به گزارش مشرق، با حکم مقام معظم رهبری، محمد سرافراز امروز سومین روز از دوره ریاست پنج و احتمالا ده ساله خود را آغاز کرد. اگرچه برای حضور رسمی در کسوت ریاست صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران باید اندکی صبرپیشه کرد و منتظر مراسم تودیع ومعارفه و تشریفاتی این چنین بود اما شمارشگر معکوس دوره مسندنشینی سرافراز بی اعتنا به چنین حاشیه هایی، سه روز از بازه «هزاروهشتصدو بیست وشش روزه» پیش رو را کسر کرد.
سرافراز به مثابه چهره ای آشنا با ماهیت و کارکرد رسانه و با سابقه مدیریتی قابل توجه در معاونت برون مرزی صدا وسیما، در حالی سکاندار این نهاد موثر و حساس شده که میراث دار چالش های مزمن و جدی از دوره مدیریت «عزت الله ضرغامی» است.
صداوسیما و معضل همیشگی جذب مخاطب
پیچیدگی و حساسیت ریاست بر صدا و سیما از آن روست که این نهاد در خط مقدم مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان نظام اسلامی قرار دارد و در مقابله با این هجمه وسیع باید اقتضائات شرعی، اخلاقی و سیاسی و فرهنگی را هم رعایت کنند. برنامه های سیما باید جذاب باشد ولی به درستی اجازه ندارد از جذابیت های مرسوم رسانه های غربی استفاده کند.
با این حال در سال های اخیر رسانه ای که قرار بود پسوند «ملی» را بر خود داشته باشد با عناوین طنز آمیزی چون «رسانه میلی» و«سیمای ضرغامی» توصیف میشد. اتفاقی که نشان میدهد بخش بزرگی از مردم ایران شعارهای این رسانه فراگیر را مبنی بر ملی بودن و فرا جناحی عمل کردن نپذیرفته اند و از همین رو تصمیم گرفتند که آنتن گیرنده های خود را به سمت فرستنده هایی بچرخانند که نه دغدغه مردم ایران را دارند ونه منافع ملی ما برایشان اهمیتی داشته است.
نگاهی به امکانات گسترده مالی و سخت افزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی و تعدد افسار گسیخته شبکه های رادیویی و تلویزیونی آن، از یک طرف و تاثیر گذاری اندک و گاه معکوس پیام های ارسالی از جانب آن بر مخاطبان،از طرف دیگر، نشان دهنده عمق فاجعه ای است که شاید بتوان آن را با فرصت سوزی ها واتلاف منابع ملی درهشت سال گذشته مقایسه کرد و حتی کفه ترازو را در سمت مدیریت رسانه ملی سنگین تر دید. چرا که در این ماجرا علاوه بر اتلاف سرمایه های مردم، اعتماد ملتی از بخش رسانه ای نظام سیاسی کشور سلب شده است که در این میان هم ملت مغبون اند و هم نظام سیاسی متضرر.
عملکرد ضرغامی در چند محور قابل بررسی است که مهم ترین محور را می توان جذب مخاطب دانست. در دوره مدیریت ضرغامی بر سازمان صدا و سیما و با سهل الوصول شدن دسترسی به اینترنت روند برقراری ارتباط مردم با دنیای آزاد و بدون حصر اطلاعات اوج گرفت. فضایی که به مخاطب اجازه می داد در مورد آنچه می خواهید حرف بزند و بدون واسطه و حتی در برخی مواقع نظارت به بیان دیدگاه های خود در خصوص مسائل و اتفاقات مختلف بپردازد و از دیدگاه های دیگران در همان زمینه ها اطلاع پیدا کنید استفاده گسترده تر از ماهواره و تاسیس چند شبکه ماهواره یی فارسی زبان به اینترنت هم کار ضرغامی را سخت تر کرد.
کمبود مدیر خلاق ضعف کلان دوران ضرغامی
یکی از اقدامات ضرغامی در سال های ابتدایی مدیریتش، حفظ مدیران پخته شده و کاربلد دوران لاریجانی بود که از این حیث تصمیم کاملاقابل دفاع و درستی گرفته بود اما سراشیبی صدا و سیما از نظر کیفیت، زمانی آغاز شد که ضرغامی شروع به تغییرات گسترده در بین سطوح بالاو میانی سازمان کرد.
