به گزارش مشرق، سید محمد صادق خرازی، تحلیلگر مسایل بین المللی در نشست «انتخابات عراق، فرصت های و چالش های منطقهای» که صبح امروز به میزبانی دیپلماسی ایرانی برگزار شد با اشاره به سیاست های ایران در منطقه مبنی بر حمایت از جریان مقاومت در برابر جریان سلطه ای که هرج و مرج طلب است به بررسی نگاه استراتژیک ایران به مساله برقراری امنیت در عراق پرداخت.
متن کامل سخنان وی به شرح زیر است: «سیاست خارجی ایران در خاورمیانه بر مبنای استراتژی حمایت از مقاومت است و عمق این استراتژی نیز حفظ جریان مقاومت بوده و هرکجا مقاومت نیاز به تقویت داشته باشد، ایران هم حضور داشته و هرکجا در حال تضعیف شدن است، ایران در راستای تقویت آن نقش آفرینی می کند. این استراتژی سیاست خارجی رسمی کشور بوده و نظام برای رسیدن به این موقعیت برتر در خاورمیانه هزینه های بسیار زیادی پرداخت کرده است.
مقاومت، ورای جدول بندی های سیاسی و متعارف مرزی از محیط مدیترانه و دریای مدیترانه تا آن سوی مرزهای افغانستان، تا دشت قبچاق و حتی فراسوی یمن کشیده شده است و این حضور به نوع نگاه و تاثیرگذاری در استراتژی ای که نظام به عنوان حفظ خط مقاومت در دنیای اسلام است در نظر گرفته، مربوط می شود.
عراق هم بخشی از استراتژی جمهوری اسلامی ایران است. امنیت عراق، پیشرفت و توسعه و حمایت از دولت، حاکمیت، روند دموکراسی، حمایت از تحقق قانون، همزیستی همه اقلیت ها و عشایر و همبستگی که نوع ساختار مدنی را نوید داده است که این روزها به صورت یک پدیده در تاریخ عراق نمایان شده، نشان از فهم بالای امروز مردم عراق دارد و این دقیقا در راستای عمق باورهای نظام جمهوری اسلامی ایران است که از این روند مدنی سازی حمایت می کند. طبیعی است که در این فرآیند دموکراتیک، هر گروه و حزبی که توانست آرای مردمی را کسب کند، باید با ایران هم کار کند زیرا ایران موقعیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک ویژه ای دارد. این گونه نیست که ایران نگران سقوط یا ظهور دولتی در عراق باشد زیرا هر دولت خردمندی که در عراق روی کار بیاید و در شرایطی که بخواهد برخوردار از قدرت منطقه ای باشد، نیازمند حمایت و پشتیبانی همسایه خود است و ناچار به فکر تعامل با جمهوری اسلامی ایران خواهد افتاد.
طی یک قرن اخیر هر نوع جا به جایی قدرت در عراق با ترور، خون، وحشت و کودتا همراه بوده است. طی تحولات چند سال اخیر - حداقل یک دهه اخیر- از واقعیت متفاوتی در عراق رونمایی شده است و چرخش و انتقال قدرت تنها به وسیله حضور مردم در پای صندوق های رای برای تعیین سرنوشت خود میسر شده که این مساله به مهمترین پدیده سیاسی در عراق نوین تبدیل شده است. این همان پروسه سیاسی دموکراتیکی است که ما در عراق از آن به شکل قاطع حمایت می کنیم. جمهوری اسلامی از نقش آفرینی مردم در هر کجای دنیای اسلام که باشد حمایت می کند.
سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا ایران در سوریه با سیاستی دیگر وارد عمل شد؟ به صورت منطقی این پرسش در ذهن بسیاری متبادر میشود که ایران در مصر، تونس، عراق و افغانستان اینگونه که به رای مردم بود حرمت نهاد و سیاست خود را منطبق با آرای مردم بنا کرد.
برداشت ما و حتی تاکید دبیر کل اسبق سازمان ملل متحد اقای کوفی عنان و آقای اخضر ابراهیمی، نماینده دبیر کل در موضوع سوریه بر این بوده که بشار اسد، نماد اکثریت مردمی در سوریه است. در حال حاضر یک اقلیت 12 درصدی علوی، کرد، مسیحی و نزدیک به 30 درصد از جامعه سنی سوریه از بشار حمایت می کنند. از ابتدا سیاست ما در سوریه در نقطه مقابل رفتاری بود که نظام سلطه در راستای تضعیف مقاومت سوریه در پیش گرفته بود. نظام سلطه به دنبال تبدیل کردن سوریه به میعادگاهی برای جریان های ترویستی و تندرو بود. حمایتی که عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و ترکیه از جریان افراط در سوریه انجام دادند در کنار نسل کشی، غارت و ترور آشکاری که تمام یگان های شبه نظامی تحت حمایت سازمان اطلاعات و امنیت سعودی با حمایت برخی از کشور های عرب در سوریه دنبال می کرد، جریان افراط را هدایت شده به حاشیه مدیترانه کشاند.
