از
آنجا که تصمیم به تشکیل این دو سازمان، در کنفرانسی در منطقه برتون وودز آمریکا در
سال 1944 صورت گرفت، این دو نهاد را موسسات برتون وودزی نامیدهاند.
کنفرانس برتون وودز پس از جنگ جهانی دوم تشکیل شد و از آنجا که آمریکا در آن زمان به قدرت اول اقتصادی و نظامی جهان تبدیل شده بود، دیدگاههای خود را بر سایر کشورها تحمیل کرد به طوری که صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی با ساختار مدنظر آمریکاییها تشکیل شدند.
بدین ترتیب این دو سازمان عملا مجری سیاستهای اقتصادی آمریکا بودهاند، نه کل جهان. اما در دهههای اخیر با ظهور قدرتهای اقتصادی جدید در جهان همچون چین، هند و روسیه سیاستهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول مورد انتقاد شدید این کشورها قرار گرفت چرا که این دو نهاد به اصطلاح بینالمللی، عمدتا حافظ منافع آمریکا و اروپا بودهاند.
نحوه مدیریت این نهادها بر اساس حق رایی است که اعضا دارند، طبق تصمیمات 70 سال پیش در برتون وودز، بیشترین حق رای از آن آمریکا و بعد کشورهای اروپایی است. این در حالی است که مثلا چین که هماینک دومین اقتصاد جهان است، در حد کشوری چون ایتالیا که اقتصادش یک پنجم چین است، حق رای دارد.
انتقاد دیگری که به بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول وارد شده، تداوم ریاست آمریکایی ها و اروپاییها بر این دو نهاد بینالمللی است که این موضوع نیز سبب تداوم جانبداری آنها از اقتصادهای آمریکا و اروپا در برابر سایر مناطق جهان شده است.
ادامه این منازعات، سبب شد که از چند سال پیش خصوصا بعد از بحران مالی اخیر جهان، بحث اصلاح ساختار مدیریتی صندوق بینالمللی پول مطرح شود به طوری که سهم کشورهای نوظهور همچون چین، روسیه، برزیل و آفریقای جنوبی در مدیریت این نهاد افزایش یابد. اما به رغم وعدههای آمریکا و اروپا برای اصلاح ساختار مدیریتی این دو نهاد، عملا اتفاقی نیفتاد و در نهایت قدرتهای اقتصادی نوظهور جهان را به فکر تشکیل نهادهای موازی انداخت.
بر پایه همین تحولات بود که هفته گذشته کشورهای برزیل، چین، روسیه، هند و آفریقای جنوبی (موسوم به بریکس) تصمیم به تشکیل یک بانک توسعهای (جایگزین بانک جهانی) و یک صندوق ذخیره ارزی اضطراری (جایگزین صندوق بینالمللی) گرفتند.
در واقع، اگر بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول به خوبی و دور از تبعیض به وظایف خود عمل میکردند، هیچگاه کشورهای نوظهور ریسک تشکیل نهادهای موازی را قبول نمیکردند.
طبیعی است که نهادهای نوظهور راهی طولانی برای رقابت جدی با بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول دارند، اما در صورتی که سایر کشورهای در حال توسعه نیز به این تشکیلات جدید بپیوندند، به تدریج بر قدرت این نهادها افزوده خواهد شد.
اقتصادهای نوظهور مجبورند برای ترغیب کشورهای در حال توسعه، از منابع این دو موسسه مالی جدید که سرمایه اولیه آنها در مجموع 150 میلیارد دلار است، به آنها وام بدهند. اگر این اقدام پرریسک از سوی اقتصادهای نوظهور انجام شود، بدون تردید شاهد افزایش قدرت این موسسات مالی نوظهور خواهیم بود.
نکته دیگر آن است که تشکیل این نهادهای نوظهور به معنای تمایل خروج کشورهای بریکس از بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نیست؛ بلکه آنها از این پس با استفاده از این اهرم، تلاش خود برای افزایش اثرگذاری در این دو نهاد برتون وودزی را بیشتر هم خواهند کرد.
جالب آن که بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نیز نسبت به تشکیل رقبای جدید خود، واکنش مثبتی نشان دادهاند و برای همکاری با آنها اعلام آمادگی کردهاند؛ البته به نظر نمیرسد در صورت قدرت گرفتن نهادهای نوظهور، این خوشبینیهای اولیه ادامه پیدا کند.
ضمنا در نقش روسیه برای تشکیل این دو نهاد نوظهور نباید تردید کرد. روسیه به این دو نهاد جدید، به عنوان ابزارهایی برای مقابله با تحریمهای مالی و اقتصادی آمریکا و اروپا مینگرد و بلافاصله پس از اجلاس هفته گذشته، رئیسکل بانک مرکزی روسیه به این مزیت اشاره کرد.