گروه بینالملل مشرق - اطلاعات جدید بیش از پیش از ارتباط مستحکم بین گروههای تروریستی در عراق با رژیم بعث سابق این کشور خبر میدهند، چرا که رژیم صدام حسین قبل از سقوط، هزاران تن از تکفیریها را از کشورهای مختلف به عراق آورده بود تا از وی دفاع کنند.
بسیاری از عناصر بعثی و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم صدام حسین این روزها به گروههای تروریستی و تکفیری پیوسته اند تا بتوانند قتل و کشتار و ترور را بر ضد ملت عراق ادامه دهند.این گروهها جنایتهای خود را با ایجاد گورهای دسته جمعی دهه 90 قرن گذشته میلادی تکرار میکنند.
منابع نزدیک به گروهک های تروریستی النصره و دولت اسلامی داعش فاش کردند که ابو ماریة القحطانی مسئول شرقی سابق جبهه النصره و نفر دوم این جبهه قبل از پیوستن به گروهک تروریستی القاعده در عراق وابسته به یگان فدائیان صدام بود. این یگان متشکل از نیروهای ویژه از عناصر مبارز و نیروهای امنیتی بود که رژیم سابق عراق آن را تأسیس کرده بود و قبل از سقوط صدام حسین جنایتهای وحشتناکی را بر ضد ملت عراق انجام داده بودند.
ابو ماریه القحطانی در ماههای اخیر حمله شدیدی را بر ضد همکاران سابق خود در فرماندهی داعش انجام داده و آنها را بعثی و صدامی خوانده است. این حمله به ویژه بعد از درگیریهای خونین بین النصره و داعش شدت گرفت.
البته اطلاعات دیگری که یکی از منابع نزدیک به خانواده القحطانی در موصل ارائه میدهد، فاش میکند با وجود درگیریهای خونینی که بین این دو جریان وجود دارد، اما برادر ناتنی قحطانی به نام سالم یکی از عناصر دولت اسلامی (داعش) است و تاکنون نیز مسئولیت بخش امنیت اقتصادی داعش در موصل را به عهده داشته است.
گفته میشود قحطانی قبل از اشغال عراق دانشجوی آکادمی کشاورزی بود و بعد از سقوط بغداد به نیروهای پلیس ملحق میشود. البته موضوع حضور وی در جمع فدائیان صدام یا عضویت یکی از برادرانش در گروهک تروریستی داعش همواره از سوی او نادیده گرفته میشود.
ميسر علي موسى عبد الله الجبوري نام کامل ابوماریه القحطانی است، وی عضو بخش امنیتی فدائیان صدام حسین در موصل بوده که در ساختار این نیروها بخشی حساس به شمار میرفته است. وی تا سقوط بغداد در سال 2003 در این سمت حضور داشته است.
قحطانی در سال 1999 قبل از پیوستن به فداییان صدام سعی کرد وارد دانشکده دوم نظامی در موصل شود، اما موفق به این کار نشد و به همین علت به سمت یگان فدائیان رفت.
دوستان قحطانی میگویند که وی از همان دهه 90 به شیرین زبانی معروف بود و همین موضوع باعث احترام او در نزد دیگران میشد. البته وی قبل از سقوط بغداد متدین نبود و بعد از اینکه در سال 2004 به زندان بوکا افتاد، سلفیت جهادی را انتخاب کرد.
پیشتر گفته میشد که قحطانی عضو پلیس عراق در موصل بود و در شارع بغداد در این شهر کار میکرده است . زیردستان وی می گویند او اطلاعات تحرکات ارتش آمریکا در موصل را در زمان فعالیت نیروهای پلیس این شهر به گروه التوحید و الجهاد ( القاعده) داده بود و به همین علت ارتش آمریکا وی را بازداشت و به 9 ماه زندان در بوکا محکوم کرد. وی در زندان با شیخ المیاحی آشنا شد و دیدگاههای سلفی را از او آموخت. قحطانی در حالی در سال 2005 از زندان آزاد شد که یکی از اعضای گروههای سلفی جهادی بود.
القدس العربی در گزارشی درباره وی مینویسد: قحطانی به علت این که محل تولدش شهر هراره در موصل بود، هراری خوانده می شد. وی مسئول شرعی تروریستهای القاعده در عراق و شهر موصل بود. اما چیزی نگذشت که در سال 2007 بازداشت باشد. وقتی که در سال 2011 از زندان آزاد شد، فرتوت و مبتلا به بیماری پروستات شده بود. وی با درخواست یک مرخصی به سوریه رفت تا در آنجا مداوا شود. اما در بازگشت به نزد القاعده در موصل تاخیر کرد و مدتی بعد اعلام کرد که از دولت اسلامی عراق در نوامبر سال 2011 خارج شده است.
