گروه بینالملل مشرق - توطئه غربی- صهیونیستی جان کری برای حل و فصل آرمان فلسطین به نفع رژیم صهیونیستی که در خلال سفرهای متعدد وی به منطقه از زمان تصدی وزارت خارجه آمریکا در اولویت فعالیتهای کری بوده، تعریفهای حقوقی و ابعاد و پیامدهای خاصی در منطقه دارد که آشنایی با زوایای پنهان آن، عمق خطرات این توطئه برای از بین بردن آرمان فلسطین بویژه در سایه مشغولیت کنونی رژیم های عربی را بیش از پیش نشان میدهد.
آنچه در این مقاله آمده، تعریف علمی طرح کنفدرالی اردن و فلسطین از دیدگاه ادبیات سیاسی و بررسی پیامدها و خطرات آن برای آرمان جهان اسلام و نحوه تعامل کشورهای ذیربط با این پدیده شوم است:
اتحادیه های فدرالی و کنفدرالی
اتحادیه کنفدرالی در ادبیات سیاسی به معنی اتحاد بین دو دولت یا بیشتر است که استقلال کاملی برای خود داشته باشند، این اتحاد بعد از عقد قراردادی صورت می گیرد که اهداف مشترک دارند و با مشارکت یکدیگر به دنبال تحقق این هدفها بر میآیند. هر عضو در اتحادیه کنفدرالی از شخصیت مستقلی برای خود برخودار است، این اتحادیه از سوی هیئتهای مشترک اداره می شود و نمایندگانی از هر دولت در این هیئتها حضور دارند که مجمع عمومی یا کنگره نامیده میشوند. عناصر این هیئتها، تصمیمات را به صورت اشتراکی اتخاذ می کنند، بعد از موافقت کشورهای عضو این تصمیمات قابل اجرا خواهد بود.
در اتحادیه کنفدرالی، دولتها استقلال کامل خود را دارند و بر اساس برخی منافع نظامی یا اقتصادی یا سیاسی با هم متحد می شوند، این موضوع را در مورد اتحادیه اروپا می توان دید.
دولت فدرال اما به معنی ایجاد اتحاد بین اقلیم های متعدد یک مجموعه سرزمینی است که به صورت اختیاری و بر اساس اهداف مشترک و سرنوشت مشترک صورت می گیرد. دولت هایی مانند آمریکا، استرالیا و مکزیک و سوئیس از جمله این دولتها بودند و هم اکنون نیز بیش از 30 دولت در دنیا هستند که به صورت فدرالی اداره می شوند.
بنابراین دولت فدرالی یک دولت واحد است که رژیم های قانونی متعددی دارد و هر کدام از اقلیم ها رژیم قانونی خاص و خودمختاری خود را دارند، اما در نهایت تحت نظارت قانون اساسی فدرالی اداره می شوند.
تفاوتهای دولت فدرال و کنفدرال
- هر کدام از دولتهای اعضای کنفدرالی سیاست خارجی و نمایندگی دیپلماتیک خاص خود را در مجامع بین المللی دارد. اما عناصر دولت های فدرالی این حق را ندارند و حق داشتن سیاست خارجی و نمایندگی دیپلماتیک منحصر به مقام اجرایی دولت مرکزی فدرالی است.
- دولت های کنفدرالی حق اعلام جنگ را دارند، اما اجزای دولت فدرال این حق را ندارند و این تصمیم را دولت مرکزی اتخاذ می کند.
- جنگ در میان اقلیم های دولت فدرالی جنگ داخلی شمرده می شود، اما جنگ در میان عناصر دولت های کنفدرالی جنگ بینالمللی است.
- هر اقدام غیر قانونی از سوی اعضای دولت های کنفدرالی متوجه کشور عامل آن است، اما در دولت های فدرال عکس این موضوع اجرا میشود.
- در اتحادیه های کنفدرالی هر کدام از اعضا به علت استقلالی که دارند میتوانند از اتحادیه خارج شوند، اما در دولت های فدرال اقلیمها این حق را ندارند و بخش جدایی ناپذیر از دولت مرکزی فدرال هستند.
- شهروندان اتحادیه های کنفدرالی تابعیت کشور خود را دارند و یک تابعیت واحد برای این اتحادیه وجود ندارد، اما در دولت فدرال یک تابعیت واحد وجود دارد.
