جمعه اول خرداد: احمدآقا خمینی تلفنی پیشنهاد کرد که نهادها تبریک پیروزی (پس گرفتن تپه الله اکبر) را به خدمت امام بدهند که فرماندهی اصلی کل قواست. اگر این پیشنهاد با اشاره امام باشد، حاکی از تصمیم امام در مورد فرماندهی نیروهای مسلح است و این به علت موضع تشنج آفرین آقای بنی صدر در این چند روز اخیر است، مخصوصا در رابطه با طرح رفراندوم و مصدق بازی اوست که اگر بر فرض محال چنین پیش بیاید، بی شک ریاست جمهوری را هم از دست خواهد داد. آقای بنی صدر سخت در اشتباه است... شب احمد آقا خمینی بدون اطلاع قبلی به منزل آمد. ضمن حرف های زیاد، صحبت از استعفای رئیس جمهوری داشت... از سیاست حذف نیروهای مسلمان، ولی غیر مکتبی، مخصوصا بعضی از افراد نهضت آزادی انتقاد داشت. تا حدی درست می گوید. باید بعضی از اینها را جذب کرد.
شنبه ۲ خرداد: برادر شهید شیرودی و همکارش خلبان میرزایی آمدند و از احتمال توطئه داخلی در شهادت او گفتند. شب قبل از شهادتش تماس مشکوکی از دو سرهنگ و بنی صدر نقل می کردند و مدعی بودند جهت تیر از جلو که دشمن بوده، نیست و از کنار است.
یکشنبه ۳ خرداد: لایحه حذف فرمان همایونی به خوبی تمام و تصویب شد. (اختیارات شاه در قوانین قبل از انقلاب توسط شورای انقلاب به رئیس جمهوری واگذار شده بود که با تصویب این لایحه از او گرفته شد)
دوشنبه ۴ خرداد: شب در جلسه وعاظ تهران... در باره اهمیت انقلاب اسلامی [صحبت کردم] و اینکه برای اولین بار حکومت اسلامی شیعی بر اساس ولایت فقیه و احکام اسلامی و حاکمیت فقه اسلام به وجود آمده و ریشه اختلافات ما و لیبرال ها همین جاست که آنها فقه ما و ولایت فقیه را قبول ندارند و پس از تدوین قانون اساسی، درگیری های جدی شروع شد. نمونه هایی از اظهارات بنی صدر و بازرگان و دیگران نقل کردم.
چهارشنبه ۶ خرداد: ساعت ۹
صبح برای ملاقات نمایندگان مجلس با امام به منزل امام رفتم. به مناسبت
سالگرد افتتاح مجلس، این ملاقات انجام می گرفت. قرار بود ملاقات خصوصی و
دربسته باشد، ولی امام ترجیح دادند که باز باشد و مطالب پخش شود که چه خوب
شد... امام سخنرانی تاریخی مهمی کردند. آنچنان مهم که اهل نظر گفتند انقلاب
جدیدی است. نسبت به مخالفان خط امام آنچنان کوبنده بود که عده ای باور نمی
کردند پخش می شود. لیبرال ها و مخصوصا بنی صدر و نهضت آزادی را خوار و
ضعیف کردند. به آنها فضول و غلط کردی گفتند و تصمیمات مجلس را غیر قابل
خدشه معرفی کردند. روحانیت و خط امام و پاسداران را خیلی صریح تقویت
کردند... قبل از شروع ملاقات ما، اعضای شورای عالی قضایی خدمت امام بودند
به جز آقای ربانی شیرازی. احمد آقا هم بود. من هم در قسمتی از جلسه شان
رسیدم. بحث بر سر موضع ما با مخالفان و لیبرال ها بود. مطالب خوبی گفته شد و
تصمیمات خوبی گرفته شد. قرار شد هیئت سه نفری، تخلفاتشان را بگویند،
دادگاه ها هم قویا عمل کنند، حتی در مورد تعطیل روزنامه های ضد انقلاب.
امام گفتند که مجلس محکم روی موضع قانونی اش بماند و گفتند که بنی صدر به
خاطر اطرافیان نابکارش، خودش را حذف می کند.
