گروه فرهنگی مشرق - سینما ذاتی اجتماعی دارد از همان فیلمهای اولیه خبری لومیر گرفته تا همین «خانه پدری» کیانوش عیاری، موضوعات مطروحه در سینما عمدتا اجتماعی بوده اند و گاه خواسته و ناخواسته به دلیل جدا نبودن موارد اجتماعی از سیاسی، رنگ و بوی سیاسی و اعتراضات زیرپوستی گرفته اند.
«خانه پدری» در ظاهر فیلمی با موضوع مظلومیت زنان و تجاهلات تندروهای مذهبی در ارتباط با زن و نیازهای مشروع اوست و سیر این موارد را در تاریخ ایران طی چند دهه گذشته بررسی کرده است در حالی که سیر نمایش داده شده غیرمنصفانه، ناعادلانه و بسیار اغراق شده است.
این فیلم در سالهای قبل به دلیل خشونت سکانس اول آن که تبعات منفی روحی آن از چهره تماشاگران از سالن بیرون آمده و گفتارهایشان مشهود بود پروانه نمایش نگرفت در حالی که می بینیم در جشنواره امسال به نمایش درآمده و به احتمال اکران خواهد شد.
پدری دخترش را برای حرف زدن با پسری غریبه به سنگدلانهترین شکل ممکن به قتل میرساند و در یکی از اتاق خانه دفن می کند. پسر کوچک وی در این راه به پدر کمک می کند و بار این گناه را تا زمان مرگ پدر به دوش می کشد. راز از پرده بیرون می افتد و برخی از زنان اهل خانه از آن خبردار می شوند. یکی از آنها که معقولتر است و امروزی تر سعی می کند تا پسر و برادرش را که حالا پدر شده اند به عمل اشتباه خود واقف کند تا موضوع را به پلیس اطلاع دهد اما با مقاومت مردان روبرو می شود و در این راه آسیب روحی و جسمی می بیند. چند سال بعد و پس از انقلاب اسلامی استخوانهای دختر در اثر تخریب خانه بیرون میآید اما جوانترین نسل خانواده از افشای راز خودداری می کند و علیرغم اصرار زنش باز هم قضیه قتل خواهر پدربزرگ خود را لاپوشانی می کند.
زنان دهه چهل «خانه پدری» با زنان امروز آن غیر از تغییر البسه تفاوت محسوسی ندارند و حتی زن تحصیلکرده شاغلی که همسر آخرین نسل به جامانده از مردی است که قاتل دخترش است توسط شوهرش مورد عتاب قرار میگیرد و خطاب های مردسالانه وی (نقش شهاب حسینی) تداعیگر جد وی یعنی همان قاتل (نقش مهران رجبی) است.
از نظر این فیلم زنان ایرانی توسری خور و آلت دست مردانند و دین ملعبه ای است تا این زندانیان خانه که با وجود داشتن تحصیلات و کمالات دیگر بشری چون برده هایی برای مردان هستند، هیچ جایی برای پیشرفت نداشته باشند.
از همه این موارد بدتر این است که زنان قبل و بعد از انقلاب اسلامی که شگفتی آورترین اتفاق کشور در قرن بیستم است و حتی کارشناسان غربی بر آن اذعان دارند، هیچ تفاوتی ندارند و این همه تحول اجتماعی و سیاسی خواسته از اعتقادات دینی پس از انقلاب انگار کمترین تاثیری بر وضعیت زنان نداشته است.
«خانه پدری» چشم بر همه چیز می بندد و چون راوی نابینایی عزتی را که زن مسلمان ایرانی پس از انقلاب پیدا کرده است نه می بیند و نه نشان می دهد. زن ایرانی که قبل از انقلاب تحت تاثیر فرهنگ وارداتی غربی به چشم کالای نمایشی و مصرفی دیده می شود و پس از انقلاب آنقدر عزت پیدا می کند که همدوش مردان در تمام صحنه های اجتماعی حضور دارد و تا منصب وزارت پیش می رود از نظر عیاری تفاوتی ندارند. وی با نمایش سالهای پیش و پس از انقلاب و تاکید بر آنها به صورت مستقیم این طور القا می کند که مردان ایرانی همان قاتلان تعدیل شده دخترانشان هستند و زنان امروزی تحصیل کرده هنوز هم مطیع شوهر لب از لب باز نمی کنند.
کافی است در بیان موارد اجتماعی کمی انصاف به خرج دهیم و فقط یک ساعت از خانه خارج شویم و زنان در اجتماع را ببینیم و کلاه خود را قاضی کنیم تا منصفانه عزت زن ایرانی پس از انقلاب را ببینیم.
منبع: سینما پرس