- در اتحادیه های کنفدرالی به اندازه اعضای موجود، رئیس جمهور و سران کشورها وجود خواهند داشت، اما در دولت های فدرال تنها یک نفر به عنوان رئیس دولت وجود دارد.
سیاست خارجی اردن در قبال آرمان فلسطین:
اردن مناسبات محکمی با طرف فلسطینی دارد، این مناسبات به علت عمق تاریخی و ارتباط قوی بین دو طرف است، سیاست خارجی اردن نیز ارتباط مستحکمی با آرمان فلسطین دارد، عمان آرمان فلسطین را محور اصلی سیاست خارجی خود معرفی کرده است، البته یکی دیگر از اهداف اصلی سیاست خارجی این کشور حفاظت از منافع عالی آن است که این موضع می تواند از طریق سهم داشتن در ایجاد دولت فلسطینی از طریق مذاکرات با اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطینی محقق شود. اردن عدم ایجاد دولت فلسطین را تهدیدی امنیتی برای خود و عاملی برای اجرای سیاست مهاجرت اجباری فلسطینی ها به سرزمین جایگزین می داند.
با وجود تلاش های دیپلماتیک اردنیها با طرف اسرائیلی برای حل قضیه فلسطین، مناسبات دوجانبه اردن و اسرائیل به شاخصها و عوامل زیر بستگی دارد:
- اسرائیل به دنبال سازش آنی است، اما اردن به حل ریشه ای مسایل می اندیشد، یعنی مفهوم سازش از دیدگاه دو طرف متفاوت است و اسرائیل به دنبال اجرای سیاست های خود بدون پاسخ به مطالبات دوره سازشی می کند که آن را امضا کرده است.
- سیاست اسرائیل مبتنی بر سهل انگاری در اجرای تعهدات خود است، البته مدت زمان زیادی است که اردن نقش مهمی در فعال سازی گفتگوها و ابتکار سازش با طرف اسرائیلی دارد. دیوید شنکر می گوید که منافع اردن در مذاکرات سازش بر اساس تاثیر مستقیمی است که این مذاکرات بر امنیت و ثبات اردن دارد.
فهرست منافع اردنیها از این مذاکرات از سه جنبه قابل بررسی است:
الف:مردم شناختی: در اردن بیش از سه میلیون و نیم فلسطینی تا سال 2008 زندگی می کردهاند و این شهروندان و پناهندگان روی حق بازگشت و دریافت خسارت در صورت رسیدن به توافق نهایی اهتمام ویژه ای دارند. علاوه بر اینکه میزان زیادی از اردنی ها نیز اصالت فلسطینی دارند که عدم درج این بند در تفاهم نهایی می تواند پیامدهای وخیمی برای اردن داشته باشد.
ب:اقتصاد: بازار فلسطین، مرکزی برای صادرات اردن است. در سال 2010 مجموع صادرات اردن به فلسطین بالغ بر 25 میلیون دلار بود و این مناسبات اقتصادی منافع دو جانبه برای طرفها دارد.
ج: امنیت: شکی نیست که امنیت اردن در صورت پیشرفت در روند سازش اسرائیل و فلسطین بیشتر تقویت خواهد شد، یعنی ثبات در کرانه باختری رود اردن می تواند سواحل ساحلی این رود را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
نگرانیهای مواضع ملت های اردن و فلسطین
واکنشهای شتابزده مردمی فلسطینیها و اردنیها در قبال درز اطلاعات از طرح جان کری وزیر خارجه آمریکا برای حل و فصل درگیری های عربی اسرائیلی و ایجاد دولت کنفدرالی اردن و فلسطین و رد حق بازگشت آوارگان فلسطینی، میزان نگرانیهای دو ملت از این طرح را نشان می دهد. آنها از برخی نتایج و پیامدهای این مسایل مانند مرزها و آوارگان و مقدسات اسلامی اطلاع دارند و این می تواند به صورت مستقیم بر هویت دولت های منطقه بویژه اردن و فلسطین و سرنوشت ملت های آنها تاثیر بگذارد.
در طرف اردنی نیز اظهارات رسمی حاکی از نگرانی های جدی در این سطح است، این مواضع البته کمکی در پاسخ به سوالات موجود نسبت به سفرهای مکرر جان کری به منطقه نمی کند و نمی تواند ترس ملت های منطقه را که به مرور زمان افزایش می یابد، کاهش دهد. اوضاع هنگامی بدتر می شود که رسانه های عبری زبان نیز نسبت به مواضع رسمی اردن تشکیک می کنند و این اخبار و گزارش ها واکنش رسمی و واضحی از سوی دولت اردن نمی یابد و اردن سیاست سکوت و نادیده گرفتن این اخبار را در پیش گرفته است.