جمعه ۸ خرداد: صبحانه را در
خدمت آقای منتظری در منزل ایشان [در قم] صرف کردیم. آقایان محسن رضایی و
رضا سیف اللهی آمدند و درباره کیفیت عملکرد پس از بیانات امام بحث کردیم.شنبه ۹ خرداد: آقایان محسن رضایی و محمدزاده آمدند. درباره کیفیت حرکت بعد از بیانات امام بحث کردیم.
دوشنبه
۱۱ خرداد: منوچهر مسعودی، مشاور رئیس جمهور را به اتهام فساد بازداشت کرده
اند. احمد آقا می گفت که آقای بنی صدر می گوید به عنوان مشاور من اعلام
نشود. با آقای رجایی تماس گرفتم و ایشان به آقای لاجوردی گفت. قرار شد که
موقتا اعلام نشود. تلکس آمد که آقای احمد سلامتیان، نماینده اصفهان را که
برای افتتاح دفتر هماهنگی مردم با رئیس جمهور می خواسته سخنرانی کند، حزب
اللهی ها مجروح کرده اند و مراسم را به هم زده اند و او با چادر فرار کرده
است. بهتر بود بی چادر فرار می کرد که در تاریخ به اینگونه ثبت نشود!
سه شنبه ۱۲ خرداد: عصر در جلسه دفتر سیاسی [حزب جمهوری اسلامی] شرکت کردم. درباره حرکت بعد از بیانات امام علیه لیبرال ها بحث شد.
چهارشنبه ۱۳ خرداد: آخر وقت آقایان رضایی و محمدزاده از سپاه آمدند و درباره خط حرکت سیاسی با مخالفان بحث هایی کردیم. پیشنهاد کردند که گروهی خط دهنده و هدایت گر سیاسی شوند، موافقت کردم، قرار شد افرادی را پیشنهاد دهند.
پنجشنبه ۱۴ خرداد: اول شب در نخست وزیری با احمد آقا خمینی و آقای رجایی جلسه ای داشتیم. احمد آقا مطالب مهمی داشت. حسابی همراهی می کنند. مسئله گروه مسلح مستقل چمران، مسئله بنی صدر و راه حل هایی داشت... معتقد است که امام باید صریحا با بنی صدر برخورد کنند.
جمعه ۱۵ خرداد: اول وقت آقای ری شهری (قاضی شرع دادگاه های ارتش در آن زمان) تلفن کرد و گفت که آقای بنی صدر به آقای غفوری، استاندار مشهد گفته است که من مثل همین قله دماوند به رأی العین می بینم که عمامه آقای ری شهری را به گردنش انداخته اند و در خیابان ها می گردانند. مشورت می کرد در باره کیفیت جواب و این حرف مال کسی است که مطمئن است که کودتایی در پیش است که لیبرال ها و تصفیه شده های ارتش حاکم می شوند.
شنبه ۱۶ خرداد: دکتر حسن حبیبی آمدند، مذاکره کردیم. در خط امام است و پیشنهاد مراودت بیشتر با آقای بنی صدر می کرد. از عواقب اختلافات خائف بود.
یکشنبه ۱۷ خرداد: دو فوریت طرح قانونی شدن مصوبات مجلس بدون امضای رئیس جمهور پس از تأیید شورای نگهبان و گذشتن پنج روز نیز تصویب شد... ظهر خبر تعطیلی موقت روزنامه های انقلاب اسلامی، میزان، آرمان ملت، مردم و جبهه ملی از طرف دادستان انقلاب اسلامی تهران پخش شد. اقدام جسورانه ای است. قرار نبود تعطیل شوند، مخصوصا در آستانه انتخابات. تحقیق کردم، معلوم شد شورای عالی قضایی هم تصویب کرده است... خبر صدور اعلامیه آقای بنی صدر رسید. معلوم شد که تصمیم گرفته اند از رادیو تلویزیون پخش نشود، چون تحریک کننده است؛ درباره همین روزنامه هاست.
