گروه اقتصادی مشرق-اولین وزیر اقتصاد دولت احمدی نژاد، در واکنش به سوال خبرنگار اعتماد که پرسیده بود سیاست های اقتصادی دولت سابق برای کسب رای بوده، پاسخ می دهد: «بايد معناي سياستهاي پوپوليستي روشن شود. يعني شما نبايد فكر كنيد اگر دولتها سياستي را اتخاذ كردند كه ممكن است مردم از آن استقبال كنند، لزوما آن سياست پوپوليستي است. به عبارت ديگر، نبايد فكر كنيم كه دولتها بايد سياستهايي اتخاذ كنند كه مردم از آن خوششان نيايد. آنچه مرزبندي سياستهاي پوپوليستي و سياستهاي اصولي و حساب شده را مشخص ميكند، در نتيجه آن سياستهاست. سياست اصولي، سياستي است كه آثار بلندمدت آن براي اقتصاد، مردم و بنگاهها مثبت است. در حالي كه سياستهاي پوپوليستي ممكن است حتي آثار كوتاهمدت مثبتي داشته باشد، ولي قطعا آثار بلندمدت آن منفي است.»
وی ادامه می دهد: «بحث من اين است كه دولتها سياستهاي مختلفي را در پيش ميگيرند و هر كدام از اينها را نميتوانيم فرض بر اين بگذاريم كه اگر موردپسند مردم بود، پس آن سياست پوپوليستي است و اگر مردم بدشان آمد، يعني آن سياست درست است. دولتها بايد كاري را انجام دهند كه از نظر علمي و اصولي درست است و اثر آن در بلندمدت سازنده باشد. در خيلي از موارد، مردم اين درك را دارند و از آن سياست استقبال ميكنند، ولي در مواردي هم ممكن است اين كار را نكنند. اين به قاطعيت دولت برميگردد كه اگر سياستي را صلاح دانست، اجرايي كند. اما آنچه معمولا به عنوان سياستهاي پوپوليستي مطرح ميشود، سياستهايي است كه از نظر منطق اقتصادي قابل دفاع نيست ولي ممكن است دولت با اين وجود كماكان بخواهد آن سياست را اجرا كند.»
خبرنگار اعتماد که به مقصودش از سوالات قبلی نرسیده، در اینجا صریح تر می شود و از دانش جعفری می پرسد: «خسارتي را كه سوءمديريتها در دولتهاي نهم و دهم به اقتصاد كشور زد چقدر ميدانيد؟»
دانش جعفری در پاسخ گفته است: «دولت آقاي احمدينژاد هم مثل بقيه دولتها يك سري محاسن و يكسري معايبي داشت. در واقع آنچه به نظر من به دوره آقاي احمدينژاد به عنوان يك انتقاد مطرح ميشود، اين است كه نسبتبه يافتههاي حتمي و مسلم كشور كه مربوط به سالهاي قبل بود و در واقع نسبت به همه يافتهها، يك موضع روشني نداشت و همه اين يافتهها را چه مثبت و چه منفي بودند، كنار گذاشت و سعي كرد رويههاي جديدي را ايجاد كند. در حالي كه خيلي از آن يافتهها، يافتههاي مثبتي بود و بايد تداوم پيدا ميكردند... ولي در عين حال نكات مثبتي هم در اين دوره بود كه نبايد آنها از نظر دور نگه داشت، از جمله اجراي قانون هدفمند كردن يارانهها كه با قدرت اجرا شد. آرزويي كه دولتهاي قبلي هم داشتند ولي نتوانسته بودند ساز و كار اجرايي آن را فراهم كنند. البته چه بهتر بود كه نكات انتقادي كه گفتم، اتفاق نميافتاد. اگر اينطور بود، قاعدتا يك كار ماندگاري صورت ميگرفت كه تاثير شگرفي در اقتصاد ايران ميگذاشت ولي خب به يك اصلاحات ناتمام تبديل شد.»
