مشرق- موضوع نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد، همچنان سوژه رسانه هاى داخل و خارج کشور است و تحلیل ها پیرامون چرایى بروز این مسأله و پیامدهاى احتمالى آن ادامه دارد٠
صرف نظر از ویژگی ها و گرایشات فکری و سیاسی خود آقاى ابوطالبى که تقریبا" نسبتى با آنچه پیش آمده است ندارد، و صرف نظر از برخى پشت پرده هاى این معرفى و اختلاف نظر بر سرمعرفی وی، نکات زیر در خور توجه است٠
١)سازمان ملل متحد به عنوان مهمترین سازمان بین المللى،اگر چه در کشور امریکا قرار دارد اما سازمانى است مستقل و متعلق به کشورهاى عضو که حتى بودجه آن توسط کشورهاى عضو تأمین مى شود و اتفاقا" امریکا جزو بدهکارترین کشورها به این سازمان است! ضمن اینکه بر اساس قرارداد مقر نیز نه تنها امریکا نمی تواند مانعی برای حضور نمایندگان کشورهای عضو ایجاد کند بلکه موظف است تسهیلات لازم را برای انجام ماموریت نمایندگان کشور های دیگر در این سازمان فراهم کند و این اقدام امریکا نقض قانون مقر هم هست.
لذا رفتار امریکا در مورد نماینده جمهورى اسلامى ایران، نقض صریح این استقلال و تحمیل تصمیمات این کشور به یک سازمان بین المللی است که هرچند اولین بار نبوده اما نمونه قابل توجهى در اینخصوص محسوب می شود٠ همین نمونه ثابت مى کند ایالات متحده امریکا صلاحیت میزبانى سازمان ملل متحد را ندارد و کشورهاى عضو باید هر چه سریعتر براى این مشکل چاره اندیشى کنند٠
٢)نحوه برخورد نهادهاى حاکمیتى امریکا با نماینده کشورمان در سازمان ملل، از سنا گرفته تا کنگره و سرانجام شخص رییس جمهور امریکا، آنهم در مقطعى که دوران بى سابقه اى از تعامل دولت ایران با دولت امریکا را شاهد هستیم، از این واقعیت پرده بر مى دارد که امریکایى هاى عنود پاسخ حسن نیت دولتمردان یازدهم را با حسن نیت نخواهند داد و وراى لبخندهاى ظاهری شان، برخوردشان با ما کماکان برخورد گرگ با میش است؛ رفتاری که نمونه دیگر آنرا همین روزها در مصادره اموال برخی شرکت های خصوصی ایران بر اساس اتهامات واهی شاهد بودیم. ضمنا" اگر بدانیم ابوطالبى گزینه شخص رییس جمهور بوده است، رفتار امریکایى ها معنى دارتر هم مى شود!
٣)رفتار دولتمردان امریکا در عین حال براى جریان سیاسی و فکرى ظاهرا"روشنفکر و واداده غربى که گمان مى کنند با یک لبخند و قدرى انعطاف و خوش رویى و تغییر الفاظ و ادبیات مى توان همه مشکلات را حل و فصل کرد، مى تواند درس آموز باشد؛ درسى در جهت اصولگرایى و سرسختی در قبال آنچه حیثیت و عزت امریکایی می پندارند، اما متأسفانه برخى چهره هاى این جریان که دولت را نیز به کوتاه آمدن در صحنه بین المللی و دادن امتیازات بیشترتشویق می کنند، ثابت کردند استعداد شاگردى غربی ها را هم ندارند؛ چرا که یکى با ساده کردن موضوع، پیشنهاد معرفى سریع فرد دیگرى به جاى ابوطالبى را داد و آن دیگرى غافل از سرمایه گذارى امام راحل و به تبع امام، حمایت ملیونها ایرانى در سراسرکشور از این ماجرا، باگمانى باطل، تسخیر لانه جاسوسى امریکا را ملک شخصى خود و برخى دوستانش پنداشت وآمادگى اش براى عذر خواهى از امریکا را اعلام کرد!
این جریان که سالها نان بالا رفتن از دیوار لانه جاسوسى را خورد و دیگران را با چماق سازشکارى و اسلام امریکایى از میدان خارج کرد، امروز تلاش مى کند با تغییر چهره و اظهار ندامت از گذشته خود، تنور جدیدى را گرم و نان تازه اى براى خود طبخ کند؛ غافل از اینکه مردم و فرزندان انقلاب اجازه معامله بر سر دارایى هاى انقلاب و عزت ملت ایران را به آنها نخواهند داد٠
٤)ضمن اذعان به نقش خصومت و کینه توزی آمریکایی ها در بوجود آمدن این مشکل، اما نمی توان ازسهم بى تدبیرى بخش سیاست خارجی دولت یازدهم در این ماجرا که تبعاتش هنوز ادامه دارد چشم پوشی کرد.
آنچه پیش آمد کرده، آزمونی است برای سیاست خارجی و شخص رییس جمهور تا برون رفت از این مخمصه را به نحوی تدبیر کنند که عزت، حکمت و مصلحت یکجا به نمایش گذاشته شود. آنچه می تواند هزینه پرداخت شده را جبران کند، درس آموزى دولت براى نگاه واقع بینانه تر به غرب و بویژه امریکا،عدم عقب نشینی و پیگیری مجدانه حقوق ملت ایران در این باره از مسیر قانونی و پاسخ مناسب و به موقع به این بی حرمتی است٠
امیدواریم استعداد دولتمردان یازدهم در درس آموزی، بیش از به ظاهر دوستان اصلاح طلب دولت باشد!
