در مقاله ای در روزنامه وال استریت خانم "ملیسا کورن" به نقل از پژوهشی که توسط انجمن آمریکایی دانشکده های آمریکا انجام شد بیان می کند "...بحث علوم انسانی فراتر از دلایل فنی و اقتصادی می باشد. علوم انسانی برای حیات دموکراسی و تفاهم جهانی و جامعه لازم و ضروری می باشد."

به گزارش مشرق، رکود اقتصادی، سقوط وال استریت و بسیاری از رسوایی های اخلاقی که پیرامون سران برجسته اقتصادی رخ داد، برخی ناظران را به زیر سوال بردن ارزش برنامه های آموزشی عملگرا همچون آموزش تجارت و به ویژه (ام بی ای) وا داشت.

اهمیت علوم انسانی بار دیگر توجهات را به خود جلب کرده است. لذا این ترجمه و پژوهش با مقاله ای با عنوان «علوم انسانی و نجات اقتصاد جهان امروز» از "ری ویلیام" که توسط "رضا حسن زاده" تهیه شده است:

در مقاله خود با عنوان «Sounding Broad» که برای هیئت بازرگانی ونکوور5 منتشر شد، بیان کردم اندکی از برنامه های ام بی ای یا تنها برخی از برنامه های آموزشی اجرایی به مسائل دشوار رهبران توسعه می پردازد. بخش عمده این برنامه ها ذاتاً تئوری گرا6 می باشند و ابزارهای سنتی مفهوم آموزشی را با تکیه بر تضاد بین کار کردهای مدیر و رهبر بکار می بردند.

مشکل بسیاری از برنامه دانشکده های آموزشی آن است که بسیاری از آنها ایده ها را آموزش می دهند نه رفتارهای زندگی واقعی و اساتید براساس توانایی های شان در نشر پژوهش های مفصل انتخاب می شوند، نه تجربیات مدیریتی شان.

در مقاله « آیا زمان آن نرسیده که در آموزش مدیریت بازرگانی تجدید نظر شود7» که در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد، آمده است: "انتقادات بسیاری به نظام آموزش بازرگانی از سوی منتقدین وارد شده است. برخی می گویند که دانشکده ها بسیار تئوریزه و علمی شده اند و از مسائل جهان حقیقی بسیار دور مانده اند. برخی دیگر می گویند دانشجویان را تنها برای تصمیم گیری های فوری در یافتن راه حل مشکلات پیچیده آموزش می دهند. برخی گروه های مخالف دانشکده هایی هستند که دید دانشجویان را محدود کرده و نقش آنها را پیچیده تر می کند. آنان دانشجویان را با هدف افزایش ارزش سهامداران و ایجاد فهمی محدود از اخلاق و مسائل اجتماعی مورد نیاز رهبران اقتصادی فارغ التحصیل می کنند. منتقدین می گویند این کمبودها باعث می شود که فارغ التحصیلان در تصمیمگیری های خود برای تسکین و یا حل بحران های اقتصادی ناکارآمد عمل کنند."

"فیلیپ براوتون8" فارغ التحصیل دانشگاه تجارت هاروارد9 و نویسنده کتاب «در هاروارد چه چیزی را تدریس می کنند10» در مقاله روزنامه لندن تایمز11 با عنوان«Harvard's Masters of Apocalypse» می نویسد:" می توان فهرستی از بزرگترین کارفرمایان اقتصادی در دوران اخیر را تنظیم کنید-از لری پیج12 تا سرگئی برین13 از شرکت گوگل، از بیل گیتس14 از شرکت مایکروسافت تا مایکل دل15 بنیانگذار شرکت دل، از ریچارد برانسون16 تا لاکشمی میتال17 رییس بزرگترین شرکت فولاد جهان- در این میان کسی را نخواهید یافت که فارغ التحصیل ام بی ای باشد. با این حال صنعت ام بی ای همچنان در حال رشد است و دانشکده های اقتصاد و بازرگانی درآمدهای حیاتی را برای موسسات علمی فراهم می کنند. هر ساله ۵۰۰۰۰۰ نفر مدرک ام بی ای را دریافت می کنند، که آمریکا ۱۵۰۰۰۰نفر از این فارغ التحصیلان را به خود اختصاص می دهد و به دنبال برگزاری کلاس های مدیریتی خود در سرتاسر جهان می باشند. همواره می توان اثر انگشتان دستان اربابان بحران آفرین از بانک سلطنتی اسکاتلند18 تا شرکت خدمات مالی مریل لینچ آمریکا19 ، ازHBOS تا بانک برادران لیمن20 را در بحران های مالی یافت."

