گروه فرهنگی مشرق - علاقمندان سینما، نام و چهره مهشید افشارزاده را از بازی در «بایسیکل ران» به یاد دارند. بازیگری که پس از آن، در 22 اثر سینمایی دیگر حضور یافت و در نهایت در کسوت کارگردان هم حاضر شد.
او این شب ها سریال «قهر و آشتی» را روی آنتن دارد. افشارزاده اما از حضور در این سریال ناراضی است که دلیلش را بی پروا و بدون تعارفات مرسوم بیان کرده. فیلم جدید او یعنی «پنج ستاره» بزودی در سینماها اکران می شود؛ فیلمی با بازی شهاب حسینی، همایون ارشادی، لیلا بلوکات، شیرین بینا، امید روحانی، بهناز جعفری و سحر قریشی . روایت گزنده افشار زاده از پشت صحنه این سریال و مناسبات پیچیده سینما را در ادامه می خوانید:
بیش از حد اعتماد کردم
متاسفانه بیش از حد به آقای ژكان (کارگردان سریال قهر و آشتی) اعتماد داشتم. ایشان در دانشگاه استاد ما بودند و او را سال ها به عنوان انسانی محترم می شناختم برای همین موقعی كه قرارداد بستم به ایشان اعتماد كردم . گفتند نسخه دوم قرارداد فردا در اختیارتان قرار می گیرد. فردا و فرداهای دیگر آمد و نسخه قرارداد داده نشد. بعد كه با تهیه كننده صوری(جعفر صمدی) صحبت كردم گفتند شما سال ها است بیكارید و باید راضی باشید از این كه نقش پر و پیمانی به شما پیشنهاد شده . باید قرارداد پایین ببندید چون این نقش ها به هر كسی داده نمی شود . گفتم بعد از سال ها استار بودن در سینمای ایران و بعد از یك دوره كم كاری این حرف برایم جای تعجب دارد. ایشان گفتند بودجه ما كم است و همكاری كنید. گفتم چون می خواهم برای استادم كار كنم گوشه ای از كار را می گیرم.
رفتارهای غیرحرفه ای توام با بی احترامی
در طول كار اتفاقات غیر حرفه ای اذیتم می كرد. آقای ژكان بازیگران و افراد غیر حرفه ای از آموزشگاه خودشان آورده بودند؛ از منشی صحنه، عوامل تدارك ،دستیارهای كارگردان و ... همه غیر حرفه ای بودند. در این سریال رفتارها اصلا حرفه ای نبود و عوامل بسیار بی ادبانه صحبت میكردن.
متاسفانه آقای ژكان به عنوان ناخدای این كشتی كه باید جلوی این رفتارها می ایستادند، با بچه های شان جلسه می گذاشتند و می گفتند در عالم حرفه ای باید پر رو باشید ، باید با عوامل تند صحبت كنید كه حساب كار دستشان بیاید. نمونه غیر حرفه ای گری های دیگر ایراداتی بود كه بعضی از خانم های بازیگر از گریم من می گرفتند و می گفتند چرا باید گریم و لباس ایشان باید اینجوری باشد و مال من جور دیگر؟ هیچ شناختی از این نداشتند كه گریم ، لباس ،نوع بازی و حرف زدن یك كاراكتر با توجه به شخصیت پردازی ای كه دارد تعیین می شود. نه این كه من عنوان یك دختر 18 ساله در نگاه و حركتم عشوه باشد و كارگردان نتواند آن را كنترل كند. نوع لحن صحبت كردن یك دختر 18 ساله در خانه غلط است و اصلا هدایت نمی شود. البته آقای ژكان این بازیگر را به پیشنهاد خودم برای نقش دخترم انتخاب كردند ولی در طول كار رقیبی برای من شده بود كه چرا خانم افشارزاده این طور لباس می پوشد چرا نقش ایشان زیاد است؟
من گفتم مگر شما فیلمنامه را نخوانده ای؟در داستان مشخص شده كه نقش من زنی است كه هم در خانه مسولیت دارد هم در اجتماع. یا می گفتند كه دیالوگ ها باید بین ما تقسیم شود. در سینما و تلویزیون این مشكلات هست كه هیچ كس جایگاه خود را نمی داند، بازیگر غیر حرفه ای می خواهد جای بازیگر حرفه ای را بگیرد، بازی غلط می كند و كارگردان را تحت تاثیر قرار می دهد.