روزنامه هاآرتص در شماره روز 28 ژانویه سال 2013 در گزارشی نوشت که اردن حضور فلسطینی ها در مرزها را رد می کند و با پرداخت خسارت به آوارگان و بین المللی سازی قدس موافق است. بر اساس این گزارش مقامات اردن می دانند که دولت فلسطین نمی تواند تا مدت زیاد زنده بماند و خود را برای دولت فدرالی یا کنفدرالی با فلسطین آماده می کند.
رابین بدهتسور به نقل از مقامات اردنی که نامی از آنها نبرده، نوشته است که آنها اذعان کردهاند که اردن می داند که اقدام بعدی سازش، ایجاد دولت فدرالی یا کنفدرالی اردن با دولت جدید است. وی تاکید میکند: اردنیها می گویند که ما میدانیم که ایجاد دولت فلسطینی در کرانه باختری و غزه و امکان بقای آن برای مدت طولانی مورد تردید است و به همین علت اقدام بعدی ایجاد اتحادیه فدرالی یا کنفدرالی اردن و فلسطین است.
از نطر زمانی نیز تحریک موضوع کنفدرالی اندکی بعد از دستیابی فلسطینیها به جایگاه دولت غیر عضو در سازمان ملل متحد آنهم در اوج انسداد افق مذاکرات و ادامه شکاف داخلی در میان فلسطینی ها مجموعه سوالاتی را ایجاد می کند که آیا کنفدرالی راه تقویت مذاکرات بوده و آیا این اقدام می تواند مانع از اشغالگری اسرائیلی ها به نفع طرف اردنی باشد؟ از سمت اردن نیز باید دید که آیا موضع تازه ای در مواضع رسمی اردنی ها در قبال این موضوع ایجاد شده و آیا توافق ملی درباره ایجاد دولت کنفدرالی یا فدرالی با فلسطین وجود دارد؟
گفتمان رسمی اردن و فلسطین مبتنی بر ایجاد نوعی اتحاد کنفدرالی بین دو دولت با تمامیت ارضی مستقل است، البته به شرطی که این روابط اختیاری باشد و بعد از همه پرسی مردمی در دو طرف رود اردن ایجاد شود.
کنفدرالی و فدرالی مطالبه اصلی ملت فلسطین و اردن است، البته به شرطی که شرایط آن کامل شود. بر اساس این شرایط تشکیل این اتحادیه باید بعد از تشکیل دولت فلسطین در اراضی اش به پایتختی قدس باشد، اراده آزاد و اختیاری در میان دو ملت وجود داشته باشد و هویت ملی هر کدام از آنها حفظ شود. همچنین باید قواعد سفت و سختی در نظام سیاسی دموکراتیک ایجاد شود که تمامی ساختارهای سیاسی و فکری و فرهنگی و اجتماعی را در دو کشور عضو کنفدرالی راضی کند و در عین حال استقلال و تمامیت رژیم جدید را حفظ کند، بویژه اینکه اسرائیل ایجاد دولت فدرالی یا کنفدرالی را مقدمه ای برای توسعه طلبی های امنیتی و اقتصادی و راهبردی خود می داند.
نگرانیها و تبعات خطرناک اتحادیه کنفدرالی
طبیعی است که اسرائیلیها به دنبال ایجاد اتحادیه کنفدرالی با تمام شرایط و ابعاد آن برای فلسطینی ها نخواهند بود، مخالفان این طرح اعتقاد دارند که اسرائیل با دنبال کردن این طرح از طریق جان کری به دنبال ایجاد چتر سیاسی و امنیتی برای خود است تا طرحهای توسعه طلبانه و یهودی سازی خود را در سرزمین های اشغالی دنبال کند.
به اعتقاد این تحلیلگران، اسرائیل با دنبال کردن این طرح به دنبال اهداف زیر است.
- افزایش دامنه عادی سازی روابط با جهان عرب و به رسمیت شناخته شدن در این جامعه.
- تکمیل حلقه یهودی سازی در بخش های مختلف اراضی اشغالی.
- توسعه شهرکسازی برای اشغال 6/82 درصد از اراضی تاریخی فلسطین.
- تضمین مرزهای امن برای خود.