"هنری مینتزبرگ21" استاد مدیریت در دانشگاه مک گیل22 مونتریال23 نیز استدلال می کند چون دانشجویان زمان زیادی را صرف ایجاد بسته حل بحران اقتصادی می کنند، تجارب زیادی درباره جهان حقیقی را نخواهد آموخت. راکش خورانا24 استاد تجارت دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب «Form Higher Aims to Hired Hands» که تحلیلی تاریخی در آموزش تجارت می باشد، آشکار می کند در دهه ۱۹۷۰میلادی ارزش سهام هر شرکت میزان موفقیت اولیه آن شرکت بود و این تفکر مفاهیم تکنیک های مدیریت مناسب را بکلی تغییر داد. او می گوید در آن دوره این نگاه وجود داشت که مدیران به طور کل نمایندگان سهامداران هستند و وظیفه افزایش ارزش سهامداران را دارند. این استاد دانشگاه هاروارد در ادامه می گوید:" نمی توانیم تنها به ساختار آموزشی کنونی امی بی ای اکتفا کنیم که مدیریت جهانی را به بخش های گسسته از هم همچون حسابداری، اقتصاد، بازاریابی و ... جدا می کند."

"وارن بنیس" و "جیمز او تول25" بیان می کنند که دانشکده های اقتصاد و تجارت سالیان زیادی است در مسیر نادرستی قدم بر می دارند. این دو در میان ادعاهای خود می نویسند:" برنامه های آموزشی ام بی ای به دلیل ناکامی در بکارگیری مهارت های لازم، آماده سازی رهبران اقتصادی و القای هنجارهای اخلاقی با انتقادات شدیدی روبه رو هستند."

از نگاه دانشگاه ها آموزش، تجارت نوعی پول نقد می باشد. دانشکده های اقتصاد و تجارت-که در سطح کارشناسی تدریس می کنند- در مقایسه با دانشگاه هایی که سطوح بالاتر را تدریس می کنند، بسیار ارزان تر هستند. آموزش تجارت خود تجارت بزرگی می باشد. شواهد زیادی نیز وجود دارد که تمام این دانشکده ها هم در آموزش خود کارآمد نیستند. در بررسی که در سال ۲۰۰۶ در مجله آکادمی آموزش مدیریت26 منتشر شد نشان می دهد که ۵۶ در صد از دانشجویان رشته امی بی ای در امتحانات پایانی خود چندین بار تقلب کرده اند که در میان دیگر رشته های علمی درصد بالایی می باشد. پژوهشگران در این بررسی - با روش ادراک رفتار همسالان- به این موضوع پی بردند. برخی کارفرمایان نیز ارزش مدرک ام بی ای را زیر سوال می برده اند.