دوشنبه ۱۸ خرداد: رئیس جمهور مطالب اعتراضیه خودش را در نشریه ای به نام پیام رئیس جمهور منتشر کرد... دعوت به راهپیمایی کردند، جمعیت زیادی جمع نشد. فقط حدود پانصد نفر که در مقابل گروه کوچکی از حزب اللهی ها متفرق شدند. خواستند بازار را هم تعطیل کنند، شکست فاحشی خوردند. در همدان هم که رئیس جمهور به شهر خودش پناه برده بود، حمایت درستی از ایشان نکردند. در شیراز دکتر یزدی از حزب اللهی ها کتک خورده و من در مجلس این کار را تقبیح کردم. امام امروز سخنرانی تند و جالبی فرمودند و سنگ تمام گذاشتند. از اقدام دادستان حمایت کردند، مخالفان را تهدید کردند... احمد آقا با موافقت امام مقدمات تغییرات اساسی را در فرماندهی ارتش فراهم می کند و آقای خامنه ای را که در جبهه جنوبند، برای این منظور به تهران خواسته است... عصر در شورای قضائی جلسه مشورتی با حضور اعضای شورا و نخست وزیری داشتیم. وضع جاری را بررسی کردیم و خط حرکت آینده را ترسیم نمودیم و به نیروهای سپاه و کمیته ها، برای احتیاط آماده باش دادیم.
سه شنبه ۱۹ خرداد: خبری از آماده شدن بنی صدر برای خروج از کشور رسید و گویا در همین رابطه دو نفر از دفتر ایشان بازداشت شده اند. امروز آقای بنی صدر در کرمانشاه مانده و با عشایر سنجابی جلسه محرمانه داشته. معلوم نیست می خواهند چه بکنند... در داخل تهران، حزب اللهی ها میدان حرکت آشوبگرانه ضد انقلاب و بنی صدریان را تنگ کرده اند و حزب کمونیست و رنجبران و مجاهدین خلق از بنی صدر حمایت و دعوت به راهپیمایی کرده اند.دفتر هماهنگی با تأیید این گروه ها کاری از پیش نبرد و کسی شرکت نکرد به جز افرادی از خودشان.
چهارشنبه ۲۰ خرداد: اول شب به منزل آمدم، ولی برای مشورت در امری فوری، به منزل آقای بهشتی دعوت شدم. احمد آقا هم حضور داشت. امام از ما خواسته بودند که در باره فرماندهی کل قوا نظر بدهیم. امام تصمیم به عزل آقای بنی صدر از این سمت را گرفته اند. نظر این شد که فعلا خود امام فرماندهی را به عهده داشته باشند تا در آینده با فرصت فکری بشود. عزل ایشان با عبارتی موهن اعلام شد. آقای بنی صدر در کرمانشاه است و گویا به دستور امام تحت نظرند که از کشور فرار نکنند. ستاد ارتش هم قبل از عزل ضمن اعلامیه ۵۳۰ تقریبا ایشان را بی سمت اعلام کرده بود. بیشتر اعتماد آقای بنی صدر به ستاد ارتش بود. گویا ایشان این اعلان را غیر قانونی اعلام داشته اند. لابد عزل امام را هم قانونی نمی دانند.
پنجشنبه ۲۱ خرداد: سخنرانان پیش از دستور مجلس لبه تیز حملات خود را متوجه آقای بنی صدر کرده بودند. مخصوصا آقای مهدی نصیری لاری عدم کفایت ایشان را مطرح کرد و خیلی خوب صحبت کرد. آقای دکتر کاظم سامی اعتراض کرد که اهانت به رئیس جمهور شده است... تظاهرات پراکنده در تهران و شهرستان ها به نفع بنی صدر انجام می شود که عمدتا توسط مجاهدین خلق است. بنی صدری ها خیلی ترسیده اند و احتمال فرارشان قوی است. یک نظر این است که مانع فرارشان نشویم، زیرا به کلی از اعتبار ساقط می شوند و چیزی بر مدنی و بختیار و پهلوی ها نمی افزایند. نظر امام این بوده که نگذاریم بگریزند، ولی دیشب از احمد آقا نقل شد که امام هم دیگر مخالفتی ندارند... آخر شب آقای رضایی تلفنی اطلاع داد که خبری می گوید که آقای بنی صدر هواپیمای بزرگی را خواسته که آماده داشته باشند و می گفت که احمد آقا هم از امام کسب تکلیف کرده و امام هم مخالفتی ندارند. خودم از احمد آقا پرسیدم، ایشان تأیید کرد.