- از بین بردن حق بازگشت آوارگان فلسطین تا ابد با تصمیم عربی- بین المللی.
- تبدیل قدس به عنوان پایتخت ابدی اسرائیل.
راهکارهای رژیم صهیونیستی برای تحقق اهداف:
تلاشهای تل آویو برای تحقق دولت کنفدرالی بر اساس شرایطی است که سعی دارد از طریق فشارهای طرف آمریکایی بر تشکیلات خودگردان تحمیل کند. به این ترتیب اسرائیل می خواهد در پوسته یک طرح زیبا و فریبنده، بیشترین باج خواهی را از طرف فلسطینی دنبال کند، این در حالی است که در سایه مشغول بودن رژیمهای عربی به امور داخلی و وابستگی تشکیلات خودگردان فلسطین، تحلیلگران نسبت به شانس بالای موفقیت آنها در این توطئه هشدار می دهند.
راهکارهای رژیم صهیونیستی برای تحقق اهداف خود از طریق این طرح عبارتند از:
- ایجاد دولت کوچک فلسطینی در کرانه باختری بر اساس مرزهای 1967، این دولت باید به صورت ایالت هایی باشد که ارتباط زیادی با هم ندارند و خلع سلاح هستند. دولت اردن نیز در این اتحادیه نقش تامین کننده امنیت مرزهای اسرائیل را بر عهده خواهد داشت. درست مانند الگوی ایتالیا و واتیکان.
- با این طرح پرونده حق بازگشت فلسطینی ها کاملا از بین میرود و فلسطینیهای اردوگاه ها بنا بر قوانین کنفدرالی یا بر اساس بند دوم توافق وادی عربه شهروند اردن محسوب می شوند یا اینکه شهروندانی خواهند بود که در طرف فلسطینی این کنفدرالی زندگی می کنند. به این ترتیب اطلاق واژه آواره به آنها و بار حقوقی آن از بین میرود و دیگر حقی برای بازگشت به سرزمین مادری خود نخواهند داشت.
- بعد از موافقت با ایجاد اتحادیه کنفدرالی تبادل مردم شناختی مطرح می شود، به این ترتیب که اهالی الجلیل و برخی شهرک های صهیونیستی با ساکن کمی که در بخش فلسطینی کنفدرالی قرار می گیرند، مبادله خواهند شد.
- اسرائیل از حق درخواست خسارت های املاک یهودی واقع در خارج از مرزهای سال 67 که عرب ها آن را به مالکیت خود در آوردهاند و در سازمان ملل اذعان کرده اند که متعلق به اسرائیل بوده، عقب نشینی می کنند، البته به شرطی که فلسطینی ها نیز از حق خود در بازگشت به سرزمین مادری خود و درخواست غرامت از اسرائیل صرف نظر کنند. این در حالی است که در صورت قائل بودن به این حق اسرائیل، حجم مطالبات صهیونیست ها در این پرونده با آوارگان فلسطین قابل مقایسه نیست.
- این احتمال وجود دارد که اسرائیل نیز [در راستای برنامه عادی سازی روابط با اعراب] در آینده به کنفدرالی اقتصادی ملحق شود. این طرحی است که شیمون پرز رئیس کنونی رژیم صهیونیستی در سال 1982 تحت عنوان کنفدرالی سرزمین مقدس مطرح کرده است.
- تشکیل کنفدرالی باعث می شود که آوارگان فلسطینی در دو بخش این اتحادیه مستقر شوند و تابعیت آن را بگیرند. [در این معنا آوارگان کشورهای دیگر نیز باید به جای مطالبه حق بازگشت به فلسطین اشغالی، به دنبال بازگشت به جغرافیای این اتحادیه باشند.
- دولت کنفدرالی بر اساس شرایط مورد نظر اسرائیل می تواند دیواری امنیتی بین اسرائیل و محیط عربی پیرامون ایجاد کند و پلی برای تحقق منافع اسرائیل در جهان عرب باشد.
نتیجه گیری:
دستگاه های رسمی مدعی هستند که ایجاد دولت کنفدرالی می تواند نگرانی ها در مورد قانونی سازی فک ارتباط را از بین ببرد و از بین رفتن هویت اردنی ها را نیز متوقف کند. به این ترتیب می توان گفت اردن از این طرح به عنوان یک راهبرد فعال در شرایط پیچیده کنونی برای خود استفاده میکند.