پروژه ی تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۸ توسط دو استاد از دانشگاه هاروارد منتشر شد، نشان می دهند کارفرمایان توانایی فارغ التحصیلان در حل مشکلات اقتصادی را ارزشمند می دانند، که خلاء همین توانایی نیز در آنها عیان می باشد. دیوید ای گاروین27 استاد مدیریت تجارت و یکی از محققین این پروژه بیان می کند:" لازم است تا تمرکز برنامه های آموزشی ام بی ای را از رویکرد تحلیلی به مهارت و هدف محوری گسترش بدهیم." در واقع ممکن است خود دانشجویان تمایل داشته باشند که تاکید بیشتری بر مهارت های شخصیتی ایجاد شود. در نظر سنجی هایی که موسسه آسپین28 انجام داد، دانشجویان بیان می کردند که در طول دوران تحصیل خود اعتماد بنفس کمتری نسبت به حل مشکلات اخلاقی ایجاد شده در محل کار خود داشتند. ایجاد راه حل مشکلات برنامه های آموزشی که رهبران و مدیران آینده را پرورش می دهد در بازگشت دوباره به آموزش علوم انسانی نهفته است.

اصطلاح آموزش لیبرال29 نخستین بار در دوران روم و یونان باستان به منظور تاکید بر آنکه این آموزش می تواند به افراد در نقد رهبران خود کمک کند، بکار گرفته شد. از آن زمان هدف از آموزش لیبرال آن بود که افراد را به یک عقلانیت برسانند.

حال این سوال پیش می آید که آیا آموزش گسترده لیبرال و ایده الیستیک می تواند فرد با ارزشی را برای یک شرکت تجاری پرورش دهد؟ بسیاری از رهبران اقتصادی و تجاری براین باور هستند که آموزش لیبرال توانایی انجام چنین کاری را دارد. ویژگی های و خصوصیت های محل کار و تجارت تغییر پیدا کرده است. کارگران در یک شرکت تا پایان بازنشستگی تنها به یک کار مشخص و مشابهی مشغول بکار نمی مانند و کارگران جوان نسل ایگرگ30 دیگر در مقابل پرسش افراد صاحب کاران خود سکوت اختیار نمی کنند.

با این وجود آموزش علوم انسانی در فضای آموزش عالی تحت فشار فزاینده جو ضد عقلگرایی می باشد؛ جایی که در آن نظرات ناآگاهانه بر اساس حقایق بی ارزش و مطالعات ناچیز فرهنگ و تاریخ توسط رهبران اقتصادی و سیاسی نادیده گرفته می شود.

"جوزف اپستین31"در مقاله «چه کسی علوم انسانی را کشت32» بیان می کند که از قرن ۱۹ میلادی شکافی بین آموزش حرفه ای و علوم انسانی با اعطای اراضی به دانشگاه های ایالتی توسط دولت آمریکا آغاز شد، که همین باعث چرخش بیشتر منافع به سوی آموزش فنی و حرفه ای شد. حتی در خود مباحث آموزش علوم انسانی دانشجویان، مباحث اقتصاد و بازار را به تاریخ و زبان انگلیسی ترجیح می دادند، به امید آنکه این مباحث کاربرد عملی را برای آنها در آینده داشته باشد.

اپستین می گوید: دانشکده های اقتصاد و تجارت به ویژه ام بی ای تنها در خصوص آموزش نمی باشد بلکه درباره ایجاد شبکه، رهبران آینده و اعتبار می باشد.

نزاع بر سر علوم انسانی نیز برخاسته از تمایلات جناح راست آمریکا33 در تصویب قانون حق رای آی دی34 می باشد که با هدف محدود کردن مشارکت های دموکراتیک ایجاد شد. در درجه اول هدف آموزش علوم انسانی سود دهی مستقیم اقتصادی نیست بلکه ایجاد شهروندان تحصیل کرده می باشد.

