گروه فرهنگی مشرق - روز اول فروردین سال 1393 است و مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی(ع) از فرهنگ میگویند و لزوم نقد در عرصه فرهنگ با منطق محکم و بیان روشن. بیان این مسئله بهانهای میشود برای نوشتن یادداشتهایی انتقادی در خصوص برنامههای رسانه ملی در نوروز 92. حالا که تعطیلات نوروزی به آخر خط رسیده است میتوان با نگاهی جامع به ارزیابی رسانه ملی در نوروز 93 پرداخت. مشرق جریان شناسی برنامههای مختلف رسانه ملی در نوروز 93 را به تدریج و در ضمن یادداشتهایی منتشر میکند. یادداشت سوم در خصوص عملکرد رسانه ملی در ایام فاطمیه است.
«وقتی کار ظرافت بیشتری میطلبد»
تقویم را ورق میزنی و تاریخهای شمسی و قمری یک به یک میآیند و میروند و طبق معمول از رفت و آمد آنها برخی ایام با یکدیگر همزمان میشوند و در این سالها نوبت است که نوروز همزمان شود با روزهای ناراحتی و غم و اندوه خاندان پیامبرت.
به این فکر میکنی که جمع میان نوروز و فاطمیه آن هم برای رسانه ملیای که بناست دانشگاه باشد احتمالا کار زیاد آسانی نیست. این مسئله برایت کاملا واضح و روشن است که در شرایطی که برخی از جشنها با ایام مذهبی تقارن پیدا میکنند کار رسانه ملی ظرافت بیشتری میطلبد. از یک طرف حضرت زهرا(س) شخصیتی است بزرگ، با ویژگیهای خاص و بزرگان و علماء تأکید کردهاند که مردم علاوه بر انجام آداب و رسوم خوبِ نوروز مثل دید و بازدید، حرمت شهادت بیبی دو عالم را حفظ کنند و قطعا مردم نیز به دنبال این حفظ هستند و از طرفی دیگر عید است و نوروز و لازم است برنامههای رسانه ملی دستخوش تغییراتی متناسب با عید و شادی باشند.
«برخی تشکر میکنند»
احتمالا برخی انصاف که بخرج دهند از رسانه ملی به خاطر عملکردش در تلفیق میان نوروز و فاطمیه تشکر میکنند. از دید آنها رسانه ملی در نوروز و فاطمیه توانسته با پخش برنامههای متناسب تا حدی به وظیفهاش عمل کند و از ظرافتی که لازم بود در تلفیق نوروز با فاطمیه انجام دهد به خوبی عبور کند. شاهدشان هم شب و روز شهادت است که شبكه هاي مختلف رسانه ملی برنامههای خود را تغییر دادند و به پخش ويژه برنامههاي مناسبتي پرداختند. آنها از این حرکت خرسندند و به همین خاطر رسانه ملی را مستحق تشکر میدانند. «تو» نیز به آنها میپیوندی و به مسئولان و برنامهسازان خسته نباشید میگویی.
«جوری دیگر هم میشود دید»
اما... از تشکر و خسته نباشید که عبور میکنی به دیدن ماجرا به گونهای دیگر میرسی و در شب و روز شهادت حضرت زهرا(س) برخی برنامههای رسانه ملی را مرور میکنی. ابتدا سری به چند شبکه از تلویزیون میزنی. چند تصویر از بقیع، مسجد پیامبر(ص) و نشان دادن اسامی حضرت زهرا(س) در کنار طرحی اسلیمی که همگی در پس تصویر در حرکتند و مرثیه خوانی و صوتی از سینهزنی که روی تصاویر در حال پخش است. مدتی بعد سخنرانی است و کمی بعدتر دوباره سینهزنی. قسمت متفاوت ماجرا اما گاهی برقراری ارتباط مستقیم است با یکی از حرمهای شریف و مجری و گزارشگری که خودش را در پس جملات ادبی سنگین پنهان کرده است. همین! و واقعا و انصافا همین! و در رادیو نیز ماجرا همین است و در لابهلای پخش سینهزنیها مجری میآید و چیزی میگوید و میرود و احتمالا آرزو میکند زودتر این روز تمام شود و برنامهها عادی شوند!
«ایدههای جدیدت آرزوست»
به تاریخ و برنامههای گذشته رسانه ملی که مراجعه میکنی به این نتیجه میرسی که مدتهاست رسانه ملی به گونهای در ایام عزاداری برنامه پخش میکند که هر مخاطب سادهای مواد لازم آن برنامه را از حفظ است و در این سالها حرکتی در جهت اصلاح این روند و یا تزریق خلاقیت در برنامهها دیده نشده و نمیشود. برنامههای امسال تفاوتی با سال گذشته و سالهای قبل ندارند و اگر نباشد تقویم مخاطبان متوجه این نمیشوند که این برنامه عزاداری از امسال بوده است و یا سال قبل. به این فکر میکنی که خلاقیت در کجا به خاک سپرده شده است؟! و جای خالی چند برنامه ترکیبی جذاب و متفاوت، مستندهای مرتبط و برنامههایی که از این حالت مرده دربیایند را به شدت حس میکنی.
