به گزارش مشرق، خبر ترور عبدالرئوف ریگی برادر کوچکتر عبدالمالک ریگی به دست اعضای گروهک تروریستی جیش العدل، برگ دیگری از تاریخ ترور و دهشتافکنی را در منطقه ورق زد و به فعالیت یکی دیگر از عناصر تروریستی بازمانده از تروریستهای جندالشیطان پایان داد.
در این میان، کشته شدن عبدالرئوف ریگی بدست یک گروهک تروریستی دیگر نشان از همان واقعیتی دارد که بارها در حوادث گوناگون، فعالان تروریستی از خود نشان دادند و آن این است که در این مسیر خیانت و حذف هر کسی حتی همپیمانان نیز جایز است.
*از سخنگویی مجمع علما تا دستگیری به وسیله سرویس اطلاعاتی پاکستان
عبدالرئوف ریگی برادر کوچک عبدالمالک ریگی و سخنگوی مجمع علمای جنبش تروریستی جندالله همزمان با برادر بزرگتر خود عبدالمالک ریگی فعالیت در حوزه ترور و ناامنی را آغاز کرد.
وی مدتها مجری تبیین و اعلام ترورهای کور گروهک در منطقه سیستان و بلوچستان بود و دستاویز اصلی برای چنین کاری را دفاع از حقوق اهل سنت و بلوچهای منطقه عنوان کرد اما نکته روشن اینجا بود که بیشترین ظلم نیز در حملات تروریستی به مسلمانان و برادران اهل سنت معطوف میشد.
در طول سالهای گذشته بارها شایعاتی در خصوص دستگیری عبدالرئوف ریگی منتشر شد و حتی در تاریخ 25 دسامبر سال 2010 رسانههای پاکستانی از دستگیری وی توسط مقامات امنیتی این کشور خبر دادند و راه ردگیری وی را نیز گفتگوی تلفنی او با روزنامه الشرقالاوسط عنوان کردند. روزنامهای که ارتباطش با محافل مرتجع عربی کاملا شناخته شده است.
اما یک روز بعد مصطفی محمد نجار وزیر کشور وقت اعلام کرد که هیچ اطلاعی در مورد دستگیری عبدالرئوف ریگی به وی نرسیده است و او نمیتواند این خبر را تایید کند.
*دولت در تبعید عبدالرئوف را شارژ می کند
فعالیتهای عبدالرئوف چند ماه پس از دستگیری عبدالمالک ریگی برادر بزرگتر وی در عملیات مشترک نیروهای اطلاعاتی ایران و نیروی هوایی ارتش، وارد مرحله جدیدتری شد. عبدالرئوف با ارتباطات گستردهای که با افسران اطلاعاتی CIA و موساد و همچنین برخی از کشورهای مرتجع منطقه داشت، دوران تازهای را در فعالیتهای تروریستی خود آغاز کرد.
وی در همین دوره ارتباطات فراوانی را با چهرههای ضد انقلابی در سوئد و انگلستان برقرار کرد و از طریق دایی خود که پیش از این ارتباطاتی با امریکاییها داشته است، ارتباطات خود را با آنان بیش از پیش گستردهتر کرد.
عبدالرئوف همچنین ارتباطات گستردهای با اعضای دولت به اصطلاح تبعید برقرار کرد و توانست برخی از امکانات مالی را از آنان دریافت کند.
*آغاز دوباره ترور
عبدالرئوف پس از یک دوره کار پشتیبانی، بار دیگر با گروهکی تروریستی جیشالعدل حضور خود را در صحنه مبارزه با نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد.
در همان زمان حضور دوباره عبدالرئوف از سوی کارشناسان به عنوان یک برگه جدید از سوی سرویس های اطلاعاتی جهت فشار بر ایران عنوان شد.
گرچه این گروهک تنها چند ماه پس از اعدام عبدالمالک ریگی موجودیت خود را اعلام کرد، اما عملیاتی که توانست تا حدود زیادی آنان را از لحاظ رسانهای برجسته نماید، گروگانگیری 5 مرزبان ایرانی در مرز پاکستان بود.
*انشعاب در جیش النصر
گروگانگیری این 5 مرزبان موج تبلیغات وسیعی را بخصوص در شبکههای مجازی به راه انداخت بگونهای که توجه سرویسهای اطلاعاتی به آنان پیش از گذشته جلب کرد. در این میان برخی از معتمدین محلی تلاش کردند تا با میانجیگری زمینه آزادی گروگانها را فراهم کنند اما با اعلام اعدام جمشید داناییفر یکی از گروگانهای ایرانی وضعیت بگونهای دیگر شد.
عبدالرئوف که عنوان میکرد با اعدام داناییفر مخالف است، بسرعت گروه دیگری را به نام جیشالنصر به راه انداخت و راه خود را از گروه قبلی خود جدا کرد. به این ترتیب انشعاب جدیدی در داخل این گروهک تروریستی ایجاد شد.
*پولی که از مواد مخدر می رسید
از آنجا که بخش اعظم هزینههای گروهکهای تروریستی به غیر از دریافت کمکهای مالی از سرویسهای اطلاعاتی غربی به مواد مخدر نیز وابسته است، نحوه دریافت عواید مالی این گونه قاچاقها نیز تبدیل به معضل جدیدی در بین این گروهها شده است.
پیش از آن نیز گروهک جندالله مهمترین منابع مالی خود را از طریق دریافت پول و حقالحساب از کاروانهای عبوری مواد مخدر تأمین میکرد و این بار نیز به نظر میرسد همین اختلافات موجب کشته شدن عبدالرئوف ریگی به دست گروههای رقیب شده باشد.
*قتل به دست رقیب
روز گذشته بود که منابع خبری از کشته شدن وی و ابوبکر ریگی خواهرزاده عبدالرئوف در شهر البندین بلوچستان پاکستان خبر دادند.
در این درگیری، اعضای گروهک جیشالعدل با حمله به خانه عبدالرئوف، وی را در منزل خود به قتل رساندند، گرچه گروه جیشالنصر به منظور قهرمانسازی از وی کشته شدن او را منصوب به نیروهای ایرانی و آن هم در شهر کویته کرد، اما خبرگزاریهای پاکستانی با قاطعیت از ترور وی توسط همدستان خود خبر دادند.
*پادرمیانی پدرخواده موثر خواهد بود
این ترور میتواند دوران جدیدی از اختلاف و درگیریهای در داخل دستهبندیهای گروههای تروریستی آغاز کند، کما اینکه پیش از این نیز درگیریهایی بین گروههای تروریستی جیشالعدل و جیشالنصر در مرزهای بلوچستان ایران گزارش شده بود که به کشته شدن چند تن از طرفین نیز منجر شده بود.
در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که برخی از سرویسهای اطلاعاتی عربی و یا غربی برای حل این اختلافات بار دیگر پا در میانی کنند، اما تجربه نشان داده است که حتی این پادرمیانیها نیز یک داروی مقطعی است.
*دست عدالت در کمین است
بعد از کشته شدن عبدالرئوف به طور حتم رئیس جدید برای گروه جیشالنصر انتخاب خواهد شد تا حداقل ابزارهای فشار احتمالی برای به خطر انداختن امنیت در این منطقه حفظ شود.
اما نکته اصلی اینجاست که حتی در صورت ساماندهی جدید این گروهکها باید منتظر درگیریهای جدید نیز بین آنان بود، درگیریهایی که حتی اگر آنان را متلاشی نکند، به تضعیف آنان منجر خواهد شد. در این میان دست عدالت نیز در تعقیب آنان خواهد بود تا اینکه شاید روزی آنان نیز به سرنوشت عبدالمالک ریگی دچار شوند.
در این میان، کشته شدن عبدالرئوف ریگی بدست یک گروهک تروریستی دیگر نشان از همان واقعیتی دارد که بارها در حوادث گوناگون، فعالان تروریستی از خود نشان دادند و آن این است که در این مسیر خیانت و حذف هر کسی حتی همپیمانان نیز جایز است.
*از سخنگویی مجمع علما تا دستگیری به وسیله سرویس اطلاعاتی پاکستان
عبدالرئوف ریگی برادر کوچک عبدالمالک ریگی و سخنگوی مجمع علمای جنبش تروریستی جندالله همزمان با برادر بزرگتر خود عبدالمالک ریگی فعالیت در حوزه ترور و ناامنی را آغاز کرد.
وی مدتها مجری تبیین و اعلام ترورهای کور گروهک در منطقه سیستان و بلوچستان بود و دستاویز اصلی برای چنین کاری را دفاع از حقوق اهل سنت و بلوچهای منطقه عنوان کرد اما نکته روشن اینجا بود که بیشترین ظلم نیز در حملات تروریستی به مسلمانان و برادران اهل سنت معطوف میشد.
در طول سالهای گذشته بارها شایعاتی در خصوص دستگیری عبدالرئوف ریگی منتشر شد و حتی در تاریخ 25 دسامبر سال 2010 رسانههای پاکستانی از دستگیری وی توسط مقامات امنیتی این کشور خبر دادند و راه ردگیری وی را نیز گفتگوی تلفنی او با روزنامه الشرقالاوسط عنوان کردند. روزنامهای که ارتباطش با محافل مرتجع عربی کاملا شناخته شده است.
اما یک روز بعد مصطفی محمد نجار وزیر کشور وقت اعلام کرد که هیچ اطلاعی در مورد دستگیری عبدالرئوف ریگی به وی نرسیده است و او نمیتواند این خبر را تایید کند.
*دولت در تبعید عبدالرئوف را شارژ می کند
فعالیتهای عبدالرئوف چند ماه پس از دستگیری عبدالمالک ریگی برادر بزرگتر وی در عملیات مشترک نیروهای اطلاعاتی ایران و نیروی هوایی ارتش، وارد مرحله جدیدتری شد. عبدالرئوف با ارتباطات گستردهای که با افسران اطلاعاتی CIA و موساد و همچنین برخی از کشورهای مرتجع منطقه داشت، دوران تازهای را در فعالیتهای تروریستی خود آغاز کرد.
وی در همین دوره ارتباطات فراوانی را با چهرههای ضد انقلابی در سوئد و انگلستان برقرار کرد و از طریق دایی خود که پیش از این ارتباطاتی با امریکاییها داشته است، ارتباطات خود را با آنان بیش از پیش گستردهتر کرد.
عبدالرئوف همچنین ارتباطات گستردهای با اعضای دولت به اصطلاح تبعید برقرار کرد و توانست برخی از امکانات مالی را از آنان دریافت کند.
*آغاز دوباره ترور
عبدالرئوف پس از یک دوره کار پشتیبانی، بار دیگر با گروهکی تروریستی جیشالعدل حضور خود را در صحنه مبارزه با نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد.
در همان زمان حضور دوباره عبدالرئوف از سوی کارشناسان به عنوان یک برگه جدید از سوی سرویس های اطلاعاتی جهت فشار بر ایران عنوان شد.
گرچه این گروهک تنها چند ماه پس از اعدام عبدالمالک ریگی موجودیت خود را اعلام کرد، اما عملیاتی که توانست تا حدود زیادی آنان را از لحاظ رسانهای برجسته نماید، گروگانگیری 5 مرزبان ایرانی در مرز پاکستان بود.
*انشعاب در جیش النصر
گروگانگیری این 5 مرزبان موج تبلیغات وسیعی را بخصوص در شبکههای مجازی به راه انداخت بگونهای که توجه سرویسهای اطلاعاتی به آنان پیش از گذشته جلب کرد. در این میان برخی از معتمدین محلی تلاش کردند تا با میانجیگری زمینه آزادی گروگانها را فراهم کنند اما با اعلام اعدام جمشید داناییفر یکی از گروگانهای ایرانی وضعیت بگونهای دیگر شد.
عبدالرئوف که عنوان میکرد با اعدام داناییفر مخالف است، بسرعت گروه دیگری را به نام جیشالنصر به راه انداخت و راه خود را از گروه قبلی خود جدا کرد. به این ترتیب انشعاب جدیدی در داخل این گروهک تروریستی ایجاد شد.
*پولی که از مواد مخدر می رسید
از آنجا که بخش اعظم هزینههای گروهکهای تروریستی به غیر از دریافت کمکهای مالی از سرویسهای اطلاعاتی غربی به مواد مخدر نیز وابسته است، نحوه دریافت عواید مالی این گونه قاچاقها نیز تبدیل به معضل جدیدی در بین این گروهها شده است.
پیش از آن نیز گروهک جندالله مهمترین منابع مالی خود را از طریق دریافت پول و حقالحساب از کاروانهای عبوری مواد مخدر تأمین میکرد و این بار نیز به نظر میرسد همین اختلافات موجب کشته شدن عبدالرئوف ریگی به دست گروههای رقیب شده باشد.
*قتل به دست رقیب
روز گذشته بود که منابع خبری از کشته شدن وی و ابوبکر ریگی خواهرزاده عبدالرئوف در شهر البندین بلوچستان پاکستان خبر دادند.
در این درگیری، اعضای گروهک جیشالعدل با حمله به خانه عبدالرئوف، وی را در منزل خود به قتل رساندند، گرچه گروه جیشالنصر به منظور قهرمانسازی از وی کشته شدن او را منصوب به نیروهای ایرانی و آن هم در شهر کویته کرد، اما خبرگزاریهای پاکستانی با قاطعیت از ترور وی توسط همدستان خود خبر دادند.
*پادرمیانی پدرخواده موثر خواهد بود
این ترور میتواند دوران جدیدی از اختلاف و درگیریهای در داخل دستهبندیهای گروههای تروریستی آغاز کند، کما اینکه پیش از این نیز درگیریهایی بین گروههای تروریستی جیشالعدل و جیشالنصر در مرزهای بلوچستان ایران گزارش شده بود که به کشته شدن چند تن از طرفین نیز منجر شده بود.
در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که برخی از سرویسهای اطلاعاتی عربی و یا غربی برای حل این اختلافات بار دیگر پا در میانی کنند، اما تجربه نشان داده است که حتی این پادرمیانیها نیز یک داروی مقطعی است.
*دست عدالت در کمین است
بعد از کشته شدن عبدالرئوف به طور حتم رئیس جدید برای گروه جیشالنصر انتخاب خواهد شد تا حداقل ابزارهای فشار احتمالی برای به خطر انداختن امنیت در این منطقه حفظ شود.
اما نکته اصلی اینجاست که حتی در صورت ساماندهی جدید این گروهکها باید منتظر درگیریهای جدید نیز بین آنان بود، درگیریهایی که حتی اگر آنان را متلاشی نکند، به تضعیف آنان منجر خواهد شد. در این میان دست عدالت نیز در تعقیب آنان خواهد بود تا اینکه شاید روزی آنان نیز به سرنوشت عبدالمالک ریگی دچار شوند.