القحطانی با وجود اختلافاتی که با دولت اسلامی عراق داشت، در زمان تأسیس جبهه النصره به این گروه بازگشت. وقتی ابو محمد الجولانی از ابوبکر البغدادی دستور گرفت تا در جنگ سوریه حاضر شود، الجولانی خواستار پیوستن قحطانی به وی شد و دولت اسلامی عراق نیز با این خواسته موافقت کرد. به نظر میرسد قحطانی از گذشته خود در وابستگی به فدائیان صدام و حضور برادر ناتنی اش در جمع تروریستهای داعش به همراهان خود در جبهه النصره سخنی نگفته است.
شاید القحطانی با مخفی کردن این اطلاعات سعی کرده موقعیت خود در النصره تضعیف نکند و همواره به ارتباط با رژیم بعث عراق یا داعشی های بعثی ( بنابر نامگذاری خود وی) متهم نشود.
آنها که سران و فرماندهان رژیم بعث سابق یا نظامیان رژیم صدام حسین بودند، بعدها به گروههای سلفی و بعد از آن به القاعده وارد شدند و بعد هم به دولت اسلامی ملحق شدند که در دوره صدام حسین رویکردهای سلفی داشتند.
البته به نظر میرسد بعثیها از ایفای نقش در گروههای افراطی ناتوان هستند، چرا این گروهها از برخی سران رژیم صدام حسین استفاده ابزاری میکنند، بهعنوان مثال عزت ابراهیم (عزت الدوری) بهعنوان رهبر کنونی حزب بعث هیچ گروه نظامی را غیر از جریان تروریستی نقشبندیه پیدا نکرد که بتواند به آنها اعتماد کند.
نتیجه دوم که در موضوع الجولانی ملموستر است، اینکه اختلافات شخصیتی و رقابت بر سر قدرت محور اساسی درگیری بین گروههای تکفیری است که مهمترین آنها داعش و النصره هستند، البته هر کدام از آنها رفتار خود را مشروع و برگرفته از فقه اسلامی سلفی میدانند و همین موضوع باعث تقویت موضع و مشروعیت آن ها در برابر دشمنانش میشود.
این شاید بزرگترین چالشی باشد که القحطانی و جبهه النصره در درگیری خود با داعش در مراکز وابسته به خود در دیر الزور و بلدة الشحیل با آن مواجه هستند. هر کدام از سران داعش که به النصره و ارتش آزاد حمله می کنند، در واقع عناصری از این گروه ها بودند که بعدها به گروهک تروریستی داعش پیوسته اند.
عامل اصلی که باعث تقویت نفوذ داعش در مراکز تحت نفوذ النصره در دیر الزور شده، تکیه بر عشایر رقیب ایت که همچنان در ابعاد رقابت های عشایری و قبیله ای قرار دارند و این می تواند زبانههای درگیری با عناوین مختلف را بین آنها شعلهور نماید که روزی با ارتش آزاد و روزی دیگر با النصره و یک روز هم با داعش است.
بسیاری از عناصر بعثی و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم صدام حسین این روزها به گروههای تروریستی و تکفیری پیوسته اند تا بتوانند قتل و کشتار و ترور را بر ضد ملت عراق ادامه دهند.این گروهها جنایتهای خود را با ایجاد گورهای دسته جمعی دهه 90 قرن گذشته میلادی تکرار میکنند.
منابع نزدیک به گروهک های تروریستی النصره و دولت اسلامی داعش فاش کردند که ابو ماریة القحطانی مسئول شرقی سابق جبهه النصره و نفر دوم این جبهه قبل از پیوستن به گروهک تروریستی القاعده در عراق وابسته به یگان فدائیان صدام بود. این یگان متشکل از نیروهای ویژه از عناصر مبارز و نیروهای امنیتی بود که رژیم سابق عراق آن را تأسیس کرده بود و قبل از سقوط صدام حسین جنایتهای وحشتناکی را بر ضد ملت عراق انجام داده بودند.
ابو ماریه القحطانی در ماههای اخیر حمله شدیدی را بر ضد همکاران سابق خود در فرماندهی داعش انجام داده و آنها را بعثی و صدامی خوانده است. این حمله به ویژه بعد از درگیریهای خونین بین النصره و داعش شدت گرفت.
البته اطلاعات دیگری که یکی از منابع نزدیک به خانواده القحطانی در موصل ارائه میدهد، فاش میکند با وجود درگیریهای خونینی که بین این دو جریان وجود دارد، اما برادر ناتنی قحطانی به نام سالم یکی از عناصر دولت اسلامی (داعش) است و تاکنون نیز مسئولیت بخش امنیت اقتصادی داعش در موصل را به عهده داشته است.
گفته میشود قحطانی قبل از اشغال عراق دانشجوی آکادمی کشاورزی بود و بعد از سقوط بغداد به نیروهای پلیس ملحق میشود. البته موضوع حضور وی در جمع فدائیان صدام یا عضویت یکی از برادرانش در گروهک تروریستی داعش همواره از سوی او نادیده گرفته میشود.
ميسر علي موسى عبد الله الجبوري نام کامل ابوماریه القحطانی است، وی عضو بخش امنیتی فدائیان صدام حسین در موصل بوده که در ساختار این نیروها بخشی حساس به شمار میرفته است. وی تا سقوط بغداد در سال 2003 در این سمت حضور داشته است.
