۱ - زمینه سازی برای اکران فیلمها :با توجه به اینکه ظاهرا سازمان سینمایی تصمیمش را برای اکران فیلمهای توقیفی گرفتهاست و مدام در حال اعلامهای غیر رسمی در مورد اکران این فیلمهاست ،تلاش میکند تا فضا را برای رسیدن به این هدف فراهم سازد.اگرچه سازمان سینمایی این موضوع را ممکن است بهوضوح اعلام نکردهباشند.اما آنقدر همهچیز روشن است و آنقدر قرینه و نشانه هست که دیگر جایی برای حدس و گمان نمیماند.
اینکه در سینما تک و برنامههای مشابه فیلمهای قبلی فیلمسازانی که کار توقیفی دارند نمایش دادهمیشود، اینکه یکباره در سخنرانیها و مراسمهای مختلف اسامی آنها و فیلمهایشان مطرح میشود و حتی اینکه متاسفانه یکباره در یک رسانه خاص سوالات مربوط به این موارد در جهت اهداف جناب رییس پرسیده میشود و ... همه و همه نشان میدهد سازمان سینمایی تصمیمش را گرفته اما همچنان از رفتار و واکنشهای جماعت مذهبی و ارزشی نگران است.
۲- استفاده از گروههای مربوط و نامربوط برای نیل به هدف: از آنجا که نحوه مواجهه مدیران سینمایی با فیلم های توقیفی هم موافقانی دارد و چه در صورت اکران یا عدم اکران انتقاداتی از سوی صاحبان نگاههای متفاوت متوجه آنها خواهد بود، و باز از آنجا که گویا مدیران تصمیمشان را برای اکران این فیلم ها گرفته اند و صرفا میخواهند هزینهها را کاهش دهند و زهر مخالفتها را بگیرند برای نیل به این هدف به هر گروه و دسته ای متوسل میشوند.از روانشناسان و جامعه شناسان و فیلسوفان و شاعران بگیر تا صنف بزازها و بقالها و ...
یکی از مثالهایش هم فیلم «خانه پدری» است.وقتی رییس سازمان سینمایی از سویی اثرات منفی این فیلم تلخ و در مواردی آزار دهنده را بر مردم دید و شنید که حتی حال چندنفر از بینندگان فیلم در جشنواره به هم خوردهاست و از سوی دیگر تاب فشار موافقان فیلم که عموما از جماعت شبهروشنفکر بودند را نداشت دست به دامان جماعت روانشناسان و جامعه شناسان شد که مثلا اگر آنها فیلم را ببینند و بگویند تغییرات بده حتما اینکار را انجام میدهیم و در صورت تایید آنها فیلم را اکران میکنیم.
۳-- تلاش برای اتخاذ مواضع مخالف با گروه فرهنگی دو دولت گذشته : گویا رفتارهای پوپولیستی و فدا کردن منافع نظام به نفع رضایت گروهی از مردم و حامیانشان،نهتنها در میان دولتمردان فرهنگی دولت تدبیر و امید که در میان جماعت زیادی از آنها در وزارتخانههای دیگر نیز به چشم میخورد.رفتاری که اتفاقا تنها میتوان منشاء رفتارهای پوپولیستی را در آن یافت. اینکه یک وزارتخانه یا مهمترین دستگاه فرهنگی کشور صرفا بهخاطر خوشامد یا بدآمد حامیانش کارهایش را تنظیم کند(به خوب و بدش کاری ندارم)معنا و تعبیری از رفتارهای پوپولیستی است.اساسا یکی از معانی رفتار پوپولیستی که دولت تدبیر و امید با آن چوب به سیاستهای دولت گذشته میتازد همین است که صرفا برای خوشامد گروهی از حامیانش کارهایی انجام دهند که یا کارشناسی نیست یا ممکن است اثر منفی بر جامعه داشته باشد. حالا هم گویا دستکم در حوزه سینما همین رفتار و صرفا با نگاهی متفاوت در موارد زیادی دستمایه حرکت مدیران سینمایی قرار گرفتهاست
۴-فشارهای بالادستی : بهنظر میرسد با وجود مخالفتهای زیاد جامعه مذهبی و ارزشگرا با طیفی از فیلمها که خطوط قرمز را زیرپا گذاشته اند و نیز با توجه به رفتار نسبتا مناسبی که سازمان سینمایی در تعامل با سلایق و اندیشههای متفاوت از خود نشان دادهاست ، شاید بتوان ریشه این تاکید و ابرام بر تلاش برای اکران فیلمهای توقیفی یا حاشیهدار را در مدیران بالادستی و حتی بالاترین مقامات اجرایی کشور جست. قرینهها و مثالهایی از سیاستهای این مسولان در مورد کتاب که «ممنوع القلمها باید به سریعالقلم تبدیل شوند» یا حتی اینکه« باید به بعضی فیلمها مجوز داد اما از مردم بخواهیم همه آن را نبینند» و موارد دیگری از این دست احتمال فشار از سوی مقامات بالادست به رییس سازمان سینمایی را بیشتر میکند.
۵- مشاوران علاقمند به تفکر شبهروشنفکری : اگرچه شخص رییس سازمان سینمایی مسؤولی اهل تعامل است و دستکم در شعار و حرف اعلام کردهاست که گوش شنوایی دارد اما متاسفانه بخشی از مشاوران او مرعوب یا حتی علاقمند به جماعت شبهروشنفکرند و نشانههای این علاقه یا رعب را میشود در تجربههای گذشته آنها در سالیان دور جست.مشاورانی که ممکن است بهواسطه علاقهشان به تفکرات شبهروشنفکری، صداها را فیلتر کنند و یا حتی فرکانس این صداهای مخالف را بهگونهای تغییر دهند که برآیند این امواج و صداها با شکل و شمایلی دیگر به گوش ایوبی برسد.
۶-خطوط قرمزی که تغییر ناپذیرند: در همه دنیا خطوط قرمزی وجود دارد که بخشهای فرهنگی مجاز به عبور از آنها نیستند.این قاعده در کشور ما و در سینما نیز وجود دارد.اینکه دوستی و روابط خارج از عرف و شرع و قاعده در فیلمی نشان داده شود و بی هیچ نکوهشی صرفا روایت این روابط صورت گیرد یا بحثهای اعتقادی و ارزشی مردم زیر سوال برود یا موارد دیگری از این دست، چیزهایی نیستند که با نظرسنجی و کدخدامنشی بخواهیم نادیدهاش بگیریم.اگرچه بحثی مانند نظرسنجی جای زیادی برای تشکیک دارد،اینکه چه افرادی و با چه گرایشهایی در آن نظرسنجیها شرکت کردهاند، این که آستانه حساسیت عامه مردم با خواص یا اهالی سینما متفاوت است ، اینکه نظرسنجی در چه مقطع زمانی بودهاست و ....همه و همه مواردی هستند که میتوانند سندیت یا درست بودن این نوع از نظرسنجیها را زیر سوال ببرند اما اساسا حتی اگر این ضعفها هم به نظرسنجی وارد نباشد و حتی اگر همه چیز درست و بهقاعده باشد نفس این کار خطاست.اینکه برای نادیده گرفتن خط قرمزها از سوی فیلمی نظرسنجی گذاشت یا فضاسازی کرد به هر شکل و با هر شیوهای ناپسند است و حتی موجب تشکیک در نگاه فرهنگی مسولان خواهد شد.
سازمان سینمایی برای اکران چه فیلمهایی تلاش میکند
بعد از اثبات قصد و نیت سازمان سینمایی برای اکران فیلمها که از یک بررسی کلی در مورد رفتارشناسی این سازمان پیداست، این بحث مطرح میشود که اساسا مگر مشکل اکران این فیلمها چیست و چرا گروه مذهبی و ارزشی در مواجهه با این رفتار سازمان سینمایی برآشفته میشوند
برای پاسخ به این سوال شاید فعلا تنها ذکر چند مثال کافی باشد.در مجالی دیگر تمام مواردی که سازمان سینمایی درباره آنها نظرسنجی کردهاست و بنای اکرانشان را دارد جهت استحضار هموطنان به تفکیک منتشر خواهد شد :
و اما بهعنوان مثال یکی از این فیلمها درباره چند پسر و دختر است که با هم در میهمانی های شبانه دوست شدهاند. در یکی از این پارتیها دختری با یک پسر و در حالتی غیرطبیعی جشن گرفتهاند. آنها بعد از مهمانیشبانه تا صبح هم با یکدیگر در یک خانه هستند،صبح دختر با جسد آن پسر مواجه میشود و درصدد از بین بردن جنازه بر میآید. او همزمان درگیر رابطه دیگری هم هست که در آن ظاهرا با خواهرش رقیب است و هردو پسری را دوست داردند.در راه انتقال جسد هم با یکی از دوستانش همراه میشود که روابط جنسی ناهنجاری دارد . حضور یک پسردیگر در میانه راه و گپ و گفت های دوستانه و شوخی های پرده درانه آنها باعث می شود تا پایان مسیر را خوش بگذرانند و ...
ویا در فیلمی دیگر که سه اپیزود دارد مردان متاهل همه خیانتکارند و مردی که زن و بچه دارد هم زمان درگیر رابطه ای عاطفی است.در یکی از اپیزودها زن دکتر روانشناس و مرد دکتر زنان است و مرد به زنش خیانت می کند
در دومی مرد راننده آموزش رانندگی متاهلی هم زمان با زنی دیگر رابطه دارد.زن دوم از زن و بچه او خبر دارد و حالا می خواد زن اول را برای دومی طلاق بدهد
و در آخری دختر دکتر با پسری در یک جمع دانشجویی دوست می شود.با بهانه وعده وعید ازدواج بکارتش را از دست می دهد.
حالا اینکه سازمان سینمایی با چه توجیهی تلاش دارد تا فیلمهایی از این دست را اکران کند موضوعی است که باید شنید و امیدوار بود تا این رویه از سوی مسولان سینمایی متوقف گردد.