در شرایطی که کردستان آماج فتنه، جنایت و دسیسه گروهکها و عوامل وابسته به استکبار بود، در این بخش از میهن اسلامی در سالهای 58، 59 و حتی ماهها قبل از آغاز جنگ تحمیلی، شاهد این بودیم که فرزندان حضرت روحالله برای دفاع از انقلاب اسلامی چطور در میدان دفاع و مبارزه وارد شدند و در جهت حفظ و نگهداری دستاوردهای امام و انقلاب کوشیدند.
در سال 58 شهر سنندج بخشهایی از استان کرمانشاه و استان آذربایجان غربی به تصرف ضدانقلاب درآمد تا به زعم خود یک دولت کُرد راهاندازی شود.
یادمان باشگاه افسران، یکی از نمادهای مقاومت و ایستادگی رزمندگان و فرزندان امام است. تعدادی از بچههای پاسدار، ارتش و پیشمرگان مسلمان کُرد با دیدن تصرف سنندج توسط ضدنقلاب، در باشگاه افسران به دلیل اشرافیت به منطقه مستقر شدند و دفاعشان از این نقطه شروع شد.
نیروهای ضد انقلاب وقتی متوجه شدند که نقطه حساس و تعیینکنندهای را از دست دادند، همه توان و تلاششان را اطراف این مقر متمرکز کردند. در واقع نزدیک به 2 هزار نیروی ضدانقلاب در این نقطه جمع شدند تا اینجا را از دست رزمندهها خارج کنند.
گروهکهای کومله، دموکرات، چریکهای فدایی خلق، اقلیت، اکثریت، پیکار، رنجبران، و دهها گروه که در آن زمان در شهر سنندج مقر داشتند، همه کنار هم قرار گرفتند تا باشگاه افسران را از دست برادران رزمنده بگیرند.
کمتر از 50 نفر نیروی با اعتقاد و با ایمان، در مقابل 2 هزار نفر ضدانقلاب بودند. از صبح تا شب ضدانقلاب به باشگاه افسران آتش میریخت. شب هم شروع به تبلیغات روانی و جنگ روانی میکرد که «بیایید تسلیم شوید امشب شب پایانی شما است؛ امشب میآییم شما را سر میبُریم». اما برادرانمان در این مکان و در محاصره ای 22 روزه مقاومت کردند. وقتی ضدانقلاب ناامید شد و فهمید نمیتواند این نقطه را بگیرند، دست به محاصره نیروها زد.
راه امدادرسانی بسته شد، آب و برق را به روی رزمندهها قطع کردند، آذوقه و حتی دارویی برای مجروحان وجود نداشت. پیکرهای شهدا در این پایگاه مانده بود و امکانات داشت به حداقل میرسید. از طرفی هم ضدانقلاب همه توانش را گذاشته که باشگاه افسران را بگیرد و میخواستند غائله پاوه را بار دیگر در سنندج و محل باشگاه افسران تکرار کند.
فاصله رزمندهها با یگان پشتیبانیکننده حدود 2 هزار متر بود؛ یعنی دشمن چنان، مسیر را اشغال کرده بود که نیروهای لشکر 28 هم نمیتوانستند با طی کردن مسیر به بچهها امدادرسانی کنند یا آنها را از محاصره دربیاورند.
اوج مظلومیت اینجا بود که نیرو و امکانات در یکی دو کیلومتری وجود داشت اما امکان رساندن آنها به رزمندههای باشگاه افسران نبود.
بعد از 22 روز مقاومت در چنین شرایطی، نیروهایی از کرمانشاه به فرماندهی شهیدان «محمد بروجردی» و «علی صیاد شیرازی» از فرودگاه وارد شهر سنندج شدند؛ آنها به سختی فرود آمده بودند.
بعد از طراحی عملیات، در نخستین روزهای اردیبهشت 59 با هدف رهایی نیروهای حاضر در باشگاه افسران از محاصره و پاکسازی مناطق مختلف شهر از وجود ضدانقلاب، عملیاتی آغاز شد.
رزمندگان از 3 ـ 4 محور عملیات را تعقیب میکنند؛ محورهای عملیاتی به فرماندهی شهید صیاد، شهید محمد بروجردی و برادر رحیم صفوی و محور دیگر از گردنه صلواتآباد، وارد عمل شدند.
عملیات گستردهای انجام شد و رزمندگان با جنگ حدود 20 روزه موفق شدند ضدانقلاب تا دندان مسلح را که نیروی چندهزار نفری در سنندج داشت، با تلفات و زخمیهای زیاد از سنندج بیرون کنند.
در تداوم این عملیات، باشگاه افسران که در محاصره ضدانقلاب بود از محاصره خارج شد و رزمندگان موفق شدند وارد این مقر شوند. بعد از این جریان شهدای غیربومی را به شهرهایشان منتقل میکنند. پیکر شهیدان «عدنان مردوخی» از پیشمرگان مسلمان کُرد و «رشید احمدی» درجهدار ارتش جمهوری اسلامی که جز مدافعینی بودند که در باشگاه افسران به شهادت رسیدند در همین جا هم و در شرایط سخت به خاک سپرده شدند. بعد از اینکه باشگاه افسران و سنندج از محاصره ضدانقلاب خارج شد، به خواست خانوادهها پیکرهای این شهدا در مقتل آنها ماند. 5 شهید گمنام هم در کنار این عزیزان به خاک سپرده شدند.
این مکان یکی از نقاط حماسی و یادمان دفاع مقدس در کردستان است. حماسه باشگاه افسران و صدها مورد مانند آن بارها در دوران دفاع مقدس در استان کردستان اتفاق افتاده است.