تهدیدات ایجاد دولت کنفدرالی برای جهان عرب و منافع آن برای رژیم صهیونیستی علت شتاب جان کری و مأموریت وی در راستای منافع اسرائیل را نمایان می کند. این طرح که بر اساس راهبرد محرمانه اسرائیل در درگیری موجودیتی در خاورمیانه طراحی شده، فرصت تغییر مردم شناختی سرزمین اشغالی به نفع اسرائیل را فراهم کرده و حق مشروع بازگشت فلسطینی ها را نیز از بین می برد.
آنچه در این مقاله آمده، تعریف علمی طرح کنفدرالی اردن و فلسطین از دیدگاه ادبیات سیاسی و بررسی پیامدها و خطرات آن برای آرمان جهان اسلام و نحوه تعامل کشورهای ذیربط با این پدیده شوم است:
اتحادیه های فدرالی و کنفدرالی
اتحادیه کنفدرالی در ادبیات سیاسی به معنی اتحاد بین دو دولت یا بیشتر است که استقلال کاملی برای خود داشته باشند، این اتحاد بعد از عقد قراردادی صورت می گیرد که اهداف مشترک دارند و با مشارکت یکدیگر به دنبال تحقق این هدفها بر میآیند. هر عضو در اتحادیه کنفدرالی از شخصیت مستقلی برای خود برخودار است، این اتحادیه از سوی هیئتهای مشترک اداره می شود و نمایندگانی از هر دولت در این هیئتها حضور دارند که مجمع عمومی یا کنگره نامیده میشوند. عناصر این هیئتها، تصمیمات را به صورت اشتراکی اتخاذ می کنند، بعد از موافقت کشورهای عضو این تصمیمات قابل اجرا خواهد بود.
در اتحادیه کنفدرالی، دولتها استقلال کامل خود را دارند و بر اساس برخی منافع نظامی یا اقتصادی یا سیاسی با هم متحد می شوند، این موضوع را در مورد اتحادیه اروپا می توان دید.
دولت فدرال اما به معنی ایجاد اتحاد بین اقلیم های متعدد یک مجموعه سرزمینی است که به صورت اختیاری و بر اساس اهداف مشترک و سرنوشت مشترک صورت می گیرد. دولت هایی مانند آمریکا، استرالیا و مکزیک و سوئیس از جمله این دولتها بودند و هم اکنون نیز بیش از 30 دولت در دنیا هستند که به صورت فدرالی اداره می شوند.
بنابراین دولت فدرالی یک دولت واحد است که رژیم های قانونی متعددی دارد و هر کدام از اقلیم ها رژیم قانونی خاص و خودمختاری خود را دارند، اما در نهایت تحت نظارت قانون اساسی فدرالی اداره می شوند.
تفاوتهای دولت فدرال و کنفدرال
- هر کدام از دولتهای اعضای کنفدرالی سیاست خارجی و نمایندگی دیپلماتیک خاص خود را در مجامع بین المللی دارد. اما عناصر دولت های فدرالی این حق را ندارند و حق داشتن سیاست خارجی و نمایندگی دیپلماتیک منحصر به مقام اجرایی دولت مرکزی فدرالی است.
- دولت های کنفدرالی حق اعلام جنگ را دارند، اما اجزای دولت فدرال این حق را ندارند و این تصمیم را دولت مرکزی اتخاذ می کند.
- جنگ در میان اقلیم های دولت فدرالی جنگ داخلی شمرده می شود، اما جنگ در میان عناصر دولت های کنفدرالی جنگ بینالمللی است.
- هر اقدام غیر قانونی از سوی اعضای دولت های کنفدرالی متوجه کشور عامل آن است، اما در دولت های فدرال عکس این موضوع اجرا میشود.
- در اتحادیه های کنفدرالی هر کدام از اعضا به علت استقلالی که دارند میتوانند از اتحادیه خارج شوند، اما در دولت های فدرال اقلیمها این حق را ندارند و بخش جدایی ناپذیر از دولت مرکزی فدرال هستند.
- شهروندان اتحادیه های کنفدرالی تابعیت کشور خود را دارند و یک تابعیت واحد برای این اتحادیه وجود ندارد، اما در دولت فدرال یک تابعیت واحد وجود دارد.
- در اتحادیه های کنفدرالی به اندازه اعضای موجود، رئیس جمهور و سران کشورها وجود خواهند داشت، اما در دولت های فدرال تنها یک نفر به عنوان رئیس دولت وجود دارد.