«مخاطب این برنامهها کیست؟»
حالا مخاطبان را در ذهنت دستهبندی میکنی، بخش قابل توجهی از جامعه را که متدینین تشکیل میدهند که برایشان این مسائل مهم است و به طور منظم در مراسمات مذهبی شرکت میکنند و نگاه ویژهای به این مسئله دارند. برای این دسته که گذرِ طرحی اسلیمی و عکسی از بقیع و صوت سینهزنی روی آن، هیچگونه جذابیت و ارتقاء معرفتی به همراه ندارد!
آن دسته از مخاطبانی هم که زیاد مذهبی نیستند که اساسا اینگونه برنامههای تلویزیون را نمیبینند و اوقاتشان را به گونهای دیگر میگذرانند. میماند مخاطبی که آنها را خاکستری مینامی و مخاطبانی هستند نه اینطرفی نه آنطرفی. از خودت سئوال میکنی، یک سئوال اساسی و مهم که دوست داری برنامهسازان و مدیران رسانه ملی نیز این سئوال را از خودشان بپرسند:
«آیا چنین مخاطبی از دیدن چنین برنامههایی احساس لذت میکند و ذهنش جلب میشود برای نوشیدن جرعهای معرفت از برنامههای رسانه ملی و شاید تغییری در نگرشش و رفتارش در زندگی؟!»
«راه علاج چیست؟»
به دنبال راه علاج میگردی و راه علاج را در خود رسانه ملی مییابی. چگونه است که برای برنامههای عید و شادی و بسیاری از موضوعات دیگر خلاقیت در میان مدیران و برنامهسازان موج میزند اما وقتی کار به برنامهای برای عزا میرسد خلاقیت در گورستانی مدفون میشود؟!
و میدانی که اگر این برنامهسازان و مدیران بخواهند و اراده کنند میتوانند متفاوتترین و جذابترین برنامهها را تولید کنند. مخاطب نیز قطعا با اولین تغییر با آنها همراه شده و در این روزها مخاطبان مانند کسانی میمانند که مدتها برای هر وعده غذایشان قرمه سبزی خوردهاند و در این شرایط حتی یک املت ساده میتواند برایشان متنوعترین غذا باشد. پس اگر ذرهای اندیشه و کار و برنامه جدید دیده شود قطعا مورد توجه قرار خواهد گرفت. و کسی چه میداند شاید به همین زودیها و در همین نزدیکیها نو شدن نوروزها به نو شدن برنامههای رسانه ملی در ایام عزا سرایت کند و برنامههایی جدید و نو را در ایام عزا شاهد باشی. امید که میتوانی داشته باشی؟ نمیتوانی؟!
«وقتی کار ظرافت بیشتری میطلبد»
تقویم را ورق میزنی و تاریخهای شمسی و قمری یک به یک میآیند و میروند و طبق معمول از رفت و آمد آنها برخی ایام با یکدیگر همزمان میشوند و در این سالها نوبت است که نوروز همزمان شود با روزهای ناراحتی و غم و اندوه خاندان پیامبرت.
به این فکر میکنی که جمع میان نوروز و فاطمیه آن هم برای رسانه ملیای که بناست دانشگاه باشد احتمالا کار زیاد آسانی نیست. این مسئله برایت کاملا واضح و روشن است که در شرایطی که برخی از جشنها با ایام مذهبی تقارن پیدا میکنند کار رسانه ملی ظرافت بیشتری میطلبد. از یک طرف حضرت زهرا(س) شخصیتی است بزرگ، با ویژگیهای خاص و بزرگان و علماء تأکید کردهاند که مردم علاوه بر انجام آداب و رسوم خوبِ نوروز مثل دید و بازدید، حرمت شهادت بیبی دو عالم را حفظ کنند و قطعا مردم نیز به دنبال این حفظ هستند و از طرفی دیگر عید است و نوروز و لازم است برنامههای رسانه ملی دستخوش تغییراتی متناسب با عید و شادی باشند.
«برخی تشکر میکنند»
احتمالا برخی انصاف که بخرج دهند از رسانه ملی به خاطر عملکردش در تلفیق میان نوروز و فاطمیه تشکر میکنند. از دید آنها رسانه ملی در نوروز و فاطمیه توانسته با پخش برنامههای متناسب تا حدی به وظیفهاش عمل کند و از ظرافتی که لازم بود در تلفیق نوروز با فاطمیه انجام دهد به خوبی عبور کند. شاهدشان هم شب و روز شهادت است که شبكه هاي مختلف رسانه ملی برنامههای خود را تغییر دادند و به پخش ويژه برنامههاي مناسبتي پرداختند. آنها از این حرکت خرسندند و به همین خاطر رسانه ملی را مستحق تشکر میدانند. «تو» نیز به آنها میپیوندی و به مسئولان و برنامهسازان خسته نباشید میگویی.
