به گزارش مشرق، در آخرین گزارش مرکز آمار ایران، که در 18 مهرماه منتشر گردید، نرخ
بیکاری 5/9 درصد اعلام شد. اگرچه بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که
تعریف مرکز آمار ایران از شاغل و بیکار صحیح نیست، اما با علم به صحیح بودن
آمار فوق، گزارش ارائهشده حاوی یک سیگنال مهم در بازار نیروی کار کشور
است که میتواند در آینده، کشور را با یک سونامی در بازار نیروی کار مواجه
کند. در این نوشتار، پس از بررسی گزارش مرکز آمار ایران از نرخ بیکاری،
مهمترین نتیجهای را که از این گزارش میتوان گرفت تحلیل خواهیم کرد.
مفهوم شاغل، بیکار و نرخ بیکاری از دید مرکز آمار
براساس گزارش ارائهشده از طرف مرکز آمار ایران، شاغل، بیکار و نرخ بیکاری بهصورت زیر تعریف شدهاند:
1. شاغل
تمام افراد دهساله و بیشتر که در طول هفتهی مرجع، طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کار کرده و یا بنا به دلایلی، بهطور موقت کارشان را ترک کرده باشند، شاغل محسوب میشوند. شاغلان بهطور عمده شامل دو گروه مزد و حقوقبگیران و خوداشتغالان میشوند. ترک موقت کار در هفتهی مرجع، با داشتن پیوند رسمی شغلی برای مزد و حقوقبگیران و تداوم کسبوکار برای خوداشتغالان، بهعنوان اشتغال محسوب میشود. افراد زیر نیز بهلحاظ اهمیتی که در فعالیت اقتصادی کشور دارند، شاغل محسوب میشوند:
· افرادی که بدون دریافت مزد برای یکی از اعضای خانوار خود، که با وی نسبت خویشاوندی دارند، کار میکنند (کارکنان فامیلی و بدون مزد).
· کارآموزانی که در دورهی کارآموزی فعالیتی در ارتباط با فعالیت مؤسسهی محل کارآموزی انجام میدهند، یعنی بهطور مستقیم در تولید کالا یا خدمات سهیم هستند، فعالیت آنها «کار» محسوب میشود.
· محصلانیکه در هفتهی مرجع مطابق تعریف، کار کردهاند.
· تمامافرادی که در نیروهای مسلح بهصورت کادر دائم یا موقت خدمت میکنند (نیروهای مسلح شامل پرسنل کادر، درجهداران و سربازان وظیفهی نیروهای نظامی و انتظامی).
بنابراین در استانداردهای ایران، کسی را بیکار میخوانند که در هفتهی زمان آمارگیری بیکار و از سه هفته قبل از آن جویای کار باشد. براساس این تعریف، کسی که در طول هفته حداقل یک ساعت کار کند، شاغل شناخته میشود. این تعریف اما با معیارهای جهانی کار تطابق ندارد. طبق فرمول کنفرانس بینالمللی آمارگران نیروی کار، فرد شاغل به کسی گفته میشود که حداقل یکسوم ساعت کاری مرسوم یک کشور را در دورهی مورد نظر کار کرده باشد. بر این مبنا، کسی در ایران شاغل خواهد بود که دستکم چهارده ساعت در هفته کار کند.
2. بیکار
· درهفتهی مرجع فاقد کار باشند (دارای اشتغال مزدبگیری یا خوداشتغالی نباشند).
· درهفتهی مرجع و یا هفتهی بعد از آن آماده برای کار باشند (برای اشتغال مزدبگیری یا خوداشتغالی آماده باشند.
· درهفتهی مرجع و سه هفته قبل از آن جویای کار باشند (اقدامات مشخصی را بهمنظور جستوجوی اشتغال مزدبگیری و یا خوداشتغالی به عمل آورده باشند).
· افرادیکه به دلیل آغاز به کار در آینده و یا انتظار بازگشت به شغل قبلی، جویای کار نبوده، ولی فاقد کار و آماده برای کار بودهاند نیز بیکار محسوب میشوند.