بعد از رفتن مدیرانی چون جعفری جلوه، مشیری، مفید، صافی، رضا داد، مرحوم کردان، خجسته و محسن مهاجرانی جایگزین ها یا در حد و اندازه های نفرات قبلی نبودند، یا به درد این کار نمی خوردند یا آگاهی درستی از مسوولیتی که به آنها واگذار شده نداشتند.. ضرغامی در دوره مدیریتش به شدت از کمبود مدیر خلاق رنج می برد و بسیاری از مدیران خلاق میانی او هم با روی کار آمدن مدیران ارشد جدید به دلیل تفاوت سلیقه کنار رفتند یا کنار گذاشته شدند. نتیجه این فرایند سلیقه یی شدن تصمیمات گرفته شده در بدنه مدیران میانی تلویزیون بود. بسیاری از هنرمندان و برنامه سازان در این دوره قربانی نگاه های سلیقه یی مدیران میانی سازمان شدند که به کاهش ملموس سطح کیفی برنامه سازی تلویزیونی انجامید.
مدیریت مالی؛چیزی شبیه فاجعه
ضرغامی در دوره مدیریتش با مشکلات مالی فراوانی دست و پنجه نرم کرد. مشکلاتی که به شکل خفیف از دوره علی لاریجانی آغاز شده بود. لاریجانی در دوره دوم مدیریتش هزینه های فراوانی برای تجهیزات سخت افزاری صدا و سیما کرد که بخشی از هزینه های آن به شکل بدهی به ضرغامی رسید. از سوی دیگر به دلیل افزایش تحریم ها، وضعیت پخش پیام بازرگانی صدا و سیما دچار مشکلات فراوان شد. رکود اقتصادی کشور که در سال های ۹۰ و ۹۱ به اوج خودش رسید، معوقه های چند ماهه، اوضاع نابسامان بحث اسپانسرینگ و تبلیغی شدن بیش از اندازه برنامه های تلویزیون، مناقشات و ادبیات جدید سیاسی در کشور و سهم خواهی جناح های مختلف برای داشتن تریبون اختصاصی و به کار گیری نیروهای متوسط و ضعیف و ارزان قیمت برای ساخت سریال و برنامه در جهت خالی نبودن آنتن (که نتیجه اش ساخت آثاری ضعیف و بی مخاطب است) همگی دست به دست هم دادند که روز به روز اوضاع تلویزیون وخیم تر شود.
چالش پشت بام،نقطه تاریک در عملکرد صداوسیما!
شاید بخش پایان یادداشت دکتر «علی طباطبایی» در سایت عصر ایران توصیفی تلخ اما حقیقی از عملکرد مدیریتی ضرغامی باشد:«برای ارزیابی عملکرد ده ساله مهندس عزت الله ضرغامی نیازی نیست به راه دوری بروید .لطفاً به خیابان ولی عصربروید. از یکی از ورودی های صدا و سیما با «آفیش قبلی »وارد محوطه شده و با ارائه کارت شناسایی به بلند ترین ساختمان صدا و سیما وارد شوید . با آسانسور به بلند ترین طبقه رفته و بر روی بام قدم بگذارید . آنچه که شما بر روی پشت بام خانه های مردم می بینید آیینه تمام نمای عملکرد صدا و سیما است .آنچه که شما ، در غرب و شرق و شمال و جنوب تهران ( و مطمئناً در دیگر نقاط کشور ) بر روی پشت بام ها می بینید، بیانگر میزان موفقیت، ضریب نفوذ و مرجعیت رسانه ای است.»
کارنامه مدیریت رسانه ملی در ده سال گذشته میتواند نقشه راه مدیران جدیدی باشد که همین روزها باید سکان این کشتی طوفان زده را به دست بگیرند.میراثی سترگ اما نیازمند مدیریت موثر و با ثبات که با نگاهی روشمند ومنطقی بتواند ضعف های ساختاری این نهاد را ترمیم و اصلاح نماید.در این میان نقش«محمد سرافراز» که ضرغامی خود در توصیفش او را « فردی خودساخته،دارای قدرت تحول و نوآوری،بدون وابستگی به احزاب و توانمند در «نه» گفتن به زیادهخواهیها» معرفی کرده است قابل توجه خواهد بود.