«جوری دیگر هم میشود دید»
اما... از تشکر و خسته نباشید که عبور میکنی به دیدن ماجرا به گونهای دیگر میرسی و در شب و روز شهادت حضرت زهرا(س) برخی برنامههای رسانه ملی را مرور میکنی. ابتدا سری به چند شبکه از تلویزیون میزنی. چند تصویر از بقیع، مسجد پیامبر(ص) و نشان دادن اسامی حضرت زهرا(س) در کنار طرحی اسلیمی که همگی در پس تصویر در حرکتند و مرثیه خوانی و صوتی از سینهزنی که روی تصاویر در حال پخش است. مدتی بعد سخنرانی است و کمی بعدتر دوباره سینهزنی. قسمت متفاوت ماجرا اما گاهی برقراری ارتباط مستقیم است با یکی از حرمهای شریف و مجری و گزارشگری که خودش را در پس جملات ادبی سنگین پنهان کرده است. همین! و واقعا و انصافا همین! و در رادیو نیز ماجرا همین است و در لابهلای پخش سینهزنیها مجری میآید و چیزی میگوید و میرود و احتمالا آرزو میکند زودتر این روز تمام شود و برنامهها عادی شوند!
«ایدههای جدیدت آرزوست»
به تاریخ و برنامههای گذشته رسانه ملی که مراجعه میکنی به این نتیجه میرسی که مدتهاست رسانه ملی به گونهای در ایام عزاداری برنامه پخش میکند که هر مخاطب سادهای مواد لازم آن برنامه را از حفظ است و در این سالها حرکتی در جهت اصلاح این روند و یا تزریق خلاقیت در برنامهها دیده نشده و نمیشود. برنامههای امسال تفاوتی با سال گذشته و سالهای قبل ندارند و اگر نباشد تقویم مخاطبان متوجه این نمیشوند که این برنامه عزاداری از امسال بوده است و یا سال قبل. به این فکر میکنی که خلاقیت در کجا به خاک سپرده شده است؟! و جای خالی چند برنامه ترکیبی جذاب و متفاوت، مستندهای مرتبط و برنامههایی که از این حالت مرده دربیایند را به شدت حس میکنی.
«مخاطب این برنامهها کیست؟»
حالا مخاطبان را در ذهنت دستهبندی میکنی، بخش قابل توجهی از جامعه را که متدینین تشکیل میدهند که برایشان این مسائل مهم است و به طور منظم در مراسمات مذهبی شرکت میکنند و نگاه ویژهای به این مسئله دارند. برای این دسته که گذرِ طرحی اسلیمی و عکسی از بقیع و صوت سینهزنی روی آن، هیچگونه جذابیت و ارتقاء معرفتی به همراه ندارد!
آن دسته از مخاطبانی هم که زیاد مذهبی نیستند که اساسا اینگونه برنامههای تلویزیون را نمیبینند و اوقاتشان را به گونهای دیگر میگذرانند. میماند مخاطبی که آنها را خاکستری مینامی و مخاطبانی هستند نه اینطرفی نه آنطرفی. از خودت سئوال میکنی، یک سئوال اساسی و مهم که دوست داری برنامهسازان و مدیران رسانه ملی نیز این سئوال را از خودشان بپرسند:
«آیا چنین مخاطبی از دیدن چنین برنامههایی احساس لذت میکند و ذهنش جلب میشود برای نوشیدن جرعهای معرفت از برنامههای رسانه ملی و شاید تغییری در نگرشش و رفتارش در زندگی؟!»
«راه علاج چیست؟»
به دنبال راه علاج میگردی و راه علاج را در خود رسانه ملی مییابی. چگونه است که برای برنامههای عید و شادی و بسیاری از موضوعات دیگر خلاقیت در میان مدیران و برنامهسازان موج میزند اما وقتی کار به برنامهای برای عزا میرسد خلاقیت در گورستانی مدفون میشود؟!
و میدانی که اگر این برنامهسازان و مدیران بخواهند و اراده کنند میتوانند متفاوتترین و جذابترین برنامهها را تولید کنند. مخاطب نیز قطعا با اولین تغییر با آنها همراه شده و در این روزها مخاطبان مانند کسانی میمانند که مدتها برای هر وعده غذایشان قرمه سبزی خوردهاند و در این شرایط حتی یک املت ساده میتواند برایشان متنوعترین غذا باشد. پس اگر ذرهای اندیشه و کار و برنامه جدید دیده شود قطعا مورد توجه قرار خواهد گرفت. و کسی چه میداند شاید به همین زودیها و در همین نزدیکیها نو شدن نوروزها به نو شدن برنامههای رسانه ملی در ایام عزا سرایت کند و برنامههایی جدید و نو را در ایام عزا شاهد باشی. امید که میتوانی داشته باشی؟ نمیتوانی؟!