جمعه ۲۲ خرداد: اول وقت سرهنگ وحید دستجردی، رئیس شهربانی آمد و گزارشی از وضع شهرها داد. مجموعا اوضاع را خوب توصیف کرد و حرکات مخالفان را ضعیف و پراکنده. می گفت که حمله به دفاتر هماهنگی زیاد است و فرماندهان نظامی و انتظامی خیلی از این تغییر راضی اند، از دوگانگی راحت شده اند و تکلیفشان روشن شده... آخر شب آقای محسن رضایی خبر داد که سی نفر می خواهند دولت را استیضاح کنند.
شنبه ۲۳ خرداد: برای اینکه در رابطه با آقای بنی صدر در مسئله ریاست جمهوری و طرح عدم کفایت سیاسی نظر امام را بدانم، اول وقت به منزل ایشان رفتم. اعضای ستاد انقلاب فرهنگی و آقایان قدوسی و ربانی و خیلی ها بودند. امام هم مثل من نظرشان این بود که ترجیح دارد که آقای بنی صدر تابع قانون شود و رئیس جمهور بماند، اما به ظن قوی ایشان تابع قانون نخواهد شد. لذا ما باید اتمام حجت کنیم، حتی دعوت به مذاکره کنیم. اگر تسلیم نشد، چاره ای نیست، باید به قانون عمل کرد. ایشان از عواقب کار هم نگران نبودند. آقای بنی صدر را قدرتی نمی دانند. به آقای قدوسی هم گفتند که اخطار کنند، اگر نتیجه ای نگرفتیم، نوبت برخورد می رسد و قرار شد مجلس روی همین روال حرکت کند.... تظاهرات پراکنده ای علیه و له آقای بنی صدر در تهران و شهرستان ها رخ می دهد. چند نفری هم تا به حال تلف شده اند.
یکشنبه ۲۴ خرداد: پیش از دستور مجلس، آقای غضنفرپور، نماینده لنجان و یار متعصب بنی صدر، به جای نطق پیش از دستور اطلاعیه آقای بنی صدر را خواند. اطلاعیه خیلی بدی است که صداوسیما نخوانده و جراید ننوشته اند و اثر بسیار شدیدی روی امام و نمایندگان و مردم در طرد سریع تر رئیس جمهور دارد... غضنفر پور و سلامتیان از مجلس بیرون رفتند و در درب مجلس با یک فرد سپاهی برخوردی داشتند که به اسلحه کشی رسید. امام که از رادیو شنیده بودند، از خوانده شدن اطلاعیه از تریبون مجلس انتقاد کرده بودند. آقای خامنه ای که خدمت امام بودند، گفته اند که آئین نامه مجلس را نمی شود نقض کرد و امام قانع شده اند، به شرط اینکه جواب داده شود. فرماندهان لشکرها و پایگاه های هوایی خدمت امام رسیدند. همراه آقای خامنه ای و امام مطالب مهمی در جهت تقویت خط امام و تضعیف لیبرال ها و به خصوص بنی صدر فرمودند... در مجلس امروز ۱۰۷ نفر از نمایندگان، کتبا تقاضای رسیدگی به صلاحیت سیاسی آقای بنی صدر را کردند...
