به گزارش مشرق، در حالی که اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به خصوصیسازی اختصاص داشته و سالهاست که در فوتبال حتی اگر به صورت شعاری هم که شده سعی در اجرایی کردن این امر از قانون اساسی داریم و سالهاست که دولتهای مختلف در تلاشاند تا دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را هم به سمت خصوصیسازی سوق دهند اما همچنان شاهد آن هستیم که در عمل نه تنها این اتفاق نمیافتد حتی اگر شخص حقیقی یا حقوقی پذیرای این ریسک شده باشد که تیم باشگاهی را در فوتبال ایران از بخش دولتی به خصوصی ببرد و پذیرای هزینههای این فوتبال پر از هزینه و دردسرساز باشد آن هم به قیمت پذیرفتن حرف و حدیثهای فراوان با موانعی روبرو میشود که دیر یا زود قید حضور در فوتبال را زده و عطای آن را به لقای آن ببخشد.
در گذشتههای نه چندان دور بارها شاهد شکلگیری تیمها و باشگاههایی در بخش خصوصی بودهایم که با همت افراد متمول و عاشق فوتبال شکل گرفته است اما در نهایت نتوانستهاند به سلامت از چنین موانعی عبور کنند. در همین راستای اجرایی کردن اصل 44 قانون اساسی در فوتبال مدتی هم میشود که انتقال باشگاههای دولتی به بخش خصوصی آغاز شده انتقالی که معمولا ناکام مانده است در راستای همین اصل در سال 91 بود که راهآهن جمهوری اسلامی که نزدیک به 7 دهه با افتخار در جنوب و غرب تهران با داشتن باشگاه راهآهن به ساختن و پرداختن دهها و صدها فوتبالیست تهرانی پرداخته بود و در رشتههای دیگری نیز فعالیت داشت امتیازش به بخش خصوصی انتقال یافت و بابک زنجانی سرمایهدار معروفی که این روزها در بازداشت به سر میبرد با خرید امتیاز این باشگاه آن را از بخش دولتی به خصوصی انتقال داد.
انتقالی که در ابتدا امیدبخش بود و شاهد بودیم که راهآهن بعد از سالیان سال ساختن با نداریهای مالی به یکباره به باشگاه متمول تبدیل شد اما دیری نپایید که مالک این باشگاه ممنوعالفعالیت و تحت پیگرد دستگاه قضایی قرار گرفت تا آرهآهن بازهم رنگ خوشی به خود نبیند و تنها هنرش همین دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مالی باشد همه این اتفاقات در شرایطی افتاد که فصل هم به پایان رسید و در حالی که سایر تیمها در حال یارگیری و بستن تیم خود بودند راهآهن همچنان اندرخم یک کوچه بود تا اینکه حمید استیلی از اعتبار خود هزینه کرد و جمعی از دوستانش که توان پرداخت هزینههای این باشگاه را داشتند گرد هم جمع کرده و با خرید امتیاز این باشگاه هفتاد ساله خواست که بار دیگر نام آن را زنده نگه دارد اما در حالی که به نظر میرسید راهآهن به آرامش نسبی رسیده است اخبار ناخوشایندی در این زمینه به گوش میرسد اخباری مبنی براینکه بعد از خرید امتیاز این باشگاه و تشکیل کادر ستادی و نفراتش حالا به یکباره برخی مدعی شدند که امتیاز این باشگاه باید با عدد و رقم بالاتری جابه جا شود و همین کافی است که زلزله بزرگ پیرامون راهآهن در حال شکلگیری باشد تا باز هم پایین آمدن آب خوش را از گلوی این تیم قدیم تهرانی بگیرد.
این اتفاقات در حالی رخ می دهد که اعضای تیم راه اهن به خصوص بازیکنان فصل گذشته این تیم از درصد زیادی از قراردادهای سال گذشته خود زده اند و برای فصل جدید نیز کلیه اعضای باشگاه با نصف قیمت عرف قراردادهای بازیکنان با باشگاه به توافق رسیده اند.
مسئولان جدید باشگاه راه آهن به نیت اینکه این تیم قدیمی تهرانی به سرنوشت تیمی مثل پاس دچار نشود و امتیاز این تیم در همین پایتخت حفظ شود اقدام به خریداری تیم کرده اند اما جالب است که انگار این موضوع خیلی مهم نیست و عده ای به جای کمک به حل این مسئله به دنبال چوب لای چرخ گذاشتن هستند.
در صورتی که حکم دادگستری در همین دو سه روزه باقی مانده تا پایان نقل و انتقالات در مورد انتقال باشگاه به مالکان جدید نرسد تکلیف راه آهن چیست؟ سقوط این تیم به لیگ دسته اول چه کسی را ذینفع می کند و چه کسانی را متضرر؟ آیا کسی به این فکر کرده با سقوط این تیم به یک رده پایین تر قیمت برند این باشگاه یک دهم می شود و با این حساب تمام تیم های پایه باشگاه راه آهن و آنهایی که در حال ارتزاق از این باشگاه هستند از بین می روند؟
مسئله اینجاست کسانی که در راه فوتبال در بخش خصوصی قدم بر میدارند در واقع سودی حاصلشان نمی شود و فقط باید برای این فوتبال پرهزینه هزینه کنند.