در طول كار رفتارهای آزاردهنده غیر حرفه ای زیاد دیدم. گریم و لباسم در طول كار تغییر كرد. به گریمور گفته بودند الكی پودر بزن و بگو گریم شده ای. زیر گونه هایم را تیره می كردند...
می گفتند دخالت نکن
وقتی این موارد را گوشزد می کردم آقای ژکان می گفتند شما چون فیلم ساخته ای می خواهی در كار كارگردان دخالت كنی، اتفاقا بدتر جبهه گیری می كردند. سر فیلم خودم خیلی ها پیشنهاد می دادند و اگر سازنده بود قبول می كردم. این كه بگویی فقط حرف خودم، عین جزم اندیشی است. چطوری می شود یك نفر عقل كل باشد؟ در طول كار از این رفتارهای آزاردهنده غیر حرفه ای زیاد دیدم. گریم و لباسم در طول كار تغییر كرد. به گریمور گفته بودند الكی پودر بزن و بگو گریم شده ای. زیر گونه هایم را تیره می كردند... یكی از بازیگران رفته بود شمال. همه عوامل از ساعت هفت صبح آفیس شده بودند. ساعت چهار آمد و تازه طلبكار بود كه من قرارداد ندارم. خب این مشكلات از كجا می آید ؟ مشكلات از آن بالا شكل می گیرد كه هر كسی را به عنوان تهیه كننده انتخاب می كنند.
دعوا و فحاشی سر صحنه
آن زمان می گفتند آقای صمدی تهیه كننده است، ایشان برادر شهید هستند و برای من احترام داشتند ولی خودشان متاسفانه حرمت نگه نداشتند و رفتارهای عجیبی سر صحنه از ایشان دیدیم. یك روز دستیار كارگردان و دستیار تصویربردار با هم درگیر شده بودند. ما جایی كار میكردیم كه خانواده شهدا زندگی می كردند و طبیعتا زشتی این گونه رفتارها دو چندان بود. تهیه كننده به جای مصالحه شروع كرد به هتاكی و زدن حرف های بسیار زشت. آقای خسرو شاهی تصویربردار سریال ، محترمانه سرش را پایین انداخته بود و یك كلمه جواب نداد. آقای ژكان در آن لحظه غیبشان زد و مشخص بود جایگاه شان را به كسی دیگر سپرده بودند تا از زبان ایشان فحاشی كند و جایگاه فرهنگی خودشان خدشه ای نبیند. سر و صداها كه بلند شد من داخل سالن بودم گفتم آقای صمدی خجالت آور است. وقتی با آقای ژكان صحبت كردم گفتند می توانم كاری كنم كه برای همیشه از صحنه بازیگری فید شوید. بعد از آن مشكلات زیادی برای من از تهدید و مزاحمت های تلفنی و آزار های روحی و روانی پیش آمد كه مطمئن هستم منشا آن از طرف ایشان بوده. بعد از آن دیدم كه دیگر نمی توانم با آقای ژكان ادامه دهم برای همین گفتم صحبت های تلفنی را یك نفر دیگر بگوید و نقشم را حذف كنید.
باندبازی و ضابطه در كشورهای موسوم به جهان سوم حرف اول را می زند، برای همین بعضی ها یك شبه معروف می شوند و بعضی ده سال طول می كشد تا فیلم بعدی شان را بسازند.