دوشنبه ۲۵ خرداد: خبر رسید که امام در ملاقات علمای مازندران مطالب مهمی علیه ملی گرایان و بنی صدر گفته اند. جبهه ملی و گروهک های محارب اعلان راهپیمایی علیه حکومت کرده بودند و امام با این بیانات باعث شدند که جرأت آمدن به خیابان را نکنند و در عوض مردم حزب اللهی به خیابان ها ریختند و شعارهای تند مبنی بر عزل و محاکمه و اعدام بنی صدر و ملی گرایان دادند... نزدیک غروب صدای انفجار مهیبی آمد. بعدا معلوم شد در حیاط کاخ مسکن بنی صدر انفجار رخ داده. ممکن است کار خودشان باشد و ممکن است از مخالفانشان، بعدا روشن خواهد شد... احمد آقا تلفن کرد و گفت: امام می فرمایند که زودتر مجلس در مورد آقای بنی صدر تصمیم بگیرد. امروز بنی صدر جواب مغرورانه ای به اظهارات امام داده، معلوم است که نمی خواهد به راه بیاید.
سه شنبه ۲۶ خرداد: مجلس جلسه علنی داشت. دو فوریت طرح در عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور و آئین نامه آن [مطرح شد]... عصر خبر رسید که آقای بنی صدر قصد فرار یا رفتن به غرب یا جنوب، احتمالا برای توطئه، دارد. سپاه از طرف امام مأمور شد که جلوی سفر ایشان را بگیرد. ولی آقای بنی صدر از محلی که بود به جای دیگری منتقل شده و دیگر از زیر نظر بیرون رفته. گفته می شود در اطراف ساوه است.
چهارشنبه ۲۷ خرداد: دستور جلسه مجلس بحث در آئین نامه رسیدگی به صلاحیت سیاسی رئیس جمهور بود... ماده ای در آئین نامه با پیشنهاد آقای مجتهد شبستری و موافقت من اضافه شد که مشکلی بار آورد. به موجب این ماده، رأی دو سوم نمایندگان برای سلب کفایت سیاسی لازم می شود... شاید موافقت من با این ماده از اشتباهات سیاسی من است. خداوند به خیر گرداند، اعوذبالله... شب آقای محسن رضایی آمد و خبر داد که کسانی از مخالفان که در گذشته قصد کودتا داشته اند، این روزها فعال شده اند و با آقای بنی صدر هم تماس گرفته اند و زمان را مناسب می دانند. سپاه در تعقیب آنان است. آقای بنی صدر یک روز است که مفقودالاثر است. احتمالا در رابطه با همین توطئه باشد.
پنجشنبه ۲۸ خرداد: بنی صدر همچنان مفقودالاثر است و امام نظرشان این است که نبایداز مملکت خارج شود و گفتند که کسی را خدمت ایشان فرستاده و وحشت از اعدام خودش داشته و امام او را دلداری داده اند.
جمعه ۲۹ خرداد: آقای رضایی از اطلاعات سپاه آمد و اطلاعاتی در مورد فعالیت ضد انقلاب و اسنادی که از لانه جاسوسی، علیه آقای بنی صدر به دست آمده، گزارشی داد... ظهر به نماز جمعه دانشگاه رفتم. آقای خامنه ای در توضیح جرایم و اشتباهات آقای بنی صدر بیانات خوبی داشتند.
شنبه ۳۰ خرداد: طرح عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر در دستور بود... جمعیت عظیمی از حزب اللهی ها در بیرون مجلس جمع شده بودند و خواستار سرعت کار بودند... گروهک های مجاهدین خلق و پیکار و رنجبران و اقلیت فدایی و... تدارک وسیعی برای ایجاد آشوب و جلوگیری از کار مجلس دیده بودند و به نحوی اعلان مبارزه مسلحانه کرده اند. از ساعت چهار بعد از ظهر به خیابان ها ریختند و تخریب و قتل و غارت و آشوب را در تهران و بسیاری از شهرستان ها آغاز کردند. کم کم نیروهای سپاه و کمیته ها و حزب اللهی ها به مقابله برخاستند. من در مجلس بودم. صدای تیراندازی از چندین نقطه شهر به گوش می رسید. خبر از جراحت و شهادت عده ای نیز می رسید... نزدیک غروب آقای زواره ای، مسئول ستاد امنیت آمد و نوار ضبط شده از ارتباطات تلفنی مرکز فرماندهی مجاهدین خلق با رابط های آشوب خیابانی را آورد که برنامه وسیع تخریب و آشوب آنها را مشخص می کرد. اوایل شب آشوبگران شکست خوردند و متفرق شدند، بدون اینکه کار مهمی از پیش ببرند، به جز تخریب چند ماشین و مرگ و جرح چند نفر از طرفین. شب را در مجلس ماندم. اولین جلسه شورای ریاست جمهوری، به خاطر عدم دسترسی به رئیس جمهور که متواری است با حضور آقایان بهشتی و رجایی و من در دفتر من تشکیل شد. برای امضای آئین نامه مصوب مجلس و ضمنا در مورد مسائل جاری و آینده ریاست جمهوری هم تبادل نظر کردیم... خبر رسید که خانم بنی صدر را هم بازداشت کرده اند. نظر دادیم ایشان را آزاد کنند و در خانه تحت نظر داشته باشند.
