشاوران فارسيزبانش بهويژه همسرش کاميلا گوردون که يک دورگه ايرانيـ آمريکايي است و به زبان فارسي تسلط کامل دارد، اشاره کرد. نسخه فارسي گفتوگو ارسال و پس از چند روز از طريق ايميل به دست ما رسيد و اين در عرف رسانهاي به معناي تاييد متن نهايي گفتوگو بود. (تصوير شماره 2)
6. پس از طي مراحل آمادهسازي و سرانجام انتشار گفتوگو، در همان ساعات اوليه ابهاماتي درباره صحت آن طرح شد. براي اطمينان خاطر، تصوير جلد هفتهنامه و خبر انتشار گفتوگو در پنجره را به همان آدرس اوليه، يعني ايميل ثبت شده در سايت رسمي گوردون ارسال کردم. به فاصله 24 ساعت، گوردون از طريق ايميل شخصي خود (gordonproduser@gmail.com)، رؤيت هفتهنامه و گفتوگوي منتشرشدهاش را به اطلاع ما رساند. اين تاييد ديگري بود بر صحت ايميلي که مصاحبه، طي مدت زماني نزديک به چهار روز از طريق آن به سرانجام رسيده بود.
منبع: هفته نامه پنجره