خبرنگار اعتماد در ادامه یکی از ادعاهای همیشگی اصلاح طلبان درباره دولت احمدی نژاد را مطرح می کند، یعنی درآمدهای نفتی: «يكي از مسائلي كه الان مطرح است، اينكه در اين سالها 700 ميليارد دلار پول نفت چه شد؟» که دانش جعفری پاسخ جالبی به آن داده است: «اين يكي از آن سوالات پوپوليستي است كه معمولا خبرنگاران مطرح ميكنند. همانطوري كه عرض كردم، اشكال سياستهاي نفتي ما اين بود كه بخشي از درآمدهاي نفتي به جاي اينكه در جهت تقويت بنيانهاي توليد بهكار گرفته شود، در جهت تامين نيازهاي جاري بهكار گرفته ميشود. اگر برمبناي اطلاعات سال 93 از شما بپرسم پول نفت 93 كجا ميرود؟ جواب شما چيست؟ آيا همه پولي كه در بودجه سال 93 ميآيد، همان پولي است كه از درآمد صادرات نفت داشتهايم؟ بقيه اين پول كجاست؟ در پاسخ خواهيد گفت كه 31 درصد به صندوق توسعه ملي ميرود، حدود 14 درصد هم به خود شركت نفت ميرسد زيرا شركت نفت خود را از محل درآمدهاي صادرات نفت اداره ميكند و مثل بقيه ادارات بودجه جاري ندارد پس بنابراين 45 درصد درآمد نفت به اين بخشها ميرود. 55 درصد بقيه به بودجه دولت ريخته ميشود. درنتيجه اگر 100 دلار صادرات نفت داشته باشيم، 55 دلار آن به بودجه واريز ميشود. اينكه كل 100 دلار به بودجه ريخته نميشود، نبايد سوالانگيز باشد. بقيه 45 درصد نيز حساب و كتاب دارد ولي ممكن است جزييات آن براي عموم منتشر نشود ولي قطعا حساب و كتاب دارد. بنابراين در پاسخ به سوال شما و اينكه سرنوشت 700 ميليارد دلار نفت چه شد بايد بگويم، بين سه مصرف فوقالذكر تقسيم شد و نبايد حساب و كتاب همه 700 ميليارد دلار را از دولت پرسيد.»
دانش جعفری همچنین به ادعاهای چندساله اصلاح طلبان درباره اتلاف درآمدهای نفتی در دولت احمدی نژاد هم پاسخ داده و گفته است: «قطعا ديوان محاسبات، سازمان بازرسي كل كشور، مجلس و دولت نظارت در اين قضيه دارند. قطعا هيچ پولي گم نشده است. اگر يك سنت هم گم شود، همه پيگيري ميكنند. آنچه همواره انتقاد ميشود، نحوه بد استفاده كردن از منابع درآمدهاي نفتي است. منظور اين است كه پول نفت نبايد صرف هزينههاي جاري دولت شود. بايد صرف سرمايهگذاريها شود. اگر در هزينههاي عمراني دولت استفاده شود، بهتر از هزينههاي جاري است.»
وی ادامه می دهد: «بحث من اين است كه دولتها سياستهاي مختلفي را در پيش ميگيرند و هر كدام از اينها را نميتوانيم فرض بر اين بگذاريم كه اگر موردپسند مردم بود، پس آن سياست پوپوليستي است و اگر مردم بدشان آمد، يعني آن سياست درست است. دولتها بايد كاري را انجام دهند كه از نظر علمي و اصولي درست است و اثر آن در بلندمدت سازنده باشد. در خيلي از موارد، مردم اين درك را دارند و از آن سياست استقبال ميكنند، ولي در مواردي هم ممكن است اين كار را نكنند. اين به قاطعيت دولت برميگردد كه اگر سياستي را صلاح دانست، اجرايي كند. اما آنچه معمولا به عنوان سياستهاي پوپوليستي مطرح ميشود، سياستهايي است كه از نظر منطق اقتصادي قابل دفاع نيست ولي ممكن است دولت با اين وجود كماكان بخواهد آن سياست را اجرا كند.»