تعجب از عقل امنیتی کشورهای اروپایی است که چگونه نسبت به این اتفاق بی تفاوت بوده و یا با سکوت خود از این روند حمایت کرده و می کنند. همسایگی تروریسم القاعده و جریان افراط عرب در مدیترانه و اروپا در حقیقت نوعی از تهدید امنیت جمعی اروپا در آینده است. ما امروز در سوریه شاهد تکرار همان اشتباه استراتژیکی هستیم که امریکا در جریان اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق در این کشور با حمایت از جریان های شبه نظامی تندرو مرتکب شد. سالها پس از آن حمایت بود که ایالات متحده، خود قربانی جریان های تروریستی شد که پایه گذار آن در روزهای جنگ سرد بود. امروز جمهوری اسلامی در پرونده سوریه معتقد است که روند تحولات دموکراتیک در سوریه، که مبتنی بر رای مردم باشد ضرورت جامعه این کشور است.
دموکراسی در سوریه نه با دخالت سیاسی و تجهیزات نظامی خارجی، حمایت های پولی و مالی، نظامی و تسلیحاتی که سعودی ها انجام می دهند و نه با کارهایی که عربستان سعودی، ترکیه، قطر و امارات متحده عربی می کنند شکل نخواهد گرفت. هر کجا که بیداری اسلامی یا بهار عربی وجود دارد، کل قدرت های منطقه ای مانند قدرت های درون منطقه ای - عربستان سعودی، ترکیه و برخی کشورهای کوچک - با امکانات مالی زیاد در راستای فروپاشی آن برآمدند. بر خلاف این کشورها جمهوری اسلامی در تمامی این تحولات مردمی پشت مردم بود و با ایستادگی از روند تحولات آشکار مدنی حمایت کرده و می کند.
برداشت همه اهل نظر این است که تحولات در عراق، سوریه، لبنان و افغانستان همه در چارچوب و راستای امنیت جمعی منطقه است زیرا مولفه قدرت و امنیت امروز در منطقه ما تفکیک ناپذیرند. وقتی قدرت و اقتدار از آن رای مردم شود طبیعی است که دولت ها نیز می توانند قدرت دیگری از خود نشان دهند. ما باور داریم که قدرت مبتنی بر آرای مردم است. نظام های استبدادی و سلطنتی هرگز قادر به درک هویت قدرت مردم نیستند. این قدرت ها همانگونه که در مصر ، لیبی ، بحرین و عربستان سعودی شاهد آن هستیم ترجیح می دهند که راه سرکوب را در پیش بگیرند. جمهوری اسلامی ایران بنای خود در سیاست خارجی را بر پایه حمایت از شخص ی خاص پایه گذاری نکرده است. در داخل منطقه از افغانستان تا عراق که همسایگان ایران هستند روند تحولات دموکراتیک به گونه ای بوده که مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است.
انتخابات عراق انتخاباتی است که ناسیونالیسم عربی در آن شکست خورد و سکولاریسم نیز مورد توجه مردم واقع نشد. در انتخابات عراق شعار منطق و قانون توانست بیش از 60 از واجدین شرایط را به پای صندوق های رای بیاورد. تحولاتی که در راستای انتخابات عراق شکل گرفت، شگفتی های جدیدی را در این کشور به بار آورد و البته که اختلافات جامعه شیعه امری متعارف است که از پس آن تکثر آرا و اندیشه رخ نمایی می کند.
برداشتم این است که جامعه شیعه دچار یک سری اشتباه در محاسبه های سیاسی خود شد و این مساله منجر به زیر سوال رفتن اتحاد و ائتلاف های درون شیعی در چند سال اخیر در این کشور شد. البته این اشتباه را نمی توان فقط در شان برخی از مراجع یا برخی از احزاب یا عشایری که در منطقه هستند، دانست. این ضعف در نوع نگاه و جهت گیری دولت عراق هم دیده می شود. با اینهمه، اقتدار، ضرورت دولت امروز عراق است. اگر اقتدار نبود، امنیت در عراق امروز هم نبود. در این چند سال اخیر عراق فجایع و بحران های سیاسی و امنیتی بسیاری را پشت سر گذاشته است و برای رسیدن به این حد از ثبات نسبی هم هزینه های بسیاری را پرداخت کرده است . تثبیت وضعیت موجود عراق، نشان دهنده اقتدار دولت است. با توجه به فرهنگ مردم عراق و منطقه، این کشور نیازمند مدیریت متمرکز و جدی بوده تا توسعه پایدار و روند مردم سالاری و پیشرفت این کشور به سر منزل مقصود برسد.
