به گزارش مشرق، خاطراتت را که ورق میزنی دوست داری بهترین جاهایش را بخوانی. دست بگذاری روی صفحاتی که میدرخشد. قهرمانیهایت را یک به یک مرور کنی. روزهای به یادماندنیات را در ذهن تجسم کنی و فتوحاتت را یک به یک از دیده بگذرانی.
مجتبی جباری فردا که کفشهایش را آویخت کدام صفحه زرین خاطراتش را بارها میخواند؟ قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا؟ قهرمانی در جام ملتهای آسیا؟ صعود به المپیک؟ مرد سال فوتبال آسیا؟ حضور در لیگهای معتبر؟! جباری هیچ یک از این افتخارات را در کارنامه ورزشیاش نمیبیند. نه قهرمانی آسیایی در رده باشگاهی، نه صعود به المپیک که این یکی حسرت 40 ساله فوتبال ایران است. نه قهرمانی و حتی تجربه یکی از سکوهای سهگانه آسیا با تیم ملی و نه مرد سال فوتبال آسیا. بارزترین صفحه کتاب خاطرات مجتبی جباری قهرمانی با استقلال در لیگ ایران است. افتخاری که نصیب خیلیها شده و حتی بودهاند بازیکنانی که اکنون نامی از آنها نیست و این عنوان را به چنگ آوردهاند.
جباری اما با آن همه ویژگی و تفاوت میتوانست در کارنامه ورزشیاش افتخاری چشمگیر را مشاهده کند. افتخاری که احتمالا هر 8 سال یک بار نصیب بازیکنان تیم ملی میشود. مجتبی جباری که سهم بسیاری در صعود تیم ملی به جام جهانی داشت و توانست با نمایش خوبش اسباب صعود تیم ملی را در مرحله مقدماتی و پیشمقدماتی انتخابی بازیهای جام جهانی برزیل فراهم کند میتوانست در جام جهانی نیز بازیگر نقش اول خط میانی تیم ملی باشد و کار به یادماندنی را در برزیل از خود به یادگار بگذارد. نظیر آنچه حمید استیلی در جام جهانی 1998 رقم زد یا آن پاس خلاقانهای که زرینچه ارسال کرد. در جام جهانی 2006 آلمان نیز پرنده خوشاقبالی روی شانههای یحیی گلمحمدی و سهراب بختیاریزاده نشست.
این دو تنها گلزنهای تیم ملی کشورمان در آن جام بودند و جباری نیز میتوانست به مانند این نامها خالق صحنهای ماندگار در بزرگترین آوردگاه فوتبالی کره خاکی باشد. جباری اکنون تصمیمی گرفته که انگشت حیرت را بر دهان همه گذاشته است. جباری پیش از آغاز اردوی آفریقای جنوبی پرده از تمایلاتش برای خداحافظی از تیم ملی برداشته است که از بد ماجرا این تصمیم با موافقت کارلوس کروش هم مواجه شده. جباری به قول خودش رفته است تا جا برای جوانها باز شود! توجیهی که تنها از مخیله او بیرون میآید و نه هیچ عاقله مرد دیگری.
رسانههای اروپایی هر چه به جام جهانی فوتبال نزدیک میشوند بیشتر از گذشته نسبت به غیبت زلاتان ابراهیموویچ و گرت بیل به دلیل حذف تیمهای ملی کشورشان از صعود به جام جهانی ابراز تاسف میکنند که این تنها به دلیل ویژگیهای خاص و منحصر به فرد مشارالیهها است. برای فوتبال ایران نیز تئوریسینهایی همچون جباری که تعدادشان از انگشتان یک دست نیز تجاوز نمیکند به مانند گرت بیل و زلاتان مهم و پراهمیتند.
جباری میتوانست ویترینی از فوتبال ایران را در جام جهانی به معرض دید بگذارد یا دست کم دسترنج زحمات چند ساله مربیان وطنی که از تیمهای نوجوانان، جوانان، امیدها و بزرگسالان اسباب جهش و پیشرفتش را فراهم نمودهاند در جام جهانی نمایان سازد. آری، جباری متعلق به خودش نبود. جباری بیتوجه به تمام کسانی که در راه پیشرفتش گام برداشتند و پیگیرانه منتظر درخشش در جام جهانی و ارسال آن پاسهای خلاقانه بودند از تیم ملی کنارهگیری کرد تا این تصمیم نیز در کنار تمام تصمیمهای غیرمنتظره او قرار بگیرد. شاید هم ویژگی کتاب خاطرات جباری همین باشد؛ غیرمنتظره بودن!