سختی های ساخت فیلم
باندبازی و ضابطه در كشورهای موسوم به جهان سوم حرف اول را می زند، برای همین بعضی ها یك شبه معروف می شوند و بعضی ده سال طول می كشد تا فیلم بعدی شان را بسازند. سر «پنج ستاره» خیلی اذیت شدم ،بعد از ده سال با سرمایه شخصی كه شوهرم جور كرده بود می خواستند فیلم را از دستم در بیاورند و به مشاورم (کامبوزیا پرتوی) بدهند.ماجراهای فیلم مثنوی هفتاد من می شود. همیشه تصور میکردم، فیلمسازی مثل راندن یک قایق روی دریاست. لحظاتی که قایق را میرانی و فقط از پارو زدن و دیدن مناظر لذت میبری! اما این اول کار است... بعد از مدتی، سختیهای بسیاری به وجود میآید و در آن لحظه است که دعا میکنی ای کاش غرق نشوی. به جایی میرسی که باید تمام بحرانهای پیشرو را کنترل کنی و نبض هماهنگی عوامل باشی.
در سیمنا لمپنزیم كار را پیش می برد
واقعا نمی توانم برای آدم هایی كه شعور كار فرهنگی ندارند بازی كنم. بعضی بازیگرها به خاطر مسائل پشت پرده این اقبال را دارند كه از كارگردان های درجه یك پیشنهاد داشته باشند. من كارهایی كه سوهان روح است را دیگر هرگز قبول نمی كنم ، هر چند سال یك فیلم بسازم كافی است. البته بعد از مشكلاتی كه آقای صدرعاملی برایم ایجاد كرد و ممنوع التصویر شدم هنوز هم اجازه نمی دهند پیشرفت كنم . فیلمم حتی در جشنواره فجر كاندیدا نشد. یا كافی است یكی بگوید به فلانی كار ندهید . چرا به عسل بدیعی به خاطر ازدواج با آقای عرب نیا كار ندادند؟ همین مشكل را برای فریما فرجامی و محمد رضا گلزار و خیلی های دیگر بوجود آوردند.یك عده با هم ائتلاف می كنند و یك بازیگر را به بهانه ای بایكوت می كنند. همه شان هم لمپن اند چون در سینما لمپنزیم كار را پیش می برد اگر شما شارلاتان نباشی نمی توانی كارت را پیش ببری. این چه فضای فرهنگی است كه ما داریم؟
منبع: تبیان
او این شب ها سریال «قهر و آشتی» را روی آنتن دارد. افشارزاده اما از حضور در این سریال ناراضی است که دلیلش را بی پروا و بدون تعارفات مرسوم بیان کرده. فیلم جدید او یعنی «پنج ستاره» بزودی در سینماها اکران می شود؛ فیلمی با بازی شهاب حسینی، همایون ارشادی، لیلا بلوکات، شیرین بینا، امید روحانی، بهناز جعفری و سحر قریشی . روایت گزنده افشار زاده از پشت صحنه این سریال و مناسبات پیچیده سینما را در ادامه می خوانید:
بیش از حد اعتماد کردم
متاسفانه بیش از حد به آقای ژكان (کارگردان سریال قهر و آشتی) اعتماد داشتم. ایشان در دانشگاه استاد ما بودند و او را سال ها به عنوان انسانی محترم می شناختم برای همین موقعی كه قرارداد بستم به ایشان اعتماد كردم . گفتند نسخه دوم قرارداد فردا در اختیارتان قرار می گیرد. فردا و فرداهای دیگر آمد و نسخه قرارداد داده نشد. بعد كه با تهیه كننده صوری(جعفر صمدی) صحبت كردم گفتند شما سال ها است بیكارید و باید راضی باشید از این كه نقش پر و پیمانی به شما پیشنهاد شده . باید قرارداد پایین ببندید چون این نقش ها به هر كسی داده نمی شود . گفتم بعد از سال ها استار بودن در سینمای ایران و بعد از یك دوره كم كاری این حرف برایم جای تعجب دارد. ایشان گفتند بودجه ما كم است و همكاری كنید. گفتم چون می خواهم برای استادم كار كنم گوشه ای از كار را می گیرم.