باید دید در این زمینه سازمان لیگ که باید کمک کننده و تکمیل کننده باشگاه ها باشد چه تدبیری می اندیشد و آیا کسی هست که این روزها دست راه آهن را بگیرد؟!
در گذشتههای نه چندان دور بارها شاهد شکلگیری تیمها و باشگاههایی در بخش خصوصی بودهایم که با همت افراد متمول و عاشق فوتبال شکل گرفته است اما در نهایت نتوانستهاند به سلامت از چنین موانعی عبور کنند. در همین راستای اجرایی کردن اصل 44 قانون اساسی در فوتبال مدتی هم میشود که انتقال باشگاههای دولتی به بخش خصوصی آغاز شده انتقالی که معمولا ناکام مانده است در راستای همین اصل در سال 91 بود که راهآهن جمهوری اسلامی که نزدیک به 7 دهه با افتخار در جنوب و غرب تهران با داشتن باشگاه راهآهن به ساختن و پرداختن دهها و صدها فوتبالیست تهرانی پرداخته بود و در رشتههای دیگری نیز فعالیت داشت امتیازش به بخش خصوصی انتقال یافت و بابک زنجانی سرمایهدار معروفی که این روزها در بازداشت به سر میبرد با خرید امتیاز این باشگاه آن را از بخش دولتی به خصوصی انتقال داد.
انتقالی که در ابتدا امیدبخش بود و شاهد بودیم که راهآهن بعد از سالیان سال ساختن با نداریهای مالی به یکباره به باشگاه متمول تبدیل شد اما دیری نپایید که مالک این باشگاه ممنوعالفعالیت و تحت پیگرد دستگاه قضایی قرار گرفت تا آرهآهن بازهم رنگ خوشی به خود نبیند و تنها هنرش همین دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مالی باشد همه این اتفاقات در شرایطی افتاد که فصل هم به پایان رسید و در حالی که سایر تیمها در حال یارگیری و بستن تیم خود بودند راهآهن همچنان اندرخم یک کوچه بود تا اینکه حمید استیلی از اعتبار خود هزینه کرد و جمعی از دوستانش که توان پرداخت هزینههای این باشگاه را داشتند گرد هم جمع کرده و با خرید امتیاز این باشگاه هفتاد ساله خواست که بار دیگر نام آن را زنده نگه دارد اما در حالی که به نظر میرسید راهآهن به آرامش نسبی رسیده است اخبار ناخوشایندی در این زمینه به گوش میرسد اخباری مبنی براینکه بعد از خرید امتیاز این باشگاه و تشکیل کادر ستادی و نفراتش حالا به یکباره برخی مدعی شدند که امتیاز این باشگاه باید با عدد و رقم بالاتری جابه جا شود و همین کافی است که زلزله بزرگ پیرامون راهآهن در حال شکلگیری باشد تا باز هم پایین آمدن آب خوش را از گلوی این تیم قدیم تهرانی بگیرد.
این اتفاقات در حالی رخ می دهد که اعضای تیم راه اهن به خصوص بازیکنان فصل گذشته این تیم از درصد زیادی از قراردادهای سال گذشته خود زده اند و برای فصل جدید نیز کلیه اعضای باشگاه با نصف قیمت عرف قراردادهای بازیکنان با باشگاه به توافق رسیده اند.
مسئولان جدید باشگاه راه آهن به نیت اینکه این تیم قدیمی تهرانی به سرنوشت تیمی مثل پاس دچار نشود و امتیاز این تیم در همین پایتخت حفظ شود اقدام به خریداری تیم کرده اند اما جالب است که انگار این موضوع خیلی مهم نیست و عده ای به جای کمک به حل این مسئله به دنبال چوب لای چرخ گذاشتن هستند.
در صورتی که حکم دادگستری در همین دو سه روزه باقی مانده تا پایان نقل و انتقالات در مورد انتقال باشگاه به مالکان جدید نرسد تکلیف راه آهن چیست؟ سقوط این تیم به لیگ دسته اول چه کسی را ذینفع می کند و چه کسانی را متضرر؟ آیا کسی به این فکر کرده با سقوط این تیم به یک رده پایین تر قیمت برند این باشگاه یک دهم می شود و با این حساب تمام تیم های پایه باشگاه راه آهن و آنهایی که در حال ارتزاق از این باشگاه هستند از بین می روند؟
مسئله اینجاست کسانی که در راه فوتبال در بخش خصوصی قدم بر میدارند در واقع سودی حاصلشان نمی شود و فقط باید برای این فوتبال پرهزینه هزینه کنند.
باید دید در این زمینه سازمان لیگ که باید کمک کننده و تکمیل کننده باشگاه ها باشد چه تدبیری می اندیشد و آیا کسی هست که این روزها دست راه آهن را بگیرد؟!