مجتبی جباری فردا که کفشهایش را آویخت کدام صفحه زرین خاطراتش را بارها میخواند؟ قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا؟ قهرمانی در جام ملتهای آسیا؟ صعود به المپیک؟ مرد سال فوتبال آسیا؟ حضور در لیگهای معتبر؟! جباری هیچ یک از این افتخارات را در کارنامه ورزشیاش نمیبیند. نه قهرمانی آسیایی در رده باشگاهی، نه صعود به المپیک که این یکی حسرت 40 ساله فوتبال ایران است. نه قهرمانی و حتی تجربه یکی از سکوهای سهگانه آسیا با تیم ملی و نه مرد سال فوتبال آسیا. بارزترین صفحه کتاب خاطرات مجتبی جباری قهرمانی با استقلال در لیگ ایران است. افتخاری که نصیب خیلیها شده و حتی بودهاند بازیکنانی که اکنون نامی از آنها نیست و این عنوان را به چنگ آوردهاند.
جباری اما با آن همه ویژگی و تفاوت میتوانست در کارنامه ورزشیاش افتخاری چشمگیر را مشاهده کند. افتخاری که احتمالا هر 8 سال یک بار نصیب بازیکنان تیم ملی میشود. مجتبی جباری که سهم بسیاری در صعود تیم ملی به جام جهانی داشت و توانست با نمایش خوبش اسباب صعود تیم ملی را در مرحله مقدماتی و پیشمقدماتی انتخابی بازیهای جام جهانی برزیل فراهم کند میتوانست در جام جهانی نیز بازیگر نقش اول خط میانی تیم ملی باشد و کار به یادماندنی را در برزیل از خود به یادگار بگذارد. نظیر آنچه حمید استیلی در جام جهانی 1998 رقم زد یا آن پاس خلاقانهای که زرینچه ارسال کرد. در جام جهانی 2006 آلمان نیز پرنده خوشاقبالی روی شانههای یحیی گلمحمدی و سهراب بختیاریزاده نشست.
این دو تنها گلزنهای تیم ملی کشورمان در آن جام بودند و جباری نیز میتوانست به مانند این نامها خالق صحنهای ماندگار در بزرگترین آوردگاه فوتبالی کره خاکی باشد. جباری اکنون تصمیمی گرفته که انگشت حیرت را بر دهان همه گذاشته است. جباری پیش از آغاز اردوی آفریقای جنوبی پرده از تمایلاتش برای خداحافظی از تیم ملی برداشته است که از بد ماجرا این تصمیم با موافقت کارلوس کروش هم مواجه شده. جباری به قول خودش رفته است تا جا برای جوانها باز شود! توجیهی که تنها از مخیله او بیرون میآید و نه هیچ عاقله مرد دیگری.
رسانههای اروپایی هر چه به جام جهانی فوتبال نزدیک میشوند بیشتر از گذشته نسبت به غیبت زلاتان ابراهیموویچ و گرت بیل به دلیل حذف تیمهای ملی کشورشان از صعود به جام جهانی ابراز تاسف میکنند که این تنها به دلیل ویژگیهای خاص و منحصر به فرد مشارالیهها است. برای فوتبال ایران نیز تئوریسینهایی همچون جباری که تعدادشان از انگشتان یک دست نیز تجاوز نمیکند به مانند گرت بیل و زلاتان مهم و پراهمیتند.
جباری میتوانست ویترینی از فوتبال ایران را در جام جهانی به معرض دید بگذارد یا دست کم دسترنج زحمات چند ساله مربیان وطنی که از تیمهای نوجوانان، جوانان، امیدها و بزرگسالان اسباب جهش و پیشرفتش را فراهم نمودهاند در جام جهانی نمایان سازد. آری، جباری متعلق به خودش نبود. جباری بیتوجه به تمام کسانی که در راه پیشرفتش گام برداشتند و پیگیرانه منتظر درخشش در جام جهانی و ارسال آن پاسهای خلاقانه بودند از تیم ملی کنارهگیری کرد تا این تصمیم نیز در کنار تمام تصمیمهای غیرمنتظره او قرار بگیرد. شاید هم ویژگی کتاب خاطرات جباری همین باشد؛ غیرمنتظره بودن!