گروه فرهنگی مشرق - نام مرحوم «سیفالله داد» با یکی از زیباترین و اثرگذارترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران که موضوعش در ارتباط با مقاومت مردم مظلوم فلسطین گره خورده است.
این فیلم در جشنواره فیلم فجر سال 1374 جایزه ویژه هیات داوران را کسب کرد و کاندیدای بهترین فیلمنامه و بازیگر نقش اول زن هم شد. سلما مصری هم بخاطر بازی در این فیلم لوح تقدیر دریافت کرد.
عوامل فنی این فیلم بیشتر ایرانی هستند. سیفالله داد که کارگردانی، نویسندگی فیلمنامه و تدوین فیلم را بر عهده داشته، فیلمبرداری آن را هم علیرضا زریندست به انجام رسانده، موسیقی آن ساخته مجید انتظامی و چهرهپردازی آن هم بر عهده عبدالله اسکندری بودهاست. اما برای بازیگران فیلم از بازیگران عرب استفاده شده و تصویربرداری آن هم در شهرهای لاذقیه و دمشق در کشور سوریه انجام شده است.
زبان اصلی فیلم عربی است و دوبله آن به فارسی توسط گویندههای ایرانی انجام شده است. رفعت هاشم پور (صفیه)، ناصر تهماسب (شمعون)، منوچهر والی زاده (سعید)، مرحومه ژاله کاظمی (لطیفه)، سعید مظفری (مرد یهودی)، مینو غزنوی (همسر مرد یهودی)، احمد رسول زاده (رشید)، ژرژ پطروسی (مرد مسیحی همسایه)، ایران بزرگمهر (همسر مرد مسیحی) دوبلور نقشهای اصلی این فیلم هستند.
این فیلم به روزهای آغازین اشغال فلسطین میپردازد.سال 1348، فلسطین اشغالی، حیفا. پزشکی به نام سعید همراه با همسرش لطیفه و نوزادشان فرهان قصد سفر دارند. سعید، تروریست اسراییلی به نام شمعون را که دوست و همبازی دوره کودکیاش بوده و یک بار نیز او را از خطر مرگ نجات داده در ایستگاه راهآهن با چمدانی حاوی بمب میبیند. شمعون قبل از انفجار میگریزد و سعید موضوع را به پلیس اطلاع میدهد. شمعون و افرادش اتومبیل او را به آتش میکشند و از دکتر میخواهند که قبل از قتل عام مردم شهر همراه خانوادهاش شهر حیفا را ترک کند. از طرف دیگر صفیه مادر سعید به حیفا میآید تا فرزندش را به بهانه بیماری پدرش رشید به ترک حیفا ترغیب کند. روزی که آنها تصمیم به سفر گرفتهاند صهیونیستها به حیفا هجوم می آورند و سعید و همسرش در قتل عام اهالی شهر کشته میشوند. صفیه از هوش میرود و سرپرستی فرهان که در خانه تنها مانده و همچنین خانه سعید از سوی سازمان یهود به زن و شوهری یهودی واگذار میشود. صفیه برای حفظ فرهان به عنوان دایه وارد زندگی زن و شوهر یهودی میشود تا این که رشید نقشه انفجار بمب در قطار حامل صهیونیستها را طرح ریزی میکند و از صفیه میخواهد که با زن و شوهر یهودی که برای فیلم سازی همراه شمعون یهودی عازم اورشلیم هستند با یک چمدان محتوی بمب همسفر شود. در لحظهای که صفیه بمب را برای انفجار به کار انداخته است شمعون به او ظنین میشود. اما صفیه قبل از انفجار بمب خود و فرهان را از قطار به بیرون میاندازد و کشته میشود. در حالی که فرهان تنها بازمانده خانواده آنها در آغوش او است و شیون میکند.
بازمانده را، فیلمی در ژانر جنگی، حوزه اشغالگری می دانند. از این دست فیلمها، با موضوع جنگ جهانی اول و دوم هم زیاد ساخته شده که فرانسویها و لهستانیها را در زمان اشغال کشورشان تصویر میکرد، و حتی فیلمهایی در چینی که زمانی در اشغالی ژاپنیها بود و ... . منتقدان میگویند که این اثر، می توانست به شدت کلیشهای از آب در بیاید و به خاطر فیلمبرداری در خارج کشور، به شدت پراکنده. اما مدیریت درست و استعداد هنری و سینمایی سازندگان و پردازندگان آن، منجر به تولید اثری غیرکلیشهای با مضمونی ارزشی و سیاسی شد. صحنههای قتل عام مردم حیفا و تعلیق های موجود در لابهلای بازمانده را و همچنین نشانه های پنهان موجود در آن و تشابه سرنوشت فرهان و موسی را، جزو نکتههای جالب این فیلم برشمردهاند.
این فیلم در جشنواره فیلم فجر سال 1374 جایزه ویژه هیات داوران را کسب کرد و کاندیدای بهترین فیلمنامه و بازیگر نقش اول زن هم شد. سلما مصری هم بخاطر بازی در این فیلم لوح تقدیر دریافت کرد.
عوامل فنی این فیلم بیشتر ایرانی هستند. سیفالله داد که کارگردانی، نویسندگی فیلمنامه و تدوین فیلم را بر عهده داشته، فیلمبرداری آن را هم علیرضا زریندست به انجام رسانده، موسیقی آن ساخته مجید انتظامی و چهرهپردازی آن هم بر عهده عبدالله اسکندری بودهاست. اما برای بازیگران فیلم از بازیگران عرب استفاده شده و تصویربرداری آن هم در شهرهای لاذقیه و دمشق در کشور سوریه انجام شده است.
زبان اصلی فیلم عربی است و دوبله آن به فارسی توسط گویندههای ایرانی انجام شده است. رفعت هاشم پور (صفیه)، ناصر تهماسب (شمعون)، منوچهر والی زاده (سعید)، مرحومه ژاله کاظمی (لطیفه)، سعید مظفری (مرد یهودی)، مینو غزنوی (همسر مرد یهودی)، احمد رسول زاده (رشید)، ژرژ پطروسی (مرد مسیحی همسایه)، ایران بزرگمهر (همسر مرد مسیحی) دوبلور نقشهای اصلی این فیلم هستند.
این فیلم به روزهای آغازین اشغال فلسطین میپردازد.سال 1348، فلسطین اشغالی، حیفا. پزشکی به نام سعید همراه با همسرش لطیفه و نوزادشان فرهان قصد سفر دارند. سعید، تروریست اسراییلی به نام شمعون را که دوست و همبازی دوره کودکیاش بوده و یک بار نیز او را از خطر مرگ نجات داده در ایستگاه راهآهن با چمدانی حاوی بمب میبیند. شمعون قبل از انفجار میگریزد و سعید موضوع را به پلیس اطلاع میدهد. شمعون و افرادش اتومبیل او را به آتش میکشند و از دکتر میخواهند که قبل از قتل عام مردم شهر همراه خانوادهاش شهر حیفا را ترک کند. از طرف دیگر صفیه مادر سعید به حیفا میآید تا فرزندش را به بهانه بیماری پدرش رشید به ترک حیفا ترغیب کند. روزی که آنها تصمیم به سفر گرفتهاند صهیونیستها به حیفا هجوم می آورند و سعید و همسرش در قتل عام اهالی شهر کشته میشوند. صفیه از هوش میرود و سرپرستی فرهان که در خانه تنها مانده و همچنین خانه سعید از سوی سازمان یهود به زن و شوهری یهودی واگذار میشود. صفیه برای حفظ فرهان به عنوان دایه وارد زندگی زن و شوهر یهودی میشود تا این که رشید نقشه انفجار بمب در قطار حامل صهیونیستها را طرح ریزی میکند و از صفیه میخواهد که با زن و شوهر یهودی که برای فیلم سازی همراه شمعون یهودی عازم اورشلیم هستند با یک چمدان محتوی بمب همسفر شود. در لحظهای که صفیه بمب را برای انفجار به کار انداخته است شمعون به او ظنین میشود. اما صفیه قبل از انفجار بمب خود و فرهان را از قطار به بیرون میاندازد و کشته میشود. در حالی که فرهان تنها بازمانده خانواده آنها در آغوش او است و شیون میکند.
بازمانده را، فیلمی در ژانر جنگی، حوزه اشغالگری می دانند. از این دست فیلمها، با موضوع جنگ جهانی اول و دوم هم زیاد ساخته شده که فرانسویها و لهستانیها را در زمان اشغال کشورشان تصویر میکرد، و حتی فیلمهایی در چینی که زمانی در اشغالی ژاپنیها بود و ... . منتقدان میگویند که این اثر، می توانست به شدت کلیشهای از آب در بیاید و به خاطر فیلمبرداری در خارج کشور، به شدت پراکنده. اما مدیریت درست و استعداد هنری و سینمایی سازندگان و پردازندگان آن، منجر به تولید اثری غیرکلیشهای با مضمونی ارزشی و سیاسی شد. صحنههای قتل عام مردم حیفا و تعلیق های موجود در لابهلای بازمانده را و همچنین نشانه های پنهان موجود در آن و تشابه سرنوشت فرهان و موسی را، جزو نکتههای جالب این فیلم برشمردهاند.