علوم انسانی و علوم اجتماعی انتخابی نمی باشد، نه نخبگرا و نه برای نخباگان می باشد. این رشته ها یک الزام می باشند و نیازمند حمایت ما هم در دوران چالش ها و هم در دوران رویش ها را می طلبد. در گزارشی که از سوی کمیسیون ملی علوم انسانی و علوم اجتماعی35 آکادمی هنر و علوم آمریکا36 منتشر شد، بیان می کند که نظام آموزش کنونی در آمریکای شمالی در حال از دست دادن این دیدگاه می باشد. در حالی که چین، سنگاپور و برخی کشورهای اروپایی به دنبال نهادینه کردن گسترده ی آموزش علوم انسانی می باشند، بخش آموزش عالی در کانادا و ایالات متحده به طور فزاینده ای به محدود کردن دیدگاه خود نسبت به موسسات علمی و تکنولوژیکی انجامیده است.

گزارش کمیسیون بیان می کند" در دوره بحران اقتصادی که دیدگاه مردم محدود به آموزش با بازدهی زود رس می شود...یک مورد قانع کننده ای برای آموزش علوم انسانی وجود دارد" تا از تداوم دموکراسی و شهروندان تحصیل کرده حمایت کند. همانگونه که چارلز ام وست37 رییس آکادمی مهندسی38 بیان می کند:" تمام مهارت های علمی و تکنولوژیکی که می توانیم آنها را درک کرد، نمی توانند مشکلات جهان امروزی ما را حل کنند مگر آنکه فهم گسترده ای از انسان و فرهنگ داشته باشیم."

در مقاله ای در روزنامه وال استریت خانم "ملیسا کورن39" به نقل از پژوهشی که توسط انجمن آمریکایی دانشکده های آمریکا40 انجام شد بیان می کند "...بحث علوم انسانی فراتر از دلایل فنی و اقتصادی می باشد. علوم انسانی برای حیات دموکراسی و تفاهم جهانی و جامعه لازم و ضروری می باشد."

این روزها در بین مدیران اقتصادی و تجاری نکوهش مدرک علوم انسانی و تمجید از مدارک فنی و حرفه ای رایج شده است. با این حال پیتر دراکر41 که اغلب برترین کارشناس در حوزه مدیریت و رهبری شناخته بود می نویسد" این باور نابجاست." دراکر بسیاری از بینش ها و دیدگاه های خود را از ادبیات و علوم انسانی بدست آورده است نه از اقتصاد و تجارت. ریک وارتزمن42 مدیر اجرایی موسسه دراکر43 معتقد است "جهان ایده ها و اندیشه ها تا حد زیادی از جهان اقتصاد فاصله گرفته است."

امروزه بسیاری از رهبران تجاری در خصوص استخدام نسل ایگرگ مردد می باشند زیرا در مورد کارایی و توانایی آنها در محل کار نگران هستند. این اظهار نظر نتیجه پژوهشی است که توسط دانشگاه بنتلی44 با عنوان "پروژه آمادگی یو 45" می باشد که از ۳۰۰۰مدیر و مسئولان استخدام شرکت های بزرگ به اجرا در آمد. بیش از۶۰درصد افراد بیان کردند که این نسل رتبه C و یا زیر آن را بدست آورده اند که شایستگی لازم برای استخدام در این شرکت ها را ندارند. آنچه جالب بنظر می رسید آن بود که عدم شایستگی آنها نداشتن دانش مهارتی و فنی نبود بلکه فقدان مهارتهای شخصی، نگرشی، ارتباطات فردی و بین فردی و مهارت های تفکر خلاق دلیل استخدام نشدن آنهاست.

"نورمن آگوستین46" رییس پیشین و مدیر عامل شرکت لاکهید مارتین47 تاکید می کند فقدان علوم انسانی ایالات متحده آمریکا را در یک نقطه ضعف استراتژیک قرار می دهد. در سال ۲۰۱۰نظر سنجی انجمن مطالعات مدیریت آمریکا نشان داد کمتر از۵۰درصد مدیران این نظر سنجی بیان کردند که کارکنان شان دارای روابط موثر و تفکر نوآورانه می باشند و ۸۰درصد بیان کردند که دانشگاه ها و کالج های آمریکا48 می توانند نیروی کار بهتری را با تاکید بیشتر بر علوم انسانی تولید کنند.

یکی از دلایل کاهش توجهات به علوم انسانی و تمرکز دانشگاه ها و کالج ها به رشته های فنی، حرفه ای و علمی موضوع اقتصاد می باشد. هنری مینتزبرگ49 استاد مدیریت براین باور است که مهارت های کسب و کار را نمی توان در کلاس درس آموخت. او بیان می کند که آموزش فلسفه و یا تاریخ سودمند تر خواهد بود. ویلیام سالیوان50 از بنیاد کارنگی برای پیشرفت آموزش51 و نویسنده کتاب "آماده سازی برای تجارت و فراگیری از زندگی: علوم انسانی و کارشناسی آموزش تجارت52 " معتقد است درحقیقت جدایی دروس تجارت و بازرگانی که محدود به مطالعات فنی و گسترده عظیمی از مباحث علوم انسانی می باشد، سود زیادی برای دانشجویان نخواهد داشت که در این صورت نیازمند برنامه جامع و یکپارچه ای هستیم که بر دیدگاه عملی، شخصی و اخلاقی تمرکز کند. توماس فریدمن53 در کتاب پرفروش خود "جهان مسطح54 " می نویسد چون جهان امروزی و فرهنگ بسیار به هم تنیده هستند، رهبران اقتصادی باید بهره وری بیشتری از علوم انسانی داشته باشند. اری دی جوس55 مدیر عامل شرکت سلطنتی داچ شل56 در کتاب خود "کمپانی زنده57 " می نویسد که بزرگترین بینش خود را از مطالعه فلسفه و روانشناسی بدست آورده است نه تجارت.

هیئت مدیره کنفرانس کانادا مهارت های ویژه ای را برای فارغ التحصیلان به صورت برنامه ای آموزشی ایجاد کرده است که بازتاب کننده علوم انسانی می باشد. توانایی مشاهد، تفکر در سیستم، مطرح کردن سوالات قدرتمند، اندیشیدن و عملکرد مستقل، داشتن دید گسترده، برخورد موثر با مشکلات، ابهامات و تناقضات برعهده علوم انسانی است که برای رهبران اقتصادی نقش حیاتی دارد.

علوم انسانی بندرت در برنامه های متداول آموزشی اقتصاد و بازرگانی در بخش آموزشی آمریکای شمالی جای می گیرد، هرچند که برخی موسسات همچون آسپین ادبیات را نیز در رئوس درسی خود گنجانده اند.

"دیوید گاروین، سویکانت دایور و پاتریک کالن58" نویسندگان کتاب «بازاندیشی مدیریت تجاری؛ آموزش تجاری بر سر دوراهی59» براین باور اند، رکود اقتصادی برای رهبران اقتصادی این موضوع را به خوبی روشن ساخت که آنان باید مهارت های اندیشیدن خود را دقیقتر و دید خود را گسترده تر کنند که تنها با آموزش ام بی ای حاصل نمی شود.

"لین والاس60" در مقاله خود در نیویورک تایمز می نویسد "حتی بیش از تحولات مالی اخیر، مدیران اقتصادی عامل در بازارهای جهانی که بسرعت در حال تحول بود، تازه به ارزش مدیرانی پی بردند که می توانستند به طور زیرکانه در بین چهارچوب ها، فرهنگ ها و رشته های علمی تفکر کنند."

تعداد چشمگیری از مدیران موفق و مدیران ارشد همچون کارلی فیورینا61 (هیولت پاکارد62)، مایکل آیزنر63 (دیزنی64)، آلن لافلی65 (پروکتر و گمبل66)، استیو مورد67 (امریکا آنلاین68)، مگ ویتمن69 (ای بی70) و استیو فوربس71 (شرکت فوربس72) از دل آموزش علوم انسانی به دنیا آمدند.

باید بار دیگر به فهم اهمیت آموزش علوم انسانی که می تواند بهترین خدمت را به جامعه ما بکند برسیم که می تواند بهترین رهبران اقتصادی و سیاسی را برای ما تربیت کند.

پی نوشت:
۱). Why We Need to Rescue Liberal Arts Education for Prosperity, February ۱۵, ۲۰۱۴
Source:http://www.psychologytoday.com/blog/wired-success/۲۰۱۴۰۲/why-we-need-rescue-liberal-arts-education-prosperity
۲). ری ویلیام برگزار کننده دوره های آموزش مدیریت اجرایی برای مدیران می باشد. از او آثار مختلفی منتشر شده است ازجمله: آمادگی، هدف، نفوذ(Ready, Aim, Influence)، پرتگاه رهبری(The Leadership Edge)،شکست عادتهای بد(Breaking Bad Habits)،تغییر سیستماتیک؛ معیاری برای مکاتب آینده(Systemic Change: Touchstones For the Future School) می باشد. ری ویلیام نویسنده روزنامه های نشنال پشت(National Post)، فایننشیال پست( Financial Post ) وسایت (Salon.com) می باشد.
۳). pragmatic education
۴). MBA
۵). Vancouver Board of Trade
۶). theory-oriented
۷). Is It Time To Retrain B-Schools?
۸). Philip Broughton
۹). Harvard Business School
۱۰). What They Teach You At Harvard
۱۱). London Times
۱۲). Larry Page
۱۳). Sergey Brin
۱۴). Bill Gates
۱۵). Michael Dell
۱۶). Richard Branson
۱۷). Lak-shmi Mittal
۱۸). رویال بانک اسکاتلند، The Royal Bank of Scotland شرکت خدمات مالی و بانکداری اسکاتلندی است، که در زمینه ارائه خدمات بانکداری خرد، بانکداری شرکتی، بانکداری سرمایه‌گذاری، مدیریت سرمایه، سرمایه‌گذاری و خدمات بیمه فعالیت می‌نماید. این بانک در سال ۱۷۲۷ راه‌اندازی شد و در حال حاضر دارای بیش از ۷۰۰ شعبه در کشور اسکاتلند بوده، همچنین در تمامی شهرهای اصلی و بزرگ ایرلند، ولز و بریتانیا نیز دارای شعبه می‌باشد.
۱۹). مریل لینچ Merrill Lynch شرکت خدمات مالی آمریکایی است، که به‌عنوان بازوی ارائه خدمات مدیریت سرمایه‌گذاری و مدیریت ثروت بنک آو امریکا فعالیت می‌نماید و با سرمایه در گردشی معادل ۲٫۲ تریلیون دلار، به‌عنوان بزرگترین شرکت کارگزار خدمات مالی جهان شناخته می‌شود. شرکت مریل لینچ در پی بحران مسکن آمریکا ۲۰۰۸ ورشکسته اعلام شد، سپس در ژانویه ۲۰۰۹ توسط بنک آو امریکا خریداری گردید و در سال ۲۰۱۳ در این بانک ادغام شد. در حال حاضر زیرمجموعه‌ای از بنک آو امریکا به‌شمار می‌آید. دفتر مرکزی این شرکت در شهر نیویورک قرار دارد و دفتر بین‌المللی آن نیز در شهر لندن مستقر می‌باشد.
۲۰). برادران لیمن Lehman Brothers (چهارمین بانک سرمایه‌گذاری در ایالات متحده آمریکا) که در زمینه مدیریت سرمایه‌گذاری و بانکداری اختصاصی فعالیت می‌کرد.بانک برادران لیمن در پی بحران مالی ۲۰۱۲–۲۰۰۷ در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۸ اعلام ورشکستگی نمود، که بزرگترین ورشکستگی در تاریخ ایالات متحده به‌شمار می‌آید. سپس دارایی‌های بخش آمریکای شمالی این بانک به بانک بریتانیایی بارکلیز واگذار شد و در اکتبر ۲۰۰۸ نیز شرکت ژاپنی نامورا کلیه دارایی‌های بخش آسیا، اروپا و خاورمیانه بانک برادران لیمن را خریداری کرد.
۲۱). Henry Mintzberg
۲۲). McGill University
۲۳). Montreal
۲۴). Rakesh Khurana
۲۵). Warren Bennis and James O'Toole
۲۶). مجله آکادمی آموزش مدیریت، مجله ای عملی است که توسط آکادمی مدیریت که مقر آن در نیویورک می باشد منتشر می شود. طبق گزارش جورنال سایتیشن(Journal Citation Reports) که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، ضریب تأثیر گذاری این مجله ۸۰۰/۴بود که این مجله را در بین ۱۶۶مجله تخصصی مدیریت در جایگاه سوم و در بحث آموزش و آموزش پژوهش در رتبه اول در بین ۲۰۳ مجله تخصصی قرار می داد.
۲۷). David A. Garvin
۲۸). موسسه آسپین Aspen Instituteموسسه ای غیر انتفاعی است که در سال ۱۹۵۰با هدف مطالعات علوم انسانی ایجاد شد.
۲۹). liberal education
۳۰). نسل وای Generation Yیا نسل ایگرگ یا نسل هزاره به نسلی گفته می شود که به عقیده برخی صاحب نظران بین اواخر دهه۱۹۷۰میلادی تا آغاز سال۲۰۰۰ متولد شده اند.
۳۱). Joseph Epstein
۳۲). Who Killed the Liberal Arts
۳۳). right wing America
۳۴). voter ID laws
۳۵). national commission on the humanities and social sciences
۳۶). آکادمی هنر و دانش آمریکاAmerican Academy of Arts and Sciences مرکز پژوهشی مستقلی در ایالات متحده است که به بررسی همه‌جانبه مسایل پیچیده و پیش روی در ارتباط با هنر و دانش در آمریکا و جهان می‌پردازد. اعضای انتخابی این فرهنگستان پیشروان هنر، تجارت، سیاست، ارتباط عمومی هستند.
۳۷). Charles M. Vest
۳۸). National Academy of Engineering
۳۹). Melissa Korn
۴۰). American Association of American Colleges and Universities (AACU)
۴۱). پیتر دراکر(Peter Drucker) از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان مدیریت در جهان است. مهمترین اثر او با عنوان «مدیریت» منتشر شده است و در آن نظریات مهم خود دربارهٔ مدیریت و سازمان را شرح داده است. پیتر دراکر (۱۹۰۹-۲۰۰۵) مدرس، مشاور و نویسنده ... بیش از ۷۰ سال از عمر خود ... صرف نگاه سیستمیک به علم مدیریت نمود. او را به عنوان پدر کسب و کار نوین می شناسند و مفهوم management by objectives از مفاهیمی است که دراکر وارد ادبیات مدیریت نمود.
۴۲). Rick Wartzman
۴۳). Drucker Institute
۴۴). Bentley University
۴۵). PreparedU Project
۴۶). Norman Augustine
۴۷). لاکهید مارتین Lockheed Martin شرکت هوافضا، تجهیزات نظامی و امنیت اطلاعات آمریکایی است، که در ماه مارس سال ۱۹۹۵ از به هم پیوستنِ شرکت‌های لاکهید کورپوریشن و مارتین مریتا در شهر بتزدا، مریلند تشکیل شد. شرکت لاکهید مارتین هم‌اکنون به‌عنوان یکی بزرگترین پیمانکاران صنایع جنگ‌افزاری جهان شناخته می‌شود. در سال مالی ۲۰۰۹ میلادی ۷۴٪ درصد از درآمدهای این شرکت از فروش تجهیزات نظامی، حاصل شده است. سالانه بیش از ۱/۷٪ درصد از کل بودجه وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا صرف خریداری تجهیزات از لاکهید مارتین می‌گردد.
۴۸). American Management Association Study
۴۹). Henry Mintzberg
۵۰). William Sullivan
۵۱). Carnegie Foundation for the Advancement of Teaching
۵۲). Preparing for Business, Learning from Life: Liberal Arts and Undergraduate Business Education
۵۳). Thomas Friedman
۵۴). The World is Flat
۵۵). Arie de Geus
۵۶). ویال داچ شل Royal Dutch Shell که معمولأ بنام شل شناخته می‌شود، شرکت هلندی-بریتانیایی است، که دفاتر مرکزی آن، در شهر لاهه، هلند و لندن، بریتانیا مستقر می‌باشند. رویال داچ شل، از اولین شرکت‌های نفت و گاز جهان است. این کمپانی، در سال ۲۰۱۱ به‌عنوان دومین شرکت بزرگ جهان، انتخاب شد. این شرکت همچنین، یکی از شش کمپانی بزرگ نفتی جهان است، که با عنوان "سوپرمیجر"، شناخته می‌شوند.
۵۷). The Living Company
۵۸). David Garvin, Svikant Divar and Patrick Cullen
۵۹). Rethinking the MBA: Business Education At The Crossroads
۶۰). Lane Wallace
۶۱). Carly Fiorina
۶۲). هیولت پاکاردHewlett-Packard، معروف به HP یک شرکت آمریکایی چند ملّیّتی فناوری اطلاعات است. این شرکت یکی از بزرگترین شرکت‌های فناوری اطلاعات است و تقریباً در تمامی کشورها فعالیت می‌کند.
۶۳). مایکل آیزنر Michael
Eisnerمدیر عالم شرکت والت دیزنی(۱۹۸۴تا۲۰۰۵)
۶۴). Disney
۶۵). Alan Lafley
۶۶). پروکتر اَند گَمبل، Procter & Gamble شرکت چندملیتی و آمریکایی کالاهای مصرفی است، که دفتر مرکزی آن در شهر سینسینتی در ایالت اوهایو، ایالات متحده آمریکا قرار دارد. این شرکت در سال ۱۸۳۷ میلادی تأسیس شد و در حال حاضر محصولات بسیار متنوعی، از محصولات پرینگلز تا تولیدات کیلوگ را، تولید می‌کند. شرکت پی&جی همچنین در فهرست تحسین‌برانگیزترین شرکت‌های جهان، که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد؛ رتبه پنجم را از آن خود کرد. این شرکت با بسیاری از ابداعات تجاری شامل مدیریت نام تجاری و برنامه‌های تلویزیونی اعتبار یافته است.
۶۷). استیو مورد Steve Case مدیر عامل شرکت آمریکا آنلاین(از سال۲۰۰۳)
۶۸). ای‌اوال آی‌ان‌سی. AOL Inc. یا ای‌اوال که بیشتر به آمریکا آنلاین شهرت دارد. یک شرکت آمریکایی سرویس دهنده اینترنتی و رسانه‌ای است.
۶۹). Meg Whitman
۷۰). Ebay
۷۱). ملکم استیون «استیو» فوربز، جونیر(Steve Forbes) مدیر انتشاراتی آمریکایی است که دو بار نامزد ریاست جمهوری آمریکا از حزب جمهوری‌خواه ایالات متحده آمریکا بوده است. وی سردبیر مجله کسب و کار فوربز و مدیرعامل شرکت فوربز(Forbes Inc.) است. ۲۰ سال ریاست او بر این مجله با افول انتشار آن و امپراطوری خانوادگی فوربز همزمان بوده است.
۷۲). ..Forbes Inc

www.isaq.ir

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۵:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۳
    0 0
    مشرق چی میگی؟ اتفاقا امریکا علوم انسانی بسیار گسترده ای داره

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس