به گزارش وبلاگستان مشرق، محمد حسین آزادبخت در وبلاگ حرف نو نوشت: نزدیک به دو ماه از امضای توافق هسته ای ژنو میان ایران و کشورهای گروه 1+5 می گذرد و از هفته گذشته فاز اجرایی این توافق نامه با پلمپ تجهیزات غنی سازی 20 درصد در سایت هسته ای نطنز رسما آغاز شد . این توافق نامه که در واقع پایانی بر یک دهه مذاکرات ایران با کشورهای عضو شورای امنیت و آلمان بود اگرچه از سوی دولت به عنوان یک پیروزی دیپلماتیک محسوب می شد اما ارائه تفسیرهای گوناگون از سوی کشورهای غربی کار را به جایی برد که طرف ایرانی تنها در مقام پاسخگو به دنبال ارائه تفسیر از متن توافق نامه بوده و مجبور شود اقدامات عملی را به صورت یکجانبه آغاز کند . در این میان نکته ای که مغفول مانده این است که از اساس ضمانت اجرایی توافق نامه ژنو چیست و در صورتی که کشورهای مذاکره کننده ایران به تعهداتشان عمل نکنند آیا این جمهوری اسلامی خواهد بود که در برابر اثبات حق قانونی خود متحمل ضررهای جدید شده است ؟
اگر چه بسیاری از کارشناسان بر این باورند که میزان تعهدات کشورمان در برابر تعهدات 6 کشور مقابل بسیار بیشتر از آن است که بتوان نام توافق نامه را روی خروجی مکتوب ژنو5 گذاشت ولی در مقطع فعلی و بنا به ضرورت سیاسی پشتیبانی از مذاکره کنندگان هسته ای برای نیل به هدف اثبات حق فنی و قانونی ایران در یک بستر دیپلماتیک باید به اجرای این تعهدات تن داد تا یک بار دیگر حسن نیت ایران به کشورهای دنیا و آژانس بین المللی انرژی اتمی ثابت شود اما دولت و وزارت خارجه باید بداند این آخرین فرصت نظام به کشورهای غربی برای اذعان به حق قانونی جمهوری اسلامی است و پس از اتمام مهلت قانونی 6 ماهه این توافق و در صورت بهانه جویی های جدید غربی ها باید منتظر ارائه هر گزینه ای از سوی ایران باشند .
باید توجه داشت که توافق نامه ژنو به عنوان یک محصول دیپلماتیک از اولیه ترین اصول یک توافق بین المللی از جمله شفاف بودن متن توافق نامه که مورد اتفاق همه اعضا باشد و ضمانت اجرایی مناسب برای اجرای تعهدات محروم است . ارائه تفسیرهای مختلف از توافق 4 صفحه ای که روزها روی بند بند آن برای رسیدن به فهم مشترک کار شده است می تواند از یک سو ناشی از عجله ظریف و یارانش برای رساندن توافق به جشن 100 روزگی دولت یازدهم و از سوی دیگر عدم انتشار سندهای اجرایی مورد توافق عراقچی با اشتون از سوی وزارت خارجه ایران باشد . از اساس مشخص نیست در شرایطی که آمریکا بازی رسانه ای تفسیر توافق را در دست گرفته است چرا تیم هسته ای به جای فضا سازی جدید و خراب کردن بازی حریف به سکوت شک برانگیز روی آورده است ؟ در همه توافق نامه های بین المللی رسیدن به یک متن مورد اتفاق با یک تفسیر مشخص از اصول اولیه نوشتارهای دیپلماتیک به شمار می رود اما ظاهرا ظریف سیاست ابهام را برای خودش برگزیده است .
از طرفی نداشتن ضمانت اجرایی در قبال انجام تعهدات ایران این موضوع را تقویت می کند که در صورت عدم انجام تعهدات طرف مقابل این تنها ایران است که متضرر انجام هزینه های سنگینی از جمله پلمپ بخشی از تاسیسات اتمی اش شده است . در روزهای اخیر و به خصوص در حاشیه حضور رئیس جمهور در اجلاس داووس شاهد بوده ایم که با وجود ارائه تعهد رفع تحریم ها از سوی کشورهای غربی وزارت خزانه داری آمریکا و شخص جان کری پیشتاز تهدید شرکت های جهان برای برقراری رابطه اقتصادی با کشورمان با وجود دعوت صریح روحانی از سرمایه گذاران جهان برای ورود به بازار ایران بوده اند و حتی وزیر خارجه آمریکا در اقدامی تکراری و وقیحانه به تهدید نظامی تهران در صورت عمل نکردن به توافق ژنو روی آورده است . حتی در اظهار نظر دیگری رئیس شرکت توتال رسما اعلام کرده است که هنوز نمی تواند به دلیل شرایط تحریم با ایران رابطه ای برقرار کند. حال سوال اصلی آنجاست که طرف های مذاکره کننده ایران در صورت عمل نکردن به تعهداتشان با چه گزینه ای روبرو هستند ؟ آیا تیم مذاکرات هسته ای وزارت خارجه که همه دغدغه اش عدم انتشار متن بیانیه ها در داخل کشور بوده است راهکاری برای تضمین انجام همین تعهدات نابرابر 1+5 اندیشیده است تا 6 ماه دیگر در صورت رفع نشدن تحریم ها نخواهیم به راهکار سال های قبل یعنی فک پلمپ دوباره و دادن هزینه در برابر یک توافق بی حاصل برگردیم ؟ آیا مدعیان تدبیر برای محکوم کردن کشورهای طرف در صورت طفره رفتن از عمل به تعهداتشان تدبیری اندیشیده اند یا قرار است لبخندهای بیش از اندازه دیپلماتیک تنها چاره اقدامات یکجانبه تهران باشد؟ در نظام بین الملل شیوه های مختلفی برای ضمانت اجرایی تعهدات است اما به راستی تیم هسته ای کشورمان از شیوه های بسیار این ضمانت ها چرا هیچ گزینه ای را بر نگزیده است ؟
در شرایطی که جمهوری اسلامی مهم ترین گام تعهدش یعنی توقف غنی سازی 20 درصد و اکسید نیمی از اورانیوم موجود را انجام داده است هنوز هیچ اقدام جدی از سوی طرف مقابل شاهد نبوده ای و تنها مواردی به صورت لفظی و نه در عمل مطرح شده است که با کنار قرار دادن آن با واقعیت های موجود و سابقه تاریخی کشورهای غربی بیم آن می رود که ایران را به صورت یکجانبه در مقابل یک عمل انجام شده قرار داده و اجرای تعهدات خود را نه تنها به بهانه های مختلف عقب انداخته بلکه با پیش کشیدن موضوعات جدیدی همچون حقوق بشر که به دستور کار جدید عملیات روانی غرب علیه ایران تبدیل شده است دور تازه ای از فشارها و تحریم ها علیه ایران را آغاز کنند . حال باید دید ظریف و معاونانش برای جلوگیری از تکرار یک تجربه تلخ و شکست فرصتی که نظام به بهترین شکل ممکن به آنها داده است چه فکری کرده اند ؟
باید توجه داشت که توافق نامه ژنو به عنوان یک محصول دیپلماتیک از اولیه ترین اصول یک توافق بین المللی از جمله شفاف بودن متن توافق نامه که مورد اتفاق همه اعضا باشد و ضمانت اجرایی مناسب برای اجرای تعهدات محروم است . ارائه تفسیرهای مختلف از توافق 4 صفحه ای که روزها روی بند بند آن برای رسیدن به فهم مشترک کار شده است می تواند از یک سو ناشی از عجله ظریف و یارانش برای رساندن توافق به جشن 100 روزگی دولت یازدهم و از سوی دیگر عدم انتشار سندهای اجرایی مورد توافق عراقچی با اشتون از سوی وزارت خارجه ایران باشد . از اساس مشخص نیست در شرایطی که آمریکا بازی رسانه ای تفسیر توافق را در دست گرفته است چرا تیم هسته ای به جای فضا سازی جدید و خراب کردن بازی حریف به سکوت شک برانگیز روی آورده است ؟ در همه توافق نامه های بین المللی رسیدن به یک متن مورد اتفاق با یک تفسیر مشخص از اصول اولیه نوشتارهای دیپلماتیک به شمار می رود اما ظاهرا ظریف سیاست ابهام را برای خودش برگزیده است .
از طرفی نداشتن ضمانت اجرایی در قبال انجام تعهدات ایران این موضوع را تقویت می کند که در صورت عدم انجام تعهدات طرف مقابل این تنها ایران است که متضرر انجام هزینه های سنگینی از جمله پلمپ بخشی از تاسیسات اتمی اش شده است . در روزهای اخیر و به خصوص در حاشیه حضور رئیس جمهور در اجلاس داووس شاهد بوده ایم که با وجود ارائه تعهد رفع تحریم ها از سوی کشورهای غربی وزارت خزانه داری آمریکا و شخص جان کری پیشتاز تهدید شرکت های جهان برای برقراری رابطه اقتصادی با کشورمان با وجود دعوت صریح روحانی از سرمایه گذاران جهان برای ورود به بازار ایران بوده اند و حتی وزیر خارجه آمریکا در اقدامی تکراری و وقیحانه به تهدید نظامی تهران در صورت عمل نکردن به توافق ژنو روی آورده است . حتی در اظهار نظر دیگری رئیس شرکت توتال رسما اعلام کرده است که هنوز نمی تواند به دلیل شرایط تحریم با ایران رابطه ای برقرار کند. حال سوال اصلی آنجاست که طرف های مذاکره کننده ایران در صورت عمل نکردن به تعهداتشان با چه گزینه ای روبرو هستند ؟ آیا تیم مذاکرات هسته ای وزارت خارجه که همه دغدغه اش عدم انتشار متن بیانیه ها در داخل کشور بوده است راهکاری برای تضمین انجام همین تعهدات نابرابر 1+5 اندیشیده است تا 6 ماه دیگر در صورت رفع نشدن تحریم ها نخواهیم به راهکار سال های قبل یعنی فک پلمپ دوباره و دادن هزینه در برابر یک توافق بی حاصل برگردیم ؟ آیا مدعیان تدبیر برای محکوم کردن کشورهای طرف در صورت طفره رفتن از عمل به تعهداتشان تدبیری اندیشیده اند یا قرار است لبخندهای بیش از اندازه دیپلماتیک تنها چاره اقدامات یکجانبه تهران باشد؟ در نظام بین الملل شیوه های مختلفی برای ضمانت اجرایی تعهدات است اما به راستی تیم هسته ای کشورمان از شیوه های بسیار این ضمانت ها چرا هیچ گزینه ای را بر نگزیده است ؟
در شرایطی که جمهوری اسلامی مهم ترین گام تعهدش یعنی توقف غنی سازی 20 درصد و اکسید نیمی از اورانیوم موجود را انجام داده است هنوز هیچ اقدام جدی از سوی طرف مقابل شاهد نبوده ای و تنها مواردی به صورت لفظی و نه در عمل مطرح شده است که با کنار قرار دادن آن با واقعیت های موجود و سابقه تاریخی کشورهای غربی بیم آن می رود که ایران را به صورت یکجانبه در مقابل یک عمل انجام شده قرار داده و اجرای تعهدات خود را نه تنها به بهانه های مختلف عقب انداخته بلکه با پیش کشیدن موضوعات جدیدی همچون حقوق بشر که به دستور کار جدید عملیات روانی غرب علیه ایران تبدیل شده است دور تازه ای از فشارها و تحریم ها علیه ایران را آغاز کنند . حال باید دید ظریف و معاونانش برای جلوگیری از تکرار یک تجربه تلخ و شکست فرصتی که نظام به بهترین شکل ممکن به آنها داده است چه فکری کرده اند ؟