گروه تاریخ مشرق- شاید ایرانیان تصور میکردند هر فرانسوی الزاما باید یک مونتسکیو، ولتر، دیدرو یا روسو باشد. اما هرچه بود زبان فرانسه، چون زبان بیشتر دربارهای اروپا بود، ارج و منزلت خاصی داشت. اُژِن بُرِه(1878ـ 1809) شرقشناس و باستانشناس لازاریستِ فرانسوی، سال 1837 همراه با یک هیأت کاوشگر به ایران آمد. خیلی زود، فکر تأسیس مدرسهای فرانسوی زبان ذهن او را به خود مشغول کرد. اما قبل از دایر شدن مدرسهای فرانسوی زبان در تهران، تبریز که از دیرباز اقلیتی از مسیحیان شهروندش بودند، صاحب چنین مدرسهای شد. پس از تبریز نوبت اصفهان بود که آن شهر هم شهروند مسیحی کم نداشت. سرانجام سال 1862 مدرسه پسرانه سَن لوئی در تهران آغاز به کار کرد. مدیریت این مدرسه با کشیشان لازاریست بود. این مدرسه ویژه اقلیتهای دینی نبود، به همین دلیل بسیاری از فرزندان خانوادههای اهل علم فرزندانشان را به آنجا فرستادند. از بزرگان اهل ادبی که در مدرسه سَن لوئی درس خواندند نیما یوشیج و صادق هدایت بودند. نیما یوشیج مجموعه بینظیر خود، افسانه، را به استادش نظام وفا هدیه کرده است که او نیز ادیبی بود درخور ستایش. طولی نکشید که بعد از مدرسه سَن لوئی مدرسه دخترانه ژاندارک هم که خواهران روحانی سَن ژوزف آن را اداره میکردند، در تهران آغاز به کار کرد. البته مدارس فرانسوی زبان آلیانس که تحت پوشش آلیانس یهودیان فرانسه بود نیز در همین ایام در شهرهای شیراز، همدان، ارومیه و سنندج آغاز به فعالیت کردند. محمد قاضی، مترجم والای ما، از شاگردان آلیانس سنندج بود. مدارس آلیانس تهران هم با نامهای اتحاد و اتفاق شاگردانی را جذب کردند. سال 1908 هم مدرسه ایرانی ـ فرانسوی فعالیت خود را آغاز کرد، که بعدها به مدرسه رازی تغییر نام یافت.
اما خواهران روحانی مدرسه ژاندارک قبل از این که برای مدرسه فعالیت داشته باشند، یک مرکز خیریه در تهران دایر کردند؛ محلی کوچک در خیابان شاهآباد/ جمهوری که نوعی نوانخانه بود. این محل هنوز هم بهعنوان خانه سالمندان فعال است. بخت با این خواهران یار بود و مشیرالدوله از رجال قاجاری، بخشی از باغ خانهاش را برای ساختن مدرسه هدیه کرد. خانه مسکونی مشیرالدوله را نیکلای مارکف، معمار بزرگ نوگرای گرجیتبار که در ایران ماندگار شده بود و دوست مشیرالدوله بود، در باغی بزرگ، بین خیابان منوچهری ـ خیابان اسلامبول و خیابان لاله زار ساخته بود (امروز متأسفانه با به فروش رفتن جبهه شمالی باغ و از بین رفتن آن، کل مجموعه صدمه دیده است.) مارکف کارنامه بسیار درخشانی در معماری ایران دارد: مدرسه البرز، مدرسه انوشیروان دادگر، اداره پست، شهرداری میدان توپخانه (که در زمان پهلوی دوم خراب شد) و مدرسه ژاندارک از بناهای معروفی است که مارکف معمار آن بوده است.
از همان بدو تأسیس، مدرسه دو قسمت شد: ساختمان مارکف که شامل کلیسا، صومعه، پانسیون و مدرسه ژاندارک بود و حیاط پُشتی که ساختمانی کوتاه و یک طبقه داشت، مدرسهای برای دختران کمبضاعت و درمانگاه خیریه که مخصوص مادران کم بضاعت بود. در هر دو مدرسه، دختران زبان فرانسه را یاد میگرفتند، اما آمد و شدی با هم نداشتند و در ورودی حیاط پشتی از انتهای کوچه ساختمان پلاسکو فعلی بود، در حالی که درِ مدرسه اصلی از انتهای کوچه ژاندارک در خیابان منوچهری است. مدرسه از آغاز دو زبانه بود؛ فارسی و فرانسه، اما، وزارت معارف مدت کوتاهی از آموزش زبان فرانسه در این مدرسه جلوگیری کرد. سالهای 1930 میلادی هم مدرسه صاحب دو اسم شد: منوچهری و ژاندارک. اما این هم زیاد دوام نیاورد و دوباره مدرسه شد همان مدرسه ژاندارک؛ از پیشدبستانی تا پایان دوره دبیرستان. از صبح تا ظهر برنامه درسی فارسی وزارت فرهنگ تدریس میشد؛ بعد از ظهرها هم برنامه کامل فرانسه: ریاضی، تاریخ، جغرافیا، دستور زبان و...
مدرسه ژاندارک تا سال 1359با همین برنامه کار کرد. این مدرسه بعدها بسته شد؛ خواهران روحانی تمام ساختمانها را ترک کردند، کلیسا تعطیل شد، درمانگاه هم همین طور. حدود چهار سال طول کشید تا اجازه داده شد خواهران روحانی به ساختمان خودشان برگردند، اما فضای اقامتی آنها از فضای دو مدرسه تفکیک و فعالیتهایشان هم بسیار محدود شد. امروز کلیسا بسته است و خواهران نمازخانه کوچکی دارند. درمانگاه هم تعطیل است و خواهران فقط در خانه سالمندان و کهریزک فعالیت دارند. در گذشته با جذامخانه تبریز هم در ارتباط بودند، اما خوشبختانه با مهار این بیماری شرایط بهتری فراهم شده است.
بعد از سال 1359 مدرسه ژاندارک به سه مدرسه مجزا تبدیل شد. یک دبستان با نام عدل، یک مدرسه راهنمایی با نام سمیه و یک دبیرستان. اما بعد از چند سال دبستان برچیده شد ورودی مدرسه راهنمایی از کوچه پلاسکو بود و بقیه فضا، که بسیار هم وسیع است، برای دورههایی خاص در نظر گرفته شد. امروز مدرسه ژاندارک، با قدمتی حدود 140 سال که بخشی از تاریخ تعلیم و تربیت ماست، هنوز در خاطره خانوادههایی جا دارد، که یک یا چند نسل از دخترانشان در این مدرسه درس خواندهاند.
ایلمیرا دادور / دانشیار دانشگاه تهران