منبع: رصد
سرافراز به مثابه چهره ای آشنا با ماهیت و کارکرد رسانه و با سابقه مدیریتی قابل توجه در معاونت برون مرزی صدا وسیما، در حالی سکاندار این نهاد موثر و حساس شده که میراث دار چالش های مزمن و جدی از دوره مدیریت «عزت الله ضرغامی» است.
صداوسیما و معضل همیشگی جذب مخاطب
پیچیدگی و حساسیت ریاست بر صدا و سیما از آن روست که این نهاد در خط مقدم مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان نظام اسلامی قرار دارد و در مقابله با این هجمه وسیع باید اقتضائات شرعی، اخلاقی و سیاسی و فرهنگی را هم رعایت کنند. برنامه های سیما باید جذاب باشد ولی به درستی اجازه ندارد از جذابیت های مرسوم رسانه های غربی استفاده کند.
با این حال در سال های اخیر رسانه ای که قرار بود پسوند «ملی» را بر خود داشته باشد با عناوین طنز آمیزی چون «رسانه میلی» و«سیمای ضرغامی» توصیف میشد. اتفاقی که نشان میدهد بخش بزرگی از مردم ایران شعارهای این رسانه فراگیر را مبنی بر ملی بودن و فرا جناحی عمل کردن نپذیرفته اند و از همین رو تصمیم گرفتند که آنتن گیرنده های خود را به سمت فرستنده هایی بچرخانند که نه دغدغه مردم ایران را دارند ونه منافع ملی ما برایشان اهمیتی داشته است.
نگاهی به امکانات گسترده مالی و سخت افزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی و تعدد افسار گسیخته شبکه های رادیویی و تلویزیونی آن، از یک طرف و تاثیر گذاری اندک و گاه معکوس پیام های ارسالی از جانب آن بر مخاطبان،از طرف دیگر، نشان دهنده عمق فاجعه ای است که شاید بتوان آن را با فرصت سوزی ها واتلاف منابع ملی درهشت سال گذشته مقایسه کرد و حتی کفه ترازو را در سمت مدیریت رسانه ملی سنگین تر دید. چرا که در این ماجرا علاوه بر اتلاف سرمایه های مردم، اعتماد ملتی از بخش رسانه ای نظام سیاسی کشور سلب شده است که در این میان هم ملت مغبون اند و هم نظام سیاسی متضرر.
عملکرد ضرغامی در چند محور قابل بررسی است که مهم ترین محور را می توان جذب مخاطب دانست. در دوره مدیریت ضرغامی بر سازمان صدا و سیما و با سهل الوصول شدن دسترسی به اینترنت روند برقراری ارتباط مردم با دنیای آزاد و بدون حصر اطلاعات اوج گرفت. فضایی که به مخاطب اجازه می داد در مورد آنچه می خواهید حرف بزند و بدون واسطه و حتی در برخی مواقع نظارت به بیان دیدگاه های خود در خصوص مسائل و اتفاقات مختلف بپردازد و از دیدگاه های دیگران در همان زمینه ها اطلاع پیدا کنید استفاده گسترده تر از ماهواره و تاسیس چند شبکه ماهواره یی فارسی زبان به اینترنت هم کار ضرغامی را سخت تر کرد.
کمبود مدیر خلاق ضعف کلان دوران ضرغامی
یکی از اقدامات ضرغامی در سال های ابتدایی مدیریتش، حفظ مدیران پخته شده و کاربلد دوران لاریجانی بود که از این حیث تصمیم کاملاقابل دفاع و درستی گرفته بود اما سراشیبی صدا و سیما از نظر کیفیت، زمانی آغاز شد که ضرغامی شروع به تغییرات گسترده در بین سطوح بالاو میانی سازمان کرد.
