ادبیات سیاسی رهبر معظم انقلاب علیه رژیم صهیونیستی را باید یک ادبیات هدفمند و برنامه ریزی شده در جهت ضربه به این رژیم در ابعاد مختلف به شمار آورد. استفاده از واژگان خاص برای توصیف اقدامات این رژیم نه تنها توجه داخل را به جنبه های مهم غیرانسانی در اقدامات این رژیم جلب می کند بلکه فضای بین الملل را نیز به گونه قابل توجهی تحت تأثیر قرار می دهد. در این راستا ادبیات سیاسی مقام معظم رهبری در جنگ کنونی غزه، سیاست اسرائیل را که همواره تلاش دارد از مخالفت و انتقاد دولتها و سازمانهای بین المللی با ابزار تطمیع و تهدید و فشار ممانعت کند، پشت سر گذارد و حیطه ای را که فضای بین المللی ادعای دفاع از آن را دارد، نشانه گرفت.
به عبارتی استفاده از برخی واژگان و اصطلاحات از مرزها و خطوط قرمزی که اسرائیل برای دولتهای مختلف ترسیم کرده است، عبور کرده و در مقابل در خطوط قرمز اسرائیل که جامعه بین الملل برای آن مقرر کرده است، می نشیند. مهمترین این حوزه ها حقوق بشر و مهمتر از آن نقض حقوق غیرنظامیان به ویژه کودکان فلسطینی است.
اگرچه شخصیت های حقیقی و حقوقی، سازمانها و دولتها از روز آغازین جنگ در سخنرانی های خود، با اسرائیل اعلام همبستگی کرده و حملات اسرائیل را حق این رژیم معرفی می کردند اما کاربرد اصطلاح «رژیم کودک کش» در ادبیات سیاسی مقام معظم رهبری برای توصیف جنایات جنگی اسرائیل، توانست از یکسو به یک ادبیات جهانی علیه اسرائیل تبدیل شود و از سوی دیگر پیامدهای قابل توجهی را در عرصه روابط بین المللی برای این رژیم به ایجاد کند.
حضرت آیت الله خامنه ای در بیانات خود در دیدار با کارگزاران نظام در ماه مبارک رمضان سال 1391، رژیم صهیونیستی را با اصطلاح «رژیم کودک کش» توصیف کرد و در چندین سخنرانی خود در ماه مبارک رمضان امسال مانند خطبه های عید فطر، جمع دانشجویان و نیز دیدار با مسئولان نظام و سفرا و...این اصطلاح را تکرار کردند. تأکید مقام معظم رهبری بر اقدامات ضدبشری اسرائیل به ویژه کشتن کودکان فلسطینی در حالی است که بیشترین تلفات از غیرنظامیان فلسطینی را کودکان و زنان تشکیل می دادند و همچنین طبق منابع خبری 80 درصد از کودکانی که هدف حملات اسرائیل قرار گرفته اند، با معلولیت دائمی مواجه هستند.
ورود اصطلاح مقام معظم رهبری بر «کودک کشی» اسرائیل، اقدامات این رژیم در حیطه نقض حقوق بشر در عرصه بین الملل را بیش از پیش مورد تأکید قرار داد و موجب شد تا پدافند دیپلماتیک قابل قبولی در مقابل سیاست «دفاع از خود» اسرائیل که در جنگ کنونی دنبال می کند، شکل گیرد. در واقع اسرائیل پس از آنکه حملات خود را به نوار غزه آغاز کرد، اصل «دفاع از خود» را به عنوان استراتژی پیش برنده و توجیه گر در فضای بین المللی مطرح کرد.
دفاع مشروع یک نهاد حقوقی برای تمامی اعضای جامعه بینالملل است که با هدف امنیت دسته جمعی برای توقف یک نیروی سرکوبگر اعمال می شود و باید ماهیتی تدافعی داشته باشد. در این راستا ماده 51 منشور سازمان ملل متحد تأکید می کند که در صورت حمله مسلحانه علیه یک عضو سازمان ملل متحد، تا زمانی که شورای امنیت اقدامات لازم را برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی به عمل آورد، هیچ یک از مقررات این منشور به حق ذاتی دفاع مشروع انفرادی یا دسته جمعی اعضاء لطمهای وارد نخواهد کرد.