خبرنگار اعتماد که به مقصودش از سوالات قبلی نرسیده، در اینجا صریح تر می شود و از دانش جعفری می پرسد: «خسارتي را كه سوءمديريتها در دولتهاي نهم و دهم به اقتصاد كشور زد چقدر ميدانيد؟»
دانش جعفری در پاسخ گفته است: «دولت آقاي احمدينژاد هم مثل بقيه دولتها يك سري محاسن و يكسري معايبي داشت. در واقع آنچه به نظر من به دوره آقاي احمدينژاد به عنوان يك انتقاد مطرح ميشود، اين است كه نسبتبه يافتههاي حتمي و مسلم كشور كه مربوط به سالهاي قبل بود و در واقع نسبت به همه يافتهها، يك موضع روشني نداشت و همه اين يافتهها را چه مثبت و چه منفي بودند، كنار گذاشت و سعي كرد رويههاي جديدي را ايجاد كند. در حالي كه خيلي از آن يافتهها، يافتههاي مثبتي بود و بايد تداوم پيدا ميكردند... ولي در عين حال نكات مثبتي هم در اين دوره بود كه نبايد آنها از نظر دور نگه داشت، از جمله اجراي قانون هدفمند كردن يارانهها كه با قدرت اجرا شد. آرزويي كه دولتهاي قبلي هم داشتند ولي نتوانسته بودند ساز و كار اجرايي آن را فراهم كنند. البته چه بهتر بود كه نكات انتقادي كه گفتم، اتفاق نميافتاد. اگر اينطور بود، قاعدتا يك كار ماندگاري صورت ميگرفت كه تاثير شگرفي در اقتصاد ايران ميگذاشت ولي خب به يك اصلاحات ناتمام تبديل شد.»
خبرنگار اعتماد در ادامه یکی از ادعاهای همیشگی اصلاح طلبان درباره دولت احمدی نژاد را مطرح می کند، یعنی درآمدهای نفتی: «يكي از مسائلي كه الان مطرح است، اينكه در اين سالها 700 ميليارد دلار پول نفت چه شد؟» که دانش جعفری پاسخ جالبی به آن داده است: «اين يكي از آن سوالات پوپوليستي است كه معمولا خبرنگاران مطرح ميكنند. همانطوري كه عرض كردم، اشكال سياستهاي نفتي ما اين بود كه بخشي از درآمدهاي نفتي به جاي اينكه در جهت تقويت بنيانهاي توليد بهكار گرفته شود، در جهت تامين نيازهاي جاري بهكار گرفته ميشود. اگر برمبناي اطلاعات سال 93 از شما بپرسم پول نفت 93 كجا ميرود؟ جواب شما چيست؟ آيا همه پولي كه در بودجه سال 93 ميآيد، همان پولي است كه از درآمد صادرات نفت داشتهايم؟ بقيه اين پول كجاست؟ در پاسخ خواهيد گفت كه 31 درصد به صندوق توسعه ملي ميرود، حدود 14 درصد هم به خود شركت نفت ميرسد زيرا شركت نفت خود را از محل درآمدهاي صادرات نفت اداره ميكند و مثل بقيه ادارات بودجه جاري ندارد پس بنابراين 45 درصد درآمد نفت به اين بخشها ميرود. 55 درصد بقيه به بودجه دولت ريخته ميشود. درنتيجه اگر 100 دلار صادرات نفت داشته باشيم، 55 دلار آن به بودجه واريز ميشود. اينكه كل 100 دلار به بودجه ريخته نميشود، نبايد سوالانگيز باشد. بقيه 45 درصد نيز حساب و كتاب دارد ولي ممكن است جزييات آن براي عموم منتشر نشود ولي قطعا حساب و كتاب دارد. بنابراين در پاسخ به سوال شما و اينكه سرنوشت 700 ميليارد دلار نفت چه شد بايد بگويم، بين سه مصرف فوقالذكر تقسيم شد و نبايد حساب و كتاب همه 700 ميليارد دلار را از دولت پرسيد.»
دانش جعفری همچنین به ادعاهای چندساله اصلاح طلبان درباره اتلاف درآمدهای نفتی در دولت احمدی نژاد هم پاسخ داده و گفته است: «قطعا ديوان محاسبات، سازمان بازرسي كل كشور، مجلس و دولت نظارت در اين قضيه دارند. قطعا هيچ پولي گم نشده است. اگر يك سنت هم گم شود، همه پيگيري ميكنند. آنچه همواره انتقاد ميشود، نحوه بد استفاده كردن از منابع درآمدهاي نفتي است. منظور اين است كه پول نفت نبايد صرف هزينههاي جاري دولت شود. بايد صرف سرمايهگذاريها شود. اگر در هزينههاي عمراني دولت استفاده شود، بهتر از هزينههاي جاري است.»