بعد از رفتن مدیرانی چون جعفری جلوه، مشیری، مفید، صافی، رضا داد، مرحوم کردان، خجسته و محسن مهاجرانی جایگزین ها یا در حد و اندازه های نفرات قبلی نبودند، یا به درد این کار نمی خوردند یا آگاهی درستی از مسوولیتی که به آنها واگذار شده نداشتند.. ضرغامی در دوره مدیریتش به شدت از کمبود مدیر خلاق رنج می برد و بسیاری از مدیران خلاق میانی او هم با روی کار آمدن مدیران ارشد جدید به دلیل تفاوت سلیقه کنار رفتند یا کنار گذاشته شدند. نتیجه این فرایند سلیقه یی شدن تصمیمات گرفته شده در بدنه مدیران میانی تلویزیون بود. بسیاری از هنرمندان و برنامه سازان در این دوره قربانی نگاه های سلیقه یی مدیران میانی سازمان شدند که به کاهش ملموس سطح کیفی برنامه سازی تلویزیونی انجامید.
مدیریت مالی؛چیزی شبیه فاجعه
ضرغامی در دوره مدیریتش با مشکلات مالی فراوانی دست و پنجه نرم کرد. مشکلاتی که به شکل خفیف از دوره علی لاریجانی آغاز شده بود. لاریجانی در دوره دوم مدیریتش هزینه های فراوانی برای تجهیزات سخت افزاری صدا و سیما کرد که بخشی از هزینه های آن به شکل بدهی به ضرغامی رسید. از سوی دیگر به دلیل افزایش تحریم ها، وضعیت پخش پیام بازرگانی صدا و سیما دچار مشکلات فراوان شد. رکود اقتصادی کشور که در سال های ۹۰ و ۹۱ به اوج خودش رسید، معوقه های چند ماهه، اوضاع نابسامان بحث اسپانسرینگ و تبلیغی شدن بیش از اندازه برنامه های تلویزیون، مناقشات و ادبیات جدید سیاسی در کشور و سهم خواهی جناح های مختلف برای داشتن تریبون اختصاصی و به کار گیری نیروهای متوسط و ضعیف و ارزان قیمت برای ساخت سریال و برنامه در جهت خالی نبودن آنتن (که نتیجه اش ساخت آثاری ضعیف و بی مخاطب است) همگی دست به دست هم دادند که روز به روز اوضاع تلویزیون وخیم تر شود.
چالش پشت بام،نقطه تاریک در عملکرد صداوسیما!
شاید بخش پایان یادداشت دکتر «علی طباطبایی» در سایت عصر ایران توصیفی تلخ اما حقیقی از عملکرد مدیریتی ضرغامی باشد:«برای ارزیابی عملکرد ده ساله مهندس عزت الله ضرغامی نیازی نیست به راه دوری بروید .لطفاً به خیابان ولی عصربروید. از یکی از ورودی های صدا و سیما با «آفیش قبلی »وارد محوطه شده و با ارائه کارت شناسایی به بلند ترین ساختمان صدا و سیما وارد شوید . با آسانسور به بلند ترین طبقه رفته و بر روی بام قدم بگذارید . آنچه که شما بر روی پشت بام خانه های مردم می بینید آیینه تمام نمای عملکرد صدا و سیما است .آنچه که شما ، در غرب و شرق و شمال و جنوب تهران ( و مطمئناً در دیگر نقاط کشور ) بر روی پشت بام ها می بینید، بیانگر میزان موفقیت، ضریب نفوذ و مرجعیت رسانه ای است.»
کارنامه مدیریت رسانه ملی در ده سال گذشته میتواند نقشه راه مدیران جدیدی باشد که همین روزها باید سکان این کشتی طوفان زده را به دست بگیرند.میراثی سترگ اما نیازمند مدیریت موثر و با ثبات که با نگاهی روشمند ومنطقی بتواند ضعف های ساختاری این نهاد را ترمیم و اصلاح نماید.در این میان نقش«محمد سرافراز» که ضرغامی خود در توصیفش او را « فردی خودساخته،دارای قدرت تحول و نوآوری،بدون وابستگی به احزاب و توانمند در «نه» گفتن به زیادهخواهیها» معرفی کرده است قابل توجه خواهد بود.
منبع: رصد