1. نرخ بیکاری
عبارت است از نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال (شاغل و بیکار) ضرب در 100
3. نرخ بی کاری
عبارت است از نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال (شاغل و بیکار) ضرب در 100
گزیدهی نتایج گزارش بانک مرکزی
براساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری جمعیت دهساله و بیشتر در تابستان امسال نشان میدهد 9.5 درصد از جمعیت فعال، 22.9 درصد از جمعیت فعال 15 تا 24ساله و 20.2 درصد از جمعیت فعال 15 تا 29ساله بیکار بودهاند. براساس گزارش مرکز آمار، تعداد جمعیت 10 سال و بیشتر کشور از 63 میلیون و 311 هزار و 682 نفر در تابستان سال گذشته، به 63 میلیون و 862 هزار و 812 نفر افزایش یافته است، اما تعداد جمعیت فعال (افراد قادر و مایل به کار) از 24 میلیون و 754 هزار و 868 نفر به 23 میلیون و 756 هزار و 966 نفر تقلیل یافته که بیانگر کاهش 997 هزار و 902 نفری تعداد افراد متقاضی کار، اعم از شاغل و بیکار است.
در تابستان 92، نرخ مشارکت اقتصادی که از تقسیم کل جمعیت دهساله و بیشتر به جمعیت فعال دهساله و بیشتر به دست میآید، 39.1 درصد بوده، اما تابستان امسال این نرخ با 1.9 درصد کاهش، به 37.2 درصد رسیده است. لذا از منظر اقتصاد، عرضهی نیروی کار یا به تعبیر دیگر، از افرادی که تمایل به کار کردن دارند، 1.9 درصد کاسته شده است. به عبارت دیگر، شاهد خروج (انصراف) 997 هزار و 902 نفر از کل تعداد جمعیت فعال و کاهش نرخ مشارکت اقتصادی در کشور هستیم. با نگاه به گزارش مرکز آمار ایران مهمترین سؤالی که به ذهن خطور میکند این است که آیا ممکن است هم از تعداد بیکاران کاسته شود و نرخ بیکاری 0.9 درصد افت کند و هم از تعداد شاغلها 691 هزار و 472 نفر کاسته شود؟
سؤال
بر طبق گزارش مرکز آمار، از یک طرف نرخ بیکاری کاهش پیدا کرده و از طرف دیگر، 670 هزار شغل در بخشهای اقتصادی، کشاورزی، صنعت و خدمات ایران در این مدت از دست رفته است که نشان از وجود ابهامهایی در تبیین دادههای آمار اشتغال و بیکاری کشور دارد. از طرف دیگر، در حالی که روزبهروز جمعیت جویای کار در کشور افزایش می-یابد، برطبق گزارش مرکز آمار، نرخ مشارکت اقتصادی کاهش یافته است.
بررسیها نشان میدهد اگرچه تعداد شاغلان سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات از 22 میلیون و 170 هزار نفر در تابستان 92 به حدود 21 میلیون و 500 هزار نفر رسیده و 670 هزار شغل در این سه بخش از بین رفته است. در عوض، فعالیت اقتصادی (بهلحاظ تعدادی) که جویندگان کار را در بر میگیرد، از 24 میلیون و 755 هزار نفر سال 92 به 23 میلیون و 757 هزار نفر کاهش یافته است که نشان میدهد در ازای 670 هزار نفری که شغل خود را از دست دادهاند، حدود یک میلیون نفر از جویندگان کار نیز کم شده است.
از این رو، نرخ بیکاری (نسبت جمعیت فعال به جمعیت بیکار)، که در تابستان سال گذشته 4/10 بوده، با توجه به کاهش فعالیت اقتصادی، به 5/9 درصد در تابستان امسال رسیده است. در حقیقت پایان شهریورماه امسال با پدیدهای روبهرو بودهایم که هم عرضهی کار کم شده و هم تقاضا برای آن کاهش یافته است. لذا با عنایت به موارد فوق، مهمترین سؤالی که وجود دارد این است که کاهش نرخ بیکاری در کنار سایر اطلاعات بازار نیروی کار، حاوی چه سیگنال در ارتباط با بازار نیروی کار است؟
سونامی بازار نیروی کار
چگونه ممکن است بهطور همزمان صدها هزار فرصت شغلی از بین برود و همزمان نیز نرخ بیکاری پایین بیاید و تکرقمی شود. در حقیقت، پایان شهریورماه امسال با پدیدهای روبهرو بودهایم که هم عرضهی کار کم شده و هم تقاضا برای آن کاهش یافته است. کلید اصلی سؤال فوق، در کاهش نرخ مشارکت اقتصادی نهفته است. همانطور که بیان شد، در تابستان 92، نرخ مشارکت اقتصادی 39.1 درصد بوده، اما تابستان امسال این نرخ با 1.9 درصد کاهش، به 37.2 درصد رسیده است. یعنی آنکه از تعداد افرادی که در تولید مشارکت داشته و یا قابلیت مشارکت داشتهاند، کاسته شده است و همین مسئله موجب تکرقمی شدن نرخ بیکاری در تابستان شده است.