*مهدى فضائلى
صرف نظر از ویژگی ها و گرایشات فکری و سیاسی خود آقاى ابوطالبى که تقریبا" نسبتى با آنچه پیش آمده است ندارد، و صرف نظر از برخى پشت پرده هاى این معرفى و اختلاف نظر بر سرمعرفی وی، نکات زیر در خور توجه است٠
١)سازمان ملل متحد به عنوان مهمترین سازمان بین المللى،اگر چه در کشور امریکا قرار دارد اما سازمانى است مستقل و متعلق به کشورهاى عضو که حتى بودجه آن توسط کشورهاى عضو تأمین مى شود و اتفاقا" امریکا جزو بدهکارترین کشورها به این سازمان است! ضمن اینکه بر اساس قرارداد مقر نیز نه تنها امریکا نمی تواند مانعی برای حضور نمایندگان کشورهای عضو ایجاد کند بلکه موظف است تسهیلات لازم را برای انجام ماموریت نمایندگان کشور های دیگر در این سازمان فراهم کند و این اقدام امریکا نقض قانون مقر هم هست.
لذا رفتار امریکا در مورد نماینده جمهورى اسلامى ایران، نقض صریح این استقلال و تحمیل تصمیمات این کشور به یک سازمان بین المللی است که هرچند اولین بار نبوده اما نمونه قابل توجهى در اینخصوص محسوب می شود٠ همین نمونه ثابت مى کند ایالات متحده امریکا صلاحیت میزبانى سازمان ملل متحد را ندارد و کشورهاى عضو باید هر چه سریعتر براى این مشکل چاره اندیشى کنند٠
٢)نحوه برخورد نهادهاى حاکمیتى امریکا با نماینده کشورمان در سازمان ملل، از سنا گرفته تا کنگره و سرانجام شخص رییس جمهور امریکا، آنهم در مقطعى که دوران بى سابقه اى از تعامل دولت ایران با دولت امریکا را شاهد هستیم، از این واقعیت پرده بر مى دارد که امریکایى هاى عنود پاسخ حسن نیت دولتمردان یازدهم را با حسن نیت نخواهند داد و وراى لبخندهاى ظاهری شان، برخوردشان با ما کماکان برخورد گرگ با میش است؛ رفتاری که نمونه دیگر آنرا همین روزها در مصادره اموال برخی شرکت های خصوصی ایران بر اساس اتهامات واهی شاهد بودیم. ضمنا" اگر بدانیم ابوطالبى گزینه شخص رییس جمهور بوده است، رفتار امریکایى ها معنى دارتر هم مى شود!
٣)رفتار دولتمردان امریکا در عین حال براى جریان سیاسی و فکرى ظاهرا"روشنفکر و واداده غربى که گمان مى کنند با یک لبخند و قدرى انعطاف و خوش رویى و تغییر الفاظ و ادبیات مى توان همه مشکلات را حل و فصل کرد، مى تواند درس آموز باشد؛ درسى در جهت اصولگرایى و سرسختی در قبال آنچه حیثیت و عزت امریکایی می پندارند، اما متأسفانه برخى چهره هاى این جریان که دولت را نیز به کوتاه آمدن در صحنه بین المللی و دادن امتیازات بیشترتشویق می کنند، ثابت کردند استعداد شاگردى غربی ها را هم ندارند؛ چرا که یکى با ساده کردن موضوع، پیشنهاد معرفى سریع فرد دیگرى به جاى ابوطالبى را داد و آن دیگرى غافل از سرمایه گذارى امام راحل و به تبع امام، حمایت ملیونها ایرانى در سراسرکشور از این ماجرا، باگمانى باطل، تسخیر لانه جاسوسى امریکا را ملک شخصى خود و برخى دوستانش پنداشت وآمادگى اش براى عذر خواهى از امریکا را اعلام کرد!
این جریان که سالها نان بالا رفتن از دیوار لانه جاسوسى را خورد و دیگران را با چماق سازشکارى و اسلام امریکایى از میدان خارج کرد، امروز تلاش مى کند با تغییر چهره و اظهار ندامت از گذشته خود، تنور جدیدى را گرم و نان تازه اى براى خود طبخ کند؛ غافل از اینکه مردم و فرزندان انقلاب اجازه معامله بر سر دارایى هاى انقلاب و عزت ملت ایران را به آنها نخواهند داد٠
٤)ضمن اذعان به نقش خصومت و کینه توزی آمریکایی ها در بوجود آمدن این مشکل، اما نمی توان ازسهم بى تدبیرى بخش سیاست خارجی دولت یازدهم در این ماجرا که تبعاتش هنوز ادامه دارد چشم پوشی کرد.
آنچه پیش آمد کرده، آزمونی است برای سیاست خارجی و شخص رییس جمهور تا برون رفت از این مخمصه را به نحوی تدبیر کنند که عزت، حکمت و مصلحت یکجا به نمایش گذاشته شود. آنچه می تواند هزینه پرداخت شده را جبران کند، درس آموزى دولت براى نگاه واقع بینانه تر به غرب و بویژه امریکا،عدم عقب نشینی و پیگیری مجدانه حقوق ملت ایران در این باره از مسیر قانونی و پاسخ مناسب و به موقع به این بی حرمتی است٠
امیدواریم استعداد دولتمردان یازدهم در درس آموزی، بیش از به ظاهر دوستان اصلاح طلب دولت باشد!
*مهدى فضائلى