یکشنبه ۳۱ خرداد: در خیلی از شهرها هم آشوب مختصری توسط گروهک ها ایجاد شده بود که با دخالت مردم سرکوب گردید. در تهران ۱۶ نفر کشته و ۱۵۶ نفر مجروح از حوادث دیروز گزارش شده است. جلسه علنی در ساعت هفت و نیم صبح شروع شد و بحث عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور ادامه یافت. امروز موافقان طرح خیلی خوب صحبت کردند، مخصوصا آقایان موسوی خوئینی ها و سید علی خامنه ای. مخالف ها بعضی منصرف شدند و بعضی غیبت داشتند و بعضی در موافقت صحبت کردند و رئیس جمهور هم که مخفی است، برای دفاع نیامد. بعد از ظهر رأی گرفتیم. عده حاضر ۱۹۰ نفر، رأی در موافقت با عدم کفایت سیاسی ۱۷۷ و مخالف یک رأی متعلق به آقای صلاح الدین بیانی، نماینده خاف و ممتنع ۱۲ رأی... امروز علیرغم تهدیدهایی که از طرف گروهک ها شده بود که در صورت عزل بنی صدر شهر را به آتش می کشند، کوچکترین حرکتی نکردند. شاید به علت قاطعیت دادگاه انقلاب که امروز صبح ۱۵ نفر از عوامل آشوب را سریعا محاکمه و مجازات کرده است؛ و به علت حضور حزب الله.
دوشنبه اول تیر: خبر اعدام ۸ نفر از گروهک های ضد انقلاب وحشتی در قلب مخالفان انداخته است... مقاومت های پراکنده کم اثری از طرف مخالفان به نام حمایت از آقای بنی صدر می شود، ولی خیلی ضعیف است و مردم جواب می دهند. امام سریعا به نامه مجلس جواب دادند و بنی صدر را عزل کردند.
چهارشنبه ۳ تیر: شب مصاحبه دادستان (اسدالله لاجوردی) و حاکم شرع دادگاه انقلاب تهران (محمدی گیلانی) را در باره مبارزه با ضد انقلاب از تلویزیون دیدم. جالب نبود. تند، کم محتوی و بی توجیه حرف زدند.
شنبه ۶ تیر: سروان سجادی، فرمانده ژاندارمری، خبر سوءقصد به جان آقای خامنه ای را همراه با بشارت نجات ایشان داد. گفت بمبی در ضبط صوت کار گذاشته و در مسجد اباذر روی میز خطابه ایشان گذاشته اند. یک لحظه دنیا در نظرم تاریک شد.
یکشنبه ۷ تیر: از دفتر امام آقای صانعی تلفن کرد و خبر داد که در دفتر حزب جمهوری اسلامی بمبی منفجر شده و عده ای شهید شده اند. وحشت کردیم... در تلفن های بعدی اطلاع رسید که بمب در همان سالن در حال سخنرانی آقای بهشتی منفجر شده... خبرها وحشتناک بود و حاکی از شهادت ده ها نفر و بالاخره خبر شهادت آقای دکتر بهشتی کمرم را شکست.