برداشت شخصی من این است که در منطقه بر خلاف برخی نظریه ها دال بر اینکه ایران موقعیت خوبی ندارد، ایران در موقعیت برتر است و همین موقعیت برتر، عربستان سعودی و برخی رژیم های منطقه را نگران کرده است.
تصور اشتباهی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر در مسایل هسته ای با غرب به نتیجه مطلوب برسیم، مسایل ما با عربستان و برخی کشورهای منطقه ای هم حل خواهد شد. این تفکر از پایه و اساس اشتباه است. در شرایط موفقیت در مذاکرات هسته ای تازه مسایل ما با عربستان سعودی وارد فازی جدی تر خواهد شد. عربستان به جز در یک دوره کوتاه مدت، همواره در جهت کاهش قدرت باز دارندگی ایران تلاش کرده است. طی 80 سال گذشته عربستان در موازنه و قدرت نظامی خود با ایران در موضع انفعال بوده و اکنون هم در این موضع است. امروز عربستان ناچار شده است در محیط سیاسی خارجی خود بر ضد منافع ایران با دشمن قسم خورده کل امت عرب وامت اسلامی یعنی اسراییل هم موضع شود و در محیط امنیتی ایران که مبتنی بر حمایت از مقاومت در کل منطقه است، بحران ایجاد کند. این بحران با ترور، خشونت، براندازی، لشگرکشی و با همکاری سیستم های اطلاعاتی برخی از کشورهای غربی همراه است که دچار نوعی اشتباه استراتژیک در محاسبه های امنیتی و اطلاعاتی خود شده اند.
انتخابات عراق نشان داد جهت گیری سیاست خارجی ایران در حمایت از دولت مالکی، جهت گیری درستی بوده است. در دوره قبل نزدیک به 9 ماه طول کشید تا نوری المالکی قدرت را تثبیت و مجددا به عنوان نخست وزیر انتخاب شود. حتی آقای احمدی نژاد هم تحت تاثیر برخی دوستان و پیام های خارجی به مخالفت با نوری المالکی پرداخت و صحبت هایی در این خصوص کرد اما سیاست خارجی منطقه ای نظام که مقام معظم رهبری، آن را ترسیم میفرمودند مبتنی بر آگاهی از واقعیت هایی بود که به ترسیم سیستم و سیاست خارجی نظام در راستای تثبیت منافع ملی، مرتبط بود.
مقام معظم رهبری همواره تاکید داشتند که امروز سران احزاب، عشیره ها، بزرگان، نخبگان و مرجعیت در عراق باید برای تثبیت موقعیت جامعه شیعی، وحدت امت اسلامی و همزیستی اهل سنت و تشیع و اکراد تلاش کنند که این مساله دقیقا در راستای تثبیت چارچوب عراق آزاد، نوین، دموکراتیک و عراقی که می خواهد و باید توسعه پیدا کند و در آن امنیت ایجاد شود، است. این سخنی درست و دقیق بود. در همان زمان ترکیه و عربستان سعودی نظر دیگری داشتند. حتی بشار اسد هم در سوریه که هنوز دچار بحران نشده بود، سیاست دیگری را دنبال می کرد. در آن زمان ما در موقعیت تنهاتر و منزوی تری بودیم اما با این حال از دولت مقتدر دفاع کردیم.
جمهوری اسلامی ایران در یک دهه اخیر در عراق به دنبال حمایت سیاسی از یک شخص خاص نبوده است. امروز هم در خصوص سیاست های ایران در قبال کشور دوست و همسایه عراق، بحث ما شخص آقای نوری مالکی نیست. چرخه قدرت در عراق، امروز در دست یک نفر و فردا در دست دیگری خواهد بود. بحث ما، بحث حمایت از تفکر مدیریت متمرکز و مقتدری است که بتواند به تقویت ثبات وضعیت سیاسی در عراق پرداخته و در سطح کلان تر به هدف مشترک تامین امنیت در منطقه کمک کند.»