گروه اقتصادی مشرق -میگوید واژه رکود تورمی را قبول ندارد؛ معتقد است کشور ممکن است دچار رکود تورمی شده باشد، اما نکته مهم اینجاست که این رویکرد درست نیست!..... معاون وزیر سابق صنعت، معدن و تجارت در گفتگویی تفصیلی با مشرق درباره مشکلات اقتصادی ایران معتقد است: ایران منابع طبیعی سرشاری دارد و از زیرساختهای فیزیکی مناسبی برخوردار
است، اما در زیرساختهای نرم دچار مسائل اساسی است، که رفع آنها بیش از آنکه نیاز به منابع مالی داشته باشد،
نیاز به هوشمندی و همت بالا دارد.
"مهندس سیدرضا فاطمی امین" در این گفتگو با بیان اینکه من هم معتقدم در شرایط کنونی حال و روز تولید خوب نیست درباره اثرگذاری تحریمهای خارجی بر اقتصاد ایران میگوید: نمیشود گفت تحریم بدون تأثیر بوده است، ولی وضع موجود بیش از اینکه اثر مستقیم تحریمهای خارجی باشد، ناشی از مشکلات نهفته اقتصاد کشور است که مجال بروز یافتند.
گفتوگوی خبرنگار اقتصادی مشرق با معاون وزیر سابق صنعت را بخوانید.
*اقتصاد ایران هماکنون با پدیدهای به نام رکود تورمی روبرو شده است، رئیسجمهور با اذعان به بروز پدیده رکود توأم با تورم، برطرف کردن چنین چالشی را "زمانبر" و "سخت" توصیف کرده است، نخست اینکه پدیده مذکور برای اقتصاد چه میزان خطرناک است؟ و دوم؛ شما به مدت یک کارشناس اقتصادی و کسی که معاون وزیر صنعت بودید، بروز پدیدهای به نام رکود تورمی را در اقتصاد ایران را قبول دارید؟
خوب است برای پاسخ به این سؤال، ابتدا مثالی بزنم. فرض کنید در یک میزگرد تلویزیونی، مستندی از حضور چندین فرد معتاد در یک پارک پخششده و از کارشناسان حاضر در میزگرد، درخواست میشود که راهحل خود را بیان کنند. یکی از این کارشناسان، نماینده نیروی انتظامی است، او "خب ما منابع کافی نداریم که بتوانیم اینها را جمعآوری کنیم و بازپروری کنیم، بعد اینها میآیند در پارک میچرخند و مزاحمت ایجاد میکنند. " کارشناس دیگری که نماینده آموزشوپرورش است میگوید "باید در آموزشوپرورش سرمایهگذاری کنیم که نمیکنیم و این فیلم یکی از عوارض آموزشوپرورش ناقص را نشان میدهد. مدارس ما مشکلدارند، حقوق معلمان پایین است؛ امکانات ما بسیار کم است ... " کسی که کارشناس شهرداری است میگوید "ما گفتیم بیاید ورزشگاه بسازید، زیرساختهای شهری را درست کنید، اینها مسائل ناشی از نابسامانیهای شهرسازی است ..." هر فرد از زاویهای که تخصص دارد به ماجرا را نگاه میکند و ممکن است تحلیلش برای خودش درست باشد، ولی همه واقعیت را نمیبیند.
به نظر من عباراتی مانند رکود تورمی، یک منظر است که اگر از همان منظر وارد شویم، میشود گفت درست است، ولی اگر جامعتر نگاه کنیم؛ تعابیر و حرفها عوض میشود.
*یعنی شما با پدیده رکود تورمی موافق نیستید؟
اگر با رویکرد حسابداری به اقتصاد نگاه کنیم؛ کشور ممکن است دچار رکود تورمی شده باشد، اما نکته مهم اینجاست که این رویکرد درست نیست! من نمیخواهم بگویم کسانی که میگویند رکود تورمی در کشور وجود دارد اشتباه میکنند، میگویم رویکرد آنها نادرست است.
پس چرا در ادبیات رایج تا این حد بر روی عبارت «رکود تورمی» و «خروج غیر تورمی از رکود» تأکید میشود؟
اول اینکه «صنعت کپی و پیست» در کارهای مطالعاتی و گزارشنویسی در کشور ما بسیار رونق دارد؛ بهعبارت دیگر بسیاری از تولیدکنندگان محتوا، کمتر میاندیشند و کمتر جستجو میکنند. این کممایگی در آموزشهای رسمی بهویژه در آموزش عالی نیز بروز یافته است. بنابراین با افرادی مواجه هستیم که در کلیشههای قبلی ماندهاند و دانش آنها در مواجه با واقعیتها صیقل نخورده است.
افرادی که تنها با اعداد آنهم در اتاقها کارکردهاند، از اطلاعاتی بسیار تقلیل یافته برخوردارند و افزون بر آن الگوهای ناقصی از واقعیت در ذهن دارند که درمجموع دانشی نامتناسب با واقعیت را برای آنها فراهم میسازد. بدتر اینکه چون با واقعیت ارتباط ضعیفی دارند، از دانش نهفتهای که بتواند مبنای ارزیابی و پالایش گفتهها و نوشتههای متعارف قرار بگیرد بیبهرهاند.
البته تأکید میکنم استفاده از واژه رکود تورمی میتواند درست باشد اما در پارادایم خودش. نکته من اینجاست که چنین پارادایمی برای اداره اقتصاد کشور بسیار ناقص است. مانند حالتی که مدیر مالی یک کارخانه بخواهد راهبرد یک بنگاه تولیدی را طراحی کند.
تأکید بر «خروج غیر تورمی از رکود» میتواند حرف درستی در یک سبکفکری باشد که در همان سبک قابلبررسی است؛ ولی موضوع این است با چنین سبکی، اشتباه به ماجرا نگاه میکنیم.
برای اصلاح ساختار اقتصاد ایران چه راه حل هایی را پیشنهاد میکنید؟
مهمترین چالش اقتصاد ایران؛ ضعف منابع نامشهود است. منابع یک کشور را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
• منابع طبیعی شامل جنگلها، مراتع، زمینهای زراعی، معادن، نفت و گاز طبیعی، زغال و...؛
• منابع ساختهشده یا فیزیکی شامل راهها، بندرها، کارخانهها و سایر زیرساختهای تولید و ...؛
• منابع نامشهود شامل منابع انسانی، سرمایه اجتماعی و نهادی؛ قوانین و...؛
• داراییهای خارجی
ایران منابع طبیعی سرشاری دارد و از زیرساختهای فیزیکی مناسبی برخوردار است، اما در زیرساختهای نرم دچار مسائل اساسی است. مسائل کشور بیشتر از جنس نرم هستند که رفع آنها بیش از آنکه نیاز به منابع مالی داشته باشد، نیاز به هوشمندی و همت بالا دارد.
ذخایر عظیم نفت و گاز، معادن وسیع مس و سنگآهن، برخورداری از اکثر عناصر معدنی، سرزمین گسترده، اقلیمهای متنوع و ... همه نشان از غنی بودن منابع طبیعی کشور دارد. آب تنها منبع مهمی که نسبت به سایر کشورها کمتر از آن برخورداریم، که البته اگر درست مصرف شود، همین مقدار نیز کافی است.
در برخی از مواد اولیه مانند چوب و بوکسیت نیز با کمبودهایی مواجه هستیم که برخی جایگزین دارند و مهمتر اینکه هیچ محدودیتی برای کشور ایجاد نمیکنند. درمجموع میتوان گفت که ثروت طبیعی کشور بیش از نیاز و بینظیر است. در برآورد بانک جهانی، ایران رتبه هفتم را بین همه کشورها در ثروت طبیعی دارد؛ ایران یک درصد از جمعیت دنیا را دارد اما از 3 درصد منابع طبیعی دنیا برخوردار است.
زیرساختهای فیزیکی کشور، مانند راه، سد، بیمارستان، کارخانه و ... تا حد زیادی فراهمشدهاند؛ اکثر کارگاههای صنعتی سرمایهبر در کشور ایجادشدهاند. البته نیاز به سرمایهگذاری برای جبران استهلاک و تقویت تولید همچنان باقی است، اما اکثر گلوگاههای پیشرفت اقتصادی کشور رفع شدهاند. زیرساختهای موجود هم نسبت به سایر کشورها و هم برای تأمین پیشنیازهای اقتصادی کشور، بسیار مطلوب است.
در سیر اقتصادی کشور، اکنون بهجایی رسیدهایم که بیش از زیرساختهای سخت (جاده، کارخانه، تجهیزات و ...) باید زیرساختهای نرم (اطلاعات، ارتباطات، قاعدهها و ...) را ایجاد کنیم و بهکارگیریم.
گاهی میگوییم که بهرهوری در کشور پایین است، گاهی میگوییم محیط کسبوکار نامناسب است، گاهی میگوییم در شاخص رقابتپذیری نسبت به بقیه کشورهای دیگر وضع نامناسبی داریم، و ... این عبارتها همه بیانگر این است که منابع نامشهود ما (قوانین، فرایندها، اطلاعات، توانایی بنگاهها و...) ضعیف است.
در یک عبارت؛ ترکیب منابع در ایران نامتعادل است و به همین خاطر اینهمه ثروت طبیعی و فیزیکی بالقوه مانده است و به همین خاطر مسائل زیادی پیش میآید که گاهی با عبارت رکود تورمی آن را بیان میکنیم.
یک مثال بزنم: آلمان به لحاظ اقتصادی چند ویژگی بارز دارد: حجم صادرات بسیار بالایی دارد(بیش از 1500 میلیارد دلار در سال است، معادل 8 درصد کل صادرات دنیا با جمعیتی حدود 1 درصد دنیا)، توزیع ثروت در این کشور خوب است (نسبت درآمد بالاترین دهک درآمدی به پایینترین دهک در آلمان حدود 10 برابر است درحالیکه در برزیل 40 برابر و در آمریکا 16 برابر است) و ... ، ترکیب منابع آلمان بهاینترتیب است: منابع نامشهود 80 درصد، منابع فیزیکی 18 درصد، منابع طبیعی حدود 2 درصد.
ترکیب منابع ایران بهاینترتیب است: منابع نامشهود 12 درصد، منابع فیزیکی 31 درصد، منابع طبیعی حدود 54.
راهحل مسائل کنونی چیست؟
ارتقاء منابع نامشهود، نقطه عطف اقتصاد کشور میتواند باشد. جالب اینجاست که تقویت منابع نامشهود هزینه بسیار پایینی دارد، اما هوشمندی بالایی میخواهد.
در پروژه طراحی برنامه راهبردی صنعت، معدن و تجارت که 38 درصد از اقتصاد کشور را پوشش میدهد با چنین رویکردی به طراحی اهداف و راهبردها پرداختهشده و محتوای برنامه در وبگاه www.hamafza.ir در دسترس است.
اگر بخواهم بهعنوان نمونه چند عبارت را ذکر کنم؛ میتوان به این موارد اشاره کرد: بهبود توزیع نقدینگی، توانمندسازی بنگاهها، افزایش کارایی بازارها، تولید و انتشار اطلاعات و ... و در لایه عملیاتیتر چنین پروژههایی مطرح خواهد شد: اجرای درست سامانه مالیات بر ارزشافزوده برای کسب اطلاعات از جریان محصولات (تولید، عرضه، تقاضا، مصرف)، رتبهبندی مؤسسات مالی بر اساس تخصیص منابع به اولویتهای تأمین نقدینگی، راهاندازی سامانه مشاغل (چیزی شبیه اونت) و ...
یکی از موضوعاتی که این روزها از سوی مدیران کنونی اقتصادی کشور شنیده میرود، وضعیت تولید است، شما اوضاع را چگونه ارزیابی میکنید ؟
من هم معتقدم در شرایط کنونی حال و روز تولید خوب نیست.
بعضی از کارشناسان و بهخصوص خود دولتیها، مهمترین دلیل نا به سامانی در تولید را تشدید تحریمها و فشارهای خارجی عنوان میکنند، نظر شما دراینباره چیست؟
نمیشود گفت تحریم بدون تأثیر بوده است، ولی وضع موجود بیش از اینکه اثر مستقیم تحریمهای خارجی باشد، ناشی از مشکلات نهفته اقتصاد کشور است که مجال بروز یافتند.
تحریمها از ابتدای انقلاب اسلامی علیه ایران اعمال و روزبهروز نیز تشدید شدهاند، این تحریمها ناشی از تفاوت دیدگاههای ارزشی جمهوری اسلامی ایران با تمدن غرب است و بنابراین در قالب تقابل تمدنی طراحی و اجرا میشوند.
تحریمها سه هدف را پیگیری میکنند: فلج کردن اقتصاد کشور، تحمیل شرایط به نظام، تحمیل عقبماندگی و منزوی کردن نظام. راهبردهایی که غرب برای دستیابی به اهداف خود در پیشگرفته شامل مواردی مانند منع فروش کالا و خدمات به ایران، منع تبادلات مالی با ایران، منع خرید کالا و خدمات از ایران و ... است.
میتوان در برابر تحریم، رویکردی کوتاهمدت و موقتی داشت که در بلندمدت باعث تضعیف کشور میشود؛ در این رویکرد، در میدانی که غرب ترسیم کرده بازی میکنیم، از طرفی میتوان با رویکردی بلندمدت، میدان بازی را در اختیار گرفت و با طراحی و اجرای خط مشیها، اهداف و راهبردهایی فعالانه، نه تنها تحریمها را بیاثر نمود، بلکه از فرصتهای تحریم نیز استفاده کرد.
برای بیاثر کردن تحریمها از یکسو باید پایداری اقتصاد کشور افزایش یابد و از سوی دیگر، باید توانمندی اقتصادی و اقتدار کشور را افزایش داد.
تغییر اولویتهای تولید و صادرات، زیرساختهای نرم، اصلاح ترکیب مبادلات ارزی و ... تصمیماتیاند که تحریمها را بیاثر میکنند.
اگر هوشمندانه با تحریمها برخورد شود، فرصتهای آن بسیار بیشتر از تهدیدهای آنها است. بدترین حالت استفاده از تحریمها این است که، با آسیبشناسی وضعیت کشور در پی تحریمها، درسهایی برای ارتقای اقتصاد کشور بگیریم.
ناگفته نماند بحرانهای اقتصادی در بسیاری از کشورها، نتایج مخربی برای آنها در پی داشته و در مقایسه با آثار تحریمها بر ایران، شدیدتر بوده است، بهعبارتدیگر؛ مسائل اقتصادی همواره ممکن است رخ دهند؛ گاهی این مسائل در پی خصومتهای خارجی شکل میگیرند و گاهی در پی کاستیهای داخلی.
"مهندس سیدرضا فاطمی امین" در این گفتگو با بیان اینکه من هم معتقدم در شرایط کنونی حال و روز تولید خوب نیست درباره اثرگذاری تحریمهای خارجی بر اقتصاد ایران میگوید: نمیشود گفت تحریم بدون تأثیر بوده است، ولی وضع موجود بیش از اینکه اثر مستقیم تحریمهای خارجی باشد، ناشی از مشکلات نهفته اقتصاد کشور است که مجال بروز یافتند.
گفتوگوی خبرنگار اقتصادی مشرق با معاون وزیر سابق صنعت را بخوانید.
*اقتصاد ایران هماکنون با پدیدهای به نام رکود تورمی روبرو شده است، رئیسجمهور با اذعان به بروز پدیده رکود توأم با تورم، برطرف کردن چنین چالشی را "زمانبر" و "سخت" توصیف کرده است، نخست اینکه پدیده مذکور برای اقتصاد چه میزان خطرناک است؟ و دوم؛ شما به مدت یک کارشناس اقتصادی و کسی که معاون وزیر صنعت بودید، بروز پدیدهای به نام رکود تورمی را در اقتصاد ایران را قبول دارید؟
به نظر من عباراتی مانند رکود تورمی، یک منظر است که اگر از همان منظر وارد شویم، میشود گفت درست است، ولی اگر جامعتر نگاه کنیم؛ تعابیر و حرفها عوض میشود.
*یعنی شما با پدیده رکود تورمی موافق نیستید؟
اگر با رویکرد حسابداری به اقتصاد نگاه کنیم؛ کشور ممکن است دچار رکود تورمی شده باشد، اما نکته مهم اینجاست که این رویکرد درست نیست! من نمیخواهم بگویم کسانی که میگویند رکود تورمی در کشور وجود دارد اشتباه میکنند، میگویم رویکرد آنها نادرست است.
پس چرا در ادبیات رایج تا این حد بر روی عبارت «رکود تورمی» و «خروج غیر تورمی از رکود» تأکید میشود؟
اول اینکه «صنعت کپی و پیست» در کارهای مطالعاتی و گزارشنویسی در کشور ما بسیار رونق دارد؛ بهعبارت دیگر بسیاری از تولیدکنندگان محتوا، کمتر میاندیشند و کمتر جستجو میکنند. این کممایگی در آموزشهای رسمی بهویژه در آموزش عالی نیز بروز یافته است. بنابراین با افرادی مواجه هستیم که در کلیشههای قبلی ماندهاند و دانش آنها در مواجه با واقعیتها صیقل نخورده است.
افرادی که تنها با اعداد آنهم در اتاقها کارکردهاند، از اطلاعاتی بسیار تقلیل یافته برخوردارند و افزون بر آن الگوهای ناقصی از واقعیت در ذهن دارند که درمجموع دانشی نامتناسب با واقعیت را برای آنها فراهم میسازد. بدتر اینکه چون با واقعیت ارتباط ضعیفی دارند، از دانش نهفتهای که بتواند مبنای ارزیابی و پالایش گفتهها و نوشتههای متعارف قرار بگیرد بیبهرهاند.
البته تأکید میکنم استفاده از واژه رکود تورمی میتواند درست باشد اما در پارادایم خودش. نکته من اینجاست که چنین پارادایمی برای اداره اقتصاد کشور بسیار ناقص است. مانند حالتی که مدیر مالی یک کارخانه بخواهد راهبرد یک بنگاه تولیدی را طراحی کند.
تأکید بر «خروج غیر تورمی از رکود» میتواند حرف درستی در یک سبکفکری باشد که در همان سبک قابلبررسی است؛ ولی موضوع این است با چنین سبکی، اشتباه به ماجرا نگاه میکنیم.
برای اصلاح ساختار اقتصاد ایران چه راه حل هایی را پیشنهاد میکنید؟
مهمترین چالش اقتصاد ایران؛ ضعف منابع نامشهود است. منابع یک کشور را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
• منابع طبیعی شامل جنگلها، مراتع، زمینهای زراعی، معادن، نفت و گاز طبیعی، زغال و...؛
• منابع ساختهشده یا فیزیکی شامل راهها، بندرها، کارخانهها و سایر زیرساختهای تولید و ...؛
• منابع نامشهود شامل منابع انسانی، سرمایه اجتماعی و نهادی؛ قوانین و...؛
• داراییهای خارجی
ایران منابع طبیعی سرشاری دارد و از زیرساختهای فیزیکی مناسبی برخوردار است، اما در زیرساختهای نرم دچار مسائل اساسی است. مسائل کشور بیشتر از جنس نرم هستند که رفع آنها بیش از آنکه نیاز به منابع مالی داشته باشد، نیاز به هوشمندی و همت بالا دارد.
ذخایر عظیم نفت و گاز، معادن وسیع مس و سنگآهن، برخورداری از اکثر عناصر معدنی، سرزمین گسترده، اقلیمهای متنوع و ... همه نشان از غنی بودن منابع طبیعی کشور دارد. آب تنها منبع مهمی که نسبت به سایر کشورها کمتر از آن برخورداریم، که البته اگر درست مصرف شود، همین مقدار نیز کافی است.
در برخی از مواد اولیه مانند چوب و بوکسیت نیز با کمبودهایی مواجه هستیم که برخی جایگزین دارند و مهمتر اینکه هیچ محدودیتی برای کشور ایجاد نمیکنند. درمجموع میتوان گفت که ثروت طبیعی کشور بیش از نیاز و بینظیر است. در برآورد بانک جهانی، ایران رتبه هفتم را بین همه کشورها در ثروت طبیعی دارد؛ ایران یک درصد از جمعیت دنیا را دارد اما از 3 درصد منابع طبیعی دنیا برخوردار است.
زیرساختهای فیزیکی کشور، مانند راه، سد، بیمارستان، کارخانه و ... تا حد زیادی فراهمشدهاند؛ اکثر کارگاههای صنعتی سرمایهبر در کشور ایجادشدهاند. البته نیاز به سرمایهگذاری برای جبران استهلاک و تقویت تولید همچنان باقی است، اما اکثر گلوگاههای پیشرفت اقتصادی کشور رفع شدهاند. زیرساختهای موجود هم نسبت به سایر کشورها و هم برای تأمین پیشنیازهای اقتصادی کشور، بسیار مطلوب است.
در سیر اقتصادی کشور، اکنون بهجایی رسیدهایم که بیش از زیرساختهای سخت (جاده، کارخانه، تجهیزات و ...) باید زیرساختهای نرم (اطلاعات، ارتباطات، قاعدهها و ...) را ایجاد کنیم و بهکارگیریم.
گاهی میگوییم که بهرهوری در کشور پایین است، گاهی میگوییم محیط کسبوکار نامناسب است، گاهی میگوییم در شاخص رقابتپذیری نسبت به بقیه کشورهای دیگر وضع نامناسبی داریم، و ... این عبارتها همه بیانگر این است که منابع نامشهود ما (قوانین، فرایندها، اطلاعات، توانایی بنگاهها و...) ضعیف است.
در یک عبارت؛ ترکیب منابع در ایران نامتعادل است و به همین خاطر اینهمه ثروت طبیعی و فیزیکی بالقوه مانده است و به همین خاطر مسائل زیادی پیش میآید که گاهی با عبارت رکود تورمی آن را بیان میکنیم.
یک مثال بزنم: آلمان به لحاظ اقتصادی چند ویژگی بارز دارد: حجم صادرات بسیار بالایی دارد(بیش از 1500 میلیارد دلار در سال است، معادل 8 درصد کل صادرات دنیا با جمعیتی حدود 1 درصد دنیا)، توزیع ثروت در این کشور خوب است (نسبت درآمد بالاترین دهک درآمدی به پایینترین دهک در آلمان حدود 10 برابر است درحالیکه در برزیل 40 برابر و در آمریکا 16 برابر است) و ... ، ترکیب منابع آلمان بهاینترتیب است: منابع نامشهود 80 درصد، منابع فیزیکی 18 درصد، منابع طبیعی حدود 2 درصد.
ترکیب منابع ایران بهاینترتیب است: منابع نامشهود 12 درصد، منابع فیزیکی 31 درصد، منابع طبیعی حدود 54.
راهحل مسائل کنونی چیست؟
ارتقاء منابع نامشهود، نقطه عطف اقتصاد کشور میتواند باشد. جالب اینجاست که تقویت منابع نامشهود هزینه بسیار پایینی دارد، اما هوشمندی بالایی میخواهد.
در پروژه طراحی برنامه راهبردی صنعت، معدن و تجارت که 38 درصد از اقتصاد کشور را پوشش میدهد با چنین رویکردی به طراحی اهداف و راهبردها پرداختهشده و محتوای برنامه در وبگاه www.hamafza.ir در دسترس است.
اگر بخواهم بهعنوان نمونه چند عبارت را ذکر کنم؛ میتوان به این موارد اشاره کرد: بهبود توزیع نقدینگی، توانمندسازی بنگاهها، افزایش کارایی بازارها، تولید و انتشار اطلاعات و ... و در لایه عملیاتیتر چنین پروژههایی مطرح خواهد شد: اجرای درست سامانه مالیات بر ارزشافزوده برای کسب اطلاعات از جریان محصولات (تولید، عرضه، تقاضا، مصرف)، رتبهبندی مؤسسات مالی بر اساس تخصیص منابع به اولویتهای تأمین نقدینگی، راهاندازی سامانه مشاغل (چیزی شبیه اونت) و ...
یکی از موضوعاتی که این روزها از سوی مدیران کنونی اقتصادی کشور شنیده میرود، وضعیت تولید است، شما اوضاع را چگونه ارزیابی میکنید ؟
من هم معتقدم در شرایط کنونی حال و روز تولید خوب نیست.
بعضی از کارشناسان و بهخصوص خود دولتیها، مهمترین دلیل نا به سامانی در تولید را تشدید تحریمها و فشارهای خارجی عنوان میکنند، نظر شما دراینباره چیست؟
نمیشود گفت تحریم بدون تأثیر بوده است، ولی وضع موجود بیش از اینکه اثر مستقیم تحریمهای خارجی باشد، ناشی از مشکلات نهفته اقتصاد کشور است که مجال بروز یافتند.
تحریمها از ابتدای انقلاب اسلامی علیه ایران اعمال و روزبهروز نیز تشدید شدهاند، این تحریمها ناشی از تفاوت دیدگاههای ارزشی جمهوری اسلامی ایران با تمدن غرب است و بنابراین در قالب تقابل تمدنی طراحی و اجرا میشوند.
تحریمها سه هدف را پیگیری میکنند: فلج کردن اقتصاد کشور، تحمیل شرایط به نظام، تحمیل عقبماندگی و منزوی کردن نظام. راهبردهایی که غرب برای دستیابی به اهداف خود در پیشگرفته شامل مواردی مانند منع فروش کالا و خدمات به ایران، منع تبادلات مالی با ایران، منع خرید کالا و خدمات از ایران و ... است.
میتوان در برابر تحریم، رویکردی کوتاهمدت و موقتی داشت که در بلندمدت باعث تضعیف کشور میشود؛ در این رویکرد، در میدانی که غرب ترسیم کرده بازی میکنیم، از طرفی میتوان با رویکردی بلندمدت، میدان بازی را در اختیار گرفت و با طراحی و اجرای خط مشیها، اهداف و راهبردهایی فعالانه، نه تنها تحریمها را بیاثر نمود، بلکه از فرصتهای تحریم نیز استفاده کرد.
برای بیاثر کردن تحریمها از یکسو باید پایداری اقتصاد کشور افزایش یابد و از سوی دیگر، باید توانمندی اقتصادی و اقتدار کشور را افزایش داد.
تغییر اولویتهای تولید و صادرات، زیرساختهای نرم، اصلاح ترکیب مبادلات ارزی و ... تصمیماتیاند که تحریمها را بیاثر میکنند.
اگر هوشمندانه با تحریمها برخورد شود، فرصتهای آن بسیار بیشتر از تهدیدهای آنها است. بدترین حالت استفاده از تحریمها این است که، با آسیبشناسی وضعیت کشور در پی تحریمها، درسهایی برای ارتقای اقتصاد کشور بگیریم.
ناگفته نماند بحرانهای اقتصادی در بسیاری از کشورها، نتایج مخربی برای آنها در پی داشته و در مقایسه با آثار تحریمها بر ایران، شدیدتر بوده است، بهعبارتدیگر؛ مسائل اقتصادی همواره ممکن است رخ دهند؛ گاهی این مسائل در پی خصومتهای خارجی شکل میگیرند و گاهی در پی کاستیهای داخلی.