رفتارهای غیرحرفه ای توام با بی احترامی
در طول كار اتفاقات غیر حرفه ای اذیتم می كرد. آقای ژكان بازیگران و افراد غیر حرفه ای از آموزشگاه خودشان آورده بودند؛ از منشی صحنه، عوامل تدارك ،دستیارهای كارگردان و ... همه غیر حرفه ای بودند. در این سریال رفتارها اصلا حرفه ای نبود و عوامل بسیار بی ادبانه صحبت میكردن.
متاسفانه آقای ژكان به عنوان ناخدای این كشتی كه باید جلوی این رفتارها می ایستادند، با بچه های شان جلسه می گذاشتند و می گفتند در عالم حرفه ای باید پر رو باشید ، باید با عوامل تند صحبت كنید كه حساب كار دستشان بیاید. نمونه غیر حرفه ای گری های دیگر ایراداتی بود كه بعضی از خانم های بازیگر از گریم من می گرفتند و می گفتند چرا باید گریم و لباس ایشان باید اینجوری باشد و مال من جور دیگر؟ هیچ شناختی از این نداشتند كه گریم ، لباس ،نوع بازی و حرف زدن یك كاراكتر با توجه به شخصیت پردازی ای كه دارد تعیین می شود. نه این كه من عنوان یك دختر 18 ساله در نگاه و حركتم عشوه باشد و كارگردان نتواند آن را كنترل كند. نوع لحن صحبت كردن یك دختر 18 ساله در خانه غلط است و اصلا هدایت نمی شود. البته آقای ژكان این بازیگر را به پیشنهاد خودم برای نقش دخترم انتخاب كردند ولی در طول كار رقیبی برای من شده بود كه چرا خانم افشارزاده این طور لباس می پوشد چرا نقش ایشان زیاد است؟
من گفتم مگر شما فیلمنامه را نخوانده ای؟در داستان مشخص شده كه نقش من زنی است كه هم در خانه مسولیت دارد هم در اجتماع. یا می گفتند كه دیالوگ ها باید بین ما تقسیم شود. در سینما و تلویزیون این مشكلات هست كه هیچ كس جایگاه خود را نمی داند، بازیگر غیر حرفه ای می خواهد جای بازیگر حرفه ای را بگیرد، بازی غلط می كند و كارگردان را تحت تاثیر قرار می دهد.
در طول كار رفتارهای آزاردهنده غیر حرفه ای زیاد دیدم. گریم و لباسم در طول كار تغییر كرد. به گریمور گفته بودند الكی پودر بزن و بگو گریم شده ای. زیر گونه هایم را تیره می كردند...
می گفتند دخالت نکن
وقتی این موارد را گوشزد می کردم آقای ژکان می گفتند شما چون فیلم ساخته ای می خواهی در كار كارگردان دخالت كنی، اتفاقا بدتر جبهه گیری می كردند. سر فیلم خودم خیلی ها پیشنهاد می دادند و اگر سازنده بود قبول می كردم. این كه بگویی فقط حرف خودم، عین جزم اندیشی است. چطوری می شود یك نفر عقل كل باشد؟ در طول كار از این رفتارهای آزاردهنده غیر حرفه ای زیاد دیدم. گریم و لباسم در طول كار تغییر كرد. به گریمور گفته بودند الكی پودر بزن و بگو گریم شده ای. زیر گونه هایم را تیره می كردند... یكی از بازیگران رفته بود شمال. همه عوامل از ساعت هفت صبح آفیس شده بودند. ساعت چهار آمد و تازه طلبكار بود كه من قرارداد ندارم. خب این مشكلات از كجا می آید ؟ مشكلات از آن بالا شكل می گیرد كه هر كسی را به عنوان تهیه كننده انتخاب می كنند.