وقتی که نرخ مشارکت کاهش پیدا میکند، یعنی اینکه جمعیت فعال کشور به نسبت کل جمعیت کاهش پیدا کرده است و جمعیت فعال یعنی جمعیت بیکاران جویای کار بهعلاوهی آنهایی که شاغل هستند. شرایط فوق تا حد زیادی نشاندهندهی وضعیت هشدار در بازار نیروی کار و احتمال وقوع یک سونامی در سالهای آینده در بازار نیروی کار است.
یکی از دلایل وضعیت فوق این است که جمعیت جویای کار بهجای رفتن به بازار کار، به سمت تحصیل در مقاطع لیسانس و بالاتر رفتهاند که در سالهای آینده روانهی بازار کار خواهند شد. تنها دلیل واقعی برای کاهش نرخ مشارکت اقتصادی، اشتغال به تحصیل افرادی است که تنها راه چارهی اشتغال خود را داشتن مدرک تحصیلی بالاتر میدانند.
بررسی وضعیت آماری تحصیلات دانشگاهی، بهخصوص در دورههای تحصیلات تکمیلی، نشان میدهد که رشد بیرویهی تعداد واحدهای دانشگاهی، اعم از سراسری، آزاد، پیام نور، غیرانتفاعی، پردیسها و... در کنار رشد بیرویهی ظرفیت پذیرش دانشجو در این دانشگاهها، منجر شده است که هر شخصی به هر انگیزهای مایل به تحصیلات باشد، دانشجو شود که این موضوع باعث شده است بسیاری از افرادی که باید در بازار مشغول به کار شوند، در حال حاضر، مشغول به تحصیل باشند.
از شکاف بین عرضه و تقاضای کار میتوان دو نتیجه گرفت. اگر این شکاف در جهت افزایش فرصتهای شغلی باشد، میتوانیم بگوییم وضعیت بسیار عالی است، اما اگر این شکاف در راستای کاهش جمعیت فعال صورت گرفته باشد، سیگنال خوبی برای اقتصاد کشور نیست. از گزارش مرکز آمار ایران میتوان نتیجه گرفت که با توجه به کاهش یک میلیون نفری مشارکت اقتصادی در کشور، جوانان از بازار کار دور ماندهاند. بنابراین این جوانان چون فرصت شغلی مناسبی نیافتهاند، ترجیح دادهاند وارد دانشگاه شوند و با ارتقای علمی خود در سالهای آینده، شغل مناسبی داشته باشند. پس کاهش نرخ بیکاری یا به زبان عامیانهتر، کاهش جویندگان کار، سیگنال بسیار بدی است که نشان میدهد تعداد قابل توجهی از جوانان بیرون بازار کار قرار گرفتهاند و با تجهیز خود به دانش و مدرک در سالهای آینده وارد بازار کار میشوند.
میتوان گفت که بخش عظیمی از جویندگان کار وارد دانشگاه شدهاند و براساس آمار، هماکنون بیش از 4.5 میلیون نفر دانشجو داریم که اشتغال این افراد به تأخیر میافتد و با اتمام دورههای تحصیلی این افراد، شاهد یک سونامی بزرگ در بازار نیروی کار و مواجهه با یک نیروی کار دارای مدارک دانشگاهی با ظرفیت بهرهوری و تخصص اندک خواهیم بود.
سخن پایانی
در اینکه آمار ارائهشده از طرف دولت براساس تعاریف موجود کاملاً درست است شکی وجود ندارد، اما کاهش نرخ بیکاری به این مفهوم هم نیست که دولت برای کاهش نرخ بیکاری، شغل جدیدی ایجاد کرده باشد. هماکنون بخش اعظم نیروی کار کشور، بهجای فعالیت اقتصادی، به دلیل نبود شغل و همچنین مهیا شدن شرایط جهت تحصیلات عالی، در دانشگاههای کشور مشغول تحصیلاند که براساس آمار، از این پس سالانه حدود یک میلیون نفر فارغ-التحصیل دانشگاهی روانهی بازار کار میشوند. لذا اگر بهمنظور اشتغال این افراد برنامهی مناسب تدوین نگردد، شاهد یک سونامی در بازار نیروی کار و افزایش شدید نرخ بیکاری براساس تعریف کنونی نرخ بیکاری در کشور خواهیم بود.