اردن مناسبات محکمی با طرف فلسطینی دارد، این مناسبات به علت عمق تاریخی و ارتباط قوی بین دو طرف است، سیاست خارجی اردن نیز ارتباط مستحکمی با آرمان فلسطین دارد، عمان آرمان فلسطین را محور اصلی سیاست خارجی خود معرفی کرده است، البته یکی دیگر از اهداف اصلی سیاست خارجی این کشور حفاظت از منافع عالی آن است که این موضع می تواند از طریق سهم داشتن در ایجاد دولت فلسطینی از طریق مذاکرات با اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطینی محقق شود. اردن عدم ایجاد دولت فلسطین را تهدیدی امنیتی برای خود و عاملی برای اجرای سیاست مهاجرت اجباری فلسطینی ها به سرزمین جایگزین می داند.
با وجود تلاش های دیپلماتیک اردنیها با طرف اسرائیلی برای حل قضیه فلسطین، مناسبات دوجانبه اردن و اسرائیل به شاخصها و عوامل زیر بستگی دارد:
- اسرائیل به دنبال سازش آنی است، اما اردن به حل ریشه ای مسایل می اندیشد، یعنی مفهوم سازش از دیدگاه دو طرف متفاوت است و اسرائیل به دنبال اجرای سیاست های خود بدون پاسخ به مطالبات دوره سازشی می کند که آن را امضا کرده است.
- سیاست اسرائیل مبتنی بر سهل انگاری در اجرای تعهدات خود است، البته مدت زمان زیادی است که اردن نقش مهمی در فعال سازی گفتگوها و ابتکار سازش با طرف اسرائیلی دارد. دیوید شنکر می گوید که منافع اردن در مذاکرات سازش بر اساس تاثیر مستقیمی است که این مذاکرات بر امنیت و ثبات اردن دارد.
الف:مردم شناختی: در اردن بیش از سه میلیون و نیم فلسطینی تا سال 2008 زندگی می کردهاند و این شهروندان و پناهندگان روی حق بازگشت و دریافت خسارت در صورت رسیدن به توافق نهایی اهتمام ویژه ای دارند. علاوه بر اینکه میزان زیادی از اردنی ها نیز اصالت فلسطینی دارند که عدم درج این بند در تفاهم نهایی می تواند پیامدهای وخیمی برای اردن داشته باشد.
ب:اقتصاد: بازار فلسطین، مرکزی برای صادرات اردن است. در سال 2010 مجموع صادرات اردن به فلسطین بالغ بر 25 میلیون دلار بود و این مناسبات اقتصادی منافع دو جانبه برای طرفها دارد.
ج: امنیت: شکی نیست که امنیت اردن در صورت پیشرفت در روند سازش اسرائیل و فلسطین بیشتر تقویت خواهد شد، یعنی ثبات در کرانه باختری رود اردن می تواند سواحل ساحلی این رود را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
واکنشهای شتابزده مردمی فلسطینیها و اردنیها در قبال درز اطلاعات از طرح جان کری وزیر خارجه آمریکا برای حل و فصل درگیری های عربی اسرائیلی و ایجاد دولت کنفدرالی اردن و فلسطین و رد حق بازگشت آوارگان فلسطینی، میزان نگرانیهای دو ملت از این طرح را نشان می دهد. آنها از برخی نتایج و پیامدهای این مسایل مانند مرزها و آوارگان و مقدسات اسلامی اطلاع دارند و این می تواند به صورت مستقیم بر هویت دولت های منطقه بویژه اردن و فلسطین و سرنوشت ملت های آنها تاثیر بگذارد.
در طرف اردنی نیز اظهارات رسمی حاکی از نگرانی های جدی در این سطح است، این مواضع البته کمکی در پاسخ به سوالات موجود نسبت به سفرهای مکرر جان کری به منطقه نمی کند و نمی تواند ترس ملت های منطقه را که به مرور زمان افزایش می یابد، کاهش دهد. اوضاع هنگامی بدتر می شود که رسانه های عبری زبان نیز نسبت به مواضع رسمی اردن تشکیک می کنند و این اخبار و گزارش ها واکنش رسمی و واضحی از سوی دولت اردن نمی یابد و اردن سیاست سکوت و نادیده گرفتن این اخبار را در پیش گرفته است.
