به گزارش مشرق، باخبر نوشت: برای مردم باصفای بوشهر، «فوتبال»، پازلی از فرهنگ بومی بندری شان است. پازلی که در عرف، سنت و آیین آنها جا دارد. آنها با فوتبال زندگی میکنند، با شکست تیمهای محبوبشان اشک میریزند و با گلهایشان عقدههایشان را میشورند. آنها با فوتبال حرص میخوردند، عصبی میشوند، داد میکشند و از ته دل میخندند و شارژ میشوند. برای مردم با مرام بوشهر، فوتبال فراتر از یک ورزش است. وسیله نیست. هدف هم نیست، ولی عشق است. مردم بوشهر اعتقاد دارند که کسی که شنا بلد نباشد، با فن ماهیگیری آشنا نباشد، ماهی را دوست نداشته باشد و فوتبال را بلد نباشد «بوشهری» هم نمیتواند باشد. این اعتقاد دیرینه مردم باعث شده که این شهر بندری همیشه لنگرگاه توپ و فوتبال باشد. آنها ادبیات، شعر، داستان، سرود و حتی اعتقادات مذهبی و ماورایی را با فوتبال در میآمیزند.[۱] به عنوان مثال در ماههای عزاداری (محرم الاحرام و صفرالمظفر) که مسابقات فوتبال برگزار میشد، شعارهای حمایتی از تیم خود را در قالب نوحههای سینه زنی میسرودند: «ضرب توپ» چو بر تور جوان آمد/ «کبگانی» در زمین در ندا آمد» و یا «پاره گشته تور جوان، کاپ از دست رفته... آخ واویلا» و یا هنگام مقابله با تیم فوتبال استانهای دیگر، در همین ماههای سوگواری میسرودند: «عزادار! عزادار! عزای خوزستان است، عزادار/ زین عزا خوزستان غمین است، عزادار..»
در کنار همه اینها توسل به امام (ع)، امامزاده، پیر، منبر، نذر و حتی خرافه، جای خود داشت. مجموعه عملیاتی که زنان عامل اصلی و محرک آن بودند، اعتقاد به منبر دهدشتی در بعضی از هواداران ایرانجوان چنان بود که بعضی از آنها شبانه و به دور از چشم، تا صبح این منبر را میگرفتند و از آن تقاضای حاجت میکردند. هواداران شاهین هم بیشتر به امامزاده عبدالمهیمن و محمد باقر میرفتند. در این وانفسا، کار تا آنجا پیش میرفت که پای «مهره مار» و «اُوسه» کردن مهره در پشت دروازه تیم حریف هم به میان آمد. نوشتن دعاهای مختلف و بست آن به لباس بازیکنان، دواخور کردن (دعایی مورد نظر که در آب آشامیدنی سه بار گردانده شود!) بازیکن تیم حریف، قربانی کردن گوسفند در مقابل پای بازیکنان تیم، نصب و الحاق نمک و نظربُر به بازیکنان، عبور دادن بازیکنان از زیر قرآن مجید، پاشیدن آب به هنگام خروج بازیکن از خانه به پشت پای او و به راه انداختن دود زاغ و اسپند برای رفع بدشگونی قسمتی از کارهایی بود که توسط زنان بوشهری وارد فرهنگ سنتی فوتبال ایرانی ما شد که با سرایت این فرهنگ به نقاط دیگر، حتی امروز هم شاهد دیدن بخشی از این حرکات در فوتبال امروزمان هستیم! آری! « فوتبال» برای مردم بوشهر بسیار فراتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم. مردمی که اعتقاد دارند این زمین گرم دیار آنها بود که برای اولین بار با توپ آشنا شد و برای اولین بار در ایران توپ گرد جادویی در زمین آنها، این بوشهری غریب به زمین خورد. از همین رو خود را محق میدانند که حرف اول فوتبال را در ایران خودشان بزنند. خود را به نوعی بانی پیر و پیشکسوت این ورزش عجیب میدانند. برای همین فوتبال بوشهر و به بچههای آن، بخصوص شاهین و ایرانجوان را بسیار دوست میدارند. بنا بر همین منطق نانوشته مردم بوشهر برای فوتبال و بچههای بومیش (شاهین- ایرانجوان) احترام بسیاری قائل و جایگاه آنان را فراتر از یک رویداد و اتفاق ورزشی میدانند. یک مهرورزی بیبدیل که در رگ و پیهایشان پیوسته جاری است. از همین رو باشگاههای ایرانجوان و شاهین برای آنها به عنوان یکی از شاخصهای هویت بخش حوزه اجتماعی و جامعهشناسی، قابل اعتنا و بررسی است. مردمی که با خاطره شکست دادن تیمهای انگلیسی و میدانهای رویایی محمودآباد، اکبار، باسیدون، زمین پاساژ ملت فعلی، رئوفیه، کوتی، امامزاده، سرتل، دواس، بهمنی، جفره، ظلم آباد، جبری، بیت الحزن معروف به «بیت الحزن» صفا میکنند و نامهایی چون:
پور صباغ ،علی اکبر کبگانیان، عبدالمحمدزنگویی، عبدالمحمدپوربهی، و ... برایشان الهامآمیز است و نامهایی چون: دلو، مَخال ، کلامو، سورکی، هَبو، حراجی و ... برایشان نشاطآور است و نامهایی چون: گشویی، شمسا، غریب زاده، حسن پور، جلیلی، فرهومند، فکی و ... خاطره انگیز است و نامهایی چون: تورانی،«احمد رزمی» و «رضا ماهینی» نخستین دعوت شدگان به تیم ملی در سال ۱۳۴۲، ابراهیم زاده (نخستین بازیکن ثابت تیم ملی)، نسترن و ملاح زاده ( نخستین کاپیتانهای تیم ملی) گشویی، شمسا، تورانی و بکاء (نخستین مربیان تیم ملی) و ... توأم با افتخار است. مردمی که بوشهررا جزء چهار قدرت نخست (تهران- خوزستان- بوشهر – اصفهان) میدانستند و با پیروزیها قاطع ۱۵ بر صفر بر هرمزگان و هفت بر صفر بر فارس و ده بر یک شاهین بر تراکتورسازی (۱۳۵۱) حال میکنند و تأسف میخورند.»
[۱]. در
عید شعبان ۱۳۸۹ که تیم فوتبال شاهین در اولین بازی خود در لیگ برتر در
برابر صنعت نفت آبادان قرار داشت، برای پیروزی بر حریف تیم شاهین به همراه
اداره کل استاندارد و راهنمایی و رانندگی بوشهر یک بسته کوچک تبلیغاتی
طراحی کرده بودند که به همراه ۳ عدد شکلات در یک پلاستیک کوچک قرار داشت.
در این بسته ضمن ارائه شعار رعایت مسائل راهنمایی و رانندگی و پند و اندرز
اجتماعی نوشته شده بود: « با آرزوی موفقیت و پیروزی تیم شاهین بوشهر در
بازی امروز».
در این بازی تیم شاهین با نتیجه یک بر دو شکست خورد.
[۲]. برای احمد رزمی در آن سالها شعر دیگری هم میخوانده اند: «کی پاهاش منتیلیه، احمد رزمی/ سرش نارگیلیه، احمد رزمی»
[۳]. بعد از هفت سال گاو ماده زایید، اشاره به شکست ایرانجوان توسط شاهین بعد از گذشت هفت سال در دهه چهل شمسی است