قحطانی در سال 1999 قبل از پیوستن به فداییان صدام سعی کرد وارد دانشکده دوم نظامی در موصل شود، اما موفق به این کار نشد و به همین علت به سمت یگان فدائیان رفت.
دوستان قحطانی میگویند که وی از همان دهه 90 به شیرین زبانی معروف بود و همین موضوع باعث احترام او در نزد دیگران میشد. البته وی قبل از سقوط بغداد متدین نبود و بعد از اینکه در سال 2004 به زندان بوکا افتاد، سلفیت جهادی را انتخاب کرد.
پیشتر گفته میشد که قحطانی عضو پلیس عراق در موصل بود و در شارع بغداد در این شهر کار میکرده است . زیردستان وی می گویند او اطلاعات تحرکات ارتش آمریکا در موصل را در زمان فعالیت نیروهای پلیس این شهر به گروه التوحید و الجهاد ( القاعده) داده بود و به همین علت ارتش آمریکا وی را بازداشت و به 9 ماه زندان در بوکا محکوم کرد. وی در زندان با شیخ المیاحی آشنا شد و دیدگاههای سلفی را از او آموخت. قحطانی در حالی در سال 2005 از زندان آزاد شد که یکی از اعضای گروههای سلفی جهادی بود.
القدس العربی در گزارشی درباره وی مینویسد: قحطانی به علت این که محل تولدش شهر هراره در موصل بود، هراری خوانده می شد. وی مسئول شرعی تروریستهای القاعده در عراق و شهر موصل بود. اما چیزی نگذشت که در سال 2007 بازداشت باشد. وقتی که در سال 2011 از زندان آزاد شد، فرتوت و مبتلا به بیماری پروستات شده بود. وی با درخواست یک مرخصی به سوریه رفت تا در آنجا مداوا شود. اما در بازگشت به نزد القاعده در موصل تاخیر کرد و مدتی بعد اعلام کرد که از دولت اسلامی عراق در نوامبر سال 2011 خارج شده است.
القحطانی با وجود اختلافاتی که با دولت اسلامی عراق داشت، در زمان تأسیس جبهه النصره به این گروه بازگشت. وقتی ابو محمد الجولانی از ابوبکر البغدادی دستور گرفت تا در جنگ سوریه حاضر شود، الجولانی خواستار پیوستن قحطانی به وی شد و دولت اسلامی عراق نیز با این خواسته موافقت کرد. به نظر میرسد قحطانی از گذشته خود در وابستگی به فدائیان صدام و حضور برادر ناتنی اش در جمع تروریستهای داعش به همراهان خود در جبهه النصره سخنی نگفته است.
شاید القحطانی با مخفی کردن این اطلاعات سعی کرده موقعیت خود در النصره تضعیف نکند و همواره به ارتباط با رژیم بعث عراق یا داعشی های بعثی ( بنابر نامگذاری خود وی) متهم نشود.
آنها که سران و فرماندهان رژیم بعث سابق یا نظامیان رژیم صدام حسین بودند، بعدها به گروههای سلفی و بعد از آن به القاعده وارد شدند و بعد هم به دولت اسلامی ملحق شدند که در دوره صدام حسین رویکردهای سلفی داشتند.
البته به نظر میرسد بعثیها از ایفای نقش در گروههای افراطی ناتوان هستند، چرا این گروهها از برخی سران رژیم صدام حسین استفاده ابزاری میکنند، بهعنوان مثال عزت ابراهیم (عزت الدوری) بهعنوان رهبر کنونی حزب بعث هیچ گروه نظامی را غیر از جریان تروریستی نقشبندیه پیدا نکرد که بتواند به آنها اعتماد کند.
نتیجه دوم که در موضوع الجولانی ملموستر است، اینکه اختلافات شخصیتی و رقابت بر سر قدرت محور اساسی درگیری بین گروههای تکفیری است که مهمترین آنها داعش و النصره هستند، البته هر کدام از آنها رفتار خود را مشروع و برگرفته از فقه اسلامی سلفی میدانند و همین موضوع باعث تقویت موضع و مشروعیت آن ها در برابر دشمنانش میشود.
این شاید بزرگترین چالشی باشد که القحطانی و جبهه النصره در درگیری خود با داعش در مراکز وابسته به خود در دیر الزور و بلدة الشحیل با آن مواجه هستند. هر کدام از سران داعش که به النصره و ارتش آزاد حمله می کنند، در واقع عناصری از این گروه ها بودند که بعدها به گروهک تروریستی داعش پیوسته اند.
عامل اصلی که باعث تقویت نفوذ داعش در مراکز تحت نفوذ النصره در دیر الزور شده، تکیه بر عشایر رقیب ایت که همچنان در ابعاد رقابت های عشایری و قبیله ای قرار دارند و این می تواند زبانههای درگیری با عناوین مختلف را بین آنها شعلهور نماید که روزی با ارتش آزاد و روزی دیگر با النصره و یک روز هم با داعش است.