سوء استفاده اسرائیل از این ماده منشور سازمان ملل در حالی بود که ادبیات مقام معظم رهبری یکی از مهمترین اصول ماده 51 منشور در مورد دفاع مشروع, یعنی تناسب میان حمله و دفاع را به جامعه بین المللی گوشزد کرد. بر این مبنا دامنه حمله و دفاع باید یک سطح بوده و از تقارن در ابعاد و عمق اقدام، برخوردار باشند.
این مسئله را می توان پاشنه آشیل اسرائیل در استراتژی خود که به قطعنامه شورای حقوق منجر شد، دانست. رژیم صهیونیستی اگرچه در اقدامات خود به ماده 51 سازمان ملل ارجاع می دهد اما نمی تواند در مقابل تأکید این ماده بر حفظ تناسب و تلفات ناشی از این عدم تناسب که به صورت ویژه ای کودکان را در برمی گیرد، توجیهی ارائه دهد.
حملات صهیونیستها در ابعاد وسیع که به زخمی و کشته شدن غیرنظامیان به ویژه کودکان منتهی شد، از سوی همه کشورهای عضو شورای حقوق بشر مورد تأیید قرار گرفت. آمریکا تنها کشوری بود که به قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل رای منفی داد و 29 کشور دیگر به آن رای مثبت دادند. «نیک کلگ» معاون نخست وزیر انگلیس در این باره اظهار داشت: «حملات هوایی اسرائیل به نوار غزه عامدانه با حملات فلسطینیها نامتناسب بوده و در حد «مجازات دسته جمعی» است.»
اولاند رئیس جمهور فرانسه نیز که در روزهای آغازین جنگ با اسرائیل اعلام همبستگی کرده و «حفظ امنیت شهروندان اسرائیل» را توجیه قابل قبولی برای حملات اسرائیل می دانست، کشتار اسرائیل در نوار غزه به ویژه کودکان را «قتل عام» توصیف کرد و خواستار اقدام برای پایان خشونتها شد. لوران فابیوس" وزیر امور خارجه فرانسه یکی از سنگینترین محکومیتها علیه اسرائیل را مطرح کرد و با اشاره به اسرائیل گفت که نگرانیهای امنیتی نمیتواند "قصابی غیرنظامیان" را توجیه کند. وی افزود: «حق امنیت برای اسرائیل یک موضوع کلی است اما این حق نمیتواند کشتار کودکان و قصابی غیرنظامیان را توجیه کند.»
یکی از سرمقاله های روزنامه گاردین به قلم سیوماس میلن با تأکید بر کودک کشی اسرائیل، نوشت: «اکثریت قریب به اتفاق کشته شدگان فلسطینی غیرنظامیان به ویژه کودکان هستند، با این وجود به جای اسرائیل، حماس تروریست خوانده می شود.»
موج تأثیرات ادبیات سیاسی رهبر انقلاب مبنی بر کودک کشی اسرائیل به انگلیس نیز رسید و انتقادات رهبر حزب کارگر این کشور نسبت به دیوید کامرون نخست وزیر پیشین انگلیس را به همراه داشت.
اد میلیبند، رهبر حزب کارگر انگلیس از بیتفاوتی کامرون نسبت به کشتار غزه انتقاد کرد و در مصاحبه ای اعلام کرد: «ما مخالف تهاجم و یورش اسرائیل به غزه هستیم. من از حق اسرائیل برای دفاع از خودش دفاع میکنم اما نمیتوانم مرگ صدها فلسطینی که به صورت وحشتناکی کشته میشوند، توضیح دهم، توجیه کنم و یا حتی از آن دفاع کنم. بیشتر این کشتارها در میان کودکان و غیرنظامیان بیگناه انجام میشود.» کامرون پس از این انتقادات، اظهار داشت: «ما بر این باوریم که کشته شدن غیرنظامیان وحشتناک است.»