روزنامه هاآرتص در شماره روز 28 ژانویه سال 2013 در گزارشی نوشت که اردن حضور فلسطینی ها در مرزها را رد می کند و با پرداخت خسارت به آوارگان و بین المللی سازی قدس موافق است. بر اساس این گزارش مقامات اردن می دانند که دولت فلسطین نمی تواند تا مدت زیاد زنده بماند و خود را برای دولت فدرالی یا کنفدرالی با فلسطین آماده می کند.
رابین بدهتسور به نقل از مقامات اردنی که نامی از آنها نبرده، نوشته است که آنها اذعان کردهاند که اردن می داند که اقدام بعدی سازش، ایجاد دولت فدرالی یا کنفدرالی اردن با دولت جدید است. وی تاکید میکند: اردنیها می گویند که ما میدانیم که ایجاد دولت فلسطینی در کرانه باختری و غزه و امکان بقای آن برای مدت طولانی مورد تردید است و به همین علت اقدام بعدی ایجاد اتحادیه فدرالی یا کنفدرالی اردن و فلسطین است.
از نطر زمانی نیز تحریک موضوع کنفدرالی اندکی بعد از دستیابی فلسطینیها به جایگاه دولت غیر عضو در سازمان ملل متحد آنهم در اوج انسداد افق مذاکرات و ادامه شکاف داخلی در میان فلسطینی ها مجموعه سوالاتی را ایجاد می کند که آیا کنفدرالی راه تقویت مذاکرات بوده و آیا این اقدام می تواند مانع از اشغالگری اسرائیلی ها به نفع طرف اردنی باشد؟ از سمت اردن نیز باید دید که آیا موضع تازه ای در مواضع رسمی اردنی ها در قبال این موضوع ایجاد شده و آیا توافق ملی درباره ایجاد دولت کنفدرالی یا فدرالی با فلسطین وجود دارد؟
گفتمان رسمی اردن و فلسطین مبتنی بر ایجاد نوعی اتحاد کنفدرالی بین دو دولت با تمامیت ارضی مستقل است، البته به شرطی که این روابط اختیاری باشد و بعد از همه پرسی مردمی در دو طرف رود اردن ایجاد شود.
کنفدرالی و فدرالی مطالبه اصلی ملت فلسطین و اردن است، البته به شرطی که شرایط آن کامل شود. بر اساس این شرایط تشکیل این اتحادیه باید بعد از تشکیل دولت فلسطین در اراضی اش به پایتختی قدس باشد، اراده آزاد و اختیاری در میان دو ملت وجود داشته باشد و هویت ملی هر کدام از آنها حفظ شود. همچنین باید قواعد سفت و سختی در نظام سیاسی دموکراتیک ایجاد شود که تمامی ساختارهای سیاسی و فکری و فرهنگی و اجتماعی را در دو کشور عضو کنفدرالی راضی کند و در عین حال استقلال و تمامیت رژیم جدید را حفظ کند، بویژه اینکه اسرائیل ایجاد دولت فدرالی یا کنفدرالی را مقدمه ای برای توسعه طلبی های امنیتی و اقتصادی و راهبردی خود می داند.
نگرانیها و تبعات خطرناک اتحادیه کنفدرالی
طبیعی است که اسرائیلیها به دنبال ایجاد اتحادیه کنفدرالی با تمام شرایط و ابعاد آن برای فلسطینی ها نخواهند بود، مخالفان این طرح اعتقاد دارند که اسرائیل با دنبال کردن این طرح از طریق جان کری به دنبال ایجاد چتر سیاسی و امنیتی برای خود است تا طرحهای توسعه طلبانه و یهودی سازی خود را در سرزمین های اشغالی دنبال کند.
به اعتقاد این تحلیلگران، اسرائیل با دنبال کردن این طرح به دنبال اهداف زیر است.
- افزایش دامنه عادی سازی روابط با جهان عرب و به رسمیت شناخته شدن در این جامعه.
- تکمیل حلقه یهودی سازی در بخش های مختلف اراضی اشغالی.
- توسعه شهرکسازی برای اشغال 6/82 درصد از اراضی تاریخی فلسطین.
- تضمین مرزهای امن برای خود.
- از بین بردن حق بازگشت آوارگان فلسطین تا ابد با تصمیم عربی- بین المللی.
- تبدیل قدس به عنوان پایتخت ابدی اسرائیل.
راهکارهای رژیم صهیونیستی برای تحقق اهداف:
تلاشهای تل آویو برای تحقق دولت کنفدرالی بر اساس شرایطی است که سعی دارد از طریق فشارهای طرف آمریکایی بر تشکیلات خودگردان تحمیل کند. به این ترتیب اسرائیل می خواهد در پوسته یک طرح زیبا و فریبنده، بیشترین باج خواهی را از طرف فلسطینی دنبال کند، این در حالی است که در سایه مشغول بودن رژیمهای عربی به امور داخلی و وابستگی تشکیلات خودگردان فلسطین، تحلیلگران نسبت به شانس بالای موفقیت آنها در این توطئه هشدار می دهند.
راهکارهای رژیم صهیونیستی برای تحقق اهداف خود از طریق این طرح عبارتند از:
- ایجاد دولت کوچک فلسطینی در کرانه باختری بر اساس مرزهای 1967، این دولت باید به صورت ایالت هایی باشد که ارتباط زیادی با هم ندارند و خلع سلاح هستند. دولت اردن نیز در این اتحادیه نقش تامین کننده امنیت مرزهای اسرائیل را بر عهده خواهد داشت. درست مانند الگوی ایتالیا و واتیکان.
- با این طرح پرونده حق بازگشت فلسطینی ها کاملا از بین میرود و فلسطینیهای اردوگاه ها بنا بر قوانین کنفدرالی یا بر اساس بند دوم توافق وادی عربه شهروند اردن محسوب می شوند یا اینکه شهروندانی خواهند بود که در طرف فلسطینی این کنفدرالی زندگی می کنند. به این ترتیب اطلاق واژه آواره به آنها و بار حقوقی آن از بین میرود و دیگر حقی برای بازگشت به سرزمین مادری خود نخواهند داشت.
- بعد از موافقت با ایجاد اتحادیه کنفدرالی تبادل مردم شناختی مطرح می شود، به این ترتیب که اهالی الجلیل و برخی شهرک های صهیونیستی با ساکن کمی که در بخش فلسطینی کنفدرالی قرار می گیرند، مبادله خواهند شد.
- اسرائیل از حق درخواست خسارت های املاک یهودی واقع در خارج از مرزهای سال 67 که عرب ها آن را به مالکیت خود در آوردهاند و در سازمان ملل اذعان کرده اند که متعلق به اسرائیل بوده، عقب نشینی می کنند، البته به شرطی که فلسطینی ها نیز از حق خود در بازگشت به سرزمین مادری خود و درخواست غرامت از اسرائیل صرف نظر کنند. این در حالی است که در صورت قائل بودن به این حق اسرائیل، حجم مطالبات صهیونیست ها در این پرونده با آوارگان فلسطین قابل مقایسه نیست.
- این احتمال وجود دارد که اسرائیل نیز [در راستای برنامه عادی سازی روابط با اعراب] در آینده به کنفدرالی اقتصادی ملحق شود. این طرحی است که شیمون پرز رئیس کنونی رژیم صهیونیستی در سال 1982 تحت عنوان کنفدرالی سرزمین مقدس مطرح کرده است.
- تشکیل کنفدرالی باعث می شود که آوارگان فلسطینی در دو بخش این اتحادیه مستقر شوند و تابعیت آن را بگیرند. [در این معنا آوارگان کشورهای دیگر نیز باید به جای مطالبه حق بازگشت به فلسطین اشغالی، به دنبال بازگشت به جغرافیای این اتحادیه باشند.
- دولت کنفدرالی بر اساس شرایط مورد نظر اسرائیل می تواند دیواری امنیتی بین اسرائیل و محیط عربی پیرامون ایجاد کند و پلی برای تحقق منافع اسرائیل در جهان عرب باشد.
دستگاه های رسمی مدعی هستند که ایجاد دولت کنفدرالی می تواند نگرانی ها در مورد قانونی سازی فک ارتباط را از بین ببرد و از بین رفتن هویت اردنی ها را نیز متوقف کند. به این ترتیب می توان گفت اردن از این طرح به عنوان یک راهبرد فعال در شرایط پیچیده کنونی برای خود استفاده میکند.
تهدیدات ایجاد دولت کنفدرالی برای جهان عرب و منافع آن برای رژیم صهیونیستی علت شتاب جان کری و مأموریت وی در راستای منافع اسرائیل را نمایان می کند. این طرح که بر اساس راهبرد محرمانه اسرائیل در درگیری موجودیتی در خاورمیانه طراحی شده، فرصت تغییر مردم شناختی سرزمین اشغالی به نفع اسرائیل را فراهم کرده و حق مشروع بازگشت فلسطینی ها را نیز از بین می برد.