مفهوم شاغل، بیکار و نرخ بیکاری از دید مرکز آمار
براساس گزارش ارائهشده از طرف مرکز آمار ایران، شاغل، بیکار و نرخ بیکاری بهصورت زیر تعریف شدهاند:
1. شاغل
تمام افراد دهساله و بیشتر که در طول هفتهی مرجع، طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کار کرده و یا بنا به دلایلی، بهطور موقت کارشان را ترک کرده باشند، شاغل محسوب میشوند. شاغلان بهطور عمده شامل دو گروه مزد و حقوقبگیران و خوداشتغالان میشوند. ترک موقت کار در هفتهی مرجع، با داشتن پیوند رسمی شغلی برای مزد و حقوقبگیران و تداوم کسبوکار برای خوداشتغالان، بهعنوان اشتغال محسوب میشود. افراد زیر نیز بهلحاظ اهمیتی که در فعالیت اقتصادی کشور دارند، شاغل محسوب میشوند:
· افرادی که بدون دریافت مزد برای یکی از اعضای خانوار خود، که با وی نسبت خویشاوندی دارند، کار میکنند (کارکنان فامیلی و بدون مزد).
· کارآموزانی که در دورهی کارآموزی فعالیتی در ارتباط با فعالیت مؤسسهی محل کارآموزی انجام میدهند، یعنی بهطور مستقیم در تولید کالا یا خدمات سهیم هستند، فعالیت آنها «کار» محسوب میشود.
· محصلانیکه در هفتهی مرجع مطابق تعریف، کار کردهاند.
· تمامافرادی که در نیروهای مسلح بهصورت کادر دائم یا موقت خدمت میکنند (نیروهای مسلح شامل پرسنل کادر، درجهداران و سربازان وظیفهی نیروهای نظامی و انتظامی).
بنابراین در استانداردهای ایران، کسی را بیکار میخوانند که در هفتهی زمان آمارگیری بیکار و از سه هفته قبل از آن جویای کار باشد. براساس این تعریف، کسی که در طول هفته حداقل یک ساعت کار کند، شاغل شناخته میشود. این تعریف اما با معیارهای جهانی کار تطابق ندارد. طبق فرمول کنفرانس بینالمللی آمارگران نیروی کار، فرد شاغل به کسی گفته میشود که حداقل یکسوم ساعت کاری مرسوم یک کشور را در دورهی مورد نظر کار کرده باشد. بر این مبنا، کسی در ایران شاغل خواهد بود که دستکم چهارده ساعت در هفته کار کند.
2. بیکار
· درهفتهی مرجع فاقد کار باشند (دارای اشتغال مزدبگیری یا خوداشتغالی نباشند).
· درهفتهی مرجع و یا هفتهی بعد از آن آماده برای کار باشند (برای اشتغال مزدبگیری یا خوداشتغالی آماده باشند.
· درهفتهی مرجع و سه هفته قبل از آن جویای کار باشند (اقدامات مشخصی را بهمنظور جستوجوی اشتغال مزدبگیری و یا خوداشتغالی به عمل آورده باشند).
· افرادیکه به دلیل آغاز به کار در آینده و یا انتظار بازگشت به شغل قبلی، جویای کار نبوده، ولی فاقد کار و آماده برای کار بودهاند نیز بیکار محسوب میشوند.
1. نرخ بیکاری
عبارت است از نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال (شاغل و بیکار) ضرب در 100
3. نرخ بی کاری
عبارت است از نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال (شاغل و بیکار) ضرب در 100
گزیدهی نتایج گزارش بانک مرکزی
براساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری جمعیت دهساله و بیشتر در تابستان امسال نشان میدهد 9.5 درصد از جمعیت فعال، 22.9 درصد از جمعیت فعال 15 تا 24ساله و 20.2 درصد از جمعیت فعال 15 تا 29ساله بیکار بودهاند. براساس گزارش مرکز آمار، تعداد جمعیت 10 سال و بیشتر کشور از 63 میلیون و 311 هزار و 682 نفر در تابستان سال گذشته، به 63 میلیون و 862 هزار و 812 نفر افزایش یافته است، اما تعداد جمعیت فعال (افراد قادر و مایل به کار) از 24 میلیون و 754 هزار و 868 نفر به 23 میلیون و 756 هزار و 966 نفر تقلیل یافته که بیانگر کاهش 997 هزار و 902 نفری تعداد افراد متقاضی کار، اعم از شاغل و بیکار است.
در تابستان 92، نرخ مشارکت اقتصادی که از تقسیم کل جمعیت دهساله و بیشتر به جمعیت فعال دهساله و بیشتر به دست میآید، 39.1 درصد بوده، اما تابستان امسال این نرخ با 1.9 درصد کاهش، به 37.2 درصد رسیده است. لذا از منظر اقتصاد، عرضهی نیروی کار یا به تعبیر دیگر، از افرادی که تمایل به کار کردن دارند، 1.9 درصد کاسته شده است. به عبارت دیگر، شاهد خروج (انصراف) 997 هزار و 902 نفر از کل تعداد جمعیت فعال و کاهش نرخ مشارکت اقتصادی در کشور هستیم. با نگاه به گزارش مرکز آمار ایران مهمترین سؤالی که به ذهن خطور میکند این است که آیا ممکن است هم از تعداد بیکاران کاسته شود و نرخ بیکاری 0.9 درصد افت کند و هم از تعداد شاغلها 691 هزار و 472 نفر کاسته شود؟
سؤال
بر طبق گزارش مرکز آمار، از یک طرف نرخ بیکاری کاهش پیدا کرده و از طرف دیگر، 670 هزار شغل در بخشهای اقتصادی، کشاورزی، صنعت و خدمات ایران در این مدت از دست رفته است که نشان از وجود ابهامهایی در تبیین دادههای آمار اشتغال و بیکاری کشور دارد. از طرف دیگر، در حالی که روزبهروز جمعیت جویای کار در کشور افزایش می-یابد، برطبق گزارش مرکز آمار، نرخ مشارکت اقتصادی کاهش یافته است.
بررسیها نشان میدهد اگرچه تعداد شاغلان سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات از 22 میلیون و 170 هزار نفر در تابستان 92 به حدود 21 میلیون و 500 هزار نفر رسیده و 670 هزار شغل در این سه بخش از بین رفته است. در عوض، فعالیت اقتصادی (بهلحاظ تعدادی) که جویندگان کار را در بر میگیرد، از 24 میلیون و 755 هزار نفر سال 92 به 23 میلیون و 757 هزار نفر کاهش یافته است که نشان میدهد در ازای 670 هزار نفری که شغل خود را از دست دادهاند، حدود یک میلیون نفر از جویندگان کار نیز کم شده است.
از این رو، نرخ بیکاری (نسبت جمعیت فعال به جمعیت بیکار)، که در تابستان سال گذشته 4/10 بوده، با توجه به کاهش فعالیت اقتصادی، به 5/9 درصد در تابستان امسال رسیده است. در حقیقت پایان شهریورماه امسال با پدیدهای روبهرو بودهایم که هم عرضهی کار کم شده و هم تقاضا برای آن کاهش یافته است. لذا با عنایت به موارد فوق، مهمترین سؤالی که وجود دارد این است که کاهش نرخ بیکاری در کنار سایر اطلاعات بازار نیروی کار، حاوی چه سیگنال در ارتباط با بازار نیروی کار است؟
سونامی بازار نیروی کار
چگونه ممکن است بهطور همزمان صدها هزار فرصت شغلی از بین برود و همزمان نیز نرخ بیکاری پایین بیاید و تکرقمی شود. در حقیقت، پایان شهریورماه امسال با پدیدهای روبهرو بودهایم که هم عرضهی کار کم شده و هم تقاضا برای آن کاهش یافته است. کلید اصلی سؤال فوق، در کاهش نرخ مشارکت اقتصادی نهفته است. همانطور که بیان شد، در تابستان 92، نرخ مشارکت اقتصادی 39.1 درصد بوده، اما تابستان امسال این نرخ با 1.9 درصد کاهش، به 37.2 درصد رسیده است. یعنی آنکه از تعداد افرادی که در تولید مشارکت داشته و یا قابلیت مشارکت داشتهاند، کاسته شده است و همین مسئله موجب تکرقمی شدن نرخ بیکاری در تابستان شده است.
وقتی که نرخ مشارکت کاهش پیدا میکند، یعنی اینکه جمعیت فعال کشور به نسبت کل جمعیت کاهش پیدا کرده است و جمعیت فعال یعنی جمعیت بیکاران جویای کار بهعلاوهی آنهایی که شاغل هستند. شرایط فوق تا حد زیادی نشاندهندهی وضعیت هشدار در بازار نیروی کار و احتمال وقوع یک سونامی در سالهای آینده در بازار نیروی کار است.
یکی از دلایل وضعیت فوق این است که جمعیت جویای کار بهجای رفتن به بازار کار، به سمت تحصیل در مقاطع لیسانس و بالاتر رفتهاند که در سالهای آینده روانهی بازار کار خواهند شد. تنها دلیل واقعی برای کاهش نرخ مشارکت اقتصادی، اشتغال به تحصیل افرادی است که تنها راه چارهی اشتغال خود را داشتن مدرک تحصیلی بالاتر میدانند.
بررسی وضعیت آماری تحصیلات دانشگاهی، بهخصوص در دورههای تحصیلات تکمیلی، نشان میدهد که رشد بیرویهی تعداد واحدهای دانشگاهی، اعم از سراسری، آزاد، پیام نور، غیرانتفاعی، پردیسها و... در کنار رشد بیرویهی ظرفیت پذیرش دانشجو در این دانشگاهها، منجر شده است که هر شخصی به هر انگیزهای مایل به تحصیلات باشد، دانشجو شود که این موضوع باعث شده است بسیاری از افرادی که باید در بازار مشغول به کار شوند، در حال حاضر، مشغول به تحصیل باشند.
از شکاف بین عرضه و تقاضای کار میتوان دو نتیجه گرفت. اگر این شکاف در جهت افزایش فرصتهای شغلی باشد، میتوانیم بگوییم وضعیت بسیار عالی است، اما اگر این شکاف در راستای کاهش جمعیت فعال صورت گرفته باشد، سیگنال خوبی برای اقتصاد کشور نیست. از گزارش مرکز آمار ایران میتوان نتیجه گرفت که با توجه به کاهش یک میلیون نفری مشارکت اقتصادی در کشور، جوانان از بازار کار دور ماندهاند. بنابراین این جوانان چون فرصت شغلی مناسبی نیافتهاند، ترجیح دادهاند وارد دانشگاه شوند و با ارتقای علمی خود در سالهای آینده، شغل مناسبی داشته باشند. پس کاهش نرخ بیکاری یا به زبان عامیانهتر، کاهش جویندگان کار، سیگنال بسیار بدی است که نشان میدهد تعداد قابل توجهی از جوانان بیرون بازار کار قرار گرفتهاند و با تجهیز خود به دانش و مدرک در سالهای آینده وارد بازار کار میشوند.
میتوان گفت که بخش عظیمی از جویندگان کار وارد دانشگاه شدهاند و براساس آمار، هماکنون بیش از 4.5 میلیون نفر دانشجو داریم که اشتغال این افراد به تأخیر میافتد و با اتمام دورههای تحصیلی این افراد، شاهد یک سونامی بزرگ در بازار نیروی کار و مواجهه با یک نیروی کار دارای مدارک دانشگاهی با ظرفیت بهرهوری و تخصص اندک خواهیم بود.
سخن پایانی
در اینکه آمار ارائهشده از طرف دولت براساس تعاریف موجود کاملاً درست است شکی وجود ندارد، اما کاهش نرخ بیکاری به این مفهوم هم نیست که دولت برای کاهش نرخ بیکاری، شغل جدیدی ایجاد کرده باشد. هماکنون بخش اعظم نیروی کار کشور، بهجای فعالیت اقتصادی، به دلیل نبود شغل و همچنین مهیا شدن شرایط جهت تحصیلات عالی، در دانشگاههای کشور مشغول تحصیلاند که براساس آمار، از این پس سالانه حدود یک میلیون نفر فارغ-التحصیل دانشگاهی روانهی بازار کار میشوند. لذا اگر بهمنظور اشتغال این افراد برنامهی مناسب تدوین نگردد، شاهد یک سونامی در بازار نیروی کار و افزایش شدید نرخ بیکاری براساس تعریف کنونی نرخ بیکاری در کشور خواهیم بود.
منبع:برهان