دعوا و فحاشی سر صحنه
آن زمان می گفتند آقای صمدی تهیه كننده است، ایشان برادر شهید هستند و برای من احترام داشتند ولی خودشان متاسفانه حرمت نگه نداشتند و رفتارهای عجیبی سر صحنه از ایشان دیدیم. یك روز دستیار كارگردان و دستیار تصویربردار با هم درگیر شده بودند. ما جایی كار میكردیم كه خانواده شهدا زندگی می كردند و طبیعتا زشتی این گونه رفتارها دو چندان بود. تهیه كننده به جای مصالحه شروع كرد به هتاكی و زدن حرف های بسیار زشت. آقای خسرو شاهی تصویربردار سریال ، محترمانه سرش را پایین انداخته بود و یك كلمه جواب نداد. آقای ژكان در آن لحظه غیبشان زد و مشخص بود جایگاه شان را به كسی دیگر سپرده بودند تا از زبان ایشان فحاشی كند و جایگاه فرهنگی خودشان خدشه ای نبیند. سر و صداها كه بلند شد من داخل سالن بودم گفتم آقای صمدی خجالت آور است. وقتی با آقای ژكان صحبت كردم گفتند می توانم كاری كنم كه برای همیشه از صحنه بازیگری فید شوید. بعد از آن مشكلات زیادی برای من از تهدید و مزاحمت های تلفنی و آزار های روحی و روانی پیش آمد كه مطمئن هستم منشا آن از طرف ایشان بوده. بعد از آن دیدم كه دیگر نمی توانم با آقای ژكان ادامه دهم برای همین گفتم صحبت های تلفنی را یك نفر دیگر بگوید و نقشم را حذف كنید.
باندبازی و ضابطه در كشورهای موسوم به جهان سوم حرف اول را می زند، برای همین بعضی ها یك شبه معروف می شوند و بعضی ده سال طول می كشد تا فیلم بعدی شان را بسازند.
سختی های ساخت فیلم
باندبازی و ضابطه در كشورهای موسوم به جهان سوم حرف اول را می زند، برای همین بعضی ها یك شبه معروف می شوند و بعضی ده سال طول می كشد تا فیلم بعدی شان را بسازند. سر «پنج ستاره» خیلی اذیت شدم ،بعد از ده سال با سرمایه شخصی كه شوهرم جور كرده بود می خواستند فیلم را از دستم در بیاورند و به مشاورم (کامبوزیا پرتوی) بدهند.ماجراهای فیلم مثنوی هفتاد من می شود. همیشه تصور میکردم، فیلمسازی مثل راندن یک قایق روی دریاست. لحظاتی که قایق را میرانی و فقط از پارو زدن و دیدن مناظر لذت میبری! اما این اول کار است... بعد از مدتی، سختیهای بسیاری به وجود میآید و در آن لحظه است که دعا میکنی ای کاش غرق نشوی. به جایی میرسی که باید تمام بحرانهای پیشرو را کنترل کنی و نبض هماهنگی عوامل باشی.
در سیمنا لمپنزیم كار را پیش می برد
واقعا نمی توانم برای آدم هایی كه شعور كار فرهنگی ندارند بازی كنم. بعضی بازیگرها به خاطر مسائل پشت پرده این اقبال را دارند كه از كارگردان های درجه یك پیشنهاد داشته باشند. من كارهایی كه سوهان روح است را دیگر هرگز قبول نمی كنم ، هر چند سال یك فیلم بسازم كافی است. البته بعد از مشكلاتی كه آقای صدرعاملی برایم ایجاد كرد و ممنوع التصویر شدم هنوز هم اجازه نمی دهند پیشرفت كنم . فیلمم حتی در جشنواره فجر كاندیدا نشد. یا كافی است یكی بگوید به فلانی كار ندهید . چرا به عسل بدیعی به خاطر ازدواج با آقای عرب نیا كار ندادند؟ همین مشكل را برای فریما فرجامی و محمد رضا گلزار و خیلی های دیگر بوجود آوردند.یك عده با هم ائتلاف می كنند و یك بازیگر را به بهانه ای بایكوت می كنند. همه شان هم لمپن اند چون در سینما لمپنزیم كار را پیش می برد اگر شما شارلاتان نباشی نمی توانی كارت را پیش ببری. این چه فضای فرهنگی است